سیما فردوسی:
ساسی مانکن از نظر روانشناختی بیمار است/ دیگر به جای تهاجم فرهنگی باید بگوییم تجاوز فرهنگی
اینکه همه به خواب روند و ناگهان با شعر یک خواننده مبتذل و حواشی آن هشیار شوند، سپس مدتی نهادها، تقصیرها را گردن هم بیاندازند و موضوع تمام شود و بعد یک شخص مریض دیگر اقدامی کند تا آنها واکنشی نشان دهند، نتیجهای نخواهد داشت.
به گزارش سرویس رصد اجتماعی شیرازه، انتشار کلیپ جدید «ساسی مانکن» در فضای مجازی، تلنگر مهمی به وضعیت حکمرانی فضای مجازی و مسائل تربیتی کودک و نوجوان در کشور بود. تحلیلها و نقطه نظرات متنوع مطرح شده درباره این موضوع، باعث شد تا سراغ سیما فردوسی برویم.
رجانیوز نوشت؛ سیمافردوسی که از روانشناسان به نام کشور و از چهرههای محبوب خانوادههای ایرانی در حوزه مسائل تربیتی و روانشناسی است، در این گفتگو ابعاد مختلف این مساله را تشریح کرده است. متن این گفتگو را از نظر میگذرانید:
فضایی که امروز در دنیای مجازی حاکم است را چگونه ارزیابی می کنید و نوجوانان و کودکان تا چه اندازه درگیری این فضا هستند؟
اصولا وقتی در رابطه با تکنولوژی صحبت میکنیم، بهخصوص تکنولوژی روز، به این مسئله باید فکر کنیم که تکنولوژی برای زندگی بهتر، سهل و آسانتر هست. یعنی در واقع هدف از تکنولوژی این است که دسترسی انسانها به نیازها راحتتر باشد و از سختیهای زندگی کاسته شود. این اصل اساسیست اما برای رسیدن به هدف، ما نیاز به یکسری آموزشهای اصولی داریم و بستر آموزش برای استفاده از تکنولوژی باید در کشور فراهم شود.
یکی از نقصهای کار ما این است که زمینهسازی برای ورود به فضای مجازی در کشور ایجاد نشد و شبکههای اجتماعی به صورت ناگهانی در اختیار همه مردم قرار گرفت. الان نیز بیشتر در دسترس بچهها قرار دارد.
این موضوع در حالی است که برای حضور در فضای مجازی در جامعه ما فرهنگسازی نشده و حتی الان هم با وجود اینکه زمان زیادی از گسترش فضای مجازی گذشته، اینگونه باقی مانده؛ یعنی خیلی از خانوادهها و خیلی از کسانی که دسترسی دارند، نمیدانند هدف چیست و همینطور بچهها را در مقابل این ابزار قرار میدهند.
حتی تصور عمومی اینگونه است که با خرید گوشی و تبلت، برای بچههایشان مراقبین و سرگرم کنندههای دیجیتال تهیه میکنند.
در این باره باید ریشهای کار کرد. اگر قرار است کاری در این زمینه شود، باید به صورت آموزشی و ریشهای باشد. باید از سطح مدارس و مهدکودکها شروع شود و آموزشهای لازم در این باره به بچهها و خانوادهها داده شود.
نمیشود که کامپیوتر، لپتاپ و گوشی دست بچهها باشد، همینطور آزاد، بدون هیچ محدودیت، قانون و مقرارت و آموزشی بچهها در هر سایت بروند و چیزی که میخواهند را سرچ کنند.
هیچ فیلتر و درجهبندیای وجود ندارد. هر کس هرچیزی بخواهد میگذارد و دسترسی به همهچیز ممکن است و در این بستر قبح بسیاری از مسائل ریخته میشود.
در این فضا بچهها هرچیزی که باید و نباید ببینند میبینند. هرچیزی که نباید بشنوند، میشنوند، با هر آشنا و غریبهای ارتباط برقرار میکنند و یک اقیانوس بی در و پیکری در این باره وجود دارد.
حالا ببینید که چقدر باید آموزشهای ما قوی، اصولی و علمی باشد که در سطوح سنی پایین در مدارس این آموزشها داده شود. البته در این باره تنها به خانوادهها نیز نمیتوانیم تکیه کنیم چون خیلی از خانوادهها هم این سواد رسانهای را ندارند اما آنها هم باید آموزش ببينند.
نکته مهم دیگری که در این باره وجود دارد بحث رشد اخلاقی جامعه است. متاسفانه جامعه ما به یک معنی به لحاظ اخلاقی رشد نکرده و چون رشد نکرده است ممکن است به هر سمت و سویی برود.
اینکه بخشی از جامعه از این موسیقی مبتذل استقبال میکنند به همین دلیل است و درک درستی از خوب و بد در بخشی از جامعه وجود ندارد و فقط تنوع، خواسته بخشی از جامعه شده است.
