علی مطهری: خانواده هاشمی به چه حقی در کیش و وزارت نفت و ...دخالت میکند؟
به گزارش شیرازه به نقل از نماینده؛ مواضع مطهری را می توان از ابعاد متنوعی مورد بررسی و تحلیل قرار داد از فرهنگ گرفته تا سیاست و دیپلماسی ولی آن چه که در مورد او بیشتر از سایر ابعاد اهمیت دارد این که «علی مطهری» اعتبار پدر شهید را وجه المصالحه حمایت از فتنه گرانی قرار داده است که به هیچ یک از آرمان های آن شهید سعید نه تنها اعتقادی نداشته و ندارند بلکه شمشیر بر روی آن کشیده اند و لحظه ای اگر فرصت به کف آورند در هدم و نابودی این اندیشه ها فروگذار نخواهند کرد .
با همه این اوصاف علی مطهری در اوج دوران اصلاحات با نوشته هایی علیه دولت و شخص خاتمی و هاشمی پای در میانه میدان گذاشت و انصافا نیز در نقد این دو در مقالاتی که کیهان آن ها را منتشر کرد و در ادامه به گوشه هایی از آن اشارت خواهد شد هیچ فروگذار نکرد .
پیش از آن که به نظرات مطهری در باب برخی مسائل مهم از جمله فتنه ۸۸ بپردازیم ضروری است به گذشته او نگاهی دگر بار بیندازیم .
علی مطهری زمانی خود در فراکسیون اصولگرایان مجلس عضویت داشته و با این عنوان نیز وارد مجلس شده بود.
وی که در سال ۱۳۸۶ با توصیه شخصی و تاکید رئیس جمهور وقت در لیست اصولگرایان برای حضور در مجلس هشتم قرار گرفت اندکی بعد در زمره افراطی ترین مخالفان احمدی نژاد قرار گرفت مخالفانی که از هیچ فرصتی برای تخریب طرف مقابل دریغ نمی کنند چه از طریق استیضاح و چه از راه سوال از رئیس جمهور و چه شیوه های دیگر !
در حالی که لیست ۳۰ نفره اصولگرایان برای اعلام کاندیداهای خود برای انتخابات مجلس هشتم بسته شده بود، محمود احمدینژاد توصیهای را برای قرار دادن یک فرد دیگر در این لیست ارائه کرد.
در واقع همانطور که منابع خبری در همان زمان اعلام کردند، قرار گرفتن نام علی مطهری در لیست ۳۰ نفره تهران زمانی محقق شد که نام او با توصیه رئیس جمهور در لیست نمایندگان حامی دولت اسلامی و رایحه خوش خدمت قرار گرفت.
علی مطهری تا پیش از مجلس هشتم شناخته شده و رسانه ای نبود و گاهی اوقات به دلیل انتقاد از دولت خاتمی نامش در روزنامه هایی از جمله کیهان منتشر میشد.
با این حال، حضور وی در لیست اصولگرایان و نیز رابطه نسبی وی با شهید مطهری به او در جلب رای مردم تهران کمک کرد تا به عنوان نماینده پایتخت به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کند.
مطهری پیش از ورود به مجلس از حامیان سرسخت دولت نهم و شخص احمدی نژاد بود چنان که وی در نامهای به رئیس جمهور به تمجید از اقدامات دولت در سال اول فعالیت خود پرداخت و نوشت: بدون شک انتخاب جنابعالی به عنوان رئیس جمهور در سال گذشته از الطاف خفیه الهی بود و مردم با انتخاب خود انقلاب اسلامی را به مسیر اصلی آن بازگرداندند و خطر بزرگی یعنی غربزدگی و ایدئولوژیگریزی را که تشخیص آن برای توده مردم مشکل بود از این انقلاب الهی دفع کردند.
