واکاوی رفتارها و مواضع اخیر محمدرضا شجریان
مدتی است که تور کنسرتهای محمدرضا شجریان در کشورهای اروپایی بهانهای شده تا این فرد به خوش رقصی در مقابل دوربینهای استکبار جهانی و دشمنان ملت ایران بپردازد و با ژست وطنپرستی، مام و میهن و هر آنچه که در طول ۳۳ سال ملت ایران به خاطر آن در برابر دشمنان و ابرقدرت های جهانی ایستادند را به تاراج خزان بدهد و با نمایش نوع جدید وطن فروشی آن هم در قامت میهن پرستی و ملیگرایی، ارزشها و آرمانهای ملی و میهنی و اسلامی ایران و ایرانی را به باد استهزاء بگیرد و طلبکارانه و ریاکارانه خود را دلسوز وطن جا بزند.
گرچه انحراف فکری محمدرضا شجریان از همان ابتدای انقلاب اسلامی با برخی قهر و نازهای او معلوم و مبرهن بود اما پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ و در جریان فتنه به وجود آمده، هویت این فرد نیز برای عموم مردم به خوبی هویدا شد و معلوم شد شجریانی که روزگاری مدعی وطنپرستی بود و سرودهای میهنی همچون از خون جوانان وطن لاله دمیده و . . . را میخواند، امروز اما به عنوان عنصری ضد انقلاب در خدمت اهداف پلید و ضد ایرانی استکبار جهانی و در راس آن انگلیس و آمریکا در آمده است.
*عکس یادگاری با وطن فروشان
ـ محمدرضا شجریان پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ متاسفانه سیر نزولی فراوانی را طی کرد و بدون توجه به معیارهای ارزشی و شناخته شده کشورش هر روز بر تنزول خود افزود،تا جایی که اینک او نیز همچون اکبر گنجی، شیرین عبادی، محسن سازگارا و . . . به مهره باب میل دشمنان ملت ایران مبدل شده و هر طور که آنان بخواهند از این به اصطلاح خواننده بهره برداری میکنند.
شجریان، خواننده حامی فتنه که در گذشته نیز با حضور در شبکههای فارسیزبان ضدانقلاب همچون بیبیسی فارسی و voa صدای آمریکا و . . . اشتراکات خود را با این جریانات به نمایش گذاشته بود،این بار اما در حرکتی جدید در تحریریه شبکه ضد ایرانی بیبیسی فارسی حاضر شد و با دست اندرکاران این شبکه عکس یادگاری گرفت.
این در حالی است که شجریان بارها تلویزیون ملی خودمان را به دلیل رعایت نکردن آنچه که او حق و حقوق هنری اش مینامد متهم کرده و به کرات خواسته است تا صدایش از رسانه ملی پخش نشود ولی همین فرد نه تنها چنین درخواستی را از رسانه پیر استعمار ندارد بلکه با افتخار تمام در کنار خائنان به وطن عکس یادگاری میگیرد و از اینکه صدای او از یک رسانه ضد ایرانی پخش میشود لذت میبرد!
*کنسرت شجریان و گوگوش در کاباره های آمریکا و اروپا!
ـ عکس شجریان در کنار گوگوش نشان از عمق انحراف فکری این خواننده جریان فتنه دارد و این احتمال را قوت می بخشد که به زودی شاهد کنسرت این دو خواننده ضد انقلاب در کنار هم و به همراه رقص زنان و دختران برهنه با حرکات آنچنانی در کاباره های لوس آنجلس و نیویورک و اروپا خواهیم بود!
پیوند عمیق شجریان با جریانهای وطن فروش و ضد ایرانی به همین جا ختم نشده بلکه او حتی حاضر است با کسانی عکس یادگاری بگیرد که تا دیروز آن افراد و هنرشان را موسیقیهای نازل کوچه بازاری مینامید.
شجریان در طول سالهای پس از انقلاب در مصاحبههای متعدد با رسانههای داخلی علت جدا شدن خود از رادیو و تلویزیون رژیم پهلوی را رواج و گسترش ابتذال در موسیقی توسط خوانندگان کوچه بازاری و کاباره ای عنوان کرده است.
حال جای این سئوال از جناب شجریان باقی است که مگر نه همین خانم فائقه آتشین – گوگوش – یکی از افرادی است که نقش مهمی در به ابتذال کشیدن هنر موسیقی در قبل از انقلاب داشته و به نوعی میتوان گفت سطح شنیداری موسیقی در جامعه آن زمان را به آهنگهای کوچه بازاری و نازل تنزل داده است و خود شما نیز در گفتگوهای سالهای قبل نیز وجود چنین افرادی در زمان طاغوت را مخرب برای رشد موسیقی سنتی ایرانی عنوان می فرمودید، حال چه شده است که با لبخندی ملیح در کنار سرکار خانم آتشین مفتخر به گرفتن عکس یادگاری شده اید!
راستی آقای شجریان! با توجه به پیوند جدیدتان با سرکار خانم گوگوش! باید پرسید که آیا علت جدا شدن شما از رادیو و تلویزیون زمان پهلوی، رواج ابتذال در موسیقی آن زمان بود، یا نه، به خاطر نق زدن های بیش از حد و وجود خوانندگان خوش صدا تر از شما بود که – با عرض پوزش – عذرتان را خواستند!
و اگر نبود انقلاب اسلامی که بساط ابتذال در موسیقی آن دوران را به طور کلی جمع کرد، آیا شما مجال حضور در عرصه موسیقی اصیل ایرانی را داشتید؟ و آیا بستر رشد شما فراهم میشد؟
جناب آقای شجریان! اگر حکومت پهلوی همچنان پا برجا بود با توجه به حضور آن همه خواننده زن و مرد در موسیقیهای پاپ و جاز و سنتی و . . . در ایران، بدون شک حضرتعالی هیچگاه زمینه رشد پیدا نمیکردید و چه بسا منزوی در گوشهای از شهر و دیار خود به شغلی غیر از موسیقی اشتغال داشتید!
