بسيج اعتقادي، بسيج اجتماعي
جوهره اعتقادي بسيج در دفاع مقدس نهادمند شد و در پرتو شهادت و ايثار و عشق به ذات مقدس حق، به مثابه تابلوي اصلي بسيج براي معرفي آن باقي ماند. اين خصيصه جوهري به شاخص كلي و اساسي براي ارزيابي بسيجيان تبديل شد و ابعاد فعلي و فاعلي بسيج را تحتالشعاع قرار داد. البته آنچه در حوزه اعتقادي بسيج ساري و جاري بوده است، امري لازم و ضروري بوده و خواهد بود.
اما نميتوان حوزه اعتقادي را در حصر بسيج و بسيجيان محدود كرد و عوايد و فوايد آن را به عرصه اجتماع سرازير نكرد. بعد از فتنه ۸۸ لزوم پررنگ شدن عرصه حضور اجتماعي بسيج دوچندان شد و مردمي بودن نظام جمهوري اسلامي ايران و لزوم مردمي حل كردن چالشهاي فرو ملي، ملي و فراملي به وسيله رفتار و كنش اجتماعي دوچندان شد. در عرصه جهان اسلام كه امروز آيينه تمامنماي تحقق آرمانهاي حضرت امام است، آن پير سفر كرده ميفرمود «بايد در جنگ اعتقاديمان بسيج بزرگ سربازان اسلام را به راه اندازيم.» بنابراين كاركرد بسيج اعتقادي در عرصه جهان اسلام همچنان اولويت اصلي بسيج و ايضاً نظام اسلامي است. حضرت امام در آذرماه ۱۳۶۷ «مسائل اعتقادي بسيجيان را به عهده حوزه و دانشگاه» گذاشتند اما اكنون مسائل اعتقادي كل اجتماع متوجه بسيج است و كل بسيج نسبت به كل اجتماع مسئوليت دارد. سرچشمه اعتقادي بسيج در توفان قرائتهاي انحرافي بحمدالله مصون مانده است. در پيچيدگيهاي امروز، كدام مرجع زلال و شفاف و اصيل غير از بسيج ميتواند بين مسائل اعتقادي و اجتماعي جامعه پيوند جوهري ايجاد نمايد؟ لزوم بسيج اجتماعي از آنجا ناشي ميشود كه مسائل اجتماعي در عصر حاضر بايد با رفتار و كنش اجتماعي قابل حل و رفع و رجوع باشد. بنابراين جنبههاي الهي، باورها و ارزشهاي بسيج كه جنبه دروني و غيرعيني دارند بايد سامان دهنده و هدايتگر هنجارها و آيينها و رفتارهاي اجتماع باشند.
اگر دين و سياست را غيرقابل تفكيك ميدانيم بايد تبلور مسائل اعتقادي در اجتماع صورت گيرد. بنابراين مستور ماندن باورها و عقايد عميق ديني در قلب و دل بسيجيان نميتواند معضلات فرهنگي و اجتماعي جامعه را حل نمايد. بايد مسائل اعتقادي بسيج بسان شبكه اجتماعي مجازي و حقيقي در جامعه تبلور يابد. بايد كف جامعه ميدان تمرين مسائل اعتقادي باشد. همانگونه كه كميته امداد امام خميني و سازمان بهزيستي مسئول شناسايي فقر اقتصادي و معيشتي جامعه هستند، شناسايي استضعاف اعتقادي و فرهنگي تك تك اعضاي جامعه اسلامي به عهده بسيجيان است. بايد كولهبار معنويت و اخلاق و ايثار كه از رفتار بسيجيان تراوش ميكند در عرصه جامعه بپيچد. لازمه پيروزي در جنگ نرم پيوند مسائل اعتقادي با مسائل اجتماعي است، چرا كه نيروهاي اجتماعي در عصر جهاني شدن به عنوان يك قدرت موازي براي حاكميتها محسوب ميشوند. بنابراين اين قدرت اجتماعي اگر با مسائل اعتقادي پيوند نخورد نه تنها فرصت نيست كه تهديدي براي نظام سياسي اسلام است و نمونه آن را در سال ۱۳۸۸ مشاهده كرديم و آسيبهاي آن را برطرف نكرديم. وقتي مسائل اعتقادي بسيجيان مملو از يكرنگي، گمنامي، ايثار و دگردوستي شد، جذب حداكثري در عرصه اجتماع رخ خواهد داد. اگرچه حلقههاي صالحين بسيج تا حدودي پيش نياز اين مهم را فراهم ميكند اما آنچه بايد فرهنگ شود، اجراي برنامههاي بسيج براي غيربسيجيان است. امروزه غير از بسيج دانشجويي كه با هويت تشكلي عمل ميكند و برنامههايش در كف دانشگاه در دسترس همه دانشجويان و همه سلايق است، مابقي اقشار بسيج نگاه به درون دارند و به دنبال حفظ و انسجام تشكيلاتي هستند.
سازماندهي بدون ساختار نياز بسيج اجتماعي امروز و شبكه كردن اعضاي اجتماع در راستاي مسائل كلان و مشترك كشور ضرورت شيف پارادايمي بسيج در عرصه نگرش و سازمان است. به انتخابات بنگريد، متشرعين و متدينين، شرطي براي حضور خود در پاي صندوق رأي قائل نيستند، رأي دادن را يك تكليف شرعي ميدانند و خوب و بد عمل كردن دولت و مجلس و... مانع حضور آنان نيست. آنان عدم حضور در پاي صندوق رأي را به مثابه انجام گناه تلقي ميكنند. پيوند اعتقادي بسيج با اجتماع ميتواند اين فرهنگ را گسترش دهد. براي اين مهم بايد بسيج در سازماندهي و برنامهريزي تجديدنظر نمايد. برنامههاي بسيج به جاي تمركز در پايگاهها و مكانهاي بسيج بايد به عرصه اجتماع آورده شود. در برنامههاي عمومي بسيج بايد شرط بسيجي بودن حذف شود و بسيج همانند يك هيئت مذهبي و يك مزرعه بيحصار بتواند شعاع كامل جامعه را پوشش دهد. بسيج سازندگي نمونه موفق پيوند اجتماعي بسيج است. همه عرصهها بايد اينگونه شود. در اين صورت تضمين ثبات، امنيت ملي و عمقبخشي دروني اتفاق خواهد افتاد و بسيج در نگرش اجتماعي نه يك تشكيلات و سازمان خاص كه مرجع رجوع همگاني براي عدالتخواهي، مشاوره و هيجانطلبي و نقشآفريني اجتماعي خواهد بود. اگر در كلام رهبري همه آحاد ملت ايران بسيجياند بايد سازمان اجتماعي بسيج آنقدر عمومي شود كه وجه تمايز بسيج و غيربسيجي صرفاً از شاخصهاي اعتقادي تمييز داده شود. لباس، صلاح، نماد و مكان و سازمان نبايد شاكله اين تمايز باشد. انشاءالله
انتهای پیام/