مطهری حتی دولت نهم را به حکومت امیرالمومنین تشبیه کرد و گفت:امیدهای زیادی در دلها زنده شد که یک گام به جامعه ایده آل اسلامی نزدیک می شویم؛ مثلا در باب عدالت اجتماعی، هیچ دولتی مانند دولت نهم آن را جدی نگرفته است. این دولت بیش از دولت های پیشین در مسیر عدالت علی (ع) حرکت کرده است و البته کسانی که مانند دوره عثمان به تبعیض عادت کردهاند مشکلاتی ایجاد کرده و خواهند کرد. رک رجانیوزبه نقل از شبکه ایران ، ۱۵تیر۱۳۸۹
با این حال و بعد از گذشت چند سال علی مطهری رویکرد دیگری را پیش گرفت و صد البته اقدامات احمدی نژاد نیز در این رویکرد جدید علی مطهری به اندازه عوامل روانشناختی دخیل بوده و هست که در این مقال قصد انکار آن ها را نداشته و به علت کمبود وقت به آن نمی پردازیم .
علی مطهری در باره اصلاحات چه می گفت ؟!
علی مطهری در دوران اصلاحات انتقادات شدیدی به اصلاح طلبان داشت و سکوت در مقابل آنان را جایز نمی دانست .
سال ۱۳۷۸کتاب کم حجمی تحت عنوان اصلاح طلبی به بازار نشر عرضه شد که در آن جریان موسوم به اصلاحات به شدت تخطئه شده بود . عرضه این کتاب سرآغازی بود برای ورود جدی تر نویسنده آن به عرصه مسائل سیاسی و اجتماعی .
او پس از این کتاب ، چند شماره مقاله در یکی از روزنامه ها نوشت و با شدت و صراحت بیشتری عملکرد مدعیان اصلاحات را نکوهید و هنگامی که دو عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی یکی در چهره یک نظریه پرداز و دیگری در مقام معاونت سیاسی وزارت کشور تلاش کردند تائید نظریه دین افیون توده ها را به استاد شهید مطهری نسبت دهند مطهری به چالش با تاج زاده برخاست تا غبار تحریف از اندیشه تابناک آن بزرگ اسلام شناس معاصر بزداید .
وی در آن دوره بارها در کیهان و سایر نشریات اصولگرا نوشت و از اصلاح طلبان انتقاد کرد . مصاحبه مفصل مطهری با روزنامه کیهان که در آن به نقد اصلاحات پرداخته است از جمله این موارد است .
وی در این مصاحبه می گوید « ببینید من به طور کلی معتقدم که استفاده از اصطلاحاتی نظیر اصلاحات ، اصلاح طلبی و اصلاح طلبان برای جامعه امروز ما ضرورتی ندارد . مدعیان اصلاح طلبی از این لفظ اصلاح ساختاری در حکومت را اراده می کنند و من با این مدعا مخالفم . بنابر این من با به کار بردن کلمه اصلاح طلبی به مفهوم نجات حکومت از انحراف اساسی و بازگرداندن آن به مسیر درست موافق نیستم . به دلیل این که اساسا هیچ انحراف اساسی و بنیادینی در جمهوری اسلامی ایجاد نشده است تا ما بخواهیم آن را اصلاح کنیم . انحرافات جرئی در طول ۲۰سال گذشته ایجاد شده است و کسی هم منکر آن نیست و این اشکالات و نقایص در هر حکومتی به وجود می آید و قابل رفع هم هست اما اینکه ادعا کنیم اساس حاکمیت دچار انحراف شده و باید اصلاح شود ، این خودش انحرف است و نوعی فریبکاری است به نظر من لفظ اصلاحات و مشتقات آن الان مورد سوء استفاده قرار گرفته و از این واژه خوب ومقدس برای جلب آرای مردم استفاده ناصواب می شود .»
