آیا آنان که کماکان از انحراف میگویند به بیراهه میروند؟
مقام معظم رهبری در خطبهی اول نماز جمعهی تهران، مطلبی را بیان فرمودند که به واسطهی «تفسیر به رأی» و «تحریف ماهوی»، به دستآویزی برای فعالان و هواداران جریان انحرافی تبدیل شده است. ایشان در ضمن سخنان خود چنین گفتند: «شعارهاى انقلاب، امروز همان شعارهاى روز اول است؛ که این نشان دهندهى سلامت انقلاب است. شعارها، مثل انگشت اشارهاى هستند که به هدفها اشاره میکنند، هدفها را ترسیم می¬کنند. وقتى شعارهای تثبیت شده در یک نظامى، در یک انقلابى باقى ماند، معنایش این است که هدفها در این نظام به شکل اول است؛ هدفها تغییر پیدا نکرده است؛ دستاندرکاران و مردم از صراط مستقیم و هدفهاى اصلى، منحرف نشدهاند. امروز شعارهاى ملت ایران، همان شعارهاى اول انقلاب است.»[1]
اصحاب و حلقههای رسانهای جریان انحرافی از عبارت یاد شده، دو نتیجه گرفتهاند: اول این که جریان انحرافی وجود ندارد، دیگر این که گفتمان دولت، تغییر نکرده است. بنابراین، منتقدان دولت، همه در اشتباه هستند و دیدگاهی متضاد با دیدگاه رهبر انقلاب دارند.
در این یادداشت، به این شبهه¬ پاسخ میدهیم.
1. در عبارت مقام معظم رهبری، به صورت خاص، هیچ اشاره ای به «دولت» نشده است. ایشان در فرمایش خود تنها از «انقلاب»، «نظام»، «مردم» و «مسؤولین» نام بردهاند، اما سخنی از دولت به میان نیاوردهاند. بنابراین، ایشان به صورت «کلّی» سخن گفتاند و نه «جزیی». سخن «کلّی» با وجود استثنائات «جزیی»، منافات ندارد. به عنوان مثال، مگر ایشان از تعبیر «ریزشهای انقلاب» برای اشاره به خواص و مسؤولانی که پشت به انقلاب کردند، استفاده نکردند؟
از این رو، معنای کلام ایشان این نیست که همهی «مردم» و «مسؤولین» به شعارهای انقلاب پایبند ماندند و دچار انحراف یا سستی نشدند. در واقع، ایشان «فضای غالب و حاکم» را توصیف کردند و بر همین اساس، مدعی شدند که انقلاب دچار انحراف نشده است.
جالب این که رهبر معظم انقلاب در عبارت بعدی از بیانات خویش، دقیقاً به همین مطلب اشاره کرده و تصریح نمودهاند که از «حرکت کلّی انقلاب» در طول این 30 سال سخن میگویند و این قضاوت به معنای انکار وجود برخی «انحرافها»، «ضعفها» و «کجرویها» نیست:
«نقاط مثبت و منفى هر دو هست، افت و خیز هست، اما حرکت ادامه داشته است؛ این مهم است. جوانهاى عزیز ما بدانند؛ در طول این سى و دو سه سال مواردى شده است که ما ضعف نشان دادیم، این حرکت افت و خیز داشته است. همیشه یک جور نبوده است؛ گاهى سرعت و شتاب، گاهى کمتر، اما حرکت هرگز متوقف نشده است و ما در همان جهت اصلى پیش رفتیم.»[2]
2. متأسفانه باید تصریح کنیم که مقام معظم رهبری درباره¬ی «افول پایبندی دولت به شعارهای اسلامی و انقلابی اولیهاش»، احساس خطر کرده و در این باره، «هشدار» و «انذار» نیز داده¬اند. ایشان در دیدار امسال خود با رییس جمهور و اعضای هیأت دولت، در این رابطه، عبارتهای شفافی را مطرح کرده¬اند که جای تأمل و تدقیق دارد. ایشان فرمودهاند:
