پروژهی نامهنگاریهای زنجیرهای از کجا هدایت میشود؟
جمهوری اسلامی ایران با گذشت بیش از 30 سال از استقرار، همواره درگیر شرایطی بوده است که با مدیریت دستهای خارجی به قصد زمین خوردن انقلاب اسلامی مردم ایران طراحی شدهاند. تلاطم فتنههای ریز و درشت از همان بدو پیروزی انقلاب اسلامی به قدری وسیع بود که حتی اولین رییسجمهور کشورمان را به دامان کثیف بیگانه پناهنده کرد.
در این طوفانها و گردبادهای طراحی شده از سوی بدخواهان طی 30 سال گذشته همیشه ولی فقیه زمان به مانند ستون خیمهی انقلاب و کوه مستحکمی کشور را از گزند توطئهها و حوادث، حفظ کرده است. ایستادگی ولی فقیه و رهبر انقلاب در برابر تندبادهای روزگار به قصد حفظ و بقای نظام در واقع تعبیر، معنا و علت این نصیحت پدرانهی حضرت امام خمینی(ره) به مردم است که فرمودند: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.»
تأثیر نهایی هر فتنهای مستلزم بیتأثیری ولیفقیه
شکستهای سنگین دشمنان و اپوزیسیون داخلی و خارجی در مهار انقلاب به خصوص در فتنهی 88، ضربهی سخت و سهمگینی را به خود آنان بازگرداند و میلیاردها دلار هزینهی آنان در جنگ نرم و فتنه افروزی را بر باد داد. آنان البته از قبل میدانستند که تا رهبر انقلاب باقی باشد و مدیریت وی پا برجا بماند، قادر به براندازی نرم نظام جمهوری اسلامی نخواهند بود. به همین خاطر از مدتها پیش از راهاندازی فتنهی 88 برضد رهبری نظام برنامهریزی کرده بودند و حتی امیدوار بودند تا با رأی آوردن یکی از نامزدهای انتخاباتی دهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری، جایگاه رهبری را در میان اقشار مردمی ضعیف و بیرنگ جلوه دهند. اما در این زمینه موفق نبودند و تمام تیرهای آنان به سنگ خورد و رهبر انقلاب از چنان جاذبهای میان ملت برخوردار بودند و هستند که توطئهگران هم به این امر معترفاند و امروز با اذعان به هوشمندی ایشان معتقدند تا زمانی که ولی فقیه مدیریت نظام جمهوری اسلامی را در دست داشته باشد، تمام هزینههای جنگ نرم به هدر خواهد رفت. آن چنان که سایت «روز نت» که یکی از ترمینالهای همکاری گروهکهای اپوزیسیون به شمار میرود و پیوسته برضد رهبر انقلاب عقده گشایی میکند، به تازگی از اپوزیسیون خواست سیاست ورزی و تدبیر را از «آیتالله خامنهای» یاد بگیرند.
این پایگاه اینترنتی نوشت: «چه مخالف و دشمن خونی رهبر جمهوری اسلامی و چه هواداران سینه چاک او و چه حتی در این میانه، نظری بینابینی داشته باشی، نمیتوانی منکر تواناییها و تیزهوشی شخصی آیتالله خامنهای شوی. حضور حداقل 40 سالهی او در بالاترین سطح سیاست ایران و کسب تجربهای بیبدیل از شرایط انقلابی گرفته تا جنگی ویرانگر و 8 ساله، او را به «رهبری سیاسی» با اشرافی قابل قبول بر حوزههای مختلف سیاسی، امنیتی، بین الملل، اجتماعی و ... تبدیل کرده است.»
مدیریت رهبر انقلاب در فتنهی 88 بیش از هر زمان این واقعیت را بر همگان ملموس کرد و حقیقت گفتار امام راحل دربارهی پشتیبانی ملت از ولی فقیه را فهماند. از این رو طی 2 سال اخیر، اپوزیسیون داخلی و خارجی با این نتیجهگیری که «تأثیر نهایی هر فتنهای مستلزم بیتأثیری ولی فقیه است»، تمام تلاش خود را برای هجمهآفرینی برضد رهبر انقلاب به کار بستهاست.
