سیاست خاتمی چه بود که رای داد؟!
«جرس» و «كلمه» به عنوان دو سر خط اصلي پروژه تحريم انتخابات در خارج كشور، در حالي به توجيه شركت خاتمي در انتخابات روي آوردند كه پيش از آن تلاش گسترده اي براي انكار و كتمان و تكذيب ماجرا به عمل آورده بودند. «كلمه» از قول حسين نوراني نژاد نوشت: امروز (ديروز) ساعاتي خدمت آقاي خاتمي بودم. كاملا در جريان سنگيني فضاي بوجود آمده در پي راي دادنشان بود و اين فضاي سنگين تا نزديك ترين افراد و بستگان آقاي خاتمي امتداد داشت. آقاي خاتمي اولين چيزي كه گفت «بسيار سخت بودن» تصميمي بود كه ديروز اجرا كرد. گفت كه نسبت به تبعات عاطفي رايش آگاهي داشته و نسبت به آن احساس مسئوليت سنگين و دلنگراني مي كرده. اما « اخبار نگران كننده اي طي دو روز منتهي به انتخابات، درباره برنامه و نقشه هاي تندروهاي جريان حاكم در زمان پس از انتخابات دريافت كرده بود كه حركتي غافلگير كننده را براي بر هم زدن آن ايجاب مي كرد.»
«كلمه» همچنين از قول نامبرده افزود: كه خاتمي دلواپس آرمان هاي انقلاب و جمهوريت و اصل نظام بوده و روي برگ رأي خود «جمهوري اسلامي» را نوشته است. البته كلمه توضيح نمي دهد چرا خاتمي اين قدر دير و يواشكي تصميم گرفت برخلاف خط القايي جريان نفاق جديد، در انتخابات حاضر شود و به «جمهوري اسلامي»! رأي بدهد و چرا از ديگران نخواست كه همين كار را بكنند؟ يا اين سوال كه آيا خط زنندگان قيد اسلام در شعار «جمهوري اسلامي» اين ادعاي خاتمي را مي پذيرند و مي پسندند؟ و بالاخره اينكه چرا «نگراني درباره «نقشه تندروهاي حاكم» تا بعدازظهر روز جمعه و در ويلاي شخصي برادر خاتمي در دماوند» به ذهن عضو مركزيت مجمع روحانيون خطور نكرده بود و همان جا - مثل قضيه نيوتون و جاذبه- پاي درخت سيب و گلابي و گيلاس خطور كرد؟!
اما صرف نظر از ابتكارات! بامزه كلمه و جرس، محافل ضد انقلاب با وجود سپري شدن چند روز از ماجرا همچنان كلافه و عصباني هستند و نفس اقدام خاتمي را همچنان كه يكي از آنها در سايت بالاترين اعلام كرد «شيلنگ گرفتن به هيكل همه حاميان تحريم انتخابات» مي دانند. گزارشي درباره اين واكنش ها را مي خوانيد:
- بالاترين: «درباره خاتمي و شركت در انتخابات فارغ از تندروي هايي كه سلطنت طلبان و مجاهدين [منافقين] مي كنند، اگر منطقي به مسئله نگاه كنيم، واقعيت اين است كه او انتخابات را تحريم كرده بود. پس به ميل خود پاي صندوق نرفته و در واقع او را شركت دادندش. ترس، برادر مرگ است. خاتمي با تهديدهايي كه شده شركت كرده. كسي چه مي داند چه تهديدي به خاتمي روا شده و يا چه آتويي به دست ارگان هاي امنيتي داده كه حاضر شده با شركت در انتخابات اينگونه به مرده سياسي تبديل شود؟
- «خودنويس»: «خاتمي رأي مي دهد اما سايت هاي همسو لاپوشاني، ماله كشي و ماستمالي مي كنند. چرا خاتمي براي كار خود بهانه و برهان جمع نكرده بود تا جرس و كلمه مجبور به اين كار شوند؟ خاتمي با كار خود آخرين ميخ را به تابوت توهماتي كه بعضي از متوهمان درخصوص او توليد و تكثير مي كردند، كوبيد هر چند كه كلمه و جرس دست از لاپوشاني و سانسور بر ندارند. در حالي كه خشم و نااميدي بسيار از حاميان و توجيه گران سياست هاي خاتمي بيشتر و بيشتر مي شود، سايت كلمه و جرس سعي بر كتمان اين خبر كاملا قابل انتظار، اما بسيار زشت مي كنند و با اين كار، يعني بي اهميت جلوه دادن خبر شرم آور، از پوشش دادن خبر سر باز مي زنند! واقعا درخصوص خوانندگانتان چه فكر مي كنيد؟ براستي اين كار شما توهين به عقل خوانندگان تان نيست؟ اين كتمان و درزگيري افتضاح خاتمي لكه ديگري بر كارنامه امثال اميرارجمند است».
