آیا انتظار سپردن «کلیـد فـارس» به «رجــال ملی» توقعی بی جاست!
فرامنطقهای بودن شیراز عمدتا به آن دسته از ظرفیت ها، فرصتها و مزایای رقابتی مربوط است که فقط در مقیاس ملی و بین المللی امکان بروز مییابد. شخصیت مذهبی و زیارتی، گردشگری (تاریخی و طبیعی) و سبقه و شهرت جهانی، شیراز را در سطح بینالمللی مطرح کردهاست. نامگذاری شیراز به عنوان سومین حرم اهل بیت (ع) از سوی رهبر معظم انقلاب(حفظه الله) نیز تاکید بر نقش ملی و فراملی این شهر بوده است.
شیراز بدلیل نزدیکی به کشورهای پَسکرانه خلیج فارس و ارائه خدمات درمانی فوق تخصصی به این کشورها، حتی به لحاظ ژئوپلتیکی نیز از موقعیت ویژهای برخوردار است. عدم ارائه خدمات پزشکیِ تا بدین حد تخصصی در دیگر شهرهای حوزه خلیج فارس، شیراز را در این زمینه به یک قطب قوی تبدیل کرده و موجب شده فارغ از تمامی مناسبات رسمی سیاسی، شیراز سالانه نقشی قوی در جابجاییهای انسانی، خدماتی و در نتیجه این موارد در گسترش فرهنگ ایرانی- اسلامی بازی کند. جالب توجه اینکه تصور جایگاه ژئوپلتیک برای یک شهر غیر مرزی بسیار نادر است و این جزء ویژگی های منحصر به فرد این شهر است.
شیراز در مقیاس کشوری هم نقش مهمی را ایفا میکند، قرارگیری بر گرهگاههای ارتباطی و همجواری با قطبهای فعالیت و کار در عسلویه و پارسجنوبی در عین توسعه نایافتگی مناطق شهری اطراف، بر نقش فرامنطقهای شهر افزوده است.
این در حالیست که وجود نیروی انسانی توانمند و تحصیل کرده (بیش از نیازهای شهر و منطقه)، مزیت رقابتی اساسی شیراز به حساب آمده و آن را مستعد ترویج فرهنگ اصیل ایرانی - اسلامی به سایر کشورها کرده است. همچنین ارائه خدماتی در تراز بین المللی به کشورهای منطقه که میتواند به سطح کشورهای بزرگ دنیا نیز گسترده شود.
بر این اساس تمامی شرایط برای فعلیت بخشیدن به پتانسیلهای فرامنطقهای شهر مهیاست. شهر ما میتواند با تکیه بر هویت اصیل اسلامیِ خود، در مناسبات منطقه خاورمیانه و جهان اسلام نقش تأثیرگذاری داشته باشد. شیراز میتواند در اقتصاد کشورهای اسلامیِ، سهمی متناسب با ظرفیتهای بالای انسانی و فرهنگی شهروندان داشته، تعاملات و پیوستگی اقتصادی خود را با این کشورها دوچندان گرداند و از این طریق حوزه نفوذ و قدرت نرم خود را در گسترش ارزشهای ایرانی- اسلامی افزایش داده و نقش مؤثری در ارتقاء ثبات و امنیت منطقه بازی کند.
شهر ما میتواند از طریق گسترش مرزهای خدماتدهی و بازارهای تخصصی خود، موجب تقویت دیپلماسی اقتصادی شود؛ ورود سرمایه از مجاری غیر دولتی را آسان کرده و با فعال کردن ظرفیتهای مردمی و مردمیکردن اقتصاد در راستای اقتصاد مقاومتی و کم تاثیرکردن تحریمها گام اساسی بردارد.
این درحالیست که مدیران شهری و اعضای شورای شهر در گذشته با تنگ نظری و محدود کردن دید به محدودههای فیزیکی شهر، صرفا بدنبال اقدامات پیشپا افتادهای هستند که بهتر است از ذکر مصادیق آنها خودداری شود. در جهانی که رقابت تنگاتنگی بین شهرهای شناخته شده آن برای جذب سرمایه و امکانات در راستای تحقق جایگاه آنها وجود دارد، مدیریت شهری ما، علیرغم تمامی ظرفیت های ارزشمند شیراز، غایت قصوای شهر را در چه تعریف کرده است؟!
