کد خبر: ۲۵۲۵۸
تاریخ انتشار: ۱۱:۰۰ - ۲۷ بهمن ۱۳۹۰

آیا اوباما به سفارش‌های رهبری گوش می‌دهد؟

رهبری در سخنانی که در خطبه‌های نماز جمعه بیان نمود، به تهدیدهای روزافزون ایالات متحده و اسرائیل اشاره کرد و تقریباً تلاش نمود پاسخ مهمی به آنها بدهد. ظرف چند هفته اخیر، با سردرگمی و ارتباط کمی که میان جمهوری اسلامی و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی روی داده، تل‌آویو و واشنگتن بیشترین بهره‌برداری را از آن نموده‌اند و بیش از هر زمان بر طبل جنگ زده‌اند.

دست‌کم، این هفته، بار این تهدیدها فراوان بوده است و روزنامه نیویورک تایمز و واشنگتن‌پست، بخش‌های مهمی از صفحاتشان را به این موضوع اختصاص دادند. محتوای عمده این مطالب تقریباً این بود که جمهوری اسلامی قصد ندارد به همکاری با آژانس ادامه دهد و این به‌دلیل آن است که سرگرم ساخت تسلیحات هسته‌ای است.

اسرائیلی‌ها هم در روزنامه‌هایشان به این موضوع پرداخته‌اند که تهران توانایی ساخت دست‌کم چهار بمب اتمی را دارد. جالب آنکه این روزها آنها بر نزدیک بودن زمان ساخت این بمب‌ها تأکید می‌کنند و در یک عملیات فرصت‌سازی، مدام زمان بهره‌برداری از این بمب‌ها را نزدیک می‌آورند. ادعاهای اسرائیلی در حد روزنامه‌ها و یا تبلیغات و داد و فریادهای نتانیاهو که کمتر کسی به آنها گوش می‌دهد، خلاصه نمی‌شود و اشخاص مهمی هم در واشنگتن از آن پشتیبانی می‌نمایند.

ظرف دو هفته گذشته، لئون پانتا، وزیر دفاع ایالات متحده، بارها موضع‌گیری کرده و از این تبلیغات اسرائیلی پشتیبانی نموده است. او نگفت که به‌زودی ایران می‌تواند دارای بمب اتمی شود، اما اعلام کرد ایرانی‌ها به‌سوی ساخت بمب پیش می‌روند و ممکن است سرعت دستیابی به آن را افزون کنند. این مسئله مهمی است که تاکنون کمتر ازسوی یک مقام مهم آمریکایی مورد تأکید و تکرار قرار گرفته است.

در واشنگتن، تقریباً همه درحال فشار آوردن به جمهوری اسلامی هستند تا شاید برنامه هسته‌ای خود را رها کند. اگر صحبت جدی از حمله مستقیم آمریکا نیست، صحبت از فشارهای مختلف سیاسی و اقتصادی هست. تلاش برای اعلام مداخله تهران در دمشق و کمک تسلیحاتی به رژیم بشار اسد در زمره تلاش‌های سیاسی واشنگتن بوده است.

تحریم‌های نفتی، تحریم بانک مرکزی و فشار بر هند و کشورهای آمریکای لاتین برای به حداقل رساندن مبادلاتشان با تهران طیف قابل اشاره‌ای از تحریم‌های اقتصادی واشنگتن هستند. بااین‌حال، استدلال واشنگتن همه بر سر تلاش برای محدود کردن تهران و تحمیل رها کردن برنامه هسته‌ای است. اگرچه اوباما هم در سخنرانی وضعیت اتحاد خود اعلام کرد که برای متوقف کردن برنامه اتمی ایران هیچ گزینه‌ای را از روی میز برنمی‌دارد، اما تهدیدهای واشنگتن در قیاس با رفتار نتانیاهو و تل‌آویو از سنجیدگی و احتیاط استراتژیک خاصی برخوردار است.

سیاست واشنگتن درمورد ایران از یک دامنه استراتژیک برخوردار است که برخی برای اهمیت بیشتر دادن به آن، عنوان «بازی بزرگ» خاورمیانه را برایش برگزیده‌اند. در این دامنه استراتژیک، اگرچه انجام تغییرات دلخواه پسندیده است، اما هم هزینه‌های آن مورد توجه است و هم ثبات و امنیت منطقه. هر تغییری به شرطی مطلوب واشنگتن خواهد بود که این دو ویژگی را داشته باشد. هنگامی‌که در برنامه مقابله با قذافی از گیتس برای مداخله نیروهای زمینی آمریکا پرسیده شد، وی پیشنهاددهندگان چنان حمله‌ای را «مریض» خواند.

درمقابل، جمهوری اسلامی تاکنون بسیار با سنجیدگی عمل کرده است. رفتارهای جمهوری اسلامی حتی زمانی‌که به‌شدت مورد نکوهش و انتقاد واشنگتن بوده، بسیار کم‌دامنه و با کمترین خطر نشان داده‌اند. درحالی‌که تلقی از جمهوری اسلامی همواره رفتارهای انقلابی بوده و تبلیغات عمده از جایگاه ایران همواره با مفهوم «اخلالگری» مطرح شده، مقامات در تهران همیشه این سنجیدگی و احتیاط را در دستور کار قرار داده‌اند و به مرور که درس‌های استراتژیک بیشتری کسب شده، میزان رعایت آن بیشتر بوده است. مشخصاً از رویدادهای 11 سپتامبر 2001، جمهوری اسلامی به‌رغم حفظ سطوح عمده‌ای از خصومت با ایالات متحده، در نقش حافظ ثبات و امنیت منطقه ظاهر شده است.

