اعتقادم به نظام ۶- ۳- ۳ مثل باورم به اصل آموزش و پرورش است
علاوه بر اين، سند تحول بنيادين نظام آموزش و پرورش هم تصويب و براي اجرا ابلاغ شد. اينها را كه در كنار تغيير كتابهاي درسي و مدارس الكترونيكي و موارد ديگر بگذاريم، متوجه ميشويم كه سال ۹۰ از پرخبرترين، پرتبليغاتترين و پركارترين سال نظام آموزش و پرورش است. در همين راستا و با توجه به اينكه در روزهاي واپسين اين سال پرخبر به سر ميبريم. گزارشگر شیرازه، گفتوگويي اختصاصي با دكتر حميدرضا حاجي بابايي، وزير آموزش و پرورش انجام داد است تا چند و چون تغييرات بنيادين نظام آموزش و پرورش را از زبان او جويا شويم.
آقاي وزير! با توجه به پيشرفتهاي سالانه و گاه روزانه علم در رشتههاي مختلف، چرا هر نظام آموزشي در كشور ما بايد ساليان دراز باقي بماند و اگر هم قرار باشد تغيير و تحولي در آن ايجاد شود، با اما و اگرهاي فراوان روبهرو شود؟ چرا قانوني بر اين مبنا وجود ندارد كه نظام آموزشي كشور در مدت زمان كوتاه و دورههاي متناوب، براساس متقضيات زمان به روز شود؟
به هر حال با توجه به مقتضيات زمان و با توجه به رشد سريع علم و روشها و فنون آن، قطعاً ما بايد به نحوي خودمان را با اين رشد هماهنگ كنيم. پس اصل هماهنگ كردن و به روز بودن في النفسه كار مثبتي است اما اينكه ما كاري كنيم و افتخار كنيم كه كاري كردهايم اما در عمل هيچ تغييري ايجاد نشود و اوضاع به همان روال سابق ادامه پيدا كند، اين نشان ميدهد كه يا ما عقب ماندهايم، يا دنيا جلو نرفته است. پس اصل تغيير و به روز بودن يك اصل پسنديده است، به شرط اينكه كار براساس كار كارشناسي و دقيق علمي انجام پذيرد و يك گام به جلو باشد. البته اين انتقاداتي كه شما فرموديد، بسيار قليل و انگشت شمار است و تعدادش حتي به تعداد انگشتان دست هم نميرسد. اين ايرادات هم به شخص من بر نميگردد و مربوط به كسي ميشود كه سند تحول بنيادين را مصوب كرده است. خب، بالاخره شورالي عالي انقلاب فرهنگي اين سند را مصوب كرد و همه پذيرفتند. حالا اينكه نظام ۶- ۳- ۳ درست است يا غلط به تصويب كنندهها باز ميگردد. در اين ميان من براي اجرا به دنبال قانون ميگردم.
پس اين مشكل از من نبود. دومين انتقادي كه وجود دارد اين است كه آيا نظام آموزشي ۶- ۳- ۳ باشد يا نباشد؟ برخي ميگفتند نبايد باشد. در اين خصوص بايد گفت كه شوراي عالي انقلاب فرهنگي در سه نوبت اين نظام آموزشي را مصوب كرده است؛ يك بار سال ۱۳۶۰، بار ديگر سال ۱۳۶۸و آخرين بار سال ۸۸. پس ايرادي بر اين مصوبه كه سه بار در دورههاي مختلف به تصويب رسيده است وجود ندارد. ايراد سوم بر نظام ۶- ۳- ۳ اين است كه چرا در اجراي اين طرح عجله ميكنيد؟ اين طرح در سال ۶۸ به تصويب رسيد اما پس از ۲۰ سال و تا سال ۸۸ اجرا نشد. در اين ميان بايد پرسيد كه چرا عدهاي اينقدر به دنبال تاني و تأخير هستند، نه اينكه چرا ما براي اجراي آن عجله داريم! ما ميخواستيم اول مهر امسال نظام آموزشي ۶- ۳- ۳ را اجرا كنيم اما باز يك سال به تأخير انداختيم براي اينكه كاملاً تمام زيرساختها را آماده كرده و درست عمل كنيم. پس عجله نكردهايم و هر سه ايراد وارد نيست. به رغم اينكه قطعاً تمام كساني كه اين ايرادات را وارد ميكنند دلسوزيهاي خودشان را هم دارند. بنابراين ما كاري را انجام داديم كه پشتوانه هفت سال كار كارشناسي، پشتوانه ۲۰ سال قانونگذاري و يك كار كارشناسي وسيعتر بيست و چند ساله ديگر دارد. ما در واقع به عنوان يك مجري اين طرح را اجرا ميكنيم و اميدواريم با گذشت تمام اين حرف و حديثها امروز ديگر همه كمك كنند تا اين نظام جديد آموزشي را به خوبي اجرا كنيم. چون به نفع همه ملت بزرگ ايران، دانشآموزان و معلمان و همه است.
