تلنگری که چهار «بلوک» به آدم می زند!
به گرارش شیرازه به نقل از پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج دانش آموزی استان فارس برای چیدن دیوار مسجد نیاز به بلوک داریم و بلوک ها تمام شده است. تصمیم می گیریم که در خانه اهالی روستا رفته و از هر خانه، به اندازهی بضاعتشان، بلوک جمع کنیم تا دیوار مسجد کامل شود. خانه ها را یکی پس از دیگری در می زنیم و بلوک جمع می کنیم. یکی از خانه ها که نه در دارد و نه دیوار، چهار تا بلوک به ما می دهد. تشکر می کنیم و خداحافظی و می رویم. از نیت و باطن انسان ها، هیچ کس جز خدا مطلع نیست و نمی دانیم که هر خانه ای، بلوک ها را با چه نیتی و به قصد رفع کدام حاجت به ما می دهد. اما...
دست تقدیر یکبار دیگر ما را به همان خانه می کشاند.
پنج فرزند دارند. چهار دختر و یک پسر.همه دانش آموز هستند. خانه شان کلا دو اتاق است. هر دو سیمانی. یکی با سقف چوبی و دیگری با سقف تیرچه و بلوک که این را هم اهالی از سر دلسوزی برایشان ساخته اند. یکی از اتاق ها مختص مرد خانه است که بیست و چهار ساعت شبانه روز بر روی تخت افتاده است و اتاق دیگر نیز، هم آشپزخانه است، هم اتاق خواب، هم اتاق مطالعه، هم اتاق پذیرایی و هم محل زندگی بقیهی خانواده. برای خودم می گویم زمان هایی که باران نمی بارد، خدا دعای این خانواده ها را مستجاب کرده است؛ چرا که بر اثر هر بارندگی ممکن است سقف چوبی و گلی این خانه سر صاحبانش خراب شود.
اولش اصلا نمی خواستیم دوربین ببریم آنجا و قصد داشتیم این کار را فقط و فقط برای خدا انجام دهیم، اما بعد تصمیم گرفتیم که مستند کنیم و بنویسیم از این خانواده تا این نکات را فراموش نکنیم:
1- قدر سلامتی مان را بدانیم. امیر مؤمنان می فرمایند: دو چیز است که قدر آنها شناخته نمی شود مگر زمانی که آنها را از دست بدهیم: سلامتی و امنیت.
2- قدر پدر و مادرمان را بدانیم که سالم اند و همه ی زحمات ما به دوش آنهاست.
3- قدر خانه و زندگی و امکانات آموزشی و رایانه و اتاق مطالعه و میز و صندلی و کلاس هوشمند و فلان کتاب کمک آموزشی و فلان جدول برنامه ریزی و فلان و فلان را بدانیم.