«شعارهاى دولت نهم و دهم شعارهایى بود و هست که این شعارها براى مردم مؤمن ما جاذبه دارد؛ مثلاً عدالتخواهى، یا استکبارستیزى، یا سادهزیستى و مقابله با منش اشرافیگرى، یا مقابلهى با ویژهخوارى و سوء استفادهى از ارتباطات در مسایل اقتصادى و غیراقتصادى، یا خدمترسانى صادقانه. [...] علت اقبال مردم به دولت و به رییس جمهور - چه در سال 84، چه در سال 88 - این شعارها بود. یعنى مردم به این شعارها دلبستهاند و نیاز به آنها و ضرورت آنها را احساس میکنند. از این شعارها دست برندارید. از جملهى اساسىترین شعارها، پایبندى به اصول و ارزشهایى بود که امام بزرگوار ما اینها را وارد جامعه کرد و مطرح کرد.[...] این را نباید از دست داد. مراقب باشید در روشها، در اظهارات، در نوع برخورد، در نوع عملکرد، از این شعارها تجاوزى صورت نگیرد.[...] این شعارها، شعارهاى الهى است. اگر چنانچه این پایبندىها سست شود، اگر نسبت به این شعارها تقید و پایبندى کم شود، توفیقات الهى هم سلب خواهد شد.»[3]
روشن است که رهبر معظم انقلاب، «در خلاء»، «بیدلیل» و «بیمناسبت»، سخنی را بر زبان جاری نمیکنند. حال باید دید که چه شده که ایشان هشدار میدهند «مراقب باشید در روشها، در اظهارات، در نوع برخورد، در نوع عملکرد، از این شعارها تجاوزى صورت نگیرد»؟! آیا «تجاوز»، «اعراض» و «انحرافی» صورت گرفته است؟! اگر نگرفته، چرا ایشان باید در جلسهی عمومی، به چنین مطلبی اشاره کنند؟!
ایشان وقتی نسبت به «خطر»، «تهدید» و «انحراف» هشدار میدهند که «وجود» یا «موضوعیت» داشته باشد و ما «در معرض» آن قرار داشته باشیم. در غیر این صورت، منطقی نیست که ایشان نسبت به مطلبی که «وجود» یا «موضوعیت» ندارد، با زبان «هشدار» و «انذار» سخن بگویند. از قضا ایشان در همین جلسه، به یکی از انحرافها و کجرویهای دولت اشاره میکنند که رویکرد و ادبیات ناسیونالیستی معطوف به «ایران باستان» است:
«در زمینهى علاقهى به ایران، علاقهى به کشور و گرایش به ایران، چند نکته را توجه داشته باشید. یکى اینکه مهمترین بخش مربوط به کشور، زبان و ادبیات است. علاقهى به ایران، اینجورى تحقق پیدا میکند. [...] نباید تصورشود که زبان فارسى نماد ملیت ایران نیست؛ چرا، هست. روى این موضوع تکیه شود.[...] یاروى ایرانِ بعد از اسلام تکیه شود. افتخاراتى که ایرانِ دورهى اسلامى دارد، در هیچ دورهى دیگرى از دورههاى تاریخىِ ما این افتخارات وجود ندارد؛ من این را بااستدلال به شما عرض میکنم و این قابل اثبات است.
گسترش کشور، پیروزىهاى بزرگ نظامى کشور، پیشرفتهاى عظیم علمى کشور در زمینههاى گوناگون، همهاش مال دورههاى بعد ازاسلام است. نه اینکه قبل از اسلام از این چیزها ندارد؛ چرا، اما نسبت به دورهى اسلامى، آنها ناقص است، کم است. البته یک چیزهایى به عنوان گفتهها مطرح میشود، اما چیزهایى نیست که مستند باشد و کسى بتواند آنها را اثبات کند؛ اینها قابل اثبات نیست.