علی رغم وجود درآمدهای میلیارد دلاری در اقتصاد جهان که میتواند با تکیه بر ظرفیت های شهر مذهبی شیراز به جهانی شدن فرهنگ غنی ایرانی- اسلامی نیز ختم شود، چشم کوته بین ما دوخته شده به درآمد عوارض نوسازی، کمیسیونهای ماده 100 و نهایتا فروش اوراق قرضهای که بدهکاری آن تا مدتها برای مردم شهر خواهد ماند. این در حالی است که توجه ویژه به این مزیت ها در میان مدت می تواند شهر شیراز و استان فارس را نه تنها از بودجه های ملی مستغنی کند بلکه سهم قابل توجهی از درآمدهای کشور را نیز تأمین نماید.
با عنایت به اهمیت این موضوعات تعیین کننده و در راستای فعلیت بخشیدن به ظرفیتهای ویژه شهر شیراز و از آن مهمتر استان فارس حل مشکلات آن و احیای جایگاه اصلی شیراز در سطح ملی و بین المللی، بدون شک مدیریت آن را باید به یک مدیر مدبر و توانمند در سطح ملی سپرد، مدیری که علاوه بر تجربه همکاری با؛ 1) نهادهای دولتی محلی همچون استانداری و بخشهای خدماتی 2) نهادهای ذینفوذ در تصمیمات شهری همچون میراث فرهنگی و اوقاف و امور خیریه. دارای نفوذ، قدرت بیان و تاثیرگذاری بر وزارتخانههای کشور همچون اقتصاد، کشور، صنایع، کار و... باشد. تا از این طریق بتواند:
· با انتقال خصوصیات محلی به تصمیمگیران بالادست بر تصیمات کلان دولت تاثیرگذار باشد
· جذب اعتبارات ملی برای اخذ تصمیماتِ کلان شهر داشته باشد
· در تصمیمات نهادهای شهری و بخشی موثر بوده و هماهنگی ایجاد کند
· زمینه حفظ و جذب نیروهای متخصص و نخبگان را در شهر فراهم آورد
سالهاست در پاسخ به تمام ایراداتی که به شهردار یا شورای شهر در باب مشکلات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شهر گرفته میشود، این جمله معروف مبنی بر «از حوزه اختیارات و وظایف ما خارج است» شنیده میشود. به لحاظ قانونی شاید! تاحدودی این جمله درست باشد، ولی مسلما نهادهای دولتی، عمومی و مردمی از یکدیگر تأثیر و تأثر می پذیرند. این جایگاه، توان سیاسی و هوشمندی یک مدیر شهری است که نیازهای مردم را از دیگر نهادها مطالبه کند و امکان تحقق آن را فراهم آورد.
متاسفانه امروزه فارغ از توجه به نیاز تخصصی و تدبیر سیاسی در مدیریت شهری، توقع مردم و حتی مسئولین از شهردار، به اندازه یک تکنوکرات و یک مدیر اجرایی تنزل پیدا کرده است. میتوان مدیر توانمندی انتخاب کرد که حدود تاثیر شهر را به جهان گسترش دهد، یا اینکه فقط ذهن شهروندان را به خود و اقدامات ظاهری و نمایشی مشغول کند.
شهردار باید در سطح استانداری باشد
استاندار باید در سطح وزیر باشد
تا فارس به جایگاه اصلی اش برسد
قبلا حالم ازتون به هم می خورد! اما حداقل می تونم خودم رو کنترل کنم
می دونم بهتون بر می خوره و منتشر نمی کنید
ولی همچنان ازتون بدم می اد
توقع دارید رستم قاسمی بیاد بشه استاندار، بزک نمیر بهار میاد خربزه با خیار میاد!
چرا نمی فرمایید استاندار توانمندی مثل مهندس نوذری
البته اشتباه نکنی ها...
بنده نسلاً در نسل اهل شیرازم و هیچ قرابتی با اهالی بزرگوار کازرون ندارم!