از این عصبانیت بمیر!
جنگ نرم علیه دشمنان در دستور کار قرآن است. آموزه های قرآنی به شدت به حوزه جنگ نرم توجه داشته است؛ زیرا حوزه عمل قرآن و آموزه های وحیانی آن، حوزه اذهان و قلوب است و برای تسخیر قلوب بهره گیری از همه ابزارها ضروری است؛ به ویژه که دشمن دیرین انسان، از همان آغاز آفرینش وی سوگند خورده است که با تسخیر قلوب و اذهان، انسان ها را از بندگی خدا به بندگی خود بکشاند و افزون بر بردگی جسمی، آنان را تحت ولایت و بندگی خویش درآورد.
یکی از ابزارهای جنگ نرم که در جنگ روانی مورد تحلیل و تبیین قرآن قرار گرفته، خشم آفرینی برای دشمنان است تا این گونه تعادل طبیعی خود را از دست داده و واکنش عصبی از خود بروز داده و چهره فریبکارانه شان را آشکار سازند و نمادهای دروغین حقوق بشر و آزادی و خشونت زدایی و تنش زدایی را به کناری نهند و چهره زشت و کریه گرگین خود را هویدا سازند.
نویسنده در این مطلب بر آن است تا با استفاده از آموزه های قرآنی نقش مردم و مشارکت آنان را در تظاهرات انقلاب اسلامی و انتخابات و حضور آنان در صحنه های سیاسی را تبیین کند و آن را به عنوان یک عمل صالح که خشم دشمنان را برمی انگیزد و جبهه کفر و نفاق را تضعیف می کند، از دیدگاه قرآن بررسی کند.
مومنان، استاد جنگ نرم و مقابله با آن
اهل ایمان همان اندازه که اهل محبت و مودت میان خودشان هستند و به یکدیگر رحمت دارند و موجبات آسایش و آرامش یکدیگر را فراهم می آورند، به همان اندازه در جنگ روانی و جنگ نرم خبره و کارشناس هستند و با انجام کارها و عملیات ایذایی، دشمن را از نظر روحی و روانی دچار آشوب و اضطراب و رنج می کنند. اگر مومنان با هم به گونه ای هستند که حزن و خشم و اندوه همدیگر را تسکین می دهند، در مقابل، با شدت عمل خویش موجبات خشم و غیظ و اندوه و غم و حسرت دشمن را فراهم می آورند و این گونه نیروی روحی و روانی او را به تحلیل می برند و از کارآمدی می اندازند.
جنگ نرم دارای ابعاد و اشکال گوناگونی است؛ به این معنا که هدف از جنگ نرم، تسلط بر اذهان و قلوب یعنی عقل و احساسات دیگران است. در جنگ نرم، هدف اصلی، تسلطی است که شخص را به بندگی می کشاند. اما همواره در جنگ نرم، نباید تسلط برای بندگی مدنظر باشد؛ زیرا در این میان دشمنانی هستند که خود تحت ولایت و بندگی شیطان و ابلیس هستند، بنابراین لازم است که این بندگان و بردگان اهل شقاوت را تخریب و از درون با فروپاشی مواجه ساخت. این جاست که جنگ روانی به عنوان یکی از روش های کارآمد در جنگ نرم مورد استفاده قرار می گیرد. در جنگ روانی هدف آن است که دشمن از نظر روحی و روانی فروپاشد و توانایی هر گونه کنش و واکنشی از او سلب شود.
