بهار ولايت فقي
سالي كه سپري شد- 1390 شمسي، 2011 ميلادي- «نقطه عطف تاريخ» بود. اين واقعيت را سه مشاور پيشين امنيت ملي آمريكا چند ماه پيش در نشست شوراي آتلانتيك شهادت دادند. سال «نقطه عطف» براي ايران چگونه سپري شد؟ و دشمنان در بحبوحه بسيج فشارهاي سخت و تحمل ضربات سنگين چه گفتند؟ بي گمان در آينده تصوير دقيق تري به دست خواهد آمد اما آنچه برژينسكي، برنت اسكوكرافت و جيمز جونز (مشاوران امنيت ملي آمريكا در دولت هاي كارتر، جرالد فورد، بوش پدر و اوباما) 22 آذر گذشته در نشست «شوراي آتلانتيك» در واشنگتن گفتند، در نوع خود تصويرگر بخشي از واقعيت است. برژينسكي در آن نشست مي گويد «درگيري نظامي با ايران داراي ابعاد فاجعه آميز براي آمريكا خواهد بود.» و دويچه وله در گزارش خود از اين نشست مي نويسد: «3 مشاور پيشين كاخ سفيد هم عقيده بودند كه جهان در يك نقطه عطف تاريخي از هنگام فروپاشي اتحاد جماهير شوروي قرار گرفته و جنبش فراگير در خاورميانه نشانه اين دوره تاريخي است. برژينسكي در اين نشست گفت ما نيازمند درك عميق تر از چالش هاي بين المللي هستيم كه آمريكا در پهنه جهان با آنها روبرو شده است. يكي از دلهره آورترين موضوعات اين است كه ما در مقايسه با گذشته با چالش هاي پيچيده تري مواجه هستيم. ما در شرايط بسيار عجيبي به سر مي بريم.»
ايران ما در چنين سالي، به دور از اتفاقات مهم نبود. انواع تلاطم هاي سياسي و اقتصادي و امنيتي از سوي دشمن مهندسي شد تا از شتاب پيشرفت ايران و الهام بخشي و جنبش آفريني آن در بهار انقلاب هاي خاورميانه بكاهد. برخي غفلت هاي دوستان نيز مي توانست مزيد بر علت باشد. اولين انتخابات پس از فتنه سال 88 قرار بود در ماه پاياني سال 90 برگزار شود. بنابراين دشمنان از همان آغاز سال بر اين نقطه متمركز شدند تا شايد با انبوهي از تهديدها و فشارها و اختلال ها و ضربات سخت و نرم بتوانند از پروژه تحريم انتخابات و ريزش احتمالي پشتوانه هاي مردمي جمهوري اسلامي نتيجه بگيرند. بنابراين مديريت چنين صحنه اي بسيار پيچيده مي نمود. در برابر طوفان، از جا كنده و به بيراهه پرتاب نشدن يك بحث است و پيش رفتن و به مقصد نزديك تر شدن و از انجام مسئوليت هاي جهاني جا نماندن، بحثي مهم تر است. و اين دومي در كنار اولي اتفاق افتاد. تداوم برخي اختلاف ها ميان اصولگرايان كه تا انتخابات هم ادامه پيدا كرد و بروز برخي غفلت ها در دولت نظير ماجراي وزير اطلاعات يا تعلل در مقابله با جنگ اقتصادي دشمن و چالش فساد بانكي، از جمله مسائلي بود كه اميدواري هايي را در دشمن برانگيخت مبني بر اينكه سالگرد جشن پيروزي انقلاب (22 بهمن) و جشن مردم سالاري (انتخابات 12 اسفند) دچار رخوت و ركود شود. به اينها علاوه كنيد جنگ همه جانبه در زمينه اقدامات تروريستي، ايراد انبوه اتهامات در حوزه هاي تروريسم، هسته اي و حقوق بشر، و اتخاذ تحريم هاي نفتي و بانكي را كه دشمن را اميدوار مي كرد بتواند ترمز ايران را بكشد. اما حتي اغيار نيز شهادت مي دهند كه با وجود همه «فشارهاي دشمنان» و «كم كاري و كوتاهي هاي دوستان»، سال 1390 سال پيروزي هاي بزرگ براي ملت ايران شد چرا كه محبت جوشان ميان امت و امام به جبران بسياري از خلل ها و ضعف ها آمده بود. و همين محبت، كاري كارستان كرد تا رئيس جمهور متكبر آمريكا كه بارها ملت ايران را تهديد به حمله نظامي كرده بود- آن عبارت نخ نماي «همه گزينه ها روي ميز است»!- دست كم دو بار اذعان كند ايران چالش كوچكي نيست كه به راحتي بشود درباره آن بلوف زد و خالي بست.