به اسم اصلاحات فهرست فسادها طولانی شد
مطهری در این مصاحبه مبسوط ادامه داد « کسانی پیدا شده اند که جریان اصلاحات را بستری برای ساقط کردن ولایت فقیه و از بین بردن اساس حکومت دینی می دانند ، ما که نمی توانیم چنین روندی را قبول کنیم . بله ما هم انتقاداتی به گذشته داریم و معتقدیم فسادهایی به وجود آمده که باید آن را اصلاح کرد . حالا آقایان آمده اند به اسم اصلاحات کارهایی کرده اند که فهرست آن فسادها طولانی تر شده است ، اگر بنا است اصلاحاتی صورت بگیرد باید شامل فسادهای پس از دوم خرداد هم بشود . البته نباید از حق گذشت ، بعد از دوم خرداد بسیاری از مفاسد بر جای مانده از قبل اصلاح شد ، ولی فسادهای دیگری به وجود آمد که حالا باید عده ای دیگر بیایند و خرابکاری های اصلاح طلبان را درست کنند . »
چرا نزدیکان هاشمی در همه مراکز حساس نفوذ کرده بودند؟!
علی مطهری در حالی سال گذشته برای ورود هاشمی به عرصه انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری و پیروزی هاشمی سر از پا نمی شناخت که در سال ۷۹ و در مصاحبه با کیهان هاشمی را نیز از تیغ انتقادات خود مصون نگه نداشته بود انتقاداتی که امروز احمدی نژاد به جرم بیان آنها در مناظره تاریخی با میرحسین موسوی از نظر علی مطهری گناهکار و مستحق محاکمه است «بعد از جنگ و در دوران سازندگی واقعا اشکالات غیرقابل توجیهی بهوجود آمد که البته همه آنها را نمیتوان متوجه آقای هاشمی دانست. به عقیده من در دوره سازندگی آزادی بیان به اندازه کافی وجود نداشت و در نتیجه بسیاری از تخلفات مکتوم میماند مثل قتلهای سیاسی که بعدها معلوم شد کسی از آن خبر نداشت. اگر مطبوعات تا حدی آزاد بودند اینها برملا میشد و افرادی که این کارها را میکردند یک ترسی داشتند. خوب این واقعا یک خطا بود که در آن دوران اتفاق افتاد، کسی هم از مسوولان بلندپایه راضی به این اعمال نبوده است ولی این کارها شد؛ یا مثلا ورود و دخالت اقوام رئیس جمهور در تمام شئون سیاسی و اقتصادی واقعا درست نبود. اینکه اینها بیایند در اکثر مراکز حساس اقتصادی مسلط شوند، این چه دلیل موجهی دارد؟ مثلا در وزارت نفت آنجایی که باید معاملات مهم انجام شود حتما باید از نزدیکان ایشان باشد.»
حتما باید کیش هم دست خانواده هاشمی باشد؟!
او همچنین در پاسخ به سوالی که علت احتمالی استفاده از نزدیکان را اطمینان و اعتماد آقای هاشمی می دانست، گفت:«تا یک حدی این استدلال قابل قبول است. مثلا اینکه پسرشان رئیس دفترشان باشد، ولی حالا حتما باید "کیش" هم دست اینها باشد، وزارت نفت هم زیر نفوذ اینها باشد، فلان کارخانه خودروسازی هم مال اینها باشد و انحصار صادرات فلان محصول در اختیارشان باشد؟ اینها هم توجیه امنیتی دارد؟ اینها را که دیگر نمیشود براساس مصالح ملی توجیه کرد.»
حمله به مقدسات را خانواده هاشمی باب کرد
علی مطهری به همین میزان هم بسنده نکرد و به نوعی باز شدن باب حمله به مقدسات را نیز از خانواده هاشمی و نقش آفرینی های دختر او دانست.
