استدلال عجیب آیتالله اصلاحطلبان؛
توجیه «ربا» با «ربا» / آنها که به بانکداری ربوی اشکال میگیرند خوب تفهیم نشدهاند!
این آیتالله اصلاحطلب میگوید اصلا امروزه در بانکهای ما ربا مفهومی ندارد! با توجه به سخنان وی حتی میشود ربای فردی را نیز توجیه کرد.
به گزارش شیرازه به نقل از فرهنگ نیوز؛ وقتی در میان عوام مردم بحث ربوی بودن سیستم بانکی به میان می آید، ذهن اکثریت معطوف به سود سپرده ها و وام های بانکی می شود؛ برخی در رد این نظریه تورم و کاهش ارزش پول در طی زمان را مطرح می کنند.
وبلاگ "ژخار"- در واقع سطحی ترین دلیلی که میتوان برای منطقی بودن سود های بانکی آورد همین مثالی است که اخیرا موسوی بجنوردی در مجله تجارت تحت عنوان رد نظریه ربای بانکی آورده است؛مجله اقتصادی ای که هیچگاه نظرات مراجع و علمایی را که متعرض نظام بانکی بودند را حتی در پاورقی های خود نیاورد چه رسد آنکه در صفحه اول مجله تصویر آنها را چاپ کند.
وی در این مصاحبه گفته است: با توجه به تورم 40 درصدی، اگر بنده پارسال به شما یک میلیون تومان قرض دادم، امسال نباید به بنده یک میلیون تومان بدهید. امسال باید یک میلیون و 400هزار تومان بدهید.
وقتی تورم 40 درصد است، شما اگر به بنده 10 میلیون تومان قرض دهید، بگویید سال دیگر 30 درصد از شما سود می خواهم، باز هم کم است و پول واقعی را نگرفته اید.
آیتالله (!) موسوی بجنوردی همچنین گفته است: من به سیستم بانکی اشکال داشتم که چرا می گویید به سپرده ها سود تعلق می گیرد؟ گفتم شما چه کسی را دارید مسخره می کنید؟ آقای طیب نیا گفت، حاج آقا من هم با شما هم عقیده ام همین است که شما میگویید. گفتم خب حرف بزن. آنها که اشکال میگیرند هنوز برای آن ها جا نیفتاده یا خوب تفهیم نشده است که می گویند تمام بانک های ما ربوی است. الان اصلا در بانکهای ما ربا مفهوم ندارد. بانک های ما هیچ اشکال شرعی ندارند. بلکه مقداری ظلم می کنند به مردم. تازه پول خودشان را هم به آن ها نمی دهند.
این استدلال نه چندان پیچیده که در نگاه اول درست به نظر میرسد نهایتا به این منجر میشود که این آیت الله اصلاح طلب بگوید اصلا امروزه در بانکهای ما ربا مفهومی ندارد! با توجه به سخنان وی حتی میشود ربای فردی را نیز توجیه کرد.
اما نکته بسیار پر اهمیتی که از چشم عوام جامعه و حتی آیت الله موسوی بجنوردی نیز مغفول مانده است این است که چرا ارزش پول مدام در نوسان است؟
چرا یک ملیون تومان پول همیشه ارزش ثابتی ندارد؟ اگر پارسال با یک ملیون تومان پول میتوانستیم یک مقدار کالا بخریم چرا امسال فقط نیمی از آن مقدار کالا را با یک ملیون تومان میشود خریداری کرد؟
این کاهش قدرت خرید که به معنای کاهش ارزش پول ما است چگونه بر ما تحمیل شده است؟
ارزش کاهش یافته یک ملیون تومان پول ما اکنون در دست چه کسی است؟
اگر به مفهوم ربا بازگردیم و شکل ساده ی آن ،یعنی نزول کردن پول بپردازیم متوجه خواهیم شد که در سازو کار نزول پول به این گونه است که ما یک نیاز یک ملیون تومانی را با یک ملیون و چهارصد هزار تومان برطرف می کنیم؛ در واقع ما در حالت عادی برای برطرف کردن مشکل خود باید به مقدار یک ملیون تومان کار می کردیم اما اکنون با پول نزول کردن باید برای رفع یک نیاز یک ملیونی به اندازه یک ملیون چهارصد هزارتومان کار کنیم؛ این یعنی نزول ارزش پول و در واقع نزول ارزش زحمت ما!