* ضدیت با اسلام توسط خواننده ربنا!
ـ در ایام ماه مبارک رمضان امسال که رسانه ملی در اقدامی نیکو و پسندیده و با توجه به هجمههایی که برخی رسانههای داخلی و خارجی ایجاد کردند، دعای ربنای شجریان از شبکه هایرادیو و تلویزیون پخش نشد، شاید خیلیها دلتنگ شنیدن این دعا بنا بر عادت سالهای قبل شدند.
اما اینک همان افراد با اطلاع از مواضع ضد اسلامی شجریان نه تنها دیگر دلتنگ شنیدن ربنا باصدای این خواننده نخواهند بود بلکه به مسئولان رسانه ملی هم به خاطر عدم پخش این دعا با صدای یک فرد اسلام ستیز دستمریزاد خواهند گفت.
اما حکایت موضع گیری شجریان علیه اسلام از آنجا شروع شد که «بیژن فرهودی» خبرنگار صدای آمریکا در تاریخ ۳۰ مهر ماه سال جاری - ۲۲ اکتبر - به سراغ محمدرضا شجریان رفت تا این بار هم همچون دفعات قبل بتواند از این خواننده فتنه به نفع مقاصد ضد ایرانی خود بهرهجویی کند ولی گویا جناب شجریان گوی سبقت را از مجری برنامه ربود و این بار نه تنها جمهوری اسلامی و ارزشها و معیارهای شناخته شده ملی و دینی بلکه اصل اساس ۱۴۰۰ ساله اسلام را هدف کینه توزی خود قرار داد.
فرهودی مجری صدای شیطان بزرگ با ذکر این مقدمه که «گزارش بازرس ویژه سازمان ملل آقای «احمد شهید» در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران نشان میدهد که حکومت ایران در دو سال اخیر با هنرمندان چپ افتاده است»، نظر شجریان را در این باره جویا شد و شجریان پاسخ داد: «به طور کلی این نظام و این حکومت ذاتا میخواهد همه چیز در اختیارش باشد، این نظام میخواهد همه چیز را به طور صد درصد زیر سلطه خود داشته باشد و اگر یک بخشی از حکومت نخواهد که با آنها باشد همه آن بخش زیر سؤال میرود و میگویند که این مورد دارد و جلویش را میگیرند و اگر یک نفر پایش را از گلیم خود درازتر کند ـ از نظر آنها ـ مشکلات زیادی سر راهش قرار میدهند، اینها هرگز با هنر کنار نمیآیند، هرگز و هرگز !!! همچنان که در طول ۱۴۰۰ سال با هنر کنار نیامدن. باز هم نخواهند آمد، موسیقی هم مانند خیلی از هنرها نمیتواند در خدمت اینها باشد.»
محمد رضا شجریان که پیش از این دعای ربنای او میهمان سفره های افطار مردم مسلمان ایران بود و همچنین با انتشار دو آلبوم تلاوت قرآن مجید خود را یک مسلمان معتقد به اسلام نشان داده بود اینک اما با این اظهارات نشان داد که انتقاد مکرر او از مسئولان و ابراز نارضایتی او از نظام جمهوری اسلامی، بهانهای بیش نبوده و مشکل اصلی او با اساس اسلام به عنوان یک مکتب آسمانی است.
محمد رضا شجریان که فرزند پدری است قاری قرآن و معتقد و متدین به اسلام، و متولد شهر مشهد مقدس است و به قول خودش بیشتر دوران کودکی و نوجوانیش را در پای جلسات قرآن پدر در مشهد گذرانده است، با تصریح به «کنار نیامدن ۱۴۰۰ ساله اسلام با هنر» انگشت اتهام را به سمت مبانی اسلامی میگیرد و پرده از درونیات ضد اسلامی خود بر میدارد و همچون سایر مدعیان روشنفکری از جمله شیرین عبادی، علی افشاری،گنجی،سازگارا، فریبا داودی مهاجر،حقیقت جو و . . . که روزگاری در سایه نظام اسلامی ایران بستر رشد و مسیر پیشرفت را طی کرده و به یکباره به دامان غرب گریختند، اینک شجریان نیز همان راه به ترکستان را در پیش گرفته و با ادعای میهن پرستی، نمایش خیانت به وطن ایرانی – اسلامی خود را در اروپا و آمریکا جار میزند و دلخوش است که ضد انقلاب و خائنان به وطن برایش سوت و کف میزنند و تریبون در اختیارش می گذارند تا به ارزشهای اسلامی و انقلابی مد نظر مردم ایران بتازد، غافل از اینکه همین مردم انقلابی و اسلامی ایران اوج اسلام خواهی و ولایتمداریشان را، در همان زمانی که شجریان در حال ستیز با اسلام در اروپا بود ، در کرمانشاه در استقبال از ولی امر خود به نمایش گذاشتند تا بار دیگر به مستکبران، دشمنان، منافقان و خصوصا وطن فروشان بفهمانند که ملت ایران از هر قوم و نژادی پای ارزش های اسلامی و انقلابی خود ایستاده است.
گویا اسلامستیزی، یک بیماری واگیردار در جبهه مخالفان جمهوری اسلامی ایران است که به محض خروج از کشور عود میکند!
از کفریات گنجی و حقیقتجو و شیرین عبادی و سروش و ... بگیرید تا این اواخر که افاضات محمدرضا شجریان هم به آنها اضافه شد.