چقدر به موفقيت نظام ۶- ۳- ۳ اميدواريد؟ از كجا معلوم اين نظام هم به عاقبت ساير نظامهاي آموزشي كشور تبديل نشود و از گردونه آموزش و پرورش كشور خارج نشود؟
اگر از شما پرسيده شود كه چقدر به نظام تعليم و تربيت معتقديد، چقدر اعتقاد داريد كه دانشآموزان بايد ابتدا به كلاس اول بعد دوم، سوم، چهارم و پنجم بروند و در نهايت ديپلم بگيرند، من هم به همين ميزان به نظام آموزشي ۶- ۳- ۳ معتقدم، زيرا تمام كساني كه نظام آموزشي را تصويب
كردهاند، اين نظام جديد را هم به تصويب رساندهاند. از اينها گذشته، قرار نبوده كه ما چيزي را برداريم و چيز ديگري به جايش بگذاريم و بپرسيم قبلي بهتر بود يا اين؟ يك جاي خالي وجود داشت كه دانشآموزان از پنجم به كلاس هفتم ميرفتند.
حالا بحث اين است كه اين كلاس ششم اگر وجود داشته باشد پلهاي در اين ميان به وجود ميآورد تا دانشآموزان دو پله را به يكباره بالا نروند. كسي پيدا نميشود كه بيايد و بگويد نظام قبلي بهتر بود. حتي اگر كسي معتقد باشد كه نظام قبلي بهتر است باز ميتواند به همان روش عمل كند. يعني دانشآموز ميتواند بگويد من اين كلاس ششم را قبول ندارم و از پنجم امتحان بدهد و به پايه هفتم برود و جهشي بخواند. كما اينكه همه ملت ايران را همين دانشآموزان جهشي ۴۰ سال بالا بردهاند. اما نتايجي كه در اول راهنمايي اتفاق ميافتاد، بعضي از افتهايي كه شكل ميگرفت، نتيجه همين دو پله با يك پا رفتن است. اين مشكل برطرف شده و كلاس ششم جاي خالي را پر كرده است. در عوض يك پيش دانشگاهي كه قريب به اتفاق كارشناسان اعتقاد دارند كه كارآمدي لازم را نداشته كنار ميرود. اصلاً خود پيشدانشگاهي در حال خشك شدن و افتادن است چون وقتي قرار است ديگر كنكور وجود نداشته باشد و قانون مصوبي درخصوص حذف آن وجود دارد، ديگر لازم نيست يكسال تحصيلي تنها براي آموزش تستزني وجود داشته باشد.
