نگاهی به حامد زمانی و حاشیههایش
زمانه حامد زمانی
یکی از ویژگی های مهم پایان جنگ و دهه هفتاد در حوزه هنر، سیطره ادبیات غنائی و افول سرود و ترانههای حماسی و انقلابی در چارچوب گفتمان و سبک زندگی جدید طراحیشده بهوسیله حاکمان و رسانهها و دانشگاه بود. کارهای خوب آفریدهشده بهوسیله نسل اول و دوم انقلاب تعطیل شد، و اکثر کارهای آفریدهشده بهوسیله نسل دوم و سوم انقلاب در حوزه موسیقی و شعر به سمت ادبیات غنائی، و باز تولید فرهنگعامه (pop culture) رفت. رشد موسیقی پاپ و ورود آن به فضای رسمی بر این موج در نسل سوم دامن زد و با شیوع خوانندگان زیرزمینی این پدیده شدت بیشتری یافت. یکی از لوازم فردمحوری این دوره، محوریت خواننده بهجای متن ترانه و همراه کردن شنونده در قالب سرود (که ویژگی کارهای اول انقلاب بود) در قالب کارهای جدید نمود یافت. سیطره فضای دور از اخلاق و تعهد سیاسی به انقلاب در موسیقی و ترانه، و سختیها و ملاحظات مذهبی نسبت به این عرصه باعث شد تا این حوزه، دورترین حوزههای هنری به نسب انقلاب باشد.
موج ایجادشده برای احیای جبهه فرهنگی انقلاب در دهه هشتاد، در پایان این دهه به ثمر نشست. تعداد زیادی از جوانان انقلابی وارد عرصه هنر شدند، فتنه ۸۸ و احساس وجود ضعف در تولید کارهای ایجابی در حوزه هنر، سبک زندگی و فرهنگ عمومی این اهمیت را دو چندان کرد. یکی از عرصههایی که مورد توجه ویژه واقع شد، علیرغم تصویر فوقالذکر، عرصه موسیقی بود. دراینبین یکی از مهمترین رویشها حامد زمانی بود.
ویژگی های خاص حامد زمانی
• حامد زمانی بیش از همه با خواندن ترانههایی در مورد موضوعات انقلاب اسلامی شناختهشده است. تحریم، آمریکا، شهدای هستهای، دیروز امروز و فردا و…. نمونههایی از این آثار است. حامد زمانی عاشقانه هم دارد،اما آن چه او را شهره و مورد توجه قرار داده است، تولید کار با این موضوعات، آن هم در قالب ادبیات حماسی است.
• ویژگی موضوعات انتخابی حامد زمانی، صراحت و دست گذاشتن روی مهمترین نقاط دعوا بهصورت آشکار است. این صراحت آنهم در شرایطی که فضای بسته و حتی موضعداری بهویژه در عرصه موسیقی نسبت به رویکرد انقلابی وجود دارد، باعث شده تا حامد زمانی به مثابه یک رویداد رسانهای خلاف عادت بیشازپیش مورد توجه قرار گیرد. البته این صراحت همهجایی نیست، مثلاً حامد زمانی هم ترانه انتخاباتی قالیباف را بهصورت رسمی میخواند، هم در جلسههای رسمی جلیلی حاضر میشود، اما در کارهایش اسمی از کسی نیست. یعنی ضمن موضعگیری صریح و جبههبندی در موارد اصلی محل دعوای انقلاب اسلامی حتی در عرصه سیاسی، فاصلهای نیز با بعضی صریحگوییها را مدنظر قرار میدهد. بر خلاف او نمونههای دیگری که این مدل صراحت را ندارند، و برای حفظ شئون و چارچوب های هنری یا هویت صنفی رایج، ملاحظات و محافظه کاری به خرج میدهند کمتر دیده میشوند.
• کارهای حامد زمانی برای مخاطب عمومی خوانده میشود، اما او بیش از همه نگاه به مخاطب خاص دارد، مخاطب او بچههای انقلابی و حزباللهی هستند، که بسیاری از اوقات دیده نمیشوند، یا نمودی برای ابراز هویت ندارند. حامد زمانی موضوعات و اجراهای کارش را متناسب با این مخاطبین تنظیم مینماید. این ارتباط دو سویه نیز هست، به دلیل صراحت و خلاف عادت بودن حامد زمانی، استقبال گسترده از مخاطب نیز وجود دارد، استقبال میلیونی از آهنگ دیروز امروز فردای حامد زمانی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در قالب آهنگ پیشواز و استقبال ازترانه مرگ بر آمریکا نمونهای از آن است. البته نکته مهم این است که این ارتباط از جانب مردم شخصمحور نیست. اینجا با کنش عقلانی معطوف به هدف (منتها بر اساس عقلانیت واقعبینانه و غیرمحافظهکارانه و مادی صرف) و کنش ارزشی مواجهیم که درآن، فردیت حامد زمانی محوریت ندارد، چیزی به اسم کاریزمای جامد زمانی مطرح نیست، هر فرد دیگری هم که کارهایی اینچنین انجام بدهد مورد استقبال قرار میگیرد، و لزوماً کارهای خارج از این ژانر حامد زمانی مورد توجه نیست.
