نامه یک شهید به همکلاسیهایش
به گزارش شیرازه به نقل از فارس، «شهید حسین کهتری» رزمنده دلاور کاشانی است که دیدهبان بوده و خاطرات خود را از مناطق بانه، مریوان، پادگان سید صادق، اهواز، آبادان و خرمشهر و عملیاتهاى والفجر 2، 3 و 8، بیتالمقدس و کربلاى 5، و حتی لحظات حضورش در کنار فرمانده شهید «حاج حسین خرازى» و... را در دفتر کوچک همراهش به رشته تحریر درآورده است.
حسین 2 بار برای مداوای مصدومیت شیمیایی خود به آلمان عزیمت کرد و در مرتبه دوم، به دلیل شدت عوارض ناشى از جراحت شیمیایى در بیمارستان آلمان به شهادت رسید.
او در رشته مهندسی مواد (متالوژی) دانشگاه صنعتی اصفهان قبول شد اما ابتدا به دلیل حضور در جبهه و بعداً به دلیل شدت مصدومیت شیمیایی نتوانست در دانشگاه حضور یابد.
شهید کهتری نخستینبار در سال 60، زمانیکه دانشآموز بود به جبهه اعزام شد.
آنچه در ادامه میآید نامه این شهید گرانقدر به دانشآموزان مدرسهای است که او آنجا تحصیل کرده بود.
* نباید تنها به درسخواندن اکتفا کنیم
حضور محترم اعضای انجمن اسلامی دبیرستان محمودیه سلام عرض میکنم، امیدوارم که در انجام وظایفتان کوشا و همچنین موفق باشید. جملاتی چند برایتان مینویسم که اگر مایل بودید میتوانید در مراسم صبحگاه بخوانید...
حضور یکایک برادران عزیز دانشآموز سلام عرض میکنم و امیدوارم همواره موفق باشید. شاید از این که برایتان نامه نوشتهام تعجب کرده باشید. من خودم قبلا دانشآموز همین دبیرستان بودهام که اکنون توفیق حضور در جبهه را دارم. مدتی بود فکر میکردم خوب است نامهای برایتان بنویسم و سخنانی را با شما دانشآموزان عزیز در میان بگذارم.
انسان موجودی است دارای چندین بُعد که برای پیشرفت و طی مسیر تکامل و رسیدن به کمالات الهی باید تمام ابعاد وجودی خویش را در یک سطح افزایش دهد. اگر کسی فقط یک بُعد خویش را هر چند در سطح بسیار عالی پرورش دهد، در صورتی که از ابعاد دیگرش غافل بماند، در حقیقت از انسانی که مد نظر اسلام است دور شده است. در اسلام از نظر ابعاد انسانی روی دو بُعد علم و ایمان تأکید فراوانی شده است و عالِم بدون ایمان و مؤمن بدون علم را مردود میداند.
همینطور که خودمان شاهد هستیم تمام مفاسد دنیای امروز در اثر علمی است که از ایمان بیبهره است. به قول شهید مطهری علمی که در اختیار شخص بیایمان است همچون چراغی است در دست دزد که، چو دزدی با چراغ آید گزیدهتر برد کالا، و در مقابل، ایمان بدون علم و آگاهی ثبات چندانی نخواهد داشت و در مقابل افکار مخالف منحرف خواهد شد.
غرض از این مقدمهچینی این بود که ببینم ما تا چه حد با انسانی که مد نظر اسلام است فاصله داریم؟ آیا تمام ابعاد وجودی خویش را پرورش دادهایم یا فقط در بعضی از ابعاد وجودی پیشرفت کردهایم؟ آیا آنقدر که به درس و مدرسه اهمیت میدهیم به مسائل دینی و مذهبی خود نیز اهمیت میدهیم؟ روی صحبت من بیشتر با دوستانی است که فقط و فقط به درس چسبیدهاند و سر خود را در لاک درس فرو بردهاند و به مسائل انقلاب و کشور هیچ توجهی نمیکنند و گاهی که خیلی زور بزنند نظارهگری بیش نخواهند بود.
خوب است برادرانی از این دست به خود آیند و پس از گذشت 6 سال از انقلاب و دیدن صحنههای بیشمار ایثار و فداکاری و جانبازی کمی فکر کنند و از خود بپرسند این قهرمانان صحنههای فداکاری چگونه حاضر میشوند جان خود را فدا کنند؟ آنها این گوهر گرانبها را در مقابل چه چیزی فدا مینمایند؟ چگونه است که این چنین به ایثار جان حاضر میشوند؟ این همان انسان ایدهآل اسلام است که خود را در مقابل مسائل جامعهاش مسئول و در غم و شادیهایش شریک میداند.
در اینجا جا دارد از شهدای عزیز این دبیرستان خصوصا «حمید شریف الحسینی»، «سیدی»، «شهابی» و برادر مفقودالاثر «احمد کاظمی» که نمونههای بارز انسان متعهد و مؤمن بودند نامی ببریم. این عزیزان کسانی بودند که همراه درس، فعالیتهای دیگری نظیر شرکت در جلسات مذهبی، شرکت در فعالیتهای انقلابی، گذراندن آموزشهای نظامی، حضور در بسیج و مسجد پرداختند و در حین تحصیل اگر احساس میکردند انقلاب و اسلام به آنها نیاز دارد، احساس مسئولیت کرده به یاری اسلام میشتافتند. ما نیز اگر بخواهیم راه این عزیزان را ادامه بدهیم نباید تنها به درسخواندن اکتفا کنیم، بلکه باید خود را از سایر جهات هم رشد بدهیم تا اگر زمانی وظیفه اقتضا کرد برای دفاع از اسلام و میهن اسلامی به جبهه برویم و هر وقت وظیفه اقتضا کرد در امور دینی علمی و مذهبی کار کنیم و در فاصله زمانی بین دو عملیات که در جبهه به ما نیاز ندارند، جنبههای علمی و درسی خود را تقویت کنیم.
در هر صورت هرکس وظیفه خود را بهتر میداند، انسان هرکس را که فریب بدهد وجدان خود را نمیتواند فریب بدهد، روح شهدای عزیز همواره ناظر اعمال ما هستند. از خدا میخواهم که آن عالم در پیشگاه خدا و شهدا شرمنده و خجل نباشیم. کسانی که پیش خود میگویند من کاری به این کارها ندارم و درسم را میخوانم و در آینده به کشور خدمت خواهم کرد، مسلم بدانند که در آینده نیز خیری از اینها به جامعه نخواهد رسید! چون کسی که نسبت به جامعه خود تعهد ندارد همیشه در فکر منافع خود است، ولو به قیمت پایمال شدن حقوق دیگران.
از اینکه وقت شما را گرفتم مرا ببخشید، تنها چیزی که مرا وادار به نوشتن این جملات - هر چند ناقص - کرد احساس وظیفه بود. از خداوند میخواهم همانطور که در تمام مراحل با امدادهای غیبی خود انقلاب را یاری کرده است، از این پس نیز همواره رحمت خود را شامل این کشور بگرداند و رهبر عزیزمان را برایمان حفظ نماید و فتح نهایی را نصیب رزمندگان اسلام، و خواری و ذلت را نصیب دشمنان اسلام بگرداند.
والسلام
برادر شما: حسین کهتری
27 آذر 1363
انتهای پیام/