اما يك سؤال چهارم هم وجود داشت، اينكه از ما ميپرسيدند ميتوانيد اين نظام جديد را اجرا كنيد؟ البته با لحني اينگونه اين مطلب را مطرح ميكردند كه شما نميتوانيد اجرا كنيد، خودتان خبر نداريد. ممكن است من ماجراي طنزي را هم در اين راستا تعريف كنم. ميگويند، «اتوبوسي در راه تصادف كرد، عدهاي از مسافران فوت كردند و برخي زخمي شدند. دو آمبولانس اعزام شد كه يكي مجروحان و ديگري فوتيها را ببرد. در اين ميان يكي از زخميها را به آمبولانس فوتيها بردند. فرد زخمي به پرستار گفت: ببخشيد من زخمي هستم، نمردهام كه مرا به آمبولانس فوتيها ميبريد! پرستار هم پاسخ داد: نه، تو مردهاي، الان گرمي خبر نداري!» حالا گاهي اوقات به جاي ديگران تصميم گرفتن و توضيح دادن باعث ميشود خبرهايي ايجاد شود كه پايه و اساسي ندارد. آموزش و پرورش، امروز آمادگي اجراي اين طرح را دارد. به همين دليل است كه معتقدم اين طرح اجرايي و موفق است.
يكي از اتفاقات جديد كه براي اولين بار در تاريخ آموزش و پرورش كشور از ابتدا تا به امروز، در سال ۹۰ رخ داد، تعطيلي عمومي پنج شنبههاي مدارس بود. اين موضوع حرف و حديثها و انتقاداتي را نيز در پي داشت كه آخرين آن هم اظهارات اخير خانم مجتهدزاده مشاور رئيسجمهور و رئيس مركز امور زنان و خانواده در خصوص احتمال لغو تعطيلي پنج شنبههاي مدارس بود.
خانم مجتهدزاده نه تنها اين مسئله را تكذيب كردند بلكه به دولت پيشنهادي دادهاند و دولت هم مصوبهاي را در دست بررسي دارد مبني بر اينكه مادراني كه دانشآموز دارند ميتوانند پنجشنبهها دوركاري داشته باشند.
در هر حال، با توجه به انتقادات باز هم از اين طرح حمايت ميكنيد؟
در اين ميان بايد توجه كرد كه موافقتها چند درصد است و مخالفتها چند درصد. نظرسنجيها نشان ميدهد كه بالاي ۹۰ درصد مردم با تعطيلي پنج شنبههاي مدارس موافق هستند، انتقادات وارد شده بر اين طرح را هم چاره جويي كردهايم، حرفها را شنيدهايم و پاسخها را هم دادهايم. مهم اين است كه تعطيلي پنج شنبهها براي نظام آموزش و پرورش لازم است. به چند دليل، دليل اول اين است كه معلم، براي اينكه معلم باشد بايد در كنار تدريس مطالعه هم داشته باشد. معلمي كه شش روز كامل تدريس ميكند، چه زماني براي مطالعه دارد؟ مگر استاد دانشگاه شش روز كار ميكند؟ اصلاً ميتواند؟ معلم هم از همين جنس است. اين يك نكته. نكته ديگر اين است كه خانوادهها با فرزندانشان بيشتر ارتباط داشته باشند. ۴۰ سال پيش در تهران، همه اعضاي خانواده با هم صبحانه ميخوردند و بعد پدر به محل كار ميرفت و دانشآموز به مدرسه، ظهر براي ناهار همه اعضاي خانواده دور هم جمع ميشدند و شب هم به همين منوال. امروز ديگر اينگونه نيست. ساعت ۷ صبح همه اعضاي خانواده از خانه خارج ميشوند شب باز ميگردند و شش روز در هفته اين موضوع ادامه پيدا ميكند. جمعهها هم هركس آنقدر كار عقب مانده دارد كه زماني براي دور هم بودن به وجود نيايد. اين شكاف بين نسلي كه به اين دليل رخ ميدهد را چگونه ميتوانيم پاسخگو باشيم. در ضمن تربيت هيچ گاه تعطيل نميشود. مثلاً زماني كه انسان خواب است تربيتش تعطيل است؟ نه! بايد از فرصتها استفاده كنيم. براي تربيت صحيح خانواده، نهادهاي مرتبط و رسانهها بايد برنامهريزي مناسبي داشته باشند. تعطيلي پنجشنبهها براي تحكيم خانواده است. از طرفي از ۹۲۰ هزار معلم ما، ۵۷۰ هزار خانم هستند كه پيش از تعطيلي پنج شنبهها بايد شش روز در هفته كار ميكردند. در اين ميان خانواده خودشان چه ميشد؟ در برخي از موارد هم فاصله خانه تا مدرسهشان بيش از ۲۰۰ كيلومتر بود. اينها همه دست به دست هم داد تا نظام تعليم و تربيت را باز تعريفي كنيم تا بر اساس آن، دانشآموز، معلم و خانواده هر كس رسالت خود را انجام بدهد. وقتي ما از معلم چيزي ميخواهيم بايد شرايط را براي انجام آن كار فراهم كنيم. از او ميخواهيم دانشآموز پژوهنده تحويل بدهد، براي اين كار خودش هم بايد پژوهنده باشد. بايد شرايط را براي پژوهش در او ايجاد كنيم.