- بالاترين: «خيانت هاي مكرر حاميان اصلاحات به خصوص در سه سال اخير، بدنه جنبش سبز (اگر هنوز دوست داريد يك جنبش سياسي به اين نام خوانده شود) را به جايي رسانده كه اين روزها ننگ همراهي اصلاح طلبان را تنها تحمل كنند. البته آناني كه چشم بر واقعيت نبسته اند به خوبي خيانت هاي مكرر در مكرر خاتمي را به ياد دارند. او در حالي كه حتي بدبين ترين مخالفان خاتمي با ديده شك به شركت او در انتخاب مي نگريستند در كمال وقاحت و بي شرمي وصف ناپذير در تصميمي به خيال خود زيركانه مخفيانه رأي داد. در اين ميان سايت كلمه همانند خواهر دوقلوي دروغگوي خود جرس اقدام به پخش سلسله تمجيدهايي درباب «سخت بودن» شرايط رأي ندادن براي او كرده است. پرسش اينجاست كه چطور خاتمي حاضر نشد همان شب شفاف سازي كند و لااقل جلوي دروغ پراكني سايت هاي طرفدار و كاربران ماله كش خود در شبكه هاي مجازي در باب كذب بودن خبر رأي دادن را بگيرد. به راستي كه تاريخ، چنين بي پرنسيبي و بي شرفي را از سياستمداران سراغ ندارد».
- خاتمي گفت شركت در انتخابات بي معني است و خودش شركت كرد. او كلاً علاقه عجيبي به كارهاي بي معني داره. وقتي همه رو به زور زير يك پرچم خيالي به نام وحدت در جنبش سبز مي كنيم، همين ميشه. يه روز خاتمي از آن بيرون مي پره و روز ديگه كس ديگه. اي عباي شوكولاتي! اي نگين انگشتري ما! اي اوني كه با خودكار صورتي نامه مي نويسي و برات غش مي كنيم! غصه نخور. اين هم يه روي ديگه رومانيسم سياسي هست ديگه نه!؟ دو روز ديگه يادمون ميره و باز قربون صدقه ميك آپ ريشت و عباي شوكولاتيت مي ريم».
- «جناب خاتمي، خواهشمنديم كه ديگر به خود زحمت مصاحبه ندهي و پيامي، درودي، تبريكي براي ما نفرستيد. ما ديگر نمي خواهيم از شما چيزي بشنويم، مي خواهيم فراموشتان كنيم. چرا كه شما يادآور «حماقت چندين ساله ما» هستيد. حماقتي كه اگر كوتاهي اي از شما مي ديديم به جاي مورد سؤال قرار دادن شما، به دفاع از شما برمي خواستيم و آستانه صبر خود را بالا و بالاتر مي برديم. جالب اين است كه شما براي تسلاي خاطر ما ادعا مي كنيد با نوشتن كلمه «جمهوري اسلامي» بر روي برگه رأي خود راي باطله داده ايد. اما آقاي خاتمي كجاي كاريد؟ اي كاش به جاي درج نام جمهوري اسلامي بر روي برگه رأي، نام يكي از كانديدها را مي نوشتيد... اينگونه براي ما هم تحملش آسان تر بود. بگذاريد خيالتان را راحت كنيم، براي ما مهم نيست كه جمهوري اسلامي واقعي چيست و چه بركاتي دارد. ما خيلي وقت است كه تكليفمان را با مذهب روشن كرده ايم.
- نامه يكي از مخاطبان به جرس: «از پريشب تا حالا شوكه ام. حالم ميزون نيست. اين كار خاتمي واقعاً منو كله پا كرد. راستش ديشب تا صبح باهاش تو كله ام كلنجار رفتم. كتمان نمي كنم كه هي به خودم فشار آوردم كه يه دليلي پيدا كنم كه او كار درستي كرده، نشد كه نشد. هنوز هم ته دلم منتظر يه معجزه م كه من رو برگردونه به پريروز. به زماني كه هنوز اين خبر رو نشنيده بوديم.