در چنین جامعه ای متضرر ترین افراد،پرکار ترین افراد هستند. بدیهی است که صرف نظر از حرمت ربا چنین روابط اقتصادی به هیچ وجه عقلانی نبوده و به عدالت نمی انجامد.
اما در باب پول و آنچه ربوی بودن ذات سیستم مالی نامیده می شود چیزی شبیه به همین سازو کار فردی ربا اما در اشل سیستمی وجود دارد؛ بدین گونه که بانک هایی که اختیار چاپ پول را انحصارا در اختیار دارند در حکم ربا دهندگان با توزیع پول بدون پشتوانه،کاغذ بدون ارزشی را در اختیار متقاضیان قرار داده و در ازای آن چیزی با ارزش واقعی دریافت میکنند.
برای فهم بهتر نقش بانک ها در ربای سیستمی به شرح سازوکار آن می پردازیم؛سازوکاری که ربوی بودن آن به سادگی قابل فهم و اثبات است و نادیده گرفتن آن منجر به توجیه سود های بانکی و ربای فردی می شود.
شناخت تاریخچه مختصر پول در فهم سازوکار اسکناس های امروزی کمک بسیاری خواهد کرد. بعد از کنار گذاشته شدن شیوه مبادله کالا با کالا و روی آوردن مردم به یک کالا یا شی مشخص برای مبادله که نهایتا به پذیرفتن طلا به عنوان پول انجامید. عده ای برای سهولت مبادلات به نگه داری طلا پرداختند و به مردمی که طلا های خود را نزد آنها امانت گذاشته بودند رسید هایی تحویل میدادند که در حکم طلای مجازی بود. مردم میتوانستند با رجوع به مراکز نگه داری طلا و تحویل رسید خود ،همان مقدار طلا را تحویل بگیرند. رفته رفته دیگر آن رسید های طلا ، حکم خود طلا را پیدا کردند چرا که دیگر کمتر کسی برای دریافت طلای واقعی به آن مراکز مراجعه می کرد. همین امر باعث شد که افرادی که طلا را در اختیار داشتند بیش از موجودی طلای خود رسید صادر کنند، چرا که کسی از موجودی واقعی آنها مطلع نبود و مراجعه برای گرفتن طلای واقعی نیز کم شده بود.
واقعیت آن است که از سال 1971 رئیس جمهور وقت آمریکا بر تبدیل پذیری دلار به طلا پایان داد و از آن پس پول فیات مورد استفاده قرار گرفت. به این معنی که دلار آمریکا به عنوان ارز مرجع جهانی نه به پشتوانه طلا بلکه بدون پشتوانه چاب می شود؛ این دلار های بدون پشتوانه fiat currency نام دارند که مشابه همان رسید های بی ارزش طلایی است که در گذشته بدون اینکه طلایی به ازای آنها بوجود داشته باشد صادر می شدند. اما چاپ دلار بدون پشتوانه چه اشکالی دارد و رابطه آن با "ربا" چیست؟
مسئله اینجاست که اختیار چاپ دلار بدون هیچ محدودیتی در اختیار فدرال رزرو آمریکا قرار دارد و از آنجا که بعد از 1944 همه پول های بر اساس دلار آمریکا تعریف می شوند، فدرال رزرو میتواند هر قدر که می خواهد دلار بدون پشتوانه چاپ کند و اسکناس های بی ارزش خود را در اختیار دیگران قرار دهد اما افراد و کشور هایی که این دلار را دریافت میکنند، در ازای آن چیزی با ارزش واقعی را به آمریکا میدهند. این یعنی هر قدر که دلار بیشتری دریافت کنید کار،تلاش یا چیز دارای ارزش ذاتی بیشتری را به صاحبان دلار داده اید و در عوض چیز کم ارزش بیشتری دریافت کرده اید؛ به عبارت دیگر شما هرقدر بیشتر با پول فیاتی که آمریکا در دست دارد مبادله انجام دهید بیشتر زحمت خود را نزول داده اید و دلار های بی ارزش را انباشت کرده اید. اما ارزش واقعی دلار ها کجاست؟
ارزش واقعی پول در جیب کسانی است که طلای واقعی را در اختیار داشته و برای شما رسید های بی ارزش صادر میکنند! سرانجام جامعه ای که در آن اسکناس های بی ارزش وجود دارد چیزی جز سرانجام آن جامعه ای نیست که در آن نزول خواران و ربا دهندگان حضور دارند. در هر دو مورد افرادی که پول و طلا را در اختیار دارند پول دارتر و افراد کارگر و تولید کننده فقیر تر میشوند. ارزش اسکناس های بدون پشتوانه نه در درون آنها بلکه در دست فدرال رزرو است. اسکناس ها برخلاف طلا ارزش ذاتی و ثابتی ندارند، به همین دلیل است که ما با یک ملیون تومان پولی که امسال در اختیار داریم نمیتوانیم همان مقداری که پارسال میتوانستیم با آن خرید کنیم ،کالا بخریم. چراکه پول ایران نیز بر مبنای دلار تعریف میشود و نوسانات دلار بر ارزش پول ما اثر گذار است.
