و اما گوجه! + شعر طنز
رفیق نیمه راهی ، گران شدی ، گوجه /
شریک خوان ازما بهتران شدی ، گوجه /
کنار سفره من و تخم مرغ یادت هست/
چه روزها که تو یار دهان شدی ، گوجه /
تو ۶۰ درصد وزن منی /
ولی حالا رسیده ای به فلک ، آسمان شدی ، گوجه /
سراغ من نمی آیی و ژست می گیری /
کنار موز نشستی گران شدی ، گوجه/
سلام خدمتتان داشت دوش بادمجان /
فراری از همه دوستان شدی ، گوجه/
لبانت آلبالویی و دهانت آناناس/
شبیه خال لب هندوان شدی ، گوجه /
اگر چه هم قد تاریخ سن و سالت هست /
اخیرا از همه جانب جوان شدی ، گوجه /
تو پرتقال نبودی که سال سال بیایی /
میان میوه جماعت نشان شدی ، گوجه /
کیوی غلام نگاهت ، انار خال لبت /
رئیس دسته نام آوران شدی ، گوجه /
تو ماهناز کدامین قبیله ملسی /
که سرور همه واژگان شدی ، گوجه /
حدیث نفس نگویم ، حدیث تقدیر است /
که یک شبه زدی و جاودان شدی ، گوجه /
به بوته گلی کرت های ده سوگند /
به قطره قطره آبی کزان شدی گوجه /
تنت تنیده به گل بود توی آبادی/
به شهر آمدی و نغمه خوان شدی گوجه/
خلاصه با همه حال و روز پیشینت /
سری به هم زده ای ، از سران شدی ، گوجه/
منبع : سمینارشعر
شعر : اسد فرهمند