دلایل هجمه برضد رهبری، به اعتراف دشمنان
اعترافهای اپوزیسیون و دشمنان همیشگی ایران اسلامی، دلیل این هجمه آفرینیها را روشنتر میسازد. چندی پیش «عبدالرحمان حاجی احمدی» سرکردهی گروهک تروریستی «پژاک» در گفتوگو با یک هفتهنامه در بخشی از اظهارنظرهای خود آشکارا اعتراف کرد: «اصل ولایت فقیه نمیگذارد، حکومت ایران سرنگون شود.»
سالها پیش از این نیز «فرانسیس فوکویاما» در کنفرانس «اورشلیم» با عنوان «بازشناسی هویت شیعه» در این باره میگوید: «شیعه، پرندهای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست. پرندهای که دو بال دارد: یک بال سبز و یک بال سرخ» فوکویاما بال سبز این پرنده را مهدویت و عدالتخواهی و بال سرخ را شهادتطلبی که ریشه در کربلا دارد و شیعه را فناناپذیر کرده است، معرفی میکند. وی معتقد است شیعه بُعد سومی هم دارد که اهمیتش بسیار است. او میگوید: «این پرنده، زرهی به نام ولایت پذیری به تن دارد و قدرتش با شهادت دو چندان میشود. شیعه، عنصری است که هر چه او را از بین میبرند، بیشتر میشود...»
فوکویاما، مهندسی معکوسی را برای شیعه و مهندسی صحیحی را برای خودشان طراحی میکند و مینویسد: «مهندسی معکوس برای شیعیان این است که ابتدا ولایت فقیه را خط بزنید. تا این را خط نزنید، نمیتوانید به ساحت قدسی کربلا و مهدویت تجاوز کنید ... برای پیروزی بر یک ملت باید میل مردم را تغییر داد ... ابتدا ولایت فقیه را خط بزنید، در گام بعد، شهادتطلبی اینها را به رفاهطلبی تبدیل کنید. اگر این دو تا را خط زدید، خود به خود اندیشههای امام زمانی از جامعهی شیعه رخت میبندد...»
این اظهارنظرها به خوبی گویای این حقیقت است که برای فروپاشی نظام جمهوری اسلامی و خاتمه دادن به مسیر انقلاب، ابتدا باید ستون خیمهی انقلاب را حذف کرد تا خواه ناخواه خیمهی انقلاب فرو ریزد. درست بر همین اساس بود که در روز عاشورای سال 88 تعدادی از فتنهگران که بهایی، سلطنتطلب و وابستگان مجاهدین خلق نیز در میان آنان حضور داشتند، با آشوب در برخی از خیابانهای تهران، شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه» را سر دادند، همان کسانی بودند که در روز قدس شعار «نه غزه، نه لبنان» و «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی» را سر داده بودند.
نامهنگاریهای زنجیرهای
اهانت و هجمهآفرینی برضد ولایت فقیه پس از فتنهی 88 در ابتدا با روشهای بسیار هتاکانه و شعارهای وقیحانه دنبال شد، طوری که به وضوح میشد تعارض و دشمنی جمعیت فتنهگر در برابر رهبری انقلاب را مشاهده کرد. ولی با وقوع حماسهی 9 دی در برابر آشوبگران روز عاشورا، سردمداران فتنه به این جمعبندی رسیدند که هجمه و هتاکی برضد رهبری را باید با روشهای بسیار آرام و در قالبی به ظاهر منتقدانه و متمدنانه پیش برند و حامیانشان نیز باید از این خط پیروی کنند. آنان که از مدتها پیش و حتی از قبل از انتخابات پروژهی نامهنگاری به رهبر انقلاب را در دستور کار خود قرار داده بودند، پس از حادثهی 9 دی تمرکز خود را بیش از گذشته روی این پروژه قرار دادند. نامهنگاریهای زنجیرهای جریانهای معارض، موضعگیریهای عناصر داخل نظام و هجمهی رسانههای غربی برضد رهبر انقلاب پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری تا امروز را باید در این قالب برشمرد.
«عطا الله مهاجرانی» معاون «هاشمی رفسنجانی» و وزیر فرهنگ دولت اصلاحات پس از افشای برخی فعالیتهایش اقدام به نوشتن نامهی سرگشاده به رهبری کرد. «محسن کدیور» نیز نامهای مطول با عنوان استیضاح رهبری انقلاب به هاشمی رفسنجانی که آن زمان رییس مجلس خبرگان رهبری بود، نوشت که این نامه از سوی اعضای مجلس خبرگان رهبری رد شد و آنها آیتالله خامنهای را تنها مصداق ولایت فقیه دانستند.