ربای اصلی ربای سازمان یافته ی دلار های بدون پشتوانه است که اثرات آن در جامعه می شود نوسان ارزش پول و کاهش روز به روز قدرت خرید. حال افرادی چون موسوی بجنوردی وقتی می خواهند ربای بانکی را توجیه کنند عذر بدتر از گناه آورده و ناآگاهانه ربای جهانی را دلیل بدون اشکال خواندن آنچه ربای بانکی نامیده میشود عنوان میکنند!
به راستی که امروزه ربا همه جوامع جهان را اسیر کرده است و صاحبان یهودی سازمان های مالی آمریکا چون فدرال رزرو هر روز بیش از قبل وقت و زحمت و ارزش کار مردم را در قبال اسکناس های بی ارزش می دزدند.
امام صادق (ع) می فرماید: «اذا اراد الله بقوم هلاکا ظهر فیهم الربا» «هنگامى که خداوند اراده هلاکت قومى را کند، ربا در میان آنها ظاهر مىگردد» با مطالعه سیستم مالی جهانی آلوده به ربای امروز میتوان به سازوکار هلاکت بار آن پی برد.
وبلاگ "ژخار"- در واقع سطحی ترین دلیلی که میتوان برای منطقی بودن سود های بانکی آورد همین مثالی است که اخیرا موسوی بجنوردی در مجله تجارت تحت عنوان رد نظریه ربای بانکی آورده است؛مجله اقتصادی ای که هیچگاه نظرات مراجع و علمایی را که متعرض نظام بانکی بودند را حتی در پاورقی های خود نیاورد چه رسد آنکه در صفحه اول مجله تصویر آنها را چاپ کند.
وی در این مصاحبه گفته است: با توجه به تورم 40 درصدی، اگر بنده پارسال به شما یک میلیون تومان قرض دادم، امسال نباید به بنده یک میلیون تومان بدهید. امسال باید یک میلیون و 400هزار تومان بدهید.
وقتی تورم 40 درصد است، شما اگر به بنده 10 میلیون تومان قرض دهید، بگویید سال دیگر 30 درصد از شما سود می خواهم، باز هم کم است و پول واقعی را نگرفته اید.
آیتالله (!) موسوی بجنوردی همچنین گفته است: من به سیستم بانکی اشکال داشتم که چرا می گویید به سپرده ها سود تعلق می گیرد؟ گفتم شما چه کسی را دارید مسخره می کنید؟ آقای طیب نیا گفت، حاج آقا من هم با شما هم عقیده ام همین است که شما میگویید. گفتم خب حرف بزن. آنها که اشکال میگیرند هنوز برای آن ها جا نیفتاده یا خوب تفهیم نشده است که می گویند تمام بانک های ما ربوی است. الان اصلا در بانکهای ما ربا مفهوم ندارد. بانک های ما هیچ اشکال شرعی ندارند. بلکه مقداری ظلم می کنند به مردم. تازه پول خودشان را هم به آن ها نمی دهند.