نکته مهم دیگر این است که موسیقی در مدارس ما جایگاهی ندارد، باید موسیقی را وارد مدارس کنیم. اصلا درسی باشد که بچهها آشنا بشوند و بفهمند موسیقی چه چیزی است و فلسفه آن چیست؟ چه انواعی دارد؟ اصلا چرا به وجود آمده است؟
لازم است که بچهها در این باره نیز اطلاعات کافی داشته باشند، نه اینکه تا یک ریتم خاصی ببینند یا چیزهای متنوعی ببینند، جذب بشوند و مصیبت هم به واسطه این به وجود بیاید.
لازم است به موردی که اخیرا در فضای مجازی توسط فردی به نام ساسان حیدری (ساسی مانکن) منتشر شده است، اشارههایی داشته باشیم.
به نظر من این شخص مریض است. او و افراد هم قماشش مانند «تتلو» از نظر روانشناسی و آسیبشناسی روانی جزو آدمهای سالم به حساب نمیآیند؛ زیرا تمایل به خلاف دارند، تمایل به ضد اخلاق دارند، تمایل به انحراف دارند و چون خودشان هم آدمهای منحرفی هستند به اینها تمایل دارند.
البته ممکن است این فرد به عنوان یک فرد مخرب فرهنگ، توسط متجاوزین فرهنگی تغذیه شود و طبیعیست کسانی که اصل هدفشان ابتذال در فرهنگ یک کشور است، از همین آدمها استفاده کنند و ابعاد سیاسی در اتفاقات اینچنینی وجود داشته باشد.
به نظر میرسد فردی به نام تتلو یا ساسی مانکن به واسطه ناهنجاری و مبتذلترین رفتارها سعی بر جذب گروههای پایین سنی دارند و این خطرناک است.
البته بحث مسائل اقتصادی و بساطی که برای شرط بندی و ترویج قمار وجود دارد هم مطرح است.
از یک طرف قضایای اقتصادی وجود دارد اما بحث تجاوز فرهنگی و به ابتذال کشیدن فرهنگ کشور نسبت به این موضوع اهمیت بیشتری دارد.
من به ابتذال کشیدن کودکان و نوجوان را جدیتر تصور میکنم و مسئولین باید برای این موضوع تدبیری بیاندیشند. البته این بحث سنگینی است و یک اتاق فکر از آدمهای خیلی متخصص را میطلبد، به این معنی که کار سبکی نیست که ما به دست چند نفر بدهیم و بیخیال آن شویم.
اینکه همه به خواب بروند و یکهو با شعر یک خواننده مبتذل و حواشی آن هشیار شوند و مدتی نهادها تقصیرها را گردن هم بیاندازند و موضوع تمام شود تا یک شخص مریض دیگر اقدامی بکند تا آنها واکنشی نشان دهند، نتیجهای نخواهد داشت. باید همه همفکر بشوند و نمیشود اینگونه زمینه را باز بگذاریم تا هر کسی خواست نفوذ بکند.
اصلا مگر محتوای صحبتها و شعرهای این فرد مریض چه چیزی است؟ آیا جز ابتذال مگر چیز دیگری در رابطه با آن وجود دارد؟ چرا باید بخشی از جامعه ما به این سمت متمایل شوند؟ اینها مسائلی است که نشان میدهند جای یک پژوهش ملی خالی است.
باید پژوهشگران در دانشگاها نیاز سنجی بکنند که کودک ما، نوجوان ما و جوان ما چه نوع موسیقیای میطلبد و اصلا نیاز به موسیقی آنها در چه حدی است و کمبود چه چیزی را دارد که احیانا به این سمت بروند.
اما تلخی ماجرا آنجایی است که ما در این مسائل یک کشور غنی هستیم. چرا نتوانستهایم اصالتهای فرهنگی خود را حاکم کنیم؟ چرا جامعه کودک و نوجوان ما به این سمت و سو میرود؟
باید روی این مسئله متخصصین امر صحبت کنند و آن را به چالش بکشند، ما نمیتوانیم بر اساس چیزی که مستند نیست حرف بزنیم و باید بر اساس مسائل پژوهشی حرف بزنیم.
باید ابتدا در همان سطح پایین، مدارس، خانوادهها، مهدکودکها و تمام کسانی که با کودک و نوجوان سر و کار دارند صحبت کنیم و بعد با خود جامعه کودک و نوجوان وارد بحث بشیم و ببینیم این کم بود که موجب گرایش بخشی از آنها به ناهنجاریهای فضای مجازی شده، چیست؟
آیا نقصی وجود دارد که آنها را به این سمت میکشاند؟ ببینید ما اگر این کارها را نکنیم، یک فرد مبتذل مریض با هدف تجاوز فرهنگی به مسائل اصیل ما حمله میشود.
