دانشجویِ «سلحشوری» که بدنش زیر شنی تانک های آمریکایی در هویزه له شد!
او تنها شهید دانشجوی استان فارسی است که در حماسه هویزه جاودانه شد. صبح 15 دي ماه سال 59 برگ زريني از تاريخ هشت سال دفاع مقدس را رقم خورد. در اين روز نخستين عمليات مشترك نيروهاي سپاه پاسداران، بسيج و ارتش جمهوري اسلامي ايران با عنوان عمليات نصر و رمز «الله اكبر» در منطقه عملياتي هويزه انجام شد و در اين عمليات غرورآفرين گرچه 800 نفر از نيروهاي دشمن بعثي به اسارت درآمدند و غنايم بيشماري به دست نيروهاي ايراني افتاد، اما 145 شهيد و 300 زخمي از جمله شهید فرخ سلحشور را نیز در برداشت.
3 سال بعد، اسفندماه 1362 پس از پاکسازی مین های دشت هویزه، شهید سلحشور به همراه شهیدان سید حسین علم الهدی، محسن قدیریان و دو لاله واژگون که جسمشان هست و اسمشان نیست، در 600 متری جنوب مزار شهدای هویزه، رخ نمایاندند.
هادي فردوسي را علاقهمندان به شعر به واسطه رباعيهاي خلاق و متفاوتش ميشناسند؛ او این رباعی را برای شهید سلحشور سروده است:
دی ماه زمانه چون بهاران شده است
از عطر سلحشور و شمیم رجبی
آغوش هویزه لاله باران شده است
یکی از اعضای گروه تفحس هویزه و لحظه پیدا شدن شهید شهید سلحشور و شهید علم الهدی را چنین بیان می کند:
راننده لودر تا بیل را در زمین فرو کرد ناگهان لباس فرم حسین مشخص شد. حسین روز عملیات تنها پاسداری بود که لباس فرم پوشیده بود . قلبم داشت از دهانم در می آمد. خیالم راحت شد لااقل جسدی از حسین باقی مانده است! به راننده گفتم : برو عقب.
خاک را کنار زدم. اما دیدم بر خلاف اجساد دیگر که استخوان هایشان سالم بود. جمجمه حسین خرد شده! تمام استخوان های تنش متلاشی شده بود! وقتی این صحنه را دیدم نا خود آگاه یاد صحنه کربلا افتادم و اسب هایی که جنازه شهدا را زیر پا له کرده بودند!
با کمال تعجب دیدم آرپی جی حسین زیر بدنش له شده! همان جا بود که فهمیدم اخباری که از هویزه شنیده بودم صحت دارد! معلوم شد تانک ها با شنی های خود از روی جسد علم الهدی رد شده و استخوان هایش را خرد کرده بودند! گریه امانم نمی داد. کمی آن طرف تر جسد غفار درویشی را هم پیدا کردم. کمی آن طرف تر جسدی پیدا کردم که برگه ای همراهش بود، معلوم شد فرخ سلحشور است. نمی شناختمش، از کسانی بود که چند روز قبل از عملیات به منطقه آمده بود.
انتهای پیام/523/2
ياد عزيز شهدا چشمارو شبنم ميزنده
ياد عزيز شهدا ....
گفتم به چه راه بایدمان رفت؛ گفت:
آن راه که می روند یاران شهید.
«اللهم عجل لولیک الفرج»