«رفراندوم کنیم»؛ آب نبات چوبی روحانی به طرفدرانش
به گزارش شیرازه به نقل از تریبون مستضعفین؛ هرمس ایرانی در پلاس نوشت:
پیشنهاد می کنیم دولت میزان تطابق قولها و شعارهای داده شده را با فعالیت های انجام گرفته را به رفراندوم گذارد
محمدرضا باقری دیگر کاربر گوگل پلاس نوشت:
آقای حقوقدان رفراندوم ۹۷ درصدی یارانه ای ملت را فراموش کرده!
مجتبی دانشطلب اینگونه واکنش نشان داده است:
انرژی هستهای که جای خود دارد، اگر درباره غنیسازی هم همهپرسی برگزار شود نتیجهاش آنقدر غافلگیرکننده خواهد بود که هیچ راهی جز ادعای تقلب برای بعضیها باقی نمیماند. مخصوصا که مراجع و رهبری هم ممکن است نظر صریحشان را اعلام کنند.
چون هیچ دل خوشی از مجلس ندارم شخصا از برگزاری همهپرسی در هر موضوع مهمی استقبال میکنم، اما چون اصلاحطلبهای ایران عموما دروغگو هستند و اخلاق باخت ندارند بعد از همهپرسی برمیگردند و باز کار خودشان را میکنند.
تقریبا هیچ انتخاباتی نیست که نتیجه دلخواه اصلاحطلبها را نداشته باشد و زیر سوال نرفته باشد. اگر هم نتوانند ادعای تقلب کنند إن قلت میآورند و بحثهای جدیدی را پیش میکشند که باید برای آنها هم همهپرسی دوباره برگزار شود و همینطور ادامه میدهند.
خلاصه همهپرسی خوب است، اما در ایران و با این وضع جالبش بعید است فایدهای به حال مردم برساند.
اما علی صابری دیگر کاربر این شبکه اجتماعی مفصلتر به این مساله پرداخته و نوشته است:
شما یادتان نمی آید. سالهای اول دانشجویی
ما بود که مجلسِ ششمی ها لوایح دوقلو را برای افزایش اختیارات رئیس جمهور و
کاهش اختیارات نهادهای حاکمیتی مطرح کردند و چون احتمال رد در شورای
نگهبان می دادند، یک پکیج تهدیدآمیز ضمیمه اش کردند؛ اگر شورای نگهبان لوایح را رد کند، خودمان به رفراندوم می گذاریم . اوایل فقط حرفِ به رفراندوم گذاشتن لوایحِ بود ولی کم کم آش شور شد و محمدرضا خاتمی از به رفراندوم گذاشتن همه چیز گفت:
«ما حاضریم رفراندوم کنیم که آیا مجلس ششم بماند یا برود. ما حاضریم
رفراندوم کنیم که رئیس جمهور بماند یا برود، رئیس قوه قضائیه بماند یا
برود، اعضای شورای نگهبان بمانند یا بروند، مجلس بماند یا برود»
تاج زاده گفت:
« نظارت استصوابی، حق تذکر رئیس جمهور و اخطار قانونی اساسی به هر یک از
قوا، مصونیت نمایندگان، حدود اختیارات شورای نگهبان، نحوه تشکیل هیات منصفه
مطبوعات، قانون اداره صدا و سیما و جرم سیاسی مواردی هستند که می توان به
همه پرسی گذاشت»
ظاهرا برگ برنده دست اصلاح طلبان بود چراکه اکثریت مجلس را داشتند و
مطمئن بودند دو سومِ لازمِ اصل ۵۹ را به راحتی آب خوردن به دست می آورند.
اما مشکل جدی این بود که رای دو سومِ نمایندگان برای برگزاری رفراندوم
خود، یک مصوبه محسوب می شد و محتاجِ تایید شورای نگهبان بود. شورای نگهبان
در پاسخ به استفساریه اسفند سال ۸۱ صراحتا این مطلب[و شمول اصل ۹۴ قانون
اساسی نسبت به اصل ۵۹] را اعلام کرد. پس رفراندوم بی رفراندوم!. حتی اگر
رای دو سومی مجلس به دست می آمد، قطعا به در بسته ی شورای نگهبان می خورد.
ناگفته پیداست که در آن مقطع، نظر مجمع تشخیص هم[که باید در فرض اختلاف
ورود پیدا می کرد] به شورای نگهبان نزدیک تر بود.
اینجای کار گام دوم پکیج تهدید رو شد؛ اگر لوایح، سپس طرحِ رفراندوم رد شود از حاکمیت خارج می شویم و استعفای دسته جمعی در دستور کار قرار می گیرد. شکستِ این گام هم برنداشته، روشن بود. اولا حرفی گنده تر از دهان این گروه بود و ثانیا و مهمتر، با مشیِ معتدل و آرامِ آقای خاتمی معارض بود و حمایت ایشان را به دست نیاورد. نماینده گلستان که به عنوان اولین نفر، تیاتر استعفا راه انداخته بود دست از پا درازتر و با اعتراض به خاتمی، استعفایش را پس گرفت. ادامه داستان را همه می دانید. گذر از خاتمی و انتخاب احمدی نژاد و هشت سال غلط کردم که تا الان ادامه دارد.
