مشكلات از اسلام و تشیع نيست، از من و ماست
فرزند یادگار گرانقدر امام خمینی (ره) مرحوم حاج سید احمد خمینی که عکس مشهور کودکیاش با پدربزرگ، نمایانگر روابط صمیمی امام خمینی در درون خانواده و احترام به کودکان بود، امروز روحانی رشیدی است که اگرچه خود را از سیاست دور نگه داشته اما رفتن و نرفتنش به مراسمی که برداشتهای سیاسی به دنبال داشت، موضوع رسانهها شد و هر چه میگوید، یا حتی نمیگوید برای رسانهها و فعالان سیاسی ایران مهم است.
سید علی خمینی که در قم به تحصیل و تدریس مشغول است، به شیوه جدش بزرگوارش زندگی سادهای را برگزیده و تلاش دارد با مطالعه اندیشههای مطرح در جهان به بازشناسی راههای اعتدالی در دنیای افراط زده امروز بپردازد.
وی که بر این باور است در مواقع رسیدن به بن بست، نباید به دنبال تغییر ایدئولوژی بود بلکه باید سراغ تغییر افراد برویم چون ممکن است اشکال از افراد باشد نه ایدئولوژی، از نخبگان ایرانی و شیعیان دعوت کرد که بدون ترس به نقد جامعه خود بپردازند تا جامعه به راه درست پیشرفت دست یابد.
نوه رهبر فقید انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در این گفت وگو از نگرانیهایش هم میگوید؛ نگرانیهایی که پیش از این، جدش هشدار داده بود: اگر در زمان شاه در بازار، رشوه و ربا بود، فقط در بازارِ ظلم بود اما امروز اگر در بازار، دزدي و ربا و رشوه باشد، در حكومت اسلامي است و همه به پاي اسلام نوشته ميشوند.
حجت الاسلام و المسلمین سيدعلي خميني در گفتوگو با خبرنگار شفقنا درباره رویارویی فقه شیعه با مسائل دنیای امروز به دو رویکرد افراطی و تفریطی اشاره و بیان میکند: راه افراطي همان است که بايد سرتا پا غربي شويم تا به پيشرفت برسيم و باید از آنچه داريم، جدا شويم. این گروه معتقدند مدرن شدن در جوامع سنتي با اعتقادات سنتي مثل ساختن بناي جديد بر پشتبام يك خانه خرابه است كه در اثر اين ساخته شدن، هم آن بناي سابق و هم بناي جديد، خراب ميشوند لذا بايد سرتاپا غربي شد. البته اين يك ديدگاه بوده كه مسلما با مكتب اسلام و خصوصا ائمه شيعه(ع) مغاير بوده است، زیرا شیعه مدعي گذارههايي است براي نجات بشر در تمام صحنههاي تاريخ.
سیدعلی خمینی در ادامه به دیدگاه تفریطی موجود میپردازد و میگوید: راه تفريط، پس زدن همه مظاهر تمدن و از همهامكانات چشمپوشي كردن است. امروزه به بركت انقلاب اسلامی و با گذشت زمان و تغيير فرهنگ، خيلي مسائل براي ما ساده شده است، ولی در گذشتهاي نه چندان دور، این طور نبوده و حتی ورود بلندگو در جوامع سنتي و روحانيون يك زماني با مشكل روبهرو بوده است.
اينها كوچكترين مسائل مظاهر تمدني بوده اما نگاه تفريطي در مواجهه با آن، واکنش تقابلی داشته است
او با رد این راههای افراط و تفریطی، راه میانه و اعتدالی را بین اصول اعتقادی و مظاهر تمدنی پیشنهاد میدهد و در ادامه به روش جد خود امام خمینی (ره) اشاره و بیان میکند: شاید جمله امام مبنی بر اینکه «ما با سينما مخالف نيستيم، ما با مرکز فحشا مخالفيم»، امروز یک جمله بسیار ساده به نظر برسد؛ اما وقتی به لحاظ تاریخی به موضوع توجه کنیم، متوجه خواهیم شد، این همان راه اعتدالی است، زیرا سینما به عنوان یکی از این مظاهر تمدنی ممکن بود خیلی راحت طرد شود، ولی راه اعتدالی این است که از این وسیله در جهت درست استفاده شود؛ بنابراین، گفته شد، «ما با سينما مخالف نيستيم، ما با مرکز فحشا مخالفيم» و طبیعی است که امروز هم با هر كدام از اين مظاهر تمدني كه در خدمت ظلم و فساد باشد، مخالفيم، ولی اگر همین مظاهر در خدمت عدل و صلاح باشد، با آن موافقيم.
