چگونه صهیونیزم، زنان محجبه غربی را به برده جنسی تبدیل کرد؟
زنان در گذشته مانند دیگر اقشار جامعه پایبند به آیینهای آسمانی بودند و به همین علت هیچ گاه حاضر نمی شدند که برای بهره بردن مشتی سودجو و رونق بخشیدن به تجارت آنها خود را عریان کنند و به طور کلی از فرهنگ بی بندوباری که امروز در جامعه غربی وجود دارد تبعیت کنند.
"ما به شما راه جذاب بودن برای جلب نظر مردان را نشان می دهیم". این جمله ای است که در تبلیغات مجلاتی همچون «کاسموپولیتنی»و یا «پلی بوی» و «ووگ» استفاده می گردد. مجلاتی که با هزینه بسیار بالایی در دنیای غرب با موضوع مد و لباسهای مبتذل و تصاویر مستهجن منتشر میشوند.
نکته جالبی که در مورد این مجلات در مرحله اول باید به آن اشاره کرد تبلیغات گستردهای است که در رسانههای مختلف برای آنها می شود. گویی جریانی در غرب که بسیار قدرتمند هم هست تلاش دارد که این مجلات با این محتوا دیده شوند. از سوی دیگر باید به این موضوع اشاره داشت که این مجلات از توان مالی بالایی برخوردار هستند. آنقدر که برای انتشار عکس عریان شخصیتها معروف بر روی جلد خود میلیونها دلار به او می پردازند که نمونه بارز این موضوع را میتوان در مورد لیندسی لوهان به عینه دید. این بازیگر هالیوودی برای انتشار عکس عریان خود در پلی بوی یک میلیون دلار از این مجله دریافت کرد. در این میان باید توجه داشت که هزینه این چنینی آن هم برای چنین چیزی نشان از یک لابی بزرگ فرهنگی دارد که به صورت کامل از این مجلات زنجیره ای حمایت می کند.
اما دراین بین یک موضوع بسیار قابل توجه است آن هم اینکه چرا که این لابی ها در این زمینه تا به این حد سرمایه گذاری می کنند و آیا این خط و مشی، ربطی به نگاههای که در غرب به زنان می شود، دارد؟
برای پاسخ دادن به این موضوع باید دقت کرد که بدون شک لابی های صهیونیسم جهانی که علاقه زیادی به انتشار وگسترش فرهنگ عریانی و بیبندوباری دارند سرمایه گذاری عظیمی در این زمینه انجام میدهند. سرمایه گذاری که با هدف کشاندن جامعه بشری به سمت سکولاریسم و فرهنگ فحشا و بیقید و بندی صورت گرفته!. باید توجه داشت که آنها در این باره تلاش دارند با استفاده از تمام امکانات آنقدر این مسائل را تکرار کنند که به نوعی قبح آن برای بشر امروز ریخته شود.
در این میان موضوعی که بسیار مهم است و ابزار آنان در رسیدن به این هدف محسوب می شود زنان هستند. چرا که استفاده از جنسیت زنان سالهاست که مورد تاکید این کمپانیها قرار میگیرد. البته در این باره بسیاری از جامعه شناسان غربی بر این باورند که فرهنگ فاصله گرفتن از مسیحیت و جامعه دینی و آزادی این گونه زنان توسط همین گروهها به جوامع اروپایی تزریق شد.
استحاله فکری زنان، آغازی برای یک حرکت غیر اخلاقی
با نگاهی به این نظر باید بیان داشت که بدون شک این گروهها برای سوء استفاده و تجارت در مرحله اول نیاز به استحاله فکری زنان در سطح جهان و به ویژه غرب داشتند. چرا که تا قبل از این موضوع زنان هم مانند دیگر اقشار جامعه پایبند به آیینهای آسمانی بودند و به همین علت هیچ گاه حاضر نمی شدند که برای بهره بردن مشتی سودجو و رونق بخشیدن به تجارت آنها خود را عریان کنند و به طور کلی از فرهنگ بی بندوباری که امروز در جامعه غربی وجود دارد تبعیت کنند. به همین دلیل به تدریج جریان صهیونیسم به فکر راه چارهای افتاد؛ چرا که این جریان به خوبی از این موضوع آگاه بود تا هنگامی که جامعه و به ویژه اقشاری مانند زنان به آیینهای مذهبی پایبند هستند نمیتوان آنها را به سمت بی بندوباری وناهنجاریهای اخلاقی سوق داد.
در همین راستا این گروهها با ژستهایی همچون حمایت از زنان و فمنیزم و به نوعی بازتولید اندیشه سکولاریسم درباره زنان وارد فرهنگ غرب شدند و با در اختیار داشتن ابزارهای تبلیغاتی دائم بر طبل آزادی زنان از هر قید و بندی کوفتند.اما این موضوع تنها آغاز ماجرایی بود که در پس آن مسائل بسیاری وجود داشت.
به واقع اصل این مسائل را می توان در دو بعد اولیه تقسیم بندی کرد.
ترویج بی بندوباری و به نوعی قرار گرفتن در مقابل افکار دینی و مذهبی.