فرزند شهید مطهری ادامه داد:«خب، وقتی یک خانوادهای اینقدر دستشان در امور اقتصادی و قدرت سیاسی باز باشد، کمکم جسارت پیدا میکنند و متعرض امور مقدس هم میشوند. مثلا دختر ایشان به چه مجوزی باید آزاد باشد که احکام اسلام را به راحتی زیر سوال ببرد؟ خب این خانم در آن روزنامهای که داشت خیلی راحت نوشت چرا باید دیه مرد دو برابر زن باشد یا چرا حکم اثر چنین و چنان است؟ اصلا باب حمله به مقدسات از آن موقع باز شد و اینها فسادهایی بود که از آن وقت جان گرفت و در جامعه گسترش پیدا کرد.»
اشکالات اساسی از دوره هاشمی پیدا شد
علی مطهری با اشاره به کسانی که دوران حیات حضرت امام را هم زیر سوال بردهاند و دفاع مقدس و تداوم آن پس از فتح خرمشهر را به شکل وقیحانهای تخطئه میکنند، گفت:«کسانی که این شبههافکنیها را میکنند هدفشان ساقط کردن اصل و اساس نظام است. اینها با جایگاه رفیع ولایت فقیه مساله دارند، با آرمانهای بلند حضرت امام (ره) مشکل دارند و حرفهایی که مثلا درباره جنگ میزنند، عوامفریبی است. من فکر نمیکنم اینها بتوانند در یک بحث منطقی و عالمانه حتی یک انحراف اساسی از دوران حیات مبارک حضرت امام نشان بدهند. البته خود ما الان که گذشته را ارزیابی میکنیم، ممکن است انتقاداتی به بعضی از روشها یا تصمیمات خودمان داشته باشیم ولی اینها انحرافات اساسی نیست. اشکالات واقعی در دوران سازندگی پیدا شد.»
جامعه در دوره اصلاحات دچار انحطاط اخلاقی شد
مطهری همچنین با اشاره به عملکرد دولت اصلاحات تصریح کرد:«تاکید افراطی بر آزادی و دموکراسی و انکار تکالیف و مسوولیتهای بشر به حدی شد که گویی ارزشهای انسانی منحصر است به آزادی و دموکراسی. تاکید بر این مفاهیم آن هم از نوع غربیاش باعث شد که بسیاری مفهوم بیبندوباری را از آزادی بفهمند. یکی دیگر از انحرافاتی که ریشهاش پیش از دوم خرداد وجود داشت اما بعد از دوم خرداد گسترش رنجآوری پیدا کرد، عدم نظارت و بلکه عدم اعتقاد به مسائل فرهنگی است. امر به معروف و نهی از منکر تحقیر شد. در آن دوره آنارشیسم مطبوعاتی اینطور تبلیغ میکردند که حالا عصر ماهواره و اینترنت و دهکده جهانی است و اصلا امر به معروف و نهی از منکر بیمعنی است و خلاصه دوره این حرفها گذشته است. ما نباید بترسیم از گفتن این واقعیت که بعد از دوم خرداد، جامعه دچار انحطاط اخلاقی شده و این قابل انکار نیست. وضع پارکها و خیابانها و روابط دخترها و پسرها، تقلید بیچون و چرا از فرهنگ غرب است و این وضع زننده از آثار اقدامات اصلاحطلبان است، گرچه ریشه باریکی در گذشته دارد، اما در این دو، سه سال گذشته به اوج خودش رسیده است.»
گفت و گوی تمدن ها بدون تعارف یک طرح غیر اسلامی بود
او تساهل و تسامح دولت اصلاحات را به باد نقد گرفت و حتی طرح گفتگوی تمدن های خاتمی را هم یک شعار غیر اسلامی دانست:«در سالهای اخیر برداشت غلطی از واژههای اسلامی تسامح و تساهل رواج پیدا کرد که نتیجهاش بیاعتنایی به احکام اسلام و به بازی گرفتن شریعت شد که حالا در حوصله این گفتوگو نیست که من بخواهم شرح و بسط بدهم. مساله تاملبرانگیز دیگر همین موضوع "گفتوگوی تمدنها" است. بدون ملاحظه باید بگوییم این شعار یک شعار اسلامی نیست، یعنی تاکید افراطی بر ملیتها و نژادها و عناصری از این قبیل بهجای تاکید بر هویت دینی کار غلطی است. شما اگر به سخنان حضرت امام توجه کنید میبینید که فقط صحبت از اسلام است.»