انتقاد نوه امام خمینی از رویکردهای تبلیغ دینی که با پیشرفتهای روز دنیا هماهنگ نیستند
نوه امام (ره) با انتقاد از برخی رویکردهای تبلیغ دینی که با مسائل و پیشرفتهای روز دنیا هماهنگ نیستند، میگوید: برخي همه دستاوردهاي بشري را انكار و گمان ميكنند كه راه ترويج و تبليغ دين، هماني است كه پانصد سال پيش بوده و راه تبليغ دين را منحصر به منبر و خطابه میدانند، در حالی که آن شیوهها در جاي خود موثر است؛ اما چشمپوشي از دستاوردهاي تمدن بشر مانند سينما، تلويزيون، سايت و خبرگزاريها در تأثيرگذاري از كار و تبليغ انديشهها، ادامه همان مسير تفريطي است كه همه را پس ميزند.
او میگوید: با توجه به مدرن بودن ابزار مورد استفاده در این نوع تبلیغ و فعالیت رسانهای، اگر گفته شود چنين فعالیتی لازم نیست و دنبال اين روش نيستيم، اين ادامه همان راه تفريطي است؛ بی گمان، روش مورد استفاده در این سایت موثر است و بر تفکرات و زندگيها تأثير ميگذارد؛ بنابراین، براي استفاده از مظاهر تمدني كه پس از دوران مدرنيته و مدرنيسم، رشد یافته، راهي جز شناخت درست مدرنيته و مدرنیسم نداریم؛ بنابراین، باید آنچه را از دل اين فرهنگ درمیآید، درست شناخته و پس آن را با فرهنگ و اعتقادات خود تطبيق دهيم و از حاصل آن در راستای توسعه عقايدمان استفاده کنیم.
سید علی خمینی با اشاره به تاریخچه ظهور مدرنیته در پی اقتضائات، فرهنگ و نياز جامعه غربي در قرن 16 در دو ساحت نوانديشي و نوسازي میگوید: با مشكلاتي كه آن زمان جامعه غربي با آن روبهرو بوده، به تدریج فرآيندي شكل ميگيرد كه از آن به عنوان مدرنيته و مدرن شدن ياد ميشود. در بعد معرفتشناختي مشاهده میشود مدرنیته در اندیشهها و ایدئولوژیهای پس از خود تأثیر مستقیم گذاشته و به تدریج تفاوت بین مدرنیته و مدرنیسم به رسمیت شناخته میشود.
او بیان میکند: وقتی مدرنيته به ايدئولوژي تبدیل و وارد فرهنگهای گوناگون میشود، در مواجهه با فرهنگها به شكل تند خود را نشان داده، به گونهای که صفوفی از نظرات افراطی و تفریطی ایجاد میشود. گروهی صددرصد میخواهد مدرن شود، پس سر تا پا غربی شدن را چاره کار میبیند و گروهی میخواهد مظاهر مدرنیته را نادیده بگیرد.
وی با اشاره به اینکه مدرنیسم، تنها در رویارویی با اسلام چنین تأثیری نداشته بلکه با هر اندیشه و فرهنگی مواجه شده به دلیل فراهم نبودن مقدمات و زمینه آن، بنیان کن نشان داده، بیان میکند: اندیشه مدرنيسم با توجه به زمان و مكان بدون شك در ایجاد نظرات افراطی و تفریطی مقصر بوده، زیرا در رویارویی با دیگر انديشهها و هر فرهنگی بدون اينكه مقدماتش فراهم شده باشد و بدون آنكه شرايط عقيدتي، سياسي و فكري مردمان در آن لحاظ شود، میخواهد سريع تأثيرگذار باشد.