يكي از مشكلاتي كه با تعطيلي پنجشنبهها به وجود آمده اين است كه ساعت كلاسهاي درسي روزانه دانشآموزان از ۸ صبح تا ۲و ۳ بعدازظهر ادامه پيدا ميكند و اين ساعتهاي طولاني درس، خستگي و در نتيجه افت يادگيري را به دنبال دارد. براي اين موضوع چه تمهيدي در نظر داريد؟
اين برنامهريزيها، برنامهريزي آموزش و پرورش نيستند، برخي از مدارس برنامهها را درست انجام نميدهند. هر مدرسه بايد شش ساعت تدريس داشته باشد؛ يعني سه تا كلاس ۹۰ دقيقهاي كه ميشود ۲۷۰ دقيقه به اضافه دو زنگ تفريح ۱۵ دقيقهاي كه ميشود ۳۰ دقيقه و مجموعاً ۳۰۰ دقيقه كه پنج ساعت است. از يك ربع به ۸ تا يك ربع به يك ميشود پنج ساعت. پس يك ربع به يك بايد مدرسهها را تعطيل كنند. حالا اگر يك روز در هفته ساعت ۲ تعطيل شوند، مسئلهاي نيست اما ساير روزها بايد يك ربع به يك مدرسه تعطيل شود. اگر مدرسه دانشآموز را بيشتر نگه ميدارد، كار و برنامه ما نيست. بعضي مدارس كه كلاسهاي اضافي و فوق برنامه ميگذارند برنامه ما نيست. چه پنجشنبه تعطيل باشد چه نباشد برخي از مدرسهها به بهانه كلاسهاي اضافه و فوق برنامه دانشآموزان را بيشتر نگه ميدارند.
تغيير كتابهاي درسي از ديگر اتفاقات
امسال بوده، روند اين تغيير از اين پس به چه منوال است؟
تغيير كتب درسي كار بسيار مهمي است، در سال ۹۱ دو پايه تحصيلي كل كتابهايشان تغيير ميكند، پايه دوم و ششم ابتدايي، يعني يك ششم كتابها به طور كلي تغيير پيدا ميكند به همين ترتيب در سال ۹۱ محتوا تغيير ميكند و با توجه به تفكر محور بودن دانشآموزان چاپ ميشود و اين از كارهاي بزرگي است كه در حال انجام است.
آقاي وزير! اگر قرار باشد به دوره وزارتتان تا اين لحظه نمره بدهيد، از ۲۰ چه نمرهاي به خودتان ميدهيد؟
سخت است آدم بخواهد به خودش نمره بدهد. هر نمرهاي كه من به خودم بدهم با سؤال مواجه ميشوم. اگر به خودم ۲۰ بدهم ميگوييد چقدر مغرور است، اگر ۱۷ بدهم ميگوييد چقدر از خود راضي است، اگر ۱۰ بدهم ميگوييد پس چرا وزير شديد؟ من چه جوابي بدهم كه زير سؤال نروم! بهتر است كه مردم به ما نمره بدهند.
