پرده نشین؛ روایتی از علمایی که میان مردماند و قاضی و پلیسی که نمی خواهند با توصیه مملکت اداره کنند
مگر ما نمی دانیم كه میان روحانیت انسانهای ناسالم كم نیستند؟ مگر آقازاده ها كم اند؟ نیستند مگر آقاهایی كه زاده هایشان را حمایت می كنند؟
به گزارش شیرازه، جلیل محبی مسئول بسیج حقوقدانان در یادداشتی در پارس نیوز نوشته است:
این شبها مخاطب ایرانی تلوزیون داستانی را دنبال می كند كه آسیب هایی از جامعه ما را از سر حكمت به نقد كشیده است. داستانی از روابط خانوادگی، تربیت، خاندان روحانیون، فساد اقتصادی، آقازاده ها، معماری خانه ها، كشاورزی و آسیب های آن، دنیازدگی و آخرت گرایی تا منبر و روضه سیدالشهدا علیه السلام كه من همه را سبك زندگی اسلامی_ایرانی میدانم، فی الجمله دست به هم داده اند تا چند ده میلیون ایرانی را پای تماشای خود بكشانند...
سالیان سال است كه دغدغه علوم اسلامی دارم و سوالات متعدد كه هنر اسلامی و علوم اسلامی هست یا خیر و چنانچه هست چگونه می توان به مرزهای آن دست یافت. از میان همه نظریات مطرح شده در این حوزه آنچه مورد اقبالم واقع شده نظریه ای كاربردی در این زمینه است: علم و هنر اسلامی بدون عالم و هنرمندی كه گوشت و پوست و خونش با دین خدا عجین نشده باشد قابل تحقق نیست.
یادم هست كه در رمان بیوتن امیرخانی شخصیتی را می دیدم آشنا به فقه اسلامی كه صرفاً به عنوان یك سوژه مطالعاتی به فقه نگریسته بود. همه فقه ما را می دانست بدون آن كه با آن همراهی و همدلی كند. مانند این كه مثل منی برود و كابالیسم یا كریشتامورتی بخواند و در آن زبده شود!
هنر و علم اسلامی هم اینگونه است. این كه گفته اند با دستور العمل هنر اسلامی تولید نمی شود از همین روست كه هنرمند باید حرفش را از سراچه دل و از آستانه ذهنش تقدیم نماید و الا می شود شعار و كاسبی با آن ...
خلاصه آنكه هنر و علم اسلامی در یك كلام حاصل مسلمان "شدن" یك انسان با ذوق است كه تجربه صیرورت خود را به نویسندگی و كارگردانی می كند.
سریال پرده نشین از این دست هنر است.
من و ما، این سریال را نه به واسطه این كه در آن روحانی نشان داده كه در خیلی از سریالها و فیلم های سینمایی این كار را كرده اند و نه به این واسطه كه روحانیت را سلامت نشان داده كه باز این كار در بسیاری از آنها اینگونه نشان داده است می بینیم و می پسندیم. این مجموعه را به این واسطه می بینیم كه سریالی از معیارهاست.
مگر ما نمی دانیم كه میان روحانیت انسانهای ناسالم كم نیستند؟ مگر آقازاده ها كم اند؟ نیستند مگر آقاهایی كه زاده هایشان را حمایت می كنند؟
مگر روحانیت ما همه اهل مردم داری اند؟ مگر روحانیت ساده نزیست كم نداریم؟ مگر همه روحانی های ما به فكر حل مشكلات مردم اند؟
مگر در قوه قضاییه ما سفارش پذیری و تبعیض نیست؟ مگر نیروی انتظامی ما بعضاً مرتكب بی عدالتی نمی شود؟
مگر معماری خانه های ما مانند لوكیشن های زیبای این سریال است؟
خیر اما...
این مجموعه تابش نور به نقاطی از جامعه است كه سالم و مسلمان می زید. تابش نور به علمایی است كه در بی خبری رسانه ها با مردم اند و میان مردم. از خدا می ترسند و حب دنیا ندارند و می دانند و باورشان شده است كه حب الدنیا رأس كل خطایا.
نور به زندگی آن قاضی و پلیسی است كه می تواند الگو باشد. به همكاران و هم فكرانش بفهماند قانون باید برای همه اجرا شود و با توصیه عمه و خاله نمی شود مملكت را اداره نمود.
نور به خانه های تاریك و فرسوده ای است كه برجهای سیمان و آهن و سنگ جای آن را گرفته اند. نور به حیاط هایی است كه حوض دارد و اتاقهای كنار هم كه خانواده هایی را كنار هم جمع می كرده است.
