سرای سالمندان نه، فراموشخانه سالمندان / فیلم
به گزارش شیرازه به نقل از آباده نما،اگر هنوز ذهنمان را آنقدر غبار فراموشی احاطه نکرده باشد، اگر کمی فکر کنیم میتوانیم روزهایی نه چندان دور را به خاطر بیاوریم که در ابتدای جاده زندگی بودیم و برای هر کاری احتیاج به کمک داشتیم همان روزهایی که برای برداشتن قدم اول دست در دست پدر یا مادر شروع به قدم برداشتن کردیم و راه رفتن را تمرین کردیم. از آن روزها سالها گذشته است اما نه آن قدر که تمام محبت ها و کمک هایشان از ذهنمان پاک شود.
در اینکه انسان ذاتا موجودی فراموشکار است شکی نیست اما آیا تا بدان مرحله که زیباترین موجودات هستی خود کسانی را که قشنگی های زندگیشان را با او از روز اول تقسیم کرده اند را به فراموشی بسپارد؟
هدف من از نوشتن این مطلب پرداختن به موضوع سالمندان و نگاهی به پدیده متاسفانه رایج در جامعه به نام خانه سالمندان است.
به عقیده من فراموشخانه سالمندان نامی به مراتب بهتر از خانه سالمندان است زیرا همه ما می دانیم که این مکانها به هیچ وجه دارای شرایط روحی و آرامش یک خانه برای سالمند نیستند.
این مکانها تبدیل به محلی برای فراموش نمودن کهنسالان در بطن خانواده شده است.
همانهایی که ما روزهایی را که دست در دست آنها راه رفتن را تمرین میکردیم، را از یاد بردهایم. گویا زمانی را که پدر عاشقانه به گله و شکایتهایمان گوش میداد و مانند تکیه گاهی استوار بود و حمایت میکرد را فراموش کرده ایم که در زمانی که آنها به ما برای در و دل نیاز دارند و حیات را در آغوشمان جستجو میکنند، خبری از حضورمان نیست
به راستی چه بر سر عاطفه مردم ما آمده که در رابطه با بزرگان و والدین خود جا پای غربیان بی عاطفه نهاده اند. آیا ما از دیر باز در سخنان اندیشمندانمان به نیکی به آنها راهنمایی نشدیم و آیا غافل از برکت حضورسان در محفل خانه و خانواده خود هستیم؟
به گفته ارد بزرگ: دودمان بی نیا و مرد کهن ، به هزار آیین اهریمنی گردانده می شود .
اینجا آخرین روزهای زندگی سپری میشود،سرای نیمهخاموشی که بهدست فراموشی سپردهشده، اینجا خانه سالمندان است، مکانیکه آدمها حرفهایشان را با سکوتشان میزنند، در لبخندهایشان غمی نهفته است در چشمهایشان تردید موج میزند، تردید میان ماندن و رفتن، بودن یا نبودن و عشق برای آنان قاب عکسهای خاک خورده کنار تختهایشان است.
برخلاف فرهنگ غرب، که وجود سالمندان را در خانواده ها،زائدهاى مزاحم مى پندارند و مى کوشند براى آنکه آزادیهاى شخصى شان محدود نشود و مزاحمى نداشته باشند، به نحوى آنان را از محیط خانه و روابط خانوادگى دور کنند و به «خانه سالمندان» بفرستند، ایرانیان همواره به آنان ارج مى نهند و حرمت قائل است و به بهره گیرى از تجارب و افکار پخته آنان
عادت دیرینه دارد و به همین دلیل است رواج این پدیده در سالهای اخیر ما را به فکر وامیدارد.
ما همیشه بر این عقیده بودیم که هر چقدر به والدین و کهنسالان احترام بگذاریم باز هم حق زحمات آنها را ادا نکرده ایم.
جمله زیبای ارد بزرگ را به خاطر می آورم که گفته اند: آنانکه تیشه به ریشه بزرگان و ریش سفیدان می زنند خود و فرزندانشان را بی پناه خواهند ساخت.
حرمت بزرگترها باید همیشه نگه داشت، رعایت ادب و مقتضاى حق شناسى نسبت به عمرى تلاش صادقانه و ایثارها، گذشت ها، دلسوزی ها و سوختن و ساختن ها که بزرگان از خود نشان داده اند، آن است که در خانواده ها مورد تکریم قرار گیرند، عزیز و محترم باشند، به آنان بى مهرى نشود، خاطرشان آزرده نگردد،به توصیه ها و راهنمایی هایى که از سر سوز و تجربه مى دهند، بى اعتنایى نشود.
نعمت وجود بابرکت آنان، اغلب تا هستند، ناشناخته است. وقتى به جایگاه حساس و مهم و نقش کارگشاى آنان پى مى برند که از دست بدهند. چه بسیار اختلاف ها و قهرها و نزاع هاى خانوادگى که پس از درگذشت «بزرگ خاندان» چهره نشان مى دهد و چه بسیار رابطه ها و رفت و آمدها که قطع مى شود، یا به سردى مى گراید، و علت آن فقط از دنیا رفتن محورى است که مایه دلگرمى، امید، انس و معاشرت فامیل هاست.
از عمده ترین راه هاى انتقال یک فرهنگ به نسلهاى آینده، رفتار پدر و مادر و مربیان است. کودکان، آنچه را در رفتار بزرگترها ببینند، از آن الگو مى گیرند. احترام به بزرگترها و رعایت ادب و تکریم نسبت به سالخوردگان، اگر در عمل و رفتار ما تجلى یابد، فرزندان ما نیز، این فرهنگ را مى آموزند و با همین آداب و سنن بار مى آیند. کسى که انتظار ادب و معرفت و حق شناسى از فرزندانش دارد، باید همین حالت را نسبت به پدر و مادر و بزرگترها نشان دهد، تا کوچکترها هم از او بیاموزند.
پس بیایید تا دیر نشده قدر آنها را بدانیم و از گنجینه مهر و وجود پر برکتشان نهایت استفاده را ببریم.
دانلود (تصویری متفاوت از سرای سالمندان آباده) (حجم: 54 MB)
انتهای خبر/