اما آنچه که در دورهى اسلامى واقع شده، قابل اثبات است؛ روشن است. [...] اگر کسى میخواهد از ایران و ایرانىگرى حمایت کند، خب، ایران دوران اسلامى، هم مدونتر است، هم مستندتر است، هم قابل قبولتر است.»[4]متأسفانه باید به این مورد، موارد دیگری از قبیل مقاومت در برابر عزل مشایی، قهر 11 روزه و ... را نیز اضافه کرد که به هیچ رو، واقعیت¬های کم اهمیتی نیستند.
3. تأیید شدن دولت از سوی مقام معظم رهبری به معنای عدم وجود کاستی، سستی، ضعف و انحراف در دولت نیست، اما وجود این موارد سبب نمیشود ایشان دست از حمایت دولت یا قوای دیگر بردارند، بلکه ملاک حمایت ایشان از قوا و دستگاههای نظام این است که «در مجموع»، فعالیتهای مطلوب، قوّتها و محاسن بر کاستیها، ضعفها و انحرافها، «غلبه» داشته باشد.
در واقع، حمایت ایشان نه به معنای «عدم وجود ضعف» است و نه ناشی از «بیاطلاعی» ایشان از ضعفها. ایشان در دیدار خود با نمایندگان مجلس شورای اسلامی در سال جاری، در واکنش به انتقادهای نمایندگان از دولت، دقیقاً همین استدلال را اقامه و مطرح کردند:
«امروز مسؤولین[در دولت] دارند تلاش میکنند، کار میکنند. نگویید فلان ضعف و فلان ضعف وجود دارد. بنده به ضعفها آگاهم. شاید بنده بعضى از ضعفها را هم بدانم که خیلىهاى دیگر ندانند. با وجود این ضعفها، آن چیزى که امروز در قوّهى مجریه وجود دارد، یک شاکلهى خوب و مطلوب است. در کشور دارد کار انجام میگیرد.»[5]
4. افزون بر این، اصلاً بنا و سیرهی رهبری چنین نیست که هر چه را که «میدانند» و یا به آن «معترض هستند» را در محافل و مجالس عمومی بیان کنند. آری، ایشان هر چه میگویند، درست و صحیح است و هر چه را که احساس کنند باید با مردم در میان بگذارند، می-گویند؛ اما چنین نیست که احساس تکلیف کنند که تمام نظرات انتقادی خود را در سخنرانیهای عمومی به زبان آورند و یا به آن¬ها تصریح کنند؛ زیرا لازمهی چنین اقدامی، از دست رفتن برخی «مصالح» کشور، نظام و انقلاب است .
از این رو، آنچه ایشان میگویند حجت شرعی برای ماست، اما آنچه که ایشان تصریح به آن نمیکنند و یا اساساً نمیگویند، ناشی از عدم وجود یا موضوعیت آن نیست، بلکه ناشی از مصالح است.(*)
پینوشتها:
[1]. بیانات مقام معظم رهبری در خطبههای نماز جمعهی تهران در تاریخ 14/11/1390؛ برگرفته از:
http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=bayanat&id=9093
[2]. بیانات مقام معظم رهبری در خطبههای نماز جمعهی تهران در تاریخ 14/11/1390؛ برگرفته از:
http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=bayanat&id=9093
[3]. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار رییسجمهوری و اعضای هیأت دولت در تاریخ 06/06/1390؛ برگرفته از:
http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=bayanat&id=8514
[4]. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار رییسجمهوری و اعضای هیأت دولت در تاریخ06/06/1390؛ برگرفته از:
http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=bayanat&id=8514
[5]. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار نمایندگان مجلس شوراى اسلامى در تاریخ 08/03/1390؛ برگرفته از:
http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=bayanat&id=8120
*مهدی جمشیدی؛ محقق و پژوهشگر/
منبع: پایگاه تحلیلی تبیینی برهان