لازم است در این فرصت این مسئله را عنوان کنم که تا به امروز از واژه تهاجم فرهنگی استفاده میشد اما من میخواهم این واژه را اصلاح بکنم و اسم تهاجم فرهنگی را بگذارم تجاوز فرهنگی؛ یعنی الان به صورت تجاوز فرهنگی عمل میشود و تمام ادبیات و موسیقی اصیل و دیرینه کشورمان، با کارهای این اشخاص رو به انحطاط میرود.
شما از کودکی که در مواجهه با این عناصر مخرب قرار میگیرد چه انتظاری دارید؟ ما دیگر نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که ادبا و شاعران و نویسندگان قابلی مثل گذشتهها در کشور داشته باشیم و شخصیت و فرهنگ افراد تحت تاثیر این ناهنجاری ها به صورت سالم تربیت شود.
اما به نظر من این افراد بیمار ابزارهایی هستند در دست آدمهایی که هدفشان تهاجم فرهنگی هست.
نکته قابل توجه دیگر این است که بعضی شبکههای موسیقی که داخل کشور هم هستند، با امثال این فرد ارتباط دارند و آنها را حمایت می کنند یا شریک اقتصادی آن هستند. به هر حال ابتذال و انحطاطی که شاهد آن هستیم، به الگویی برای بعضی از کودکان و نوجوانان تبدیل شده و این جای آسیب شناسی دارد.
بحث کاهش سن بلوغ و اختلالات جنسی که تحت تاثیر پدیدههای اینچنینی به وجود می آیند،تا چه اندازه می تواند جدی باشد؟
این روزها متاسفانه ما شاهد یک بیپروایی جنسی در فضای مجازی هستیم و این زاییده مسائلی است که از غرب می آید و به صورت گسترده در دسترس عموم قرار میگیرد.
همان طور که عرض کردم جامعه ما این آمادگی را نداشت و اصلا برای پذیرش این فضا درکی نداشت، یک دفعه جامعه خود را در معرض یکسری مسائل میبیند که خیلی بیپروا و عریان در اختیار همه قرار دارد؛ هیچ فیلتری و درجهبندی وجود ندارد و دسترسی به هر نوع محتوایی ممکن میشود. این موجب بیپروایی است و یک لجام گسیختگی جنسی را موجب میشود.
در کنار این تبلیغات هم هست، تبلیغاتی که این نوع مسائل جنسی را ترویج میکند و به عنوان یک روش در بروز کنش جنسی آن را معرفی میکند.
این موضوع بعدا تصوراتی را بوجود میآورد که موجب میشود یکسری ناهنجاریها را امتحان و تمرین بکنند. متاسفانه خیلی ها هم جذب ناهنجاریها میشوند. صد البته بلوغ جنسی زود هنگام به این نوع رفتار جنسی و چشم و گوشهایی که در سنین پایین باز میشود، ربط دارد و متاسفانه برخی از کودکان زودتر خیلی چیزهایی که نباید بدانند را میفهمند.
یکی از عوامل زود هنگام شدن بلوغ جنسی همین است که عنوان شد و مسئله دیگر هم نبودن هیچ فیلتر و ردهبندی و مواجههی دقیقی با این فضا است.
در این ميان بحث تغدیه هممطرح است، یعنی تغذیه کودکان و نوجوانان بگونهای شده است که این بلوغ جنسی را زودتر ایجاد میکند. این همه فستفود ها و غذاهای چرب، بیولوژیک بدن را تغییر میدهد و مثلا میبینید فردی ده سالش هست و نگاهش که میکنی مانند شانزده سال ها است. خب این بلوغ جسمی هم بیربط به بلوغ جنسی نیست.
البته در بعضی موارد عوامل ژنتیکی هم هست، مثلا در خانوادههایی که بلوغ زودرس وجود دارد، بعضا کسان دیگری بودند که این اتفاق برایشان افتاد. پدر و مادرها توجه داشته باشند اگر دیدند فرزندشان به صورت غیر طبیعی بالغ میشود، حتما به متخصصین غدد مراجعه بکنند و این مسئله را پیگیری کنند.
مسائلی از این قبیل چند فاکتوری است و تمام این عوامل میتواند موثر باشد و جا دارد که این مسائل به صورت چند جانبه بررسی شود.
نظر شما در رابطه با بحث ناهنجاریهای جنسیای که متاسفانه در دبیرستانها هم دیده میشود، و این حس تحفظی که در مسئولین نسبت به این واقعیات اجتماعی وجود دارد، چیست؟
اگر بخواهیم برویم به سمت چشمپوشی از مسائل این چنینی، بهجایی نمیرسم. اگر نادیده بگیریم و بگوییم مثلا وجود ندارد یا اگر هست درصد آن پایین است، زخم عفونیتر میشود و نهایتا به جایی نمیرسیم.