«مصطفی تاجزاده» چهرهی معروف فتنهی 88 نیز با تأخیری 2 سال و چند ماهه در مهر 1390 پس از آن که از تمامی اقداماتش در راستای انقلاب اسلامی توبه کرد، نامهی سرگشادهای خطاب به رهبر انقلاب اسلامی نوشت!
برخی روزنامهنگاران درجهی دو و سه نیز که برای دستیابی به پناهندگی، تلاش میکردند در روزهای بعد از انتخابات، نامههای سرگشادهای خطاب به رهبری نوشتند. در این میدان، نامهی بدون سلام «اکبر هاشمی رفسنجانی» به رهبر انقلاب که چند روز قبل از انتخابات 88 نگاشته شد و عصر سهشنبه 19 خرداد 1388، در خبرگزاریها منتشر شد نیز قابل توجه است. وی در نامهاش از بحران بزرگ آینده خبر داده بود و از نحوهی نگارش نامه میشد پیشبینی کرد که روند نامه پراکنی برای شدت بخشیدن به آتش همان آتشفشانهایی است که هاشمی رفسنجانی در نامهاش به آن اشاره کرده، ادامه خواهد یافت.
یورش نرم به سمت رهبری انقلاب در دو فاز
هجمهآفرینی برضد رهبری پس از انتخابات دهم ریاستجمهوری که همچنان هم ادامه دارد، اکنون در دو فاز دنبال میشود:
1- هتاکی آشکار و اهانت بیمحابا در قالب نامه؛
2- تظاهر به نصیحت دلسوزانه و هجمهی غیرمستقیم.
در بخش نخست، نگاه به نامههای سرگشادهی «احمد منتظری» فرزند «حسینعلی منتظری»، «عبدالعلی بازرگان» فرزند «مهدی بازرگان»، «مجتبی واحدی» سردبیر سابق روزنامهی «آفتاب یزد» و مشاور «مهدی کروبی»، «ابراهیم نبوی» نویسندهی فراری از کشور و «ابوالفضل قدیانی» رییس دفتر سیاسی سازمان منحل شدهی مجاهدین انقلاب و همچنین نامههای سریالی «محمد نوریزاد» طی مدت اخیر، ثابت میکند که عوامل داخلی و خارجی فتنه با نگاشتن نامههای بیادبانه و سرگشاده و تلاش برای گسترش این موضوع میکوشند تا رأس نظام جمهوری اسلامی را مورد حملهی نرم و یورش دروغ قرار دهند. آنها با این عمل همان گونه که گفته شد، روشی به ظاهر منتقدانه و متمدنانه را برای هجمه به رهبری انتخاب کردهاند تا بدون خشونت، فریاد و شعار، به خیال خود بتوانند ضربههای لازم را به رهبری وارد کنند و در این صحنه با دروغسازی و ایجاد شک و تردید دربارهی ایشان، نظر خوانندگان مردمی نامهها را نیز به سمت آرا و نظرهای خویش جلب کنند.
در سمت دیگر اما عدهای قرار گرفتهاند که با به کار بردن کلمات و عباراتی در مطالب نوشتاری و گفتاری خود، رهبری نظام را هدف قرار دادهاند و سعی دارند این گونه وانمود کنند که اظهارنظر آنها فقط در باب نصایح دلسوزانه میگنجد؛ حال آن که این تظاهری بیش نیست و آنان در واقع ساز هجمههای غیرمستقیم برضد رهبری را کوک میکنند. طی یک ماه اخیر پای این افراد که عمدتاً داخل کشور در حال فعالیت هستند به برخی از روزنامههای رسمی کشور و حتی به صدا و سیما هم باز شده است.
هماهنگی و هدایت نامهها از یک مرکز خاص
تکاپو برای مخدوشسازی چهرهی ولی فقیه که در آستانهی انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی به خصوص با نگاشتن نامههای سرگشاده به رهبر انقلاب شدت یافته است، نشان دهندهی آن است که این تحرکات از یک مرکز خاص هماهنگی و هدایت میشود.