آماده کردن جامعه زنان غربی برای سوء استفاده هایی که قرار بود از آنان بشود.
در راستای همین دو هدف بود که به تدریج این باندها شروع به استفاده از زنان در تبلیغات تلویزیونی و ماهواره ها و نشریات کردند. در تمام این موارد استفاده از زنان به عنوان کالایی که بدن خود را برای فروش بیشتر عریان می کرد مشخص بود. از سوی دیگر به تدریج موج سوء استفاده های جنسی توسط تاجرین صهیونیست به راه افتاد و آنان در این راه شروع به قاچاق زنان برای فروختن به عنوان برده های جنسی کردند که این موضوع سرآغاز یک جنایت علیه فرهنگ بشریت بود.
از سوی دیگر تمام این مسائل در حالی تا به امروز در غرب رخ داده که نگاه آنان به زنان دقیقا در مقابل نگاه مذهبی در بین ادیان است و همین موضوع باعث شده که سیاسیون سکولار دقیقا با این تفکر دینی در تمام جوامع مبارزه کنند، چرا که آنان کاملا میدانند که در صورت گسترش تفکر دینی به صورت فراگیر، به شدت در ترویج افکاری مانند فمنیسم به مشکل برخورد خواهند کرد که دلیل این موضوع هم در هماهنگی تفکرات دینی با فطرت وروانشناسی زنان است.
آمار بالای تجاوز به زنان درآمریکا،نشانه ای از یک نگاه
به هر ترتیب به نظر می رسد که این تقابل فکری در حوزه زنان در میان تفکر سکولار و تفکر اسلامی تا به امروز ادامه داشته و به ویژه طرف مقابل به دلیل در اختیار داشتن سلطه رسانهای، دائما به دنبال تزریق این تفکر به ویژه در جوامع دینی است. این موضوع درحالی صورت می پذیرد که بر طبق آمار رسمی پلیس آمریکا در سال ۲۰۰۹ حدود هشتاد و هشت هزار مورد تجازو به زنان گزارش شده است. آمار رسمی تجاوز به عنف به زنان امریكایی در سال 2009 در حالی مطرح می شود كه به گفته كارشناسان فقط 15 تا 20 درصد موارد تجاوز به پلیس گزارش میشود كه با مفروض گرفتن رقم 20 درصد امار پارسال تجاوز به زنان آمریكایی به بیش از 440 هزار مورد می رسد.
با درنظر گرفتن این آمار می توان متوجه نکات خاصی شد. نکاتی که در نگاه کالاگرایانه غربی ها به زنان نهفته است. درواقع وقتی در چنین فرهنگی به زن یک نگاه فیزیکی می شود و در غالب شعارهای آزادی به او در طی تاریخ این گونه القا می شود که باید خود آرایی کند به تدریج ارزش های کم می شود و به نوعی نگاه به زن در یک جامعه به سمت وسوی دیگری سوق پیدا می کند.
از سوی دیگر از این موضوع هم نباید غافل شد که وقتی زن در جامعه ای تبدیل به یک کالای جنسی شد، نگاهی زود گذر و موقت به آن خواهد شد که پس از برآوردن نیازها به دور انداخته می شود.
بدون شک آمار ازدواج در چنین جامعهای به شدت کاهش پیدا خواهد کرد. این موضوع در حالی در جوامع غربی در حال رخ دادن است که در ادیان آسمانی ازدواج نشانه احترام به زن محسوب می شود و اینجاست که متوجه عمق اختلاف نظریه سکولاریسم درباره زن با ادیان آسمانی می شویم.
به هر سو به نظر می رسد که این تقابل همچنان ادامه خواهد داشت و بدون شک روز به روز هم این تقابل شدیدتر می گردد اما نکته مهم اینجاست که خود جوامع غربی هم روز به روز به این باور نزدیک تر میشوند که ادیان آسمانی نظر صحیحیتر درباره زن دارند. مصداق بارز این موضوع را میتوان در اعتراضاتی که چندی پیش در راستای گسترش حجاب در قلب اسرائیل انجام شد به عینه مشاهده کرد. .هر چند که صهیونیزم سعی کرد این حرکت را نوعی افراطی گرایی به نمایش بگذارد اما به هر صورت این مسئله روز به روز در حال گسترش است که دستورات ادیان آسمانی به ویژه بحث انحصار گرایی در ارتباط و ازدواج با فطرت واقعی یک زن کاملا مطابقت دارد و به واقع بر اساس پیش بینی جامعه شناسان این نظر ادیان است که در آینده بیشتر در موضوع زنان گسترش پیدا خواهد کرد؛ چرا که بدون شک روند اجتماعی نظریهای را می پذیرد که با ریشههای فکری و فطرتی شهروندان جامعه هماهنگی بیشتری داشته باشد. دراین میان از این موضوع هم نباید غافل شد که به تدریج روند اجتماعی که همیشه به صورت اتوماتیک وار دست به انتخاب میزند و نظریههایی که در تعارض با ریشه های فطری خود است را در مرور زمان حذف می کند که از شواهد تجربی موجود این مسئله در انتظار سکولاریستها خواهد بود.