مومنان همانطور که استاد در جنگ های فیزیکی هستند و در جنگ سخت به راحتی بیست نفر ایشان بر دویست و صد نفر بر دو هزار نفر مسلط و چیره می شود، (انفال، آیه 65) همچنین در جنگ نرم، استاد جنگ های روانی و تخریب دشمن هستند؛ زیرا از پایگاه الهی برخوردار بوده و به سبب باور به پیروزی در صورت شکست و پیروزی ظاهری، یعنی موفقیت در هر دو حالت و کسب احدی الحسنین هیچ عاملی نمی تواند آنان را از موفقیت و حرکت باز دارد. (توبه، آیه 52)
همین روحیه بالای مومنان است که در هیچ جایی به تردید نمی افتند و جز به انجام وظیفه و تکلیف توجهی ندارند؛ زیرا خود را مامور به وظیفه و تکلیف می دانند نه مامور به نتیجه؛ پس چه بکشند و چه کشته شوند، باز پیروزند. بر همین اساس پیامبر(ص) تنها مامور به ابلاغ پیام الهی و راهنمایی به هدایت و ایمان بوده است و مامور نبوده تا هر کسی را بخواهد مومن سازد. (رعد، آیه 40؛ شوری، آیه 48؛ نور، آیه 54 و آیات دیگر)
همین نگرش به مسائل و امور جهان موجب شده که مومنان از روحیه بسیار بالایی برخوردار باشند و نسبت به شکست ها محزون نشوند و نسبت به آینده هراسناک نباشند؛ (یونس، آیه 62) چرا که همواره خود را تحت ولایت الهی می دانند که هرچه رخ می دهد خواست و مشیت الهی است. پس می گویند هرچه پیش آمد خوش آمد و برهمین مدار هرگز تحت تاثیر وسوسه های ابلیس و شیطانی قرار نمی گیرند و روحیه خویش را از دست نمی دهند. جنگ روانی و نرم در کسانی که تحت ولایت الهی بوده ومصداق اولیای الهی می باشند، هیچ تاثیر نمی گذارد؛ زیرا در هر فتنه و شبهه ای آن را به اصول محکمی چون خواست و مشیت الهی نسبت می دهند و براین باورند که مالکیت، ربوبیت، حکمت، قدرت و علم الهی است که جهان را به سوی هدف آفرینش می راند و همه چیز را تقدیر و تدبیر می کند. آنان به سبب همین ولایت پذیری و تقوایی که دارند اهل بصیرت، بینادلی، تشخیص حق از باطل و شناخت حقایق هستند. (انفال، آیه 29) پس درهر فتنه و تشابهی حق را می شناسند و بدان گرایش می یابند و اگر درهر جایی به خاطر شبهه ای به شک و تردیدی افتادند از اهل ذکر می پرسند و به راسخون مراجعه می کنند (آل عمران، آیه 7) و از اولوالامر و پیامبر و خدا سؤال می کنند (نساء آیه 59) و به کلام و یا الهامی حقیقت را می یابند.
اولیای الهی و مومنان واقعی با بهره گیری از این روحیه است که به مقابله با جنگ نرم و روانی دشمنان می روند. آنان به سادگی شیوه های جنگ نرم دشمنان را می شناسند؛ زیرا خداوند هم از طریق عقل و منابع شناختی ظاهری و هم از طریق وحی و الهامات شهودی و قلبی، آنان را نسبت به شیوه های دشمنان آگاه می سازد. از این رو وسوسه های شیطانی در جنگ نرم در ایشان کمترین اثر را دارد و اگر در یک واکنش آغازین در تردیدی گرفتار آیند به سرعت راه می جویند و خود را از فتنه جنگ نرم دشمن بیرون می برند.
همچنین مومنان ازاین توانایی برخوردارند که به جنگ روانی دشمن بروند و به سادگی او را به بازی بگیرند.
گام های تظاهرکنندگان، عمل صالح مومنان
مومنان برای اینکه روحیه دشمنان را تخریب کنند و اجازه کنش و واکنش های مخرب به آنان را ندهند، با شناختی که از دشمنان جنی و انسی دارند، می کوشند تا آنان را در حالت فروپاشی روحی و روانی قرار دهند. در آموزه های قرآنی، مسایل و مطالب بسیاری درباره دشمن شناسی و خصوصیات، نقاط قوت و ضعف و مانند آن آمده است. از آن جایی که دشمن اصلی انسان، ابلیس است که از طریق هواهای نفس بر انسان مسلط شده و او را از عبودیت و بندگی خدا به بندگی نفس و ابلیس و شیاطین می کشاند، مسایل و مباحث چندی درباره شیاطین و روش های آنان بیان شده است.
اگر ابلیس و شیاطین از موقعیت برتر دیده نشدن، برخوردارند (اعراف، آیه 27) و می توانند از طریق وسوسه به مقاصد شوم و بد خویش برسند.(ناس) اما انسان از توانایی و ظرفیت بسیار بالایی برخوردار است و می تواند بر این وسوسه ها چیره شود و از طریق ابزارهائی چون عقل و فطرت و الهامات تقوایی به مقابله با آن برخیزد.
شناخت نقاط قوت و ضعف خود و دشمن در دستور کار مؤمنان قرار گرفته و خداوند به این مسائل بسیار توجه می دهد. یکی از نقاط ضعف دشمنان جنی و انسی متاثر از جن، تاثر شدید از عواطف و احساسات است؛ زیرا دشمنان و شیاطین جنی و انسی، قلب خویش را ممهور و مختوم ساخته اند. از این رو قدرت تعقل خویش را از دست می دهند و رفتارهای ایشان به جای عقلانیت، متاثر از عواطف و احساسات است. این گونه است که با تحریک هیجانات و عواطفشان، می توان آنان را از تعادل روحی و شخصیتی خارج کرد و ضربات کاری بر نهاد آنان وارد ساخت.