انتقاد شدید از اعتدال گراها ؛ این افراد نمی توانند در کادر رهبری قرار گیرند
او پیکان نقد را به جانب آیت الله طالقانی هم گرفت. علی مطهری از رودربایستی دست اندرکاران نظام در مواجهه با فرصت طلبان انتقاد کرد و مشی کسانی را که می خواهند با ژست اعتدال محبوب همه قرار بگیرند را نادرست خواند. مطهری در خصوص آفات نهضت و زمینه های نفوذ فرصت طلبان گفت:«من اجمالا به یک علت خیلی روشن اشاره میکنم و آن هم عالم رودربایستی دستاندرکاران اصلی نظام در مواجهه با فرصتطلبان، منحرفان و افراد بیصلاحیت است. در ابتدای انقلاب که شهید مطهری همانند یک مشاور عالی در خدمت حضرت امام بودند، ما نمونههایی از این قاطعیت در تایید و رد صلاحیت اشخاص را در نزد ایشان میبینیم.»
او همچنین با اشاره به مخالفت شهید مطهری با انتساب آقای لاهوتی به عنوان ریاست کمیته ها به خاطر قاطع نبودن او گفت:«روحیه قاطع و بیملاحظهای که با هیچکس رودربایستی ندارد، مسلما دشمنان زیادی هم خواهد داشت، ولی چه میشود کرد؟ نمیشود که برای همیشه محبوبالقلوب همگان بود، باید دید حق کجاست، نباید رودربایستی با اشخاص داشت. مساله انقلاب و نظام و مصلحت مردم است.»
علی مطهری که بعدها خواستار تسامح شورای نگهبان در تایید صلاحیت های انتخابات مجلس شد و حتی رسما در این خصوص نامه نوشت، آن روز در مصاحبه با کیهان شورای نگهبان را به عدم برخورد انقلابی متهم کرد و گفت:«من واقعا اعتقاد دارم که شورای نگهبان درباره خیلیها رودربایستی کرد.»
او در خصوص آیت الله طالقانی گفت:«شما میدانید آقای طالقانی یکی از محبوبترین شخصیتهای انقلاب بودند و هستند. حالا تصور کنید اگر ایشان اول انقلاب میخواستند رییسجمهور شوند، واقعا صلاح بود؟ مسلم است که نبود، نه حضرت امام راضی بودند و نه دیگران. مرحوم پدر ما در آن یکی، دو ماهی که بعد از انقلاب در قید حیات بودند دائما نگران آقای طالقانی بودند که مبادا ایشان حرفی بزند یا کاری بکند که به ضرر انقلاب باشد. منظورم این است که آدمهای صلح کل که همه قبولشان دارند، همه دوستشان دارند و به اصطلاح دوست و دشمن از اینها خوششان میآید، چنین اشخاصی نمیتوانند در کادر رهبری یک جامعه قرار بگیرند. خب حالا ما که میگوییم مثلا آقای طالقانی به درد بعضی کارها نمیخورد خدای ناکرده منظورمان دشمنی با آن مرحوم نیست. ما واقعا آقای طالقانی را دوست داریم. مرحوم پدر خیلی به آقای طالقانی علاقه داشت. آن روزهایی که آقای طالقانی قهر کردند و از تهران بیرون رفتند مرحوم پدر خیلی ناراحت شدند و از اینکه چرا آقای طالقانی ابزار بعضی گروهها شدهاند. مرحوم حاج احمد آقا را فرستادند با ایشان صحبت کند، خود ایشان رفتند خصوصی با آقای طالقانی صحبت کردند. الان هم وقتی به رفتارهای بعضی اشخاص نگاه میکنیم میبینیم خیلی شبیه آقای طالقانی است. از حیث تاثیرپذیری از اطرافیان و صلح کل بودن و اینکه بگوید همه حق دارند.»