در این باره لازم است اضافه کنم که حتی مکاتبی هستند در روانشناسی که میگوید این اختلالات جنسی بر اساس یادگیری استوار است و کودکان و نوجوانان یادگرفتند که دست به این ناهنجاریها زدهاند، باید این اصل را به عنوان یک تئوری یادگیری قوی مد نظر داشته باشیم، که ممکن است کودکان و نوجوانانما الگوهایی ببینند یا یک تجربهای را که بقیه میدانند را بشنوند، بعد هم طبعا تحریک شوند که وارد عمل شوند و نهایتا خودشان متولی این اختلالات شوند و به دیگران انتقال دهند.
برای جلوگیری از این مسائل باید گفت که خانواده ها از همان بچگی باید به کودکان آموزش دهند که بچهها چگونه از جسم خود و اندامهای خصوصی خودشان مراقبت بکنند.
متاسفانه جامعه ما در این زمینه یک مقدار حساس است و این فکر وجود دارد که اگر فرزند خود را آگاه بکنیم، ممکن است منحرف شود در حالی که اینطوری نیست. ببینید ما متاسفانه کودکان و نوجوانانی داریم که مورد سو استفاده جنسی قرار میگیرند، خب اینها از آموزش ندیدن هم رنج میبرند.
بچه میرود مدرسه و هر سال با آدمهای مختلفی در ارتباط است. البته ما نمیدانیم پیشینه و تاریخچه کودکان چه چیزی هست. به هر حال ممکن است کودکانی باشند که به لحاظ جنسی آسیب دیده اند و اتفاقا تجربه خود را بعدا منتقل بکنند، برای همین فرزند ما باید دانش قویای داشته باشد و بداند باید از جسم خود مراقبت کند. باید در مدارس دستور علمی وجود داشته باشد و کارشناسانی به بچهها یاد دهند و خانواده ها را در این باره توجیه کنند.
تحقیقات زیادی وجود دارد که بچههایی که معضلات جنسی برایشان بوجود آمده، نمی دانستند یک آسیب است و فکر می کردند یک بازی است و بعدا متوجه شدند این یک روش غلط است، چون کسی چیزی به آنها نگفته بوده است.
آیا کشور های خارجی در رابطه با مقولات جنسی تحفظی دارند و دسترسی کودکان در این کشورها به مسائل جنسی به چه نحو است؟
تا آنجایی که من میدانم و در کشورهای خارجی بودهام، میدانم از سطح مدارس شروع میشود و متناسب با فرهنگ خودشان، اطلاعاتی را به بچهها میدهند، البته قبل از آن والدین در میان میگذارند.
البته در آنجا هم انحرافات و مسائل زیادی وجود دارد و البته که این مسائل چند بعدی و فرهنگی تربیتی است.
حقیقت این است که ما در کشور خودمان با توجه به نوع تعلیم و تربیتی که داریم، انتظار نداشتیم که به این شکل در بیاید و یک رویارویی شگفتیساز با فضای مجازی اتفاق بیفتد و حالا که رخ داده، باید با توجه به فرهنگ خودمان، چارهای بیندیشیم.
به نظر شما رویکرد دولت در نسبت با فضای مجازی چگونه باید باشد؟
البته که دولت میتواند نقش داشته باشد اما این مستلزم یک جرئتورزی بسیار بالا است. این جرئتورزی را یک ارگانی باید داشته باشند.
من بارها دیدهام که وقتی صحبت از این مسائل میشود، قبول دارند اما وقتی میخواهند ورود پیدا کنند خود را عقب میکشند.
کسی جرئت ورود به جنبههای که بتواند دانشافزایی در شرایط امروز کند را ندارند. به نظر من یک جرئتورزی در این زمینه لازم است و البته صدا و سیما نقش دارد. صدا و سیما میتواند با برنامههای آموزشی در رابطه با مسائل مهمی که برای خانوادهها و خود بچهها اهمیت دارد ورود کند.
این موضوع از آن جهت که خیلیها به تلوزیون دسترسی دارند و به خیلی لوازم دیگر دسترسی ندارند، مفیدتر هم هست. میتوان در قالب میزگرد، سریالها و خیلی فرمهای دیگر این آموزشها را بدهند.
والدین سوالات زیادی در این حوزهها دارند، لازم است که به صورت عمومی، آموزشهای منسجمی در این زمینه داده شود و اینها مستلزم یک جرئتورزی و اتحاد است.
باید یک اتحاد بین ارگانها و افرادی که قرار است این کار را انجام دهند وجود داشته باشد. باید یک رویکرد علمی و پژوهشی به جای نظرات شخصی بر جریان آموزشی کشور سوار شود.
انتهای پیام/ م
نظرات بینندگان