حضور و مشارکت مؤمنان در صحنه های اجتماعی و سیاسی و نظامی، عامل مهمی در ایجاد هیجانات غیرقابل کنترل از سوی دشمن است. از این رو خداوند از مومنان می خواهد تا با حضور و مشارکت در همه مسایل اجتماعی و مشارکت فعال، خشم و غیظ دشمن را برانگیزند و آنان را از تعادل روحی و روانی خارج سازند تا نتوانند تصمیمات و برنامه هایی را علیه مؤمنان و جامعه ایمانی به اجرا درآورند.
از نظر آموزه های قرآنی، هر گامی که مومنان در حوزه عمل اجتماعی و مشارکت جمعی برمی دارند، عمل صالح است که آثار دنیوی و اخروی بر آن بار می شود. این گام ها به سبب آنکه حضور قوی مومنان را در صحنه مقابله با دشمنان به نمایش می گذارد، در جنگ نرم از مصادیق جنگ روانی به شمار می آید و مورد تاکید قرار می گیرد. خداوند در این باره می فرماید: ما کان لاهل المدینه و من حولهم من الاعراب ان یتخلفوا عن رسول الله ولایرغبوا بانفسهم عن نفسه ذلک بانهم لایصیبهم ظما ولانصب و لامخمصه فی سبیل الله و لایطؤون موطئا یغیظ الکفار و لاینالون من عدو نیلا الا کتب لهم به عمل صالح ان الله لایضیع اجرالمحسنین؛ مردم مدینه و بادیه نشینان پیرامونشان را نرسد که از فرمان پیامبر خدا سرباز زنند و جان خود را عزیزتر از جان او بدانند، چرا که هیچ تشنگی و رنج وگرسنگی ای در راه خدا به آنان نمی رسد و در هیچ مکانی که کافران را به خشم می آورد قدم نمی گذارند و از دشمنی غنیمتی به دست نمی آورند مگر اینکه به سبب آن، عمل صالحی برای آنان در کارنامه شان نوشته می شود، زیرا خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمی کند. (توبه، آیه 120)
بنابراین، هر گامی که مؤمنان در راه مشارکت و حضور در صحنه های سیاسی و اجتماعی و نظامی برمی دارند، عمل صالح شمرده و بر آن ثواب دنیوی و اخروی بار می شود، به ویژه آنکه این گام ها، گام های خشم آفرین و موجب غیظ دشمنان می شود و آنان را از حالت اعتدال و تعادل روحی و روانی بیرون می برد.
خداوند در این آیه به صراحت و روشنی از گام های مؤمنان و حضور و مشارکت آنان در صحنه های اجتماعی جامعه ایمانی سخن به میان آورده و آن گام ها را نه تنها مصداقی از مصادیق احسان و عمل صالح می شمارد، بلکه عامل مهم در ایجاد خشم و غیظ در میان دشمنان می داند و بر این نکته تأکید می کند که چنین حرکتی می تواند روحیه دشمن را تضعیف و آنان را نسبت به مؤمنان نومید سازد.
خشم آفرینی مثبت و منفی
انسان های مؤمن نسبت به مؤمنان اهل رأفت و مهر و صفا و رحمت و مودت هستند. از این رو هرگز بر آنان خشم نمی گیرند و خشم خود را فرو می خورند و از خطا و اشتباهشان می گذرند و اهل عفو و گذشت نسبت به آنان هستند. (آل عمران، آیه 134) اما همین مؤمنان، نه تنها نسبت به دشمن مهربان نیستند و با آنان هیچ ولایت و دوستی و محبتی با خود نمی بینند، بلکه نسبت به دشمنان غیظ و خشم داشته و به اشکال گوناگون می کوشند تا این خشم خود را بر سر آنان فرود آورند و ایشان را بکوبند و با این کار دل های خویش را خنک سازند. از این رو نسبت به دشمنان شدت عمل دارند و هیچ رحم و رأفتی نسبت به آنان اعمال نمی کنند. (اشداء علی الکفار رحماء بینهم). (فتح، آیه92)
اصولا حضور مؤمنان در جنگ مقدس و جهاد علیه کافران، برای عذاب و شکنجه آنان، به خواری و ذلت کشاندن ایشان، خنک ساختن دل های خودشان، از میان بردن خشم، غیظ مؤمنان و فراهم آوردن زمینه بازگشت آنان به خداست. از این رو خداوند درباره فلسفه جنگ و جهاد می فرماید: قاتلوهم یعذبهم الله بایدیکم و یخزهم و ینصرکم علیهم و یشف صدور قوم مؤمنین و یذهب غیظ قلوبهم و یتوب الله علی من یشاء و الله علیم حکیم؛ با آنان بجنگید، تا خدا آنان را به دست شما عذاب و رسوایشان کند و شما را بر ایشان پیروزی بخشد و دلهای گروه مؤمنان را خنک گرداند و خشم دلهایشان را ببرد و خدا توبه هرکه را بخواهد می پذیرد، و خدا دانای حکیم است. (توبه، آیات 41 و 51)
بنابراین،خشمی که در دل مؤمنان نسبت به کافران حربی است، خشم مثبت و مقدس است؛ زیرا عامل مهمی در تحریک ایشان برای مشارکت درجبهه جهاد و سرکوب و کشتن آنان می باشد. چنین خشمی چون با عقل و وحی مدیریت می شود، هرگز متأثر از هیجانات افراطی نیست تا تعادل شخصیت و رفتاری مؤمنان را به هم بریزد؛ بلکه انگیزه مؤمنان را برای مشارکت، قوی تر می سازد.