پیگیری پروژهیoLL در آستانهی انتخابات نهم مجلس
واقعیت آن است که از مدتها پیش پروژهای توسط سازمانجاسوسی آمریکا (سیا) برضد جمهوری اسلامی ایران رقم خورده است که طی آن نگارش نامههای ساختارشکنانه و سرگشاده از سوی افراد وابسته به جریان فتنه و جبههی معاند به رهبر معظم انقلاب صورت میگیرد. این پروژه که مشهور است به (oLL) مخفف «Open letter to leader» و به معنای «نامهی سرگشاده به رهبر» خطی را دنبال میکند که در آستانهی انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی یعنی اولین انتخابات بعد از سال 88، روند نامهنگاری به مقامهای عالی رتبهی نظام به خصوص به رهبر انقلاب اسلامی شدت یابد تا در هر یک از آنان بخشی از مواضع نظام جمهوری اسلامی به چالش کشیده شود و در مجموع بتواند شک عمیقی را نسبت به انقلاب، انتخابات و شخص رهبر انقلاب در دل مردم ایران بکارد.
نکتهی مهمی که در این بخش باید به آن توجه شود، ظاهر پاک نامهها به رهبر انقلاب در عین باطن ناپاک آن است که ممکن است عدهای را فریب دهد. بدین گونه که نامهنگاران به بهانهی انتقاد و فواید نقد با نگاشتن مطالب به ظاهر انتقادی و محترمانه، شدیدترین اهانتها، تهمتها و دروغها را به رهبر انقلاب وارد مینمایند. حال آن که این عده انتقاد نمیکنند و اگر کمی در واقعیت مطالب آنان و سابقهی شخصیشان در خصومت با رهبر انقلاب و انقلاب اسلامی ایران دقت شود، به راحتی میتوان دریافت که آنان قصد انتقاد ندارند و تنها هدفشان انتقامگیری از رهبر انقلاب و انقلاب اسلامی ایران است. بخشی از این نامهها نیز از سوی ریزشهای انقلاب پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری است که هنوز نمیخواهند واقعیتهای سال 88 را باور کنند و بر این اساس طبق توهمها و تخیلهای خود، مسایلی را در نمای ظاهری انتقاد برضد رهبر انقلاب مینویسند.
ایجاد چالشهای بزرگ برای نظام در مسیر اجرای سناریوی (oLL) مسألهای است که از مدتها پیش برخی از مسؤولان نیز نسبت به آن هشدارهایی را دادهاند؛ چالشهایی که هدف اصلی آن تضعیف بزرگترین مانع راه فتنهگران یعنی رهبر انقلاب است. معارضین این نکته را به خوبی درک کردهاند که تا ولی فقیه در ایران ناظر بر امور باشد، امکان براندازی نظام جمهوری اسلامی وجود نخواهد داشت. بر این اساس سعی دارند تا در حالی که رهبر انقلاب مدام بر حضور مردم پای صندوقهای رأی تأکید میکنند، شرایطی را به وجود آورند که انتخابات آینده به نفع خودشان تمام شود تا در این سیر با یک تیر دو نشان را زده باشند: 1- تضعیف ولایت فقیه و کلام ایشان در جامعهی مسلمین؛ 2- پیگیری اهداف شکست خوردهی انتخاباتی خود در سال 88 بعد از انتخابات 12 اسفند سال 90.
انتقامگیری از رهبر انقلاب و تلاش برای مهار بیداری اسلامی
انتقامگیری از رهبر انقلاب توسط عناصر وابسته به فتنه و برنامهریزی استکبار جهانی برای مهار انقلاب اسلامی، اهدافی نیست که محدود به ایران باشد تا با براندازی نظام جمهوری اسلامی، استکبار کنار کشد و دست از توطئهچینی برضد جهان اسلام بردارد. با کمی دقت در رفتارهای منافقانهی برخی از افراد در نگارش نامههای سرگشاده به رهبری و سیر صعودی این نامهها در شرایط حاضر متوجه این نکته خواهیم شد که مهار انقلاب اسلامی ایران نه فقط برای نابودی جمهوری اسلامی که برای نابودی هر تشکیلاتی است که تشعشات انقلاب اسلامی در آن تابیده باشد.