اوباما 25 آبان امسال در حاشيه نشست آسيا- پاسيفيك در جمع خبرنگاران تصريح كرد «آيا تصور مي كنيد موضوع ايران چالش ساده اي است؟! نه هيچ كس چنين ادعايي ندارد. اگر كساني چنين ادعايي را مطرح مي كنند، يا سياسي كاري است و يا اينكه آنها نمي دانند درباره چه چيزي سخن مي گويند». البته از همان زمان، فشارهاي تازه عليه ايران آغاز شد. از جنجال در زمينه ادعاي طراحي ترور سفير عربستان در واشنگتن توسط سپاه قدس تا ترور شهيد مصطفي احمدي روشن (معاون تأسيسات غني سازي نطنز) در 21 دي ماه و سپس تحريم بانك مركزي و فشار بر اروپا براي نخريدن نفت ايران. با اين همه اوباما 4 ماه بعد- اين بار چند روز پس از انتخابات مجلس ايران- در جمع خبرنگاران حاضر شد و گفت: «جنگ با ايران نه بازي است و نه شوخي بردار است. سخن گفتن در اين باره وراجي و پرگويي است. هر وقت نام جنگ به ميان مي آيد، به سرعت هزينه هاي يك جنگ تازه به ذهنم خطور مي كند». بنابراين نتانياهو در بازگشت از آمريكا حق داشت بگويد «طرفداران رهبر ايران در انتخابات روي كار آمده اند و اين باعث تقويت اقتدار اين كشور خواهد شد.»
آمريكا و اسرائيل در حالي سيلي سخت را از ملت ايران در انتخابات 12 اسفند خوردند كه پيش از آن دو سيلي آبدار ديگر از مردم مصر و تونس در انتخابات خورده بودند. آمريكا همچنين آذرماه- آخر دسامبر 2011- مجبور شد پس از 8 سال اشغالگري پرهزينه، از عراق عقب نشيني كند. 10 سال جنگ در عراق و افغانستان، بالغ بر 5 هزار ميليارد دلار هزينه به دنبال داشت و اين يعني يك سوم بدهي 15 هزار ميليارد دلاري بدهكارترين دولت جهان كه همچنان با جنبش 99درصدي تسخير وال استريت دست و پنجه نرم مي كند. در اين نقطه عطف تاريخ، استراتژيست ها و مشاوران ارشد امنيت ملي آمريكا به خوبي مي دانند كه در كدام فرآيند جوشيده يا الهام گرفته از ايران، دو پيروزي بزرگ جنگي به ويژه پيروزي عراق تبديل به شكست سهمگين براي كاخ سفيد شد همچنان كه روند تحولات در لبنان، سوريه، مصر، بحرين و يمن و تونس بازگوكننده پاسخ همين پرسش است. تنها روزنامه فرانسوي لوموند نبود كه آذرماه گذشته نوشت «ايران هم اكنون پرچم رهبري آمريكا در جهان را به حالت نيمه برافراشته درآورده است. اروپا درگير بحران هاست و از آن سو، جنبش هاي اسلامگرا درحال درو كردن نتايج بهار انقلاب ها در خاورميانه هستند». واشنگتن تايمز از يك سال پيش اعلام كرده بود «انقلاب ايران همچنان درحال تضعيف قدرت آمريكاست و انقلاب هاي خاورميانه ادامه همان راهي است كه آيت الله خميني آغاز كرد.»
اگر فريد زكريا سردبير نيوزويك 17 ارديبهشت ماه امسال تاكيد كرد «با سقوط حسني مبارك، سومين ستون امپراتوري آمريكا پس از ايران و تركيه در مصر فروريخت»، مجله آمريكايي «نشنال ريويو» 9 تير 1390 سكه انقلاب ها را به نام ايران زد و نوشت «بهار انقلاب هاي عربي، بهار ايران و بهار آيت الله خامنه اي است». و اگر چنين مديريت حكيمانه اي، اوباما را دوبار و نتانياهو را يك بار وادار كرد با وجود پيش قراولي تهديدهاي نظامي عليه ايران، تهديد به درگيري را پرگويي و وراجي پرهزينه بخوانند، بنابراين روزنامه يواس اي تودي حق داشت 3 ماه پيش تاكيد كند «ايران متخصص جنگ هاي نامتقارن و استاد جنگ فرسايشي است». و نيز، اگر به پشتوانه دلالت هاي دايمي مقتداي انقلاب و گوشزد كردن مدام ايشان به جهاد علمي و جنبش نرم افزاري، فناوري خوشه در خوشه روئيد و نهال پيشرفت شاخه در شاخه قد كشيد، بنابراين بايد به تحليلگر واشنگتن تايمز حق داد كه پس از شكار «جانور قندهار» (پهپاد فوق مدرن و سرّي RQ-170) توسط شبكه جنگ الكترونيك ايران بنويسد «تهديد قدرت جنگ الكترونيك ايران به مراتب خطرناك تر از توليد سلاح هسته اي است»!
