ده نکته انتقادی یک مدیر گروه جهادی از اردوهای جهادی
اول: در بخش اردوهای جهادی اکثر گروه ها باید بیش از ده روز در منطقه بمانند و علت این کار را حضور طولانی مدت برای خدمات بیشتر مخصوصا ثمردادن فعالیت های فرهنگی که نیاز به تلاش بلند مدت دارد، ذکر می کنند. حال آنکه تعداد روزهای حضور در منطقه محروم اگر براساس وسعت منطقه، جمعیت منطقه و فعالیت هایی که قرار است گروه جهادی در منطقه انجام دهند مشخص شود بازده بهتر و موثرتری خواهد داشت. اسکان طولانی گروه در منطقه محروم بدون توجه به فاکتور های مذکور علاوه براینکه بازدهی خوبی به دنبال ندارد، هزینه اضافی نیز به مجموعه تحمیل می کند.
دوم: از طرفی تامین بودجه اردوهای جهادی براساس روزهای اسکان در منطقه محروم و تعداد نفرات شرکت کننده در اردو انجام می شود اما اگر تامین بودجه براساس برنامه های اجرا شده در اردو انجام شود، بازده کار را بالاتر می برد. چه بسا گروهی با برنامه های دقیق با تعداد نفرات کم در روزهای اسکان کمتر از گروه پرجمعیتی که به مدت طولانی در منطقه ای اسکان داشتند فعالیت های موثرتری انجام دهند اما روند تقسیم بودجه عادلانه نیست. ضمن اینکه این نوع تخصیصی بودجه گروه ها به سمت اسکان بی دلیل و افزایش بی دلیل نفرات در اردوی جهادی سوق می دهد. اما اگر تخصیصی بودجه براساس برنامه های اجرا شده در منطقه باشد گروه ها به سمت برنامه های بهتر و بیشتر سوق داده می شوند.
سوم: برنامه های فرهنگی که در بلند مدت ثمر می دهند با حضور طولانی بیش از ده روز در یک منطقه برای یک بار در سال به نتیجه نمی رسد؛ بلکه اگر در فواصل زمانی مختلف در طول سال هر بار به مدت سه تا پنج روز در منطقه برنامه های فرهنگی متناسب با نیاز منطقه اجرا شود به نتیجه مطلوب تری دست خواهیم یافت از طرفی برای ثمر دادن فعالیت های فرهنگی لازم است که حلقه های مردمی در منطقه به مرور زمان تشکیل و تقویت شود که در غیاب گروه جهادی نیز کار را ادامه دهد.
چهارم: نظارت بر حسن اجرای اردوهای جهادی بهتر است مستقیم و بدون واسطه باشد. بررسی از روی گزارش های واصله لازم است اما کافی نیست. اگر فقط نظارت براساس گزارش کارها انجام شود گروه های جهادی آفت تهیه گزارش کارهای حجیم و خدای نکرده مبالغه آمیز سوق داده می شوند.
این مشکل اگر در گروه های جهادی همه گیر شود مدیران آینده هم به این آفت دچار خواهند شد.
پنجم: ارائه خدمات جهادی در هر منطقه باید براساس نیازهای اساسی منطقه اولویت بندی شود نه این که تنها به کارهای نمادین که در سطح کشور رواج پیدا کرده بسنده کنیم. به عنوان مثال وقتی یک منطقه محروم مشکل بیماری یا بیکاری یا آب شرب دارد ساماندهی قبور شهدا توسط گروه جهادی خیلی بر اهالی تاثیرگذار نیست؛ حتی اگر لازم باشد در منطقه ای کار فرهنگی انجام شود اما اهالی در باره آن احساس نیاز نکرده باشند انجام آن کار فرهنگی به نتیجه مطلوب نمی رسد بلکه ابتدا باید با تلاش برای چند نیاز اساسی ارتباط صمیمانه با اهالی برقرار کرد سپس در خلال ارتباط دوستانه کارفرهنگی را با مشارکت اهالی انجام داد.
ششم: برگزاری ناگهانی اردوهای جهادی با اعضایی که اولین بار در منطقه یکدیگر را می بینند و همان جا برنامه ریزی و تقسیم کار می کنند بازده کار را کاهش می دهد. اردوهای جهادی هم مثل تیم های ورزشی نیاز به اردوهای تدارکاتی قبل از مسابقه دارد. نیروها قبل از اردو باید یکدیگر و نیازهای منطقه را بشناسند تا برنامه ریزی مناسب و تقسیم کار انجام دهند سپس وارد منطقه شوند.
هفتم: زمان اردوهای جهادی نباید فقط منحصر به عید و تابستان یعنی در فصل اوقات فراغت شود؛ بلکه باید براساس نیاز مناطق در طول سال مداومت داشته باشد.
هشتم: دهیاران از مهره های کلیدی هستند که لازم است لااقل سالی یک بار جمع شده و درباره همکاری با گروه های جهادی، تاثیر حضور گروه های جهادی در روستا توجیه شوند. مخصوصا در روستاهایی که شغل حاشیه ای و خلاف رواج دارد.
نهم: گروه های جهادی هم مانند سایر اقشار نیاز به جلسات هم اندیشی سالانه، دیدار با فرمانده سپاه و مسئولین بالا دست خود دارند که این مهم در طول سال های اخیر مغفول مانده است.
دهم: آشنایی با الگوهای اصیل جهادی از صدر اسلام تا کنون در تدوین بخش نامه ها و اجرای اردوهای جهادی ضروری به نظر می رسد اما کمترین توجه به این مهم شده است.