چه خبر خوشي براي دانشآموزان، معلمان و والدين در سال جديد داريد؟
ما همه خبرهايمان خوش است. همين برنامه تحول و دانشگاه ويژه فرهنگيان، اجراي طرح ۶- ۳- ۳ و نهضت ملي حفظ قرآن، همه اينها بشارت و شادي در سطح كشور است كه اميدواريم به خوبي بتوانيم دنبالشان كنيم. ما بيش از ۲۰ برنامه در سال جديد پيش رو داريم.
موافقان و مخالفان ۶- ۳- ۳
نظام آموزشي ۶- ۳- ۳ در حالي سال آينده در تمام مدارس كشور اجرا ميشود كه اين طرح از ابتدا با نظرات موافق و مخالف بسياري روبهرو بوده است. موافقان تغيير نظام را باعث پيشرفت آموزش در كشور ميدانند و مخالفان نيز اين تغيير را تنها ساختاري و نوعي آزمون و خطاي دوباره تلقي ميكنند. برخي از نظرات موافق و مخالف را در خصوص اجراي نظام جديد آموزشي در ادامه ميخوانيم.
نظرات موافق
مهدي نويد ادهم، دبير كل شورايعالي آموزش و پرورش:
نظام آموزشي ۶- ۳- ۳ يعني يك دوره شش ساله ابتدايي و دو دوره سه ساله متوسطه در شوراي عالي انقلاب فرهنگي تصويب شده است و سال آينده اجرا ميشود. تبديل دوره ابتدايي به دو دوره سه ساله به اين دليل است كه ما بنا داريم دانشآموزان پيشدبستاني تا دوم ابتدايي را از نظر فضاي آموزشي با دانشآموزان سوم، چهارم و پنج ابتدايي جدا كنيم تا فضاي درس، كتابها، مديريت و نحوه آموزش آنها را از يكديگر تفكيك كنيم. زماني كه ما طرح شش ساله شدن دوره متوسطه را داديم عدهاي عنوان كردند كه كنار هم قرار گرفتن دانشآموز اول راهنمايي در كنار چهارم دبيرستان آسيبهاي جدي تربيتي دارد و اين كار به صلاح نيست، هم اكنون اين بحث براي دانشآموزان ابتدايي هم وجود دارد و عنوان ميشود كه دانشآموزان پيش دبستاني و اول و دوم در همه مسائل حقوقشان نسبت به دانشآموزان بزرگسال ديگر تضعيف ميشود.
ابراهيم سحرخيز، معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش:
با اجراي اين ساختار در عمل يك سال به دوره ابتدايي اضافه ميشود و دوره ابتدايي شش ساله ميشود. دفاع ما اين است كه بهرهورترين و اثربخشترين آموزش، آموزش ابتدايي است. هر چقدر ما بتوانيم در زمينه آموزش ابتدايي سرمايهگذاري كنيم در تعليم و تربيت موفقتر هستيم. علت ديگر ما براي دفاع از ساختار ۶- ۳- ۳، اين اصل قانون اساسي است كه آموزش و پرورش اجباري مربوط به دوره ابتدايي و راهنمايي ميشود. پيش از اين ساختار، نظام اجباري ما ۳+۵ بود، يعني پنج سال ابتدايي و سه سال راهنمايي. وقتي ابتدايي شش ساله شود، عملاً يك سال به آموزش و پرورش رسمي و اجباري ما اضافه ميشود. حسن ديگر اين طرح اين است كه ما در دوره ابتدايي بيشترين پوشش تحصيلي را در حد ۱۰۰ درصد داريم، همه خانوادهها اعم از شهري و روستايي آموزش و پرورش ابتدايي را يك ضرورت براي خودشان ميدانند در حالي كه در مقطع راهنمايي و دبيرستان ممكن است برخي از دانشآموزان به دليل اشتغال يا ازدواج زودرس يا دسترسي نداشتن به امكانات آموزشي، ترك تحصيل كنند اما در دوره ابتدايي اكثر افراد شركت