• بر اساس این مخاطب خاص، حامد زمانی اجراهای خاص نیز دارد. حضور مداوم او در جمع های مختلف حزباللهی، از جلسههای رسمی در سالن های رسمی، تا میتینگ های انتخاباتی تا تجمعات و…. نمونه آن است، که از قضا به دیده شدن بیشتر او نیز کمک کرده است. حامد زمانی بیش از آنکه با کارکردن تیتراژها و اجراهای تلویزیونی شهرت یافته باشد، با همین تولیدات خاص و اجراهای خاص که از قضا از طریق رسانههای ضعیف توزیع شده است، مطرح گردیده است.
• بهکارگیری موسیقی پاپ در چارچوب تولید کارهای انقلابی با سبک خاص حامد زمانی، به نوعی انحصار تولید آثار زرد یا غنائی را شکسته است. این تولیدها بهروز است. سبک خاص حامد زمانی بهویژه با آهنگسازی شخص خود او همراه شده، و خلاقیتهای کار را در بعضی موارد بسیار افزایش داده است. در بسیاری موارد به علت تفاوت آهنگساز و خواننده قدرت مانور برای خلاقیت خواننده کاهش مییابد. ارتباط مستقیم او با ترانهسرایان و سرودن بعضی ترانهها بهوسیله خود او بر این قدرت مانور و خلاقیت و توان ایجاد سبک خاص افزوده است. خلاقیتهایی که بعضاً باکارهایی نظیر خواندن ترانه با همکاری فلان مداح شناختهشده نسل سومی همراه است.
• حامد زمانی از بعضی کمکها به نیروهای کنار خود نیز بر کنار نیست. بعضاً برای رشد آنها همراهیهایی با آنها نیز میکند، کارهای او در آلبوم بعضی از آنها نیز دیده میشود، اما مرزبندی خود را نیز حفظ کرده است.
• حامد زمانی، در کنار کار هنری، نقشآفرینی اجتماعی و سیاسی نیز دارد. بهویژه تلاش برای اصلاح و حفظ هویت صنفی خود نیز مدنظر اوست. بهصورت نمونه برای اجرای حکم اعدام شاهین نجفی جایزه میگذارد، به فلان جشنواره مدعی انقلاب اسلامی و مقاومت که شأن این عرصه را حفظ نکرده معترض است و با فعالان انقلابی عرصه رسانه و سیاست نیز بیارتباط نیست. یعنی نقشآفرینی در فضای هنری و رعایت قواعد موجب نشده که نقشآفرینی در قالب غیر هنری و عرصه سیاسی و اجتماعی برای او فراموش شود.
• در کنار همه اینها حامد زمانی جوان نسل سومی است. تیپ و سر و وضع او صوری نیست. او خودش است و فیلم بازی نمیکند. حزباللهی گری و همراهی با انقلاب اسلامی بیش از صورت و ظاهر فردی و قالب در موضوع، محتوا، مخاطب و نوع اجرای او خود را نشان میدهد. قالب کار او نیز سنتی نیست، اما استفاده از موسیقی پاپ موجب تن دادن به اقتضائات خاص آن نیز نشده است. از سویی بخشی از تیپ ایدهآل هنرمندان انقلابی خاص با فضای بسته نیز نشده و ویژگیهای خاص دوران جوانی رایج نسل سوم را نیز در مشی خود دارد.
راههای پیموده نشده حامد زمانی
• مخاطب های حامد زمانی گرچه حول کاریزما یا شهرت او جمع نشدهاند و جذب کارهای او گردیدهاند. اما صرفاً شنونده منفعل هستند، که در نهایت در پایان کار او را تشویق میکنند. حامد زمانی بهویژه وقتی در حال اجرای ترانههای حماسی و انقلابی است، میتواند مخاطب را بیش از این، با خود همراه کند. تجربه سرودهای گروههای فجر، اسراء، ولایه و…. در حزبالله لبنان و درگیر کردن مخاطب با تکرار بخشی از سرود یکی از کارهای مهم است که میتواند همراه شدن مخاطب را دو چندان کند. مشارکت شنوندگان به مردمیترشدن و فراگیرتر شدن این کار میافزاید. مثلاً ترانه زیبا و بهیادماندنی «مرگ بر آمریکا» میتوانست به گونهای ساخته شود که مخاطب بخشهایی را تکرار کند، یا حتی حامد زمانی در بخشهایی از اجرا سکوت اختیار کند و مخاطبین را به همراهی و تکرار فرابخواند.