از بین رفتن دو دشمن مهم جمهوری اسلامی (طالبان و صدام حسین) به اندازه کافی به جمهوری اسلامی فرصت و انگیزه داده است تا در حفظ نظم و امنیت منطقه‌ای بکوشد. همکاری جمهوری اسلامی در افغانستان و عراق مصداق مهمی از این ادعاست. در این مدت، جمهوری اسلامی به ایالات متحده و دیگر بازیگران منطقه‌ای نشان داده درصورتی‌که علیه آن تلاش نکنند و با نظم معطوف به منافع همگان که خواست جمهوری اسلامی است کنار بیایند، تهران نه‌تنها «اخلالگر» نیست، بلکه «مدعی نخست» حفظ آن نظم نیز خواهد بود. در همین روزهای اخیر، اقدام نیروی دریایی ارتش برای اعزام ناوهای صلح و دوستی به منطقه، در چهارچوب همین سیاست صورت می‌گیرد.

بنابراین، بازی بزرگ خاورمیانه هم برای جمهوری اسلامی و هم برای ایالات متحده ارزش استراتژیک دارد و به‌راحتی دست به خطایی زده نمی‌شود. در این رابطه، دو دلیل عمده برای رفتارهای جدی‌تر مقامات آمریکا در تهدید کردن تهران ارائه می‌شود: نخست، فشار بر تهران برای محدود کردن تلاش‌های ادعایی در دمشق؛ و دوم، واکنش نسبت به تندروی‌های اسرائیل در خطرناک جلوه دادن رفتار هسته‌ای جمهوری اسلامی. درحالی‌که منافع واشنگتن در این تهدیدهای کم‌دامنه وجود دارد، احتمالاً هر دو طیفِ این تهدیدها تحت تأثیر فشارهای تل‌آویو و ریاض هستند که به‌واسطه ناموفق بودنشان در داخل و منطقه، تلاش می‌کنند واشنگتن را با خود همراه کنند.

نتانیاهو در داخل اسرائیل نیاز دارد مدام بر جدی بودن خطر هسته‌ای جمهوری اسلامی تأکید کند و با امنیتی کردن فضای داخل کشور، اسرائیلیان را قانع نماید که به سیاست‌های او و حزبش وفادار بمانند. او اعلام نموده که ماه آینده به ایپاک می‌رود و علیه برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی اعلام خطر می‌کند. این مسئله از دو جهت برای جمهوری اسلامی می‌تواند خطرناک باشد: نخست آنکه فرهنگ استراتژیک در اسرائیل ضعیف است و این کشور که قابلیت‌های ایجابی مانند ثبات‌آفرینی و بازی کنترل‌شده ندارد، ممکن است با قابلیت‌های سلبی و خطرآفرینش متوسل شود و درحالی‌که هم ایران و هم آمریکا به یک بازی کنترل‌شده و مبتنی‌بر ثبات اعتقاد دارند و از سطح بالای تنش‌ها پرهیز می‌کنند، آتش‌بیار معرکه شود و جنگی رقم زند. محافلی که نتانیاهو در واشنگتن هدف قرار داده خطرناک هستند و آنها می‌توانند فضای بازی را «امنیتی» کرده و به‌راحتی جنگی را بر اوباما تحمیل نمایند.

جمهوری اسلامی در واکنش، دو دسته رفتار را درنظر گرفته است: نخست، اخطار به ریاض که با این فشارها همراهی می‌کند و در فرصت‌های مختلف این را ثابت کرده است. اعزام ناوهای ارتش به بندر جده، هم پیام دوستی داشت و هم پیام کوتاه آمدن در این بازی خطرناک. رفتار دوم، سخنان رهبری در مباحثه استراتژیک با اوباما بود. ایشان با اشاره به تهدیدهای آمریکا مبنی‌بر اینکه همه گزینه‌ها حتی جنگ درمورد ایران روی میز است، خاطرنشان کردند که «این تهدیدها به جنگ به ضرر آمریکا و خود جنگ، ده‌ها برابر به ضرر آنان است».

آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: «آمریکا جز خونریزی راهی برای پیشبرد خود ندارد و اعتبار آمریکا را بیش از پیش در میان ملت‌ها و ملت خودش خواهد شکست و این همان چیزی است که سرنوشت رژیم‌ها را تعیین می‌کند». پیام ایشان به اوباما، هم به خود وی بود که از پیش کشیدن گزینه‌های تهدید به جنگ که می‌تواند به اسرائیل انگیزه «خیره‌سری» بدهد، بپرهیزد و هم اینکه نهایتاً این دست‌نشانده منطقه‌ای‌اش را کنترل کند و اجازه ندهد جریان اوضاع در مسیر غیرقابل پیش‌بینی بیفتد. ایشان در بخش‌های نهایی سخنان خود با اشاره به همین فرهنگ استراتژیک میان جمهوری اسلامی و ایالات متحده، گفتند: «آمریکایی‌ها بدانند و البته می‌دانند که جمهوری اسلامی درمقابل تهدید به جنگ و تهدید به تحریم نفتی، تهدیدهایی دارد که وقتی لازم باشد انشاءالله اعمال خواهد شد».

 

دکتر سیروس فیضی، کارشناس مسائل بین‌المللی

منبع : ابرار معاصر تهران

نظرات بینندگان