جبههی استکبار تنها راه مهار بیداری اسلامی را در مهار انقلاب اسلامی ایران و نابودی جمهوری اسلامی میبیند. اما همان طور که گفته شد آنان به این درک رسیدهاند که تا لحظهی نظارت ولی فقیه بر اوضاع، تمام ضربههای آنها خنثی میشود. از سوی دیگر سخنان روشنگرانهی رهبر معظم انقلاب در خصوص بیداری اسلامی که منجر به شور و نشاط عمیقی میان طبقات مختلف مردمی در کشورهای مسلمان شده است، خشم مضاعف غرب را نسبت به رهبر انقلاب اسلامی برانگیخته است. از این رو آنان در جریان جنگ نرم برضد ایران، در شرایط فعلی و با فرصت انتخابات، بیش از پیش هزینه میکنند تا به هر طریق ممکن بتوانند ستون خیمهی انقلاب را حذف کنند تا خواه ناخواه انقلاب اسلامی و تشعشعات آن نه فقط در ایران که در کل دنیا رو به نابودی برود.
در این زمینه اگرچه اظهارنظر فراوانی شده که همگی مؤید نقش هدایتگرانهی ولی امر مسلمین جهان «حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای» و همچنین انقلاب اسلامی ایران در بیداری اسلامی است، اما یکی از اسناد تازه برای اثبات نقش رهبر معظم انقلاب در گسترش امواج بیداری اسلامی، فیلتر شدن پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی سیدعلی خامنهای(مدظلهالعالی) در عربستان است که حاکی از ترس رژیم عربستان از گسترش تأثیرگذاری کلام رهبر انقلاب اسلامی بر قلوب مسلمین در این منطقه دارد.
11 روز خانهنشینی، خون تازه در رگهای فتنهگران
موضوع نامهنگاری و ارسال پیامهای گوناگون به رهبر انقلاب، موضوعی است که از زمان امام خمینی(ره) وجود داشت و در دوران رهبر معظم انقلاب نیز این مسأله در ایام مختلف رخ داده است. این موضوع البته جدای از نامهها و پیامهای منتقدانهای است که به معنای واقعی انتقادی در آن مطرح شده است و رهبری نیز از این موارد استقبال کرده است. آن گونه که ایشان در دیدار جمعى از نخبگان علمى کشور در تاریخ 6 آبان سال 88، در این باره آشکارا میفرمایند: «اینى هم که گفتند از رهبرى انتقاد نمیکنند، شما بروید بگویید انتقاد کنند. ما که نگفتیم از ما کسى انتقاد نکند؛ ما که حرفى نداریم. من از انتقاد استقبال میکنم؛ از انتقاد استقبال میکنم. البته انتقاد هم میکنند. دیگر حالا جاى توضیحش نیست؛ انتقاد هم هست، فراوان هست، کم هم نیست؛ بنده هم میگیرم، دریافت میکنم و انتقادها را میفهمم.»
به هر حال هجمه برضد رهبر انقلاب که بعد از فتنهی 88 شدت خاصی گرفته است و همان گونه که گفته شد در فازهای تازهای دنبال میشود، در سال جاری نیز پس از 11 روز خانهنشینی رییسجمهور که بعد از صدور حکم قانونی رهبر معظم انقلاب و تدبیر حکیمانهی ایشان مبنی بر ابقای وزیر عزل شدهی اطلاعات به وقوع پیوست، ابعاد جدیدی پیدا کرد و در واقع خون تازهای در رگهای سردمداران فتنه به جریان افتاد و آنان با استفاده از این فرصت به نفع خود، جرأت بیشتری برای هتاکی به رهبر انقلاب پیدا کردند. از زاویهی بیرونی و در عرصهی جهانی نیز دشمنان با ترسیم «حاکمیت دوگانه» در جمهوری اسلامی ایران سعی در سرگردانی و سرخوردگی بیداری اسلامی و نگاههای خیره به ایران کردند و در واقع دو مسیر موازی یکی از داخل و دیگری از خارج کشور برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی در ایران و جهان دنبال شد.
کوتاه سخن اینکه پروژهی هجمه بر ضد رهبری که قبل از انتخابات دهم ریاست جمهوری با نامه هاشمی کلید خورد و بعد از فتنهی 88 توسط بازیگران جریان فتنه و پیاده شدگان قطار انقلاب در قالب نامههای زنجیرهای تداوم یافت، امروز پیش از پیش و با تغییر فاز و سرعت به پیش میرود . نکتهی لازم به توجه این است که این احتمال وجود دارد که در آیندهای نه چندان دور جریان انحراف هم با ادبیاتی متفاوت خودش را به این قطار هجمه پیوند بزند!(*)
*علی رضایی؛ کارشناس مسایل سیاسی/
منبع : برهان