• حامد زمانی در مورد مقاومت، نسبت دیروز و امروز انقلاب و… کارهای زیادی داشته است، اما بقیه آرمان های انقلاب مثل عدالت اجتماعی کمتر در کارهای او دیده شده است. گرچه فرصتمحوری برای آثار او یک ویژگی ممتاز است، اما او ادبیات اعتراض به وضع موجود و فاصله با آرمانهای انقلاب را جز در مورد جریان سازش و تردید کمتر از خود نشان داده است. این ادبیات اعتراض میتواند، بدون گرفتار شدن در آسیبهای نگاه تیر و تهدیدمحور به سراغ دیگریهای انقلاب نظیر متحجرین، عافیتطلبان، اسلام آمریکایی، اشرافیت، موجدین فقر و فساد و تبعیض برود.
• حامد زمانی هیچ یک از کارهای خود را بازی نکرده است. یکی از مواردی که به دیده شدن و ارتباط گستردهتر با مخاطب کمک میکند بازی کردن کارهاست که مثلاً یکی از مزیت های رقابتی سامی یوسف یا بعضی خوانندگان انقلابی یا حتی مذهبی جهان عرب همین مسئله است، که البته میتواند با حاشیهها و آسیبهایی نیز همراه باشد، که بر شهرت و صوری شدن و دور شدن از محتوا مترتب است که طبیعتاً گذشتن از آنها نیز میتواند برای یک جوان انقلابی و متعهد ممکن باشد.
• حامد زمانی ابتکارات کارهای دو نفره داشته اما این کارها از جنس اجرای دونفره یا گره زدن نسل اول و دوم انقلاب به نسل سوم، نبوده. مثلاً صرفاً عبدالرضا هلالی، نریشن ترانه او را خوانده است. مثلاً مرگ بر آمریکا میتوانست مشترک با اسفندیار قرهباغی یا جمشید جم اجرا شود. یا مثلاً آهنگران، گلریز، حتی هنرمندان انقلابی جهان عرب و زبان لاتین نظیر نزار قطری، سامی یوسف و….. در کارهایی با وی همراه شوند.
• حامد زمانی باید بیشتر به فکر تکثیر خودش و کمک به رشد نیروهای جدید باشد. این کار میتواند در قالب کارهای مشترک یا تمهید کار بعضی چهرههای جوانتر کمتر دیدهشده انجام شود، چنانکه میثم مطیعی توانسته است این کار را در فضای مداحی در نسل سوم نهادینه کند، و کم و بیش با اجرای مشترک، چهرههای جدیدی را با خود معرفی میکند.
• حامد زمانی میتواند به سمت حرکتهایی مثل تولید ترانه-مداحی بهصورت مشترک یا حتی بهصورت انفرادی اقدام کند که برای مخاطبین او نیز جذابیت های خاص خود را دارد. اگر بتواند روح انقلابی را با این کارها بیامیزد. چنان که نوستالژی جاده و اسب مهیاست و کربلای جبهههای آهنگران در گذشته چنین نقشی را ایفا میکرد.
• کارهای حامد زمانی فرد محور است، کمتر اثر همراهی یک گروه کر را با او میبینیم که میتواند به پویایی بیشتر کار او بیفزاید.
• حامد زمانی سبک خاص خودش را دارد، شاید قبل از او تنها علیرضا عصار بود که قدری تلاش کرد تا موسیقی پاپ را با انقلاب اسلامی همراه کند، یا ناصریای ناصر عبداللهی موجی ایجاد کرده بود. اما زمانی با سنت خاصی در فضای ترانه انقلاب همراه نیست. مثلاً حداقل بهصورت علنی استفاده او و رفتن به سراغ نظرگیری و نقد و شاگردی از بزرگان موسیقی و ترانهسرایی انقلاب در مورد وی کمتر مشاهدهشده است. شهرت نباید اسباب استفاده و رشد بیشتر او را بگیرد.
• طبیعی است مجموعههایی مثل «دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی» و وحیدجلیلی که به بارور شدن نمونهای مثل حامد زمانی کمک شایانی کردهاند باید برای رویش نمونههایی دیگر در این عرصه مهم نیز کمک بیشتری بنمایند.
طبیعی است نه حامد زمانی با تخریب بوق رسمی ایالات متحده تضعیف میشود، و نه فعالان این عرصه سرد. اما حمله به چنین رویش ارزشمندی باید به فرصتی برای پاسداشت و رشد بیشتر و تبدیل این پدیده مبارک تبدیل شود.