او با این اعتقاد که همه «ایسم»ها به نوعی برخاسته از مدرنیسم است و این نقیصههای مدرنیستم بوده که دیگر ایسمها از جمله سوسیالیسم و لیبرالیسم برای پوشش دادن نواقص آن ایجاد شده و در ادامه هر ایسمی در برابر نقص ایسم دیگر ایجاد شده، میگوید: هرچند مدرنیسم در زمان خود برای پاسخگویی به پرسشهای عصر خود و متناسب و متناظر با مشکلات جامعه غربی به وجود آمد، در مواجهه با دیگر فرهنگها به شکل از بالا به پایین برخورد کرده و به صورت تهاجمی و تند در تلاش برای تغییر فرهنگها برآمد زیرا تصور بر این بود که فرهنگها در مقابل مدرنیسم چيزي براي گفتن ندارند.
او ادامه میدهد: در جریان تقابل فرهنگها و مدرنیسم و ایسمهای پس از آن، دیده میشود که مردم دورترین نقاط دنیا، وقتی با غربی شدن فرهنگ خود مواجه میشوند، به تدریج در برابر این هجوم به فرهنگها و عقايدیشان مقاومت نشان میدهند و باز در برابر نقیصه ای از مدرنيسم، ناسيوناليسم و بازگشت به ميهنگرايي و ميهن پرستي پدید میآید.
او رمانتیسم را در برابر نقیصه عقل گرایی مطلق برآمده از مدرنیسم میداند و همچنان ایسمهای دیگر را تکمیل کننده اندیشههای قبلی عنوان و بیان میکند: قدرت مدرنيسم و فضاي مدرن اين است كه حذفی برخورد نکرد، بلکه همه دیدگاهها را با وجود تفاوتهای اساسی با یکدیگر در ظرف مدرنیسم جا داد. در واقع مدرنیسم نسبت به همه ايسمها واحد است و ایسمها از دلش برخاستند و همه اينها در جهان مدرن است.
علی خمینی با اشاره به اینکه ناسیونالیسم دغدغه امروز یک ایرانی نیست، چون ایرانی خودش را در هجوم نميبيند، در عین حال یادآوری میکند: هرچند دوره ما دوره نژادپرستي و به تعبير امام نژادبازي نيست و در اسلام هم نژادپرستی معنا ندارد و بحثهایی از این دست که ما فارس هستيم و شما تركيد يا عربيد، مفهوم ندارد و همه انسانها برابر هستند اما بالاخره وقتي مردمان احساس کنند، به هويتشان تهاجم ميشود، طبيعتا واکنش نشان مي دهند، همان گونه که از نقص هر ایسمی، ایسمی دیگر پدید آمد.
وی با تشریح نحوه شکلگیری اندیشهها در برابر یکدیگر و نقش مدرنیسم در شکلگیری افکار دنیای امروز بیان میکند: ما نمیتوانيم دنياي پس از مدرنيته را تحليل كنيم و به سمتي حركت كنيم، بدون اينكه مدرنيته و مدرنیسم را بشناسيم و اين موضوع مهمی است. همانطور كه امام (ره) در نامهشان به گورباچف گفتند كه شما بايد بیاييد و اسلام را بشناسید زیرا حتي اگر كسي بخواهد با اسلام مقابله كند، باید آن را بشناسد و شما هم بايد اسلام را بشناسيد و بعد بياييد مقابله كنيد.
باید اجازه داده شود تا صاحبان تفکر حرفهایشان را بیان کنند
سید علی خمینی با تأکید بر اینکه «لازم است فلسفههاي غرب خوانده و شناخته شوند» میگوید: كسي كه در زمينه علوم انساني كار نكرده، اصلا متوجه نميشود كه علوم انساني چهقدر در زندگی امروز تأثير ميگذارد. معتقدم تمام جنگها، سرچشمههاي فكري و نظري و سرچشمههاي معرفتشناختي دارد و ما امروزه ميخواهيم بياييم از دستاوردهاي اينها استفاده كنيم؛ بنابراین، تا هنگامی که آنها را نشناسيم و تا نواقص آنها را از كساني كه غرب را خوب ميشناسند، دریافت نکنیم و تا زمانیکه غرب را نفهميم، باز دچار افراط و تفريط خواهیم شد.