-روزنت: «واقعيت اين است كه هنوز درباره راي دادن خاتمي دچار بهت هستم. من سالهاست منتقد خاتمي ام اما با توجه به سخنان رسمي و غيررسمي خاتمي، اين كار از او غيرقابل باور بود. مشكل از آنجا آغاز شد كه اصلاح طلبان و سبزها اعلام كردند در انتخابات شركت نمي كنند، اما خاتمي در ساعتي غيرمعمول و در مكاني دورافتاده راي داد. خاتمي در جايگاهي نيست كه بتواند حاكميت را وادار به مصالحه كند. حتي اگر چنين مصالحه اي وجود داشت، خاتمي مي توانست چند روز جلوتر از حاميان خود بخواهد كه به همين منظور در انتخابات شركت كنند. اما نه تنها اين اتفاق نيفتاد، بلكه او در روزهاي منتهي به انتخابات اعلام كرده بود كه به هيچ وجه در اين انتخابات راي نداده و به همين دليل از تهران هم خارج خواهد شد... تا زمان حضور مخالفان در خيابان كمتر كسي تلاش مي كرد دوگانه جنبش سبز/ اصلاح طلب را پررنگ كند اما اكنون امثال محمدعلي ابطحي با توجيهاتي كه براي راي دادن خاتمي مي نويسند، اين امر را پررنگ تر مي كنند. شايد به اين دليل كه قبلا بسياري تصور مي كردند حاكميت در مقابل جنبش سبز به زودي عقب مي نشيند اما عدم وقوع اين اتفاق، برخي را به فكر روش هاي قديمي انداخت. اين مسئله بخصوص زماني بيشتر مورد توجه قرار گرفت كه تهديدهاي اصلاح طلبان- و در راس آنها، خاتمي- براي عدم حضور در انتخابات، نه تنها جدي گرفته نشد، بلكه با استقبال بسياري از اصولگرايان نيز مواجه شد. اگر از اين منظر به راي خاتمي بنگريم، احتمالا مي توانيم چنين صورت بندي فرضي اي انجام دهيم كه خاتمي دريافته اگر در انتخابات شركت نكند، همان برخوردي كه در دهه 60 با مهدي بازرگان و نهضت آزادي انجام شد، با وي و حاميانش نيز انجام خواهد شد. اما مطرح شدن دوگانه مذكور مي تواند ضربه اي بزرگ به جنبش سبز باشد و ريزش هاي بيشتري را در پي آورد. شركت خاتمي در انتخابات، در واقع اعلام رسمي شكست سياست تحريم فعال انتخابات بود.»
- گويانيوز (مجتبي واحدي): «برخلاف خيلي هاي ديگر اقدام خاتمي را اقدام مباركي مي دانم. او مي تواند پرچم اصلاحات را با جرأت خودش دست بگيرد اما سؤال من اين است كه اگر اخبار نگران كننده، دو روز قبل از انتخابات به دست خاتمي رسيده، چرا آن را حتي با نزديك ترين دوستان، ياران و بستگان خود نيز در ميان نگذاشت به طوري كه محمدرضا خاتمي و همسرش نيز از اقدام خاتمي بي اطلاع بودند؟ آيا نبايد ساير عناصر موثر اصلاحات هم از اين نقشه هاي خطرناك مطلع مي شدند تا در تصميمي كه مشتركا با خاتمي براي عدم حضور در انتخابات گرفته بودند تجديد نظر نمايند؟ اما پرسش مهمتر آنكه تدبير خاتمي براي برهم زدن نقشه تندروهاي جناح حاكم چه بوده است؟ خاتمي در يك روستاي دورافتاده به دور از چشم رسانه ها در راي گيري شركت كرد تا نقشه تندروهاي جناح حاكم را خنثي نمايد. نكته جالب و سؤال انگيز در اين ميان آن است كه خبر اين حضور- كه به تصور آقاي خاتمي، برهم زننده آن نقشه هاي خطرناك بود- توسط خبرگزاري فارس منتشر شد!! راستي اگر خبرگزاري فارس در هماهنگي با اربابان تندرو از انتشار خبر حضور آقاي خاتمي در انتخابات خودداري مي كرد آيا خاتمي شخصا خبر مشاركت در انتخابات را در اختيار رسانه ها مي گذاشت؟ يا مثلا با ارسال كپي شناسنامه مهر خورده خود براي بخش كمتر تندرو حكومت آنها را قانع مي ساخت كه بخش تندروتر را از اجراي نقشه هاي خطرناك، منصرف نمايند؟»
انتهای پیام/20