اصولا انسان مؤمن، انسانی باشخصیت متعادل است که توانسته میان عقل و قلب به درستی جمع کند؛ زیرا اصولا از نظر اسلام، ایمان، ترکیبی از شناخت عقلانی و تأثر قلبی است که در رفتار مؤمنان به شکل عمل به معروف و ترک منکر بروز و ظهور می کند. پس خشم مؤمنان همواره متعادل و تحت تصرف عقل و وحی است. چنین خشمی، خشم مقدس است؛ زیرا عامل حرکت و انگیزه فعالیت در انسان می شود.
اما خشم منفی، خشمی است بیرون از دایره عقلانیت و وحیانیت که موجب خروج شخص از اعتدال می شود و به افراط گرایش می یابد.
خشم کافران از مشارکت فعال مردم در تظاهرات
خداوند در آیاتی، خشم کافران را خشمی نامقدس و منفی معرفی می کند. چنین خشمی چنان تعادل ایشان را فرو می ریزد که می خواهند از شدت آن بمیرند. ریشه چنین خشمی در کافران، جنگ روانی و نرمی است که مؤمنان با حضور و مشارکت خود در صحنه اجتماعی در حمایت از رهبری و جامعه اسلامی ایجاد می کنند. وقتی دشمنان و کافران حضور و مشارکت و محبت مؤمنان نسبت به یکدیگر را می بینند می خواهند از خشم بمیرند.
خداوند به مؤمنان هشدار می دهد که گول ادعاهای دروغین دشمنان را نخورند؛ زیرا اگر از دوستی سخن به میان می آورند و یا از قانون و کتاب حرفی می زنند و از حقوق بشر و آزادی و عقلانیت و مانند آن سخن می گویند، تنها لقلقه زبان ایشان است. اینان در ظاهر با شما همراه می شوند ولی در باطن از شدت خشم می خواهند بمیرند؛ چون حوصله دیدن و بودن شما را ندارند و نمی خواهند سر به تن شما باشد، از این رو هشدار می دهد مواظب فریبکاری های دشمنان باشند: ها أنتم اولاء تحبونهم و لا یحبونکم و تؤمنون بالکتاب کله و اذا لقوکم قالوا آمنا و اذا خلوا عضوا علیکم الأنامل من الغیظ قل موتوا بغیظکم ان الله علیم بذات الصدور؛ هان، شما کسانی هستید که آنان را دوست دارید و حال آنکه آنان شما را دوست ندارند و شما به همه کتاب های خدا ایمان دارید و چون با شما برخورد کنند می گویند: «ایمان آوردیم.» و چون با هم خلوت کنند، از شدت خشم بر شما، سرانگشتان خود را می گزند. بگو: «به خاطر خشم خود بمیرید» که خداوند به راز درون سینه ها داناست.(آل عمران، آیه119)
خداوند در جایی دیگر از حمایت مؤمنان نسبت به رهبری سخن به میان می آورد که این حمایت در حقیقت از خاستگاه عنایت و توجه خداوندی می باشد؛ زیرا خداوند دل های مؤمنان را به پیامبرش جلب و جذب کرده و آنان را گرد پیامبر جمع نموده است. حضور مؤمنان و مشارکت فعال ایشان در کنار پیامبر، نصرت خداوندی به پیامبر و رهبری امت است. دشمنان وقتی این مشارکت و نصرت الهی را می بینند، به خشم می آیند و می خواهند خود را حلق آویز کنند، چون نمی توانند نصرت رهبری از سوی مردم و خداوند را به چشم ببینند و خواهان مرگ خود هستند. این رفتار خشم آلود و دیوانه کننده به سبب آن است که مؤمنان با مشارکت و حضور خویش، دشمن را خوار و ذلیل کرده و امیدهایشان را نومید ساخته اند.