او استخراج یک مکتب از دل مکاتب دیگر را در نقایص موجود در مکتبها میداند و با بیان اینکه امروز هیچ یک از اندیشمندان جهان، ایده یا اندیشهای را کمال تفکر بشر معرفی نمیکنند، بلکه طرفداران هر مکتبی در تلاش برای اصلاح آن اندیشه و مکتب هستند، میافزاید: باید اجازه داده شود تا صاحبان تفکر و افراد حرفهایشان را بیان کنند و فضا برای اصلاح نظرات فراهم باشد.
حجتالاسلام سید علی خمینی در ادامه گفتوگو با شفقنا، دوری از معنویت را یکی از ضعفهای مدرنیسم معرفی و میگوید: نميخواهم بگویم مدرنيسم، ضددين یا دين ستيز است، زیرا چنین گفتههایی را شعاری میدانم؛ اما واقعيت این است كه مدرنيسم در رویارویی با مذهب و سنتها، نفي تقدس و نفي قدسي بودن مذهب را در دل خود داشته است.
او که نوع رفتار ضد دین برخی مدرنها را به خود مدرنیسم نسبت نمی دهد، بر این باور است که برخی افراد، برداشتهایی از مکاتب دارند که ناشی از شناخت نادرست آن است؛ برای نمونه، اگر كسي مكتب تشيع را درست بشناسد، میداند که هويت مكتب تشيع با زندگي اجتماعي مردم قرين است و وقتی بشنود که فردی میگوید دين براي خانه است، متوجه میشود که گوینده اسلام را نشناخته است، چون اسلام، تنها دين درون خانه نيست.
وی با تأکید بر اینکه هر افراطی به دنبالش تفریط دارد، طالبانيسم را نتیجه افراط گرایی میداند و میافزاید: نميگويم طالبان را غرب درست كرده، اما دست کم دیده میشود که وجود طالبان به نفع غرب است نه به ضررش؛ اگر بمب هم منفجر کند، باز هم به نفع دنياي مدرن تمام میشود.
او یادآوری میکند، آنچه در برابر برخی نواقص ذاتي مدرنيسم در زمینه نفی تقدس قد علم میکند، مكاتب الهي هستند، چرا که در برابر آنچه مدرنیسم میگوید، حرف برای گفتن دارند.
سید علی خمینی در ادامه به اجتهاد در تشیع و تأثير زمان و مكان در اجتهادی كه حضرت امام (ره) مطرح كردند، اشاره و بیان میکند: تشیع و ایرانیان در مواجهه با مدرنیسم نه تنها مرعوب آن نشدند، بلکه هویت شیعی و اسلامی خود را محور قرار دادند و آن فرهنگ بیشتر مردم ایران شد که در شخصیتی به نام امام خمینی تجلی پیدا کرد؛ یعنی این هویت فردی امام نیست که در برابر مدرنیسم قد علم میکند، بلکه هویت شیعه و برداشتی به روز و تأثیرگذار از شیعه است که ابزار مدرنیته را میگیرد و در تلفیق با فرهنگ غالب به انقلاب اسلامی و تشکیل حکومتی دینی منطبق با دنیای مدرن در قالب جمهوری اسلامی منجر میشود. در حالی که همین مدرنیسم وقتی با ایدئولوژی کمونیستی مواجه میشود یا آن را نابود و تجزیه میکند یا ظاهر و نامی از آن باقی میگذارد و اصول آن را ویران میکند.
او میافزاید: دو قيد جمهوريت و اسلاميت که امام (ره) برای تشکیل حکومت تعیین کردند، نشان از رجوع مردم به اسلام بود؛ هرچند مردم ایران هرگز اسلامی از جنس اسلام طالبانی نخواسته و نمیخواهند؛ اسلامي كه مردم ایران ميخواستند، اسلامي بود در برابر نقصی که سی سال پيش با آن مواجه بودند و مردم میخواستند آن را رفع کنند و موفق بودند و امروز هم ما در صورتی که بتوانیم در مواجهه با فرهنگ غرب، نوسازي داشته باشيم و بتوانیم در عالم واقع نه در عالم ذهن، هويت خود را حفظ کنیم، آنگاه موفق خواهیم بود.