این شبها مخاطب ایرانی تلوزیون داستانی را دنبال می كند كه آسیب هایی از جامعه ما را از سر حكمت به نقد كشیده است. داستانی از روابط خانوادگی، تربیت، خاندان روحانیون، فساد اقتصادی، آقازاده ها، معماری خانه ها، كشاورزی و آسیب های آن، دنیازدگی و آخرت گرایی تا منبر و روضه سیدالشهدا علیه السلام كه من همه را سبك زندگی اسلامی_ایرانی میدانم، فی الجمله دست به هم داده اند تا چند ده میلیون ایرانی را پای تماشای خود بكشانند...
سالیان سال است كه دغدغه علوم اسلامی دارم و سوالات متعدد كه هنر اسلامی و علوم اسلامی هست یا خیر و چنانچه هست چگونه می توان به مرزهای آن دست یافت. از میان همه نظریات مطرح شده در این حوزه آنچه مورد اقبالم واقع شده نظریه ای كاربردی در این زمینه است: علم و هنر اسلامی بدون عالم و هنرمندی كه گوشت و پوست و خونش با دین خدا عجین نشده باشد قابل تحقق نیست.
یادم هست كه در رمان بیوتن امیرخانی شخصیتی را می دیدم آشنا به فقه اسلامی كه صرفاً به عنوان یك سوژه مطالعاتی به فقه نگریسته بود. همه فقه ما را می دانست بدون آن كه با آن همراهی و همدلی كند. مانند این كه مثل منی برود و كابالیسم یا كریشتامورتی بخواند و در آن زبده شود!
هنر و علم اسلامی هم اینگونه است. این كه گفته اند با دستور العمل هنر اسلامی تولید نمی شود از همین روست كه هنرمند باید حرفش را از سراچه دل و از آستانه ذهنش تقدیم نماید و الا می شود شعار و كاسبی با آن ...
خلاصه آنكه هنر و علم اسلامی در یك كلام حاصل مسلمان "شدن" یك انسان با ذوق است كه تجربه صیرورت خود را به نویسندگی و كارگردانی می كند.
سریال پرده نشین از این دست هنر است.
من و ما، این سریال را نه به واسطه این كه در آن روحانی نشان داده كه در خیلی از سریالها و فیلم های سینمایی این كار را كرده اند و نه به این واسطه كه روحانیت را سلامت نشان داده كه باز این كار در بسیاری از آنها اینگونه نشان داده است می بینیم و می پسندیم. این مجموعه را به این واسطه می بینیم كه سریالی از معیارهاست.
مگر ما نمی دانیم كه میان روحانیت انسانهای ناسالم كم نیستند؟ مگر آقازاده ها كم اند؟ نیستند مگر آقاهایی كه زاده هایشان را حمایت می كنند؟
مگر روحانیت ما همه اهل مردم داری اند؟ مگر روحانیت ساده نزیست كم نداریم؟ مگر همه روحانی های ما به فكر حل مشكلات مردم اند؟
مگر در قوه قضاییه ما سفارش پذیری و تبعیض نیست؟ مگر نیروی انتظامی ما بعضاً مرتكب بی عدالتی نمی شود؟
مگر معماری خانه های ما مانند لوكیشن های زیبای این سریال است؟
خیر اما...
این مجموعه تابش نور به نقاطی از جامعه است كه سالم و مسلمان می زید. تابش نور به علمایی است كه در بی خبری رسانه ها با مردم اند و میان مردم. از خدا می ترسند و حب دنیا ندارند و می دانند و باورشان شده است كه حب الدنیا رأس كل خطایا.
نور به زندگی آن قاضی و پلیسی است كه می تواند الگو باشد. به همكاران و هم فكرانش بفهماند قانون باید برای همه اجرا شود و با توصیه عمه و خاله نمی شود مملكت را اداره نمود.
نور به خانه های تاریك و فرسوده ای است كه برجهای سیمان و آهن و سنگ جای آن را گرفته اند. نور به حیاط هایی است كه حوض دارد و اتاقهای كنار هم كه خانواده هایی را كنار هم جمع می كرده است.
* * *
اینكه مردم ما به حق از خیلی از آسیب ها ناراحتند و شاكی علتی بس واضح دارد. الگوی حكومت داری برای مردم ما عهد نامه مالك است و سبك زندگی ائمه اطهار. از رهبری عزیزمان و تعداد معدودی از مسؤولین كه بگذریم كدام صاحب منصب ما نشان داده است كه آن گونه زندگی می كنند...
پرده نشین سریال معیارهاست. برای این كه فراموش نكنیم چگونه باید به مردم محبت كنیم...
نظرات بینندگان