به گزراش خبرنگار سرویس قطعه شهدای شیرازه، مادرش دیروز وقتی شنید پیکر پسرش را بعد از 28 سال آورده اند گریه امانش نمی داد.

انگار دیروز بود که به مادرش گفت: می خواهم بروم جبهه و مادر اجازه نداد. به «رستم» گفته بود صبر کن برادرت از جبهه برگردد بعد برو؛ اما رستم، رستم وار گفته بود: هر کسی در مقابل دینش مسئولیت دارد!

بعد از 21 روز که برگشته بود مادر دوباره به او گفته بود: پول ندارم چطور می خواهی به جبهه بروی؟ و جوان 13 ساله قاطعانه گفته بود: ساعتم را می فروشم.

وقتی مسئولین شهرستان داراب برای دادن خبر بازگشت پیکر شهید رستم راستی به خانه پدرش رفته بودند پدر شهید 13 ساله که کاشی کار است و با نان کارگری فرزندانش را تربیت کرده است تمام مدت با چشمانی غرق در اشک سر دمداران آمریکایی و اسرائیلی را نفرین می کرد.

مادر شهید نیز با بیان اینکه آمریکا هشت سال با تجهیز صدام باعث ریختن خون فرزندم و دیگر جوانان وطن شده است خطاب به آمریکا گفت: تنها سخنم مرگ بر آمریکا و استکبار جهانی است. آمریکا باعث از بین رفتن جوانان ما شده است، آمریکا تنها ایران را تحت فشار نگذاشت بلکه تمام دنیا را نابود کرد.

پدر شهید راستی قبل از اعلام خبر تفحص پیکر مطهر فرزندش گفته بود: چند شب قبل او را در خواب دیده و به او صحبت کرده ام که چرا پیش ما نمی آید. پدر شهید با بیان اینکه اکنون خوشحال هستم و دلخور نیستم در بیان خصوصیات شهید رستم راستی گفت: در فرزندم هیچ گونه ترسی وجود نداشت و از هیچ چیزی نمی هراسید.

هم رزم شهید رستم راستی می گوید: زمانی که رزمنده ها را برای عملیات آماده کرده و به منطقه مورد نظر می بردند شهید راستی اصرار فراوانی می کرد که او را نیز ببرند، اما فرمانده به دلیل اینکه وی نوجوانی بیش نبود مخالفت کرد.
نیمه های شب شهید را در منطقه عملیاتی مشاهده کرده و زمانی که از وی پرسیدم چطور فرمانده را راضی کرده ای؟ گفت: در ماشین مواد غذایی پنهان شده و به منطقه عملیاتی آمدم!