این استدلال نه چندان پیچیده که در نگاه اول درست به نظر میرسد نهایتا به این منجر میشود که این آیت الله اصلاح طلب بگوید اصلا امروزه در بانکهای ما ربا مفهومی ندارد! با توجه به سخنان وی حتی میشود ربای فردی را نیز توجیه کرد.
اما نکته بسیار پر اهمیتی که از چشم عوام جامعه و حتی آیت الله موسوی بجنوردی نیز مغفول مانده است این است که چرا ارزش پول مدام در نوسان است؟
چرا یک ملیون تومان پول همیشه ارزش ثابتی ندارد؟ اگر پارسال با یک ملیون تومان پول میتوانستیم یک مقدار کالا بخریم چرا امسال فقط نیمی از آن مقدار کالا را با یک ملیون تومان میشود خریداری کرد؟
این کاهش قدرت خرید که به معنای کاهش ارزش پول ما است چگونه بر ما تحمیل شده است؟
ارزش کاهش یافته یک ملیون تومان پول ما اکنون در دست چه کسی است؟
اگر به مفهوم ربا بازگردیم و شکل ساده ی آن ،یعنی نزول کردن پول بپردازیم متوجه خواهیم شد که در سازو کار نزول پول به این گونه است که ما یک نیاز یک ملیون تومانی را با یک ملیون و چهارصد هزار تومان برطرف می کنیم؛ در واقع ما در حالت عادی برای برطرف کردن مشکل خود باید به مقدار یک ملیون تومان کار می کردیم اما اکنون با پول نزول کردن باید برای رفع یک نیاز یک ملیونی به اندازه یک ملیون چهارصد هزارتومان کار کنیم؛ این یعنی نزول ارزش پول و در واقع نزول ارزش زحمت ما!
در چنین جامعه ای متضرر ترین افراد،پرکار ترین افراد هستند. بدیهی است که صرف نظر از حرمت ربا چنین روابط اقتصادی به هیچ وجه عقلانی نبوده و به عدالت نمی انجامد.
اما در باب پول و آنچه ربوی بودن ذات سیستم مالی نامیده می شود چیزی شبیه به همین سازو کار فردی ربا اما در اشل سیستمی وجود دارد؛ بدین گونه که بانک هایی که اختیار چاپ پول را انحصارا در اختیار دارند در حکم ربا دهندگان با توزیع پول بدون پشتوانه،کاغذ بدون ارزشی را در اختیار متقاضیان قرار داده و در ازای آن چیزی با ارزش واقعی دریافت میکنند.
برای فهم بهتر نقش بانک ها در ربای سیستمی به شرح سازوکار آن می پردازیم؛سازوکاری که ربوی بودن آن به سادگی قابل فهم و اثبات است و نادیده گرفتن آن منجر به توجیه سود های بانکی و ربای فردی می شود.
شناخت تاریخچه مختصر پول در فهم سازوکار اسکناس های امروزی کمک بسیاری خواهد کرد. بعد از کنار گذاشته شدن شیوه مبادله کالا با کالا و روی آوردن مردم به یک کالا یا شی مشخص برای مبادله که نهایتا به پذیرفتن طلا به عنوان پول انجامید. عده ای برای سهولت مبادلات به نگه داری طلا پرداختند و به مردمی که طلا های خود را نزد آنها امانت گذاشته بودند رسید هایی تحویل میدادند که در حکم طلای مجازی بود. مردم میتوانستند با رجوع به مراکز نگه داری طلا و تحویل رسید خود ،همان مقدار طلا را تحویل بگیرند. رفته رفته دیگر آن رسید های طلا ، حکم خود طلا را پیدا کردند چرا که دیگر کمتر کسی برای دریافت طلای واقعی به آن مراکز مراجعه می کرد. همین امر باعث شد که افرادی که طلا را در اختیار داشتند بیش از موجودی طلای خود رسید صادر کنند، چرا که کسی از موجودی واقعی آنها مطلع نبود و مراجعه برای گرفتن طلای واقعی نیز کم شده بود.