حالا مسئله این است: آن شکست در شرایطی رخ
داد که دولتِ بیست میلیونی و اکثریت قاطع مجلس دستِ اصلاح طلبان بود. محل
نزاع هم مسئله اختیارات رئیس جمهور و کاهش قدرتِ نهادهای حاکمیتی بود که
علی الفرض و بنا به تصورِ طراحان[نسبت به تعلیق غنی سازی] حمایت مردمی
بیشتری را به دست می آورد. حالا چه شده که جناب روحانی درست زمانی که دولتش
اقتدار و رای بسیار کمتری از دولت خاتمی دارد و در مجلس هم حداقل نفوذ را
ندارد و یقین دارد نمی تواند دو سوم رای نمایندگان را کسب کند، چنین بحثی
را مطرح می کند؟ پاسخ روشن است؛ انحرافِ حواسِ [نه فقط مردم که] طرفدارانش
از وعده هایی که داده و برآورده نشده؛ از گشایش سیاسی و سکوتِ در مقابل
جولانِ اصولگرایان در نُه دی بگیر تا به من چه؟ گفتن در مسئله حصر و
کوتاه آمدن در مورد وزارت علوم و مبسوط الیدی اصولگرایان در وزارت کشور و
اوضاع فعلیِ وزارتِ فرهنگ. بخصوص در این مقطع، مشیِ ضداصلاحاتیِ وزارت
ارشاد نیاز به یک لاپوشانی جدی دارد؛ از کاری که با شجریان کردند و احمدی
نژاد هم نکرده بود تا توقیفِ فیلمی که مجوز ساخت و اکران داشته تا قلع و
قمع بسیاری از فیلمها در جشنواره فجر که دارد تبدیل به جشنواره عمار می
شود.
زبان حال: با این اوضاع، باید طرفدارانم را با یک آب نبات چوبی مشغول
کنم و البته طرفداران میانمایه و کم توقع و ریاضت کشِ من به بادامی می
سازند.
برخلاف موارد سابق، مشاوران رئیس جمهور حواس پرت کنِ خوبی جسته
اند. خنده دارِ این وسط ، شعف و ذوقِ روحانیون[طرفدراران روحانی] است؛ چیزی
که دستتان دادند[رفراندوم] آب نبات هم نیست. رئیس جمهور، چوبِ لیس خورده ی
مشارکتی های ۸۰ را جلوتان انداخته و شما بیچاره ها به سمتش هجوم می برید؟
تقی دژاکام در مطلب طنزی اینگونه در گوگل پلاس نوشته است:
قبل از آنکه رفراندوم را برگزار کنید
قبل از آنکه رفراندوم را برگزار کنید، لطفاً یک آئین نامه بنویسید تا مردمی که نباید در این همه پرسی شرکت کنند تکلیف خودشان را بدانند. مثلاً افراد و گروههای زیر در این انتخابات رأیشان را توی صندوق رفراندوم شما بکنند یا نه:
- صنف لبوفروش
- رانندگان تاکسی
- کسانی که شناسنامه ندارند و کسی نمیشناسدشان
- کسانی که از سرما میلرزند
- دانشجویان عضو تشکلهای اسلامی و انقلابی که در جلسات دانشجویی اجازه حضور یا اظهار نظر ندارند
- کسانی که به دلایل مختلف سواد کافی ندارند و «بیسواد» شناخته میشوند
- کسانی که به دلیل سوء مدیریتها به عنوان «بیکار» شناخته میشوند.
- کسانی که از جاهای خاص حقوق میگیرند
- اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بخصوص آنها که هم رسانه دارند و هم آموزشهای نظامی و اسلحه شناسی را گذراندهاند
- نویسندگان و کارکنان روزنامههای کیهان، وطن امروز، جوان و خبرگزاریهای فارس، تسنیم، مشرق و سایتهای رجانیوز، جهان نیوز و …
- کسانی که بدون توجه به توصیهها و تهدیدهای دولت محترم، از گرفتن یارانه قانونی خود انصراف ندادند (چیزی در حدود ۷۳ میلیون نفر)
- کلیه کسانی که میکوشند به شیوه انبیای عظام و اهل بیت «علیهم السلام« مردم را تا حد ممکن به بهشت الهی هدایت کنند
- کلیه کسانی که مخاطب خاص رئیس جمهور محترم در عبارت «بروید به جهنم» محسوب میشوند.
-همه کسانی که «افراطی» قلمداد میشوند هم حق رأی دادن ندارند؟
- کسانی که اصلاح طلبان به آنها «متحجر» میگویند هم در انتخابات نباید شرکت کنند؟
- «تازه به دوران رسیدهها»هم نباید رأی بدهند و در این مورد، سن رأی
دهندگان باید در حدود میانگین سنی اعضای دولت جناب آقای روحانی باشد بلکه
بیشتر؟!
- شهروندان «نفهم»، «کم تحمل»، «ترسو» و … هم نباید در «همه» پرسی شرکت کنند؟
- و بالاخره تمام میلیونها نفری که از سال ۸۴ تا ۹۲ به کسانی مثل «محمود
احمدی نژاد»، «لاریجانی»، «قالیباف»، «سعید جلیلی»، «غرضی» و …رأی دادند و
به قول اصلاح طلبها از این رأی خودشان «توبه» نکردند!
آیا اینها حق رأی دادن در این رفراندوم را ندارند؟ و اگر ندارند، چند نفر حق شرکت و رأی دادن دارند؟!
زیاده جسارت است…
بياد دوران بچگي هامون