نوه بنیانگذار جمهور اسلامی ایران در ادامه با بیان نگرانی اش درباره آنچه جدش راجع به آن هشدار داده بود، به شفقنا میگوید: امام ميگفتند اگر در زمان شاه در بازار رشوه و ربا بود؛ در بازارِ ظلم بود و اگر در بازار، دزدي بود؛ در بازارِ تحت حکومت ظلم، دزدي بود اما امروز اگر در بازار، دزدي و ربا و رشوه باشد، در حكومت اسلامي، ربا ميشود و اينها همه به پاي اسلام نوشته ميشوند.
او در ادامه به جلو بودن مذهب تشیع نسبت به دیگر مذاهب و ادیان در تطابق با مسائل روز و به روز بودن فقه شیعه، اشاره کرده و اجتهاد شیعه در امور جدید دنیای امروز را ویژگی کارآمد آن معرفی و بیان میکند: امروز شیعه به ویژه در جامعه ايران و در حكومت جمهوري اسلامي هر چه قدر در زمينههاي فكري، آزادي، استقلال، اقتصاد و... پیشرفت کند. در واقع به همان ميزان مكتب شیعه تقويت شده است و در هر كدام از زمينههاي زندگي بشر با مشكل روبهرو شویم، آن موقع كسي نميآيد واقعيت را بگويد كه «اسلام به ذات خود ندارد عیبی، هر عيب که هست از مسلماني ماست».
با بستن همه درها، انتقادها از بین نمیرود و مشکلات هم رفع نميشود
سید علی خمینی در ادامه با یادآوری اینکه ايدئولوژي اگر نتواند يك حكومت را اداره كند، ايدئولوژي نيست، میگوید: در مکاتب و کشورهای گوناگون میبینید اگر جايي به بنبست ميخوردند و اگر حكومتهايشان به بنبست ميخورد، آدمها و افراد را عوض ميكنند، نه مکتب و ایدئولوژِی را. بايد ما به این فكر كنيم كه چه ميشود که هر وقت در جامعه به مشكل خورديم، اول از همه انگشت همه ميرود روي اينكه ما بايد ايدئولوژيمان را عوض كنيم؟ خب شايد ما بايد در جاهايي آدمهايمان را عوض كنيم و بپذیریم که اشكال از آدمهاست؛ آنهايي كه مشكل را در جامعه لمس ميكنند، بايد بگويند و از هيچ چيز هم نترسند.
نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران با دعوت از نخبگان جامعه برای بیان اشکالات بیان میکند: امروز غرب هم همین راه را میرود و زمینه انتقاد را باز گذاشته تا مشکلات نمایان و راهکار آن نیز بیان شود، زیرا ثابت شده است که با بستن همه درها، انتقادها از بین نمیروند و مشکلات هم رفع نميشوند، بلکه با گفتن همه انتقادهاست که راهی برای رفع مشكلات پیدا میشود.
او میگوید: زمینه باید فراهم باشد تا دیدگاههای گوناگون، انتقاد و چراهای خود را مطرح کنند و با هم بحث و جدل داشته باشند و طبیعی است از میان این مباحث است که مردم راه درست را برخواهند گزید.
سیدعلی خمینی بر این باور است آنهایی که مشكلات را درك ميكنند، بايد بيايند و مطرح کنند و اگر دغدغه دین دارند، بگويند مشكلات موجود، از اسلام و تشیع نيست بلکه از من و ماست.
او که معتقد است حکومت دینی میتواند کارآمدترین حکومت باشد، به شرطی که مطابق معيارهاي اجتهادي شيعه محقق شود، وجود نقاط ضعف در انواع حکومتها را انکار نمیکند و تأکید میکند که ما بايد تلاش كنيم مشکلات رفع شوند و خودمان را اصلاح كنيم چون در این صورت زمینه پيشرفت فراهم ميشود.
نوه امام خمینی در پایان درباره نوع تبلیغ دینی نیز با انتقاد از برخی مبلغان که برای حفظ مخاطب، اسلام را از شکل واقعی خارج و متناسب با ظرف مورد پسند مخاطب، ارائه میکنند، یادآوری میکند که چنین شیوهای نادرست بوده و راه درست اين است که تبليغ، بيان و صورت كار با توجه به علايق و فهم مخاطب تنظیم شود.