واقعیت آن است که از سال 1971 رئیس جمهور وقت آمریکا بر تبدیل پذیری دلار به طلا پایان داد و از آن پس پول فیات مورد استفاده قرار گرفت. به این معنی که دلار آمریکا به عنوان ارز مرجع جهانی نه به پشتوانه طلا بلکه بدون پشتوانه چاب می شود؛ این دلار های بدون پشتوانه fiat currency نام دارند که مشابه همان رسید های بی ارزش طلایی است که در گذشته بدون اینکه طلایی به ازای آنها بوجود داشته باشد صادر می شدند. اما چاپ دلار بدون پشتوانه چه اشکالی دارد و رابطه آن با "ربا" چیست؟
مسئله اینجاست که اختیار چاپ دلار بدون هیچ محدودیتی در اختیار فدرال رزرو آمریکا قرار دارد و از آنجا که بعد از 1944 همه پول های بر اساس دلار آمریکا تعریف می شوند، فدرال رزرو میتواند هر قدر که می خواهد دلار بدون پشتوانه چاپ کند و اسکناس های بی ارزش خود را در اختیار دیگران قرار دهد اما افراد و کشور هایی که این دلار را دریافت میکنند، در ازای آن چیزی با ارزش واقعی را به آمریکا میدهند. این یعنی هر قدر که دلار بیشتری دریافت کنید کار،تلاش یا چیز دارای ارزش ذاتی بیشتری را به صاحبان دلار داده اید و در عوض چیز کم ارزش بیشتری دریافت کرده اید؛ به عبارت دیگر شما هرقدر بیشتر با پول فیاتی که آمریکا در دست دارد مبادله انجام دهید بیشتر زحمت خود را نزول داده اید و دلار های بی ارزش را انباشت کرده اید. اما ارزش واقعی دلار ها کجاست؟
ارزش واقعی پول در جیب کسانی است که طلای واقعی را در اختیار داشته و برای شما رسید های بی ارزش صادر میکنند! سرانجام جامعه ای که در آن اسکناس های بی ارزش وجود دارد چیزی جز سرانجام آن جامعه ای نیست که در آن نزول خواران و ربا دهندگان حضور دارند. در هر دو مورد افرادی که پول و طلا را در اختیار دارند پول دارتر و افراد کارگر و تولید کننده فقیر تر میشوند. ارزش اسکناس های بدون پشتوانه نه در درون آنها بلکه در دست فدرال رزرو است. اسکناس ها برخلاف طلا ارزش ذاتی و ثابتی ندارند، به همین دلیل است که ما با یک ملیون تومان پولی که امسال در اختیار داریم نمیتوانیم همان مقداری که پارسال میتوانستیم با آن خرید کنیم ،کالا بخریم. چراکه پول ایران نیز بر مبنای دلار تعریف میشود و نوسانات دلار بر ارزش پول ما اثر گذار است.
ربای اصلی ربای سازمان یافته ی دلار های بدون پشتوانه است که اثرات آن در جامعه می شود نوسان ارزش پول و کاهش روز به روز قدرت خرید. حال افرادی چون موسوی بجنوردی وقتی می خواهند ربای بانکی را توجیه کنند عذر بدتر از گناه آورده و ناآگاهانه ربای جهانی را دلیل بدون اشکال خواندن آنچه ربای بانکی نامیده میشود عنوان میکنند!
به راستی که امروزه ربا همه جوامع جهان را اسیر کرده است و صاحبان یهودی سازمان های مالی آمریکا چون فدرال رزرو هر روز بیش از قبل وقت و زحمت و ارزش کار مردم را در قبال اسکناس های بی ارزش می دزدند.
امام صادق (ع) می فرماید: «اذا اراد الله بقوم هلاکا ظهر فیهم الربا» «هنگامى که خداوند اراده هلاکت قومى را کند، ربا در میان آنها ظاهر مىگردد» با مطالعه سیستم مالی جهانی آلوده به ربای امروز میتوان به سازوکار هلاکت بار آن پی برد.
نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
برادر من، پنبه این مسئله پیچیده اقتصادی و حوزوی را که نمیشود اینطور زد.
لااقل کمی کارشناسانه تر می نوشتید
البته واسه شما پول خرد تو جیبیتون هست