دشمن امید داشت که رهبری امت از سوی امت و خداوند حمایت و یاری نشود درحالی که حمایت مؤمنان با حضور و مشارکت در صحنه هایی چون بیعت، انتخابات، تظاهرات و همگامی و همراهی با پیامبر در جنگ و دیگر میادین اقتصادی و سازندگی، این امید ایشان را به یأس تبدیل کرده است. خداوند در این باره می فرماید: من کان یظن أن لن ینصره الله فی الدنیا والآخره فلیمدد بسبب الی السماء ثم لیقطع فلینظر هل یذهبن کیده ما یغیظ؛ هر که می پندارد که خدا پیامبرش را در دنیا و آخرت هرگز یاری نخواهد کرد بگو تا طنابی به سوی سقف کشد و خود را حلق آویز کند سپس آن را ببرد. آن گاه بنگرد که آیا نیرنگش چیزی را که مایه خشم او شده از میان خواهد برد؟ (حج، آیه51)
حضور و مشارکت فعال مؤمنان در کنار پیامبر(ص) و قدرت یابی درخت ایمان و حکومت اسلامی و ریشه دواندن بیداری اسلامی و دعوت عدالت خواهانه جهانی و مبارزه با استکبار جهانی، موجب می شود تا دشمن به خشم و غیظ آید و نتواند خود را کنترل کند و دیوانه وار خود را به چیزی می زند. گاه از تحریم های فلج کننده سخن می گوید و گاه از نومیدی مردم و عدم مشارکت آنان در سرنوشت خویش مطالبی را بر زبان می آورد و گاه دیگر خودزنی می کند و از خشم، یاران خویش را سرزنش می کند و بر آنان یورش می آورد و مانند سگ هار می شود. پس چه به سوی او بروی و یا نروی از خشم زبان بیرون می اندازد و کاری نمی تواند بکند. (اعراف، آیه671)
خشمی که در کافران از همراهی و مشارکت مردم با رهبری پدید می آید، مانند آن است که می خواهد شخص از درون منفجر شود؛ چنان که دوزخ نزدیک است از خشم نسبت به کافران منفجر شود (ملک، آیه8) این خشم به سبب آن است که می بینند با همه فشارها و تحریم ها و جنگ هایی که ایجاد کرده اند نه تنها درخت اسلام و حکومت اسلامی خشک نشده و یا از جا کنده نشده است، بلکه هر روز بیش از دیروز تنومند می شود و انقلاب اسلامی در همه جهان ریشه می دواند. رشد و بالندگی درخت انقلاب اسلامی در جهان خشم دشمنان را دوچندان می کند و حضور و مشارکت مردم این خشم را چنان افزایش می دهد که کافران می خواهند از خشم منفجر شده و بترکند.
خداوند در این باره نیز می فرماید: محمد پیامبر خدا و کسانی که با او هستند بر کافران سختگیرند و با یکدیگر مهربان. آنان را بینی که رکوع می کنند، به سجده می آیند و جویای فضل و خشنودی خدا هستند. نشانشان اثر سجده ای است که بر چهره آنهاست. این است وصفشان در تورات و در انجیل که چون کشته ای هستند که جوانه بزند و آن جوانه محکم شود و بر پاهای خود بایستد و کشاورزان را به شگفتی وادارد، تا آنجا که کافران را به خشم آورد. خدا از میان آنها کسانی را که ایمان آورده اند و کارهای شایسته کرده اند به آمرزش و پاداشی بزرگ وعده داده است.(فتح، آیه92)
بنابراین، دشمنان اسلام وقتی مشارکت فعال مردم را می بینند و حضور آنان را در صحنه های انتخابات و تظاهرات مشاهده می کنند و درمی یابند که تحریم های آنان نه تنها فلج کننده نبوده بلکه موجبات رشد علمی و فرهنگی و اقتصادی و خودکفایی شده است می خواهند از خشم بمیرند. پس باید همانند شهید بهشتی گفت: به آمریکا بگویید از ما خشمگین باش و از این خشم و عصبانیت بمیر.
نویسنده : محمدباقر پورمنصوری
منبع : روزنامه کیهان 18/11/1390