ميكنند. پس زماني كه ما يك سال به دوره ابتدايي اضافه ميكنيم، يك فرصت يك ساله ديگر براي آموزش به تمام دانشآموزان ايران ميدهيم. از سوي ديگر مطالعات بينالمللي نشان ميدهد كه ۱۲۳ كشور دنيا ساختار دوره ابتدايي شش ساله دارند. ما اهدافي را براي دوره ابتدايي تعريف كردهايم كه براساس اين اهداف، دانشآموز از شش تا پايان ۱۱ سالگي، دوره كودكي را ميگذراند. چرا بايد دانشآموزان كلاس پنجم با جهشي ناگهاني به مدرسه راهنمايي بروند و در كنار دانشآموزان بالغي بنشينند كه از لحاظ تعليم، تربيت و رشد سنخيتي با آنها ندارند؟ بنابراين ما دانشآموزان مقطع ابتدايي فعلي را هنوز كودك ميدانيم و معتقديم كه اين دانشآموزان بايد در دوره ابتدايي باقي بمانند و با حال و هواي دوره ابتدايي آموزش ببينند. در اين ميان اهدافي كه براي دوره ابتدايي تعريف كردهايم براي شش سال براساس برنامه درسي ملي پيشبيني شده است.
نظرات مخالف
علي عباسپور تهراني، رئيس كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس:
به طور كلي بايد تغيير هر سيستمي درخصوص مسائل آموزش و پرورش به تأييد مجلس شوراي اسلامي برسد و من در اين رابطه به رئيس مجلس دكترلاريجاني نامهاي ارائه دادهام و البته ايشان هم مبحث را منعكس كردند اما در هر صورت الان تناقضگوييهاي بسياري در اين وزارتخانه ميبينيم كه مانع از انجام اقدامات مفيد ميشود. ما متأسفانه با وزارتخانهاي روبهرو هستيم كه خبري را ميگويد و وزير بعد آن را تكذيب ميكند مانند تعطيلي پنجشنبهها، يك نفر ميگويد بله و مسئولي ديگر ميگويد، نه. يا تغيير كتابها كه ما را درخصوص اين موضوع هم روشن نكردند. اين اخبار ضد و نقيض شايسته نيست. اين تضادگوييها يعني مخفي كردن حقيقت و اين مسئله و تأثيرات منفياش در آينده بارز خواهد شد كه در مجموع اين تصميمگيريها به صلاح كشور نيست. هر تضادگويي و تصميم نادرست در آموزش و پرورش ارتباط مستقيم دارد با ۱۲ ميليون نفر دانشآموز، بيش از يك ميليون نفر پرسنل و البته والدين اين دانشآموزان كه جمعيت انبوه كشور را شامل ميشوند و ما داريم اثرات تخريبي برخي از اين تصميمات را در جامعه ميبينيم.
نورالله حيدري، عضو كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس:
شوراي عالي انقلاب فرهنگي تنها ساختار را تصويب كرده و هنوز هيچ جزئياتي از چگونگي اجرا و محتواي اين نظام تصويب نشده كه آموزش و پرورش بخواهد آن را در سال آينده اجرا كند. مهمترين نكته اين است كه شوراي عالي انقلاب فرهنگي تصويب كند كه نظام آموزشي ۶- ۳- ۳ چگونه اجرا شود و محتواي آن چه باشد. اقدام وزارت آموزش و پرورش در اعلام زمان اجراي نظام آموزشي جديد شتابزده است، در لازم الاجرا بودن نظام آموزشي جديد شكي نيست اما شوراي عالي انقلاب فرهنگي در چگونگي آن به ويژه در محتوا بايد پاسخگو باشد. اين در حالي است كه مسئولان آموزش و پرورش بدون اينكه جزئيات طرح در شورا تصويب شود اقدام به اعلام زمان اجراي آن كردهاند.
انتهای پیام/33