انتقاد علی مطهری از آیت الله طالقانی در حالی است که اکنون به نظر می رسد خود در جایگاهی قرار گرفته که پیشتر منتقد آن بود.
باید منتظر باشیم تا منتظری بمیرد / عمر او که عمر نوح نیست
موضوع دیگری که در آن مصاحبه مورد اشاره قرار گرفت، بحث آیت الله منتظری بود. مطهری سخنان منتظری در خصوص رهبر انقلاب طی آن سال ها را سخیف خواند و خواستار سکوت در قبال او شد تا به دور از جنجال آفرینی ها عمرش به سر برسد. علی مطهری گفت:«متن سخنرانی خیلی سخیف بود. بالاخره ایشان به تصریح حضرت امام (ره) صلاحیت کار سیاسی ندارند و حرفهایشان هم در این امور اصلا اعتبار ندارد، منظور من این بود که ما نباید جوری با ایشان برخورد کنیم که باعث سوءاستفاده دشمنان و اطرافیان ایشان که انسانهای ناسالم و ناصالحی هستند، بشود. ما باید بزرگوارانه از کنار برخی کارهای آقای منتظری بگذریم. بالاخره عمر ایشان که عمر نوح نیست، تمام میشود. بهتر است سکوت کنیم در برابر کارهای ایشان تا غائله برای کشور درست نشود. میشود عاقلانهتر از کنار رفتار ایشان عبور کرد تا مشکلی درست نشود.» رک بالا کشیدن رای مردم ، مسئله این است ، گفتگو با علی مطهری درباره اصلاحات و افسادهای پس از دوم خرداد ، روزنامه کیهان،۰۴/۱۰/۱۳۷۹، صفحه ۷
او اما بعد از فوت آیت الله منتظری دست به قلم شد تا به گونه ای دیگر بنویسد:«رحلت فقیه عالی قدر آیت الله حسینعلی منتظری ثلمه ای در اسلام وارد کرد که هیچ چیز جایگزین آن نیست . آیت الله منتظری نزدیک ترین دوست و یار شهید آیت الله مطهری بود . این دو بزرگوار یازده سال در مدرسه فیضیه هم مباحثه بودند ، هشت سال شاگرد مرحوم آیت الله بروجردی در فقه و اصول بوده و دو شاگرد برجسته آن مرجع تقلید به شمار می رفتند....»
عبارات معترضه ای که علی مطهری در وصف آیت الله منتظری به کار برد، کم نبود. او از شهید مطهری و آیت الله منتظری با عنوان دو یار دیرینه یاد کرد. او در عین حال گفت:«چند سال پیش در روزهای آخر حصر آیت الله منتظری با دریافت مجوز به دیدن ایشان رفتم. اولین جمله ای که به من گفت این بود: علی! دیدی با من چه کردند؟! دلم فرو ریخت. گفتم اگر شهید مطهری بود این طور نمی شد. سخن مرا تایید کرد و یک ساعت و نیم با من درد دل کرد. از وضع خودش در آن سالها و از خاطراتش با شهید مطهری گفت. از جمله مسئله رابطه شهید مطهری با آیت الله بروجردی و کدورتی را که میان آنها پدید آمده بود خوب ودقیق توضیح داد و جزئیات حوادث در خاطرش بود.»
شاید باور اینکه کسی آن هم با ادعای اصول گرایی مواضعش این چنین تغییر کند، دشوار باشد که قطعا هم چنین است. یا باید اصول و واقعیات تاریخی تغییر کرده باشد یا آقای علی مطهری؛ و گر نه چگونه می توان مواضعی چنین متناقض را مطابق با اصولی ثابت دانست؟!