سال 1390 را به يك معنا بايد سال تلألو و تابندگي دوباره ولايت فقيه دانست. صاحبان نظر در دنيا - دشمن و دوست- بار ديگر آثار خيره كننده و معجزه گون دكترين ولايت فقيه را در قاب «امت-امامت» نظاره كردند. كرمانشاه مهرماه 1390 و آن شكوه تاريخي استقبال گرم امت از مقتداي خود، اين پرسش را متاع پرجاذبه چهارسوق افكار عمومي دنيا كرد كه در روزگار به هم ريختگي حوزه سياست و تضاد حاكمان و شهروندان در جهان، راز اين محبت و پيوند در چيست؟ همين پرسش در ايستگاه 14 بهمن(نمازجمعه تاريخي) و 22بهمن ارج و قرب تازه اي در ميان اهل نظر و صاحبان فكر پيدا كرد. اما در بحبوحه اين مانور محبت امت- امام در داخل كشور، بيداري اسلامي و قلب مجروح امت (فلسطين) از خاطر ولي امر مسلمين دور نماند. ناظران بيطرف شهادت مي دهند كه برگزاري دو كنفرانس بين المللي «بيداري اسلامي» و «حمايت از انتفاضه فلسطين» (26شهريور و 9 مهر)، روح تازه اي در كالبد انتفاضه جهاني اسلام دميد و مهماناني كه از اين نشست ها به كشور خود بازگشتند، سفيران اتحاد و انقلاب اسلامي شدند. آري جهان در همين تحولات يك ساله- به رغم همه سانسورها- به تحيّر و تحسين در تلاش مجاهدانه فرمانده كلّي نگريست كه محور تا محور اين جبهه بزرگ را از داخل تا خارج از نظر دور نمي دارد، صلابت را با انعطاف و جبهه آرايي مقاومت را با چابكي درهم مي آميزد و با وجود ضعف ها و كم كاري ها يا تخطي برخي همراهان، چشم از عمق استراتژيك دشمن و خيمه فرماندهي او برنمي دارد. حالا شايد اهل فن و خبر و نظر دورادور فهميده باشند كه «انعطاف ولايت مطلقه فقيه» در عين پايبندي بر اصول و سياستمداري الگو گرفته از سياست نبوي(ص) و علوي(ع) يعني چه؟ و اينكه ما در شرايط بدر و خيبريم نه در وضعيت شعب ابيطالب به چه معناست؟ صاحب نظران ديدند كه چگونه يك سياستمدار ممتاز مي تواند از حاشيه سازي و جفاي گونه گون برخي همراهان نهضت، كريمانه بگذرد اما در برابر ابرقدرت ها سرسوزني كوتاه نيايد. «... پروردگارا! و از تو مي خواهيم با هركس كه با ما دشمني كرده از در آشتي و مسالمت درآييم مگر آن دشمني كه من به خاطر تو با او دشمني كردم، پس او آن دشمني است كه هرگز با او از در دوستي و آشتي در نمي آييم» (دعاي 44 صحيفه سجاديه- مستند مقتداي انقلاب در بيانات ايشان به مناسبت سالگرد ارتحال حضرت امام- 14خرداد 89).
اوايل تيرماه 1389 بود كه فريد زكريا در روزنامه واشنگتن پست نوشت «مقايسه جريان سبز با انقلاب هاي مخملي و انقلاب ايران، اشتباه است. جمهوري اسلامي در ميان ملت حاميان بسياري دارد كه اپوزيسيون نمي تواند آن را تغيير دهد... آيت الله خامنه اي همچنان محبوب ترين سياستمدار در ايران است» و بي بي سي يك سال بعد (17 ارديبهشت 1390) تصريح كرد «مديريت آيت الله خامنه اي جاي اميدي براي اپوزيسيون در زمينه چشم بستن به اختلاف هاي داخلي باقي نمي گذارد». انتخابات مجلس به عنوان تازه ترين برگ از اوراق حماسه ملت ايران شهادت ديگري است بر اينكه ملت ما به خوبي راه عبور از گردنه هاي سخت و پرمخاطره را به همراه راهبر و راهنماي حكيم خود آموخته است. ملت ما آموخته كه چشم از انگشت اشارت نايب امام زمان(عج) برندارد تا به فضل خداوند به روزگار امامت مهدي موعود نزديك تر شود؛ هرچند كه به تعبير جناب حافظ «بر ما بسي كمان ملامت كشيده اند- تا كار خود ز ابروي جانان گشاده ايم/ اي گل تو دوش داغ صبوحي كشيده اي- ما آن شقايقيم كه با داغ زاده ايم / پيرمغان ز توبه ما گر ملول شد- گو باده صاف كن كه به عذر ايستاده ايم...» و از زبان جناب سعدي ترنم بايد كرد:
تو از هر در كه بازآيي بدين خوبي و زيبايي
دري باشد كه از رحمت به روي خلق بگشايي
ملامت گوي بي حاصل ترنج از دست نشناسد
در آن معرض كه چون يوسف جمال از پرده بنمايي
محمد ايماني