پنج شنبه ها با شهدا:
عبدالله اسکندری سرداری که سرش بر نیزه رفت/ «تصدقت شوم برایم دعا کن»
در همان تماس آخر به من گفت تصدقت شوم برایم دعا کن، اتفاقاً همرزمانش هم خندیدند. من با خنده گفتم: دوستانت میخندند !گفت اشکال ندارد بگذار بخندند. آخرین جمله ایشان به من همین بود؛«تصدقت شوم برایم دعا کن.»
به گزارش سرویس قطعه شهدای شیرازه، سردار شهید حاج عبدالله اسکندری هرچند رزمندهای نامآور در جنگ تحمیلی بود، اما نام او وقتی سرزبانها افتاد که پیکر مطهرش پس از شهادت به دست گروه تروریستی «اجناد الشام» افتاد و ابوجعفر نامی که از فرماندهان این گروه تروریستی بود سر از تن بیجانش جدا کرد و تصاویر آن را در فضای مجازی منتشر ساخت. البته طولی نکشید که وعده خدا محقق شد و با کشته شدن ابوجعفر به دست ارتش سوریه، این بار تصویر لاشه او بود که در معرض دید جهانیان قرار گرفت و دل همه دوستداران شهید را شاد کرد. سردار اسکندری از مدافعان حرم در سوریه و رئیس سابق بنیاد شهید استان فارس بود که در نهایت پس از سالها مبارزه و مجاهدت به آرزوی قلبیاش رسید و در دفاع از حرم حضرت زینب کبری(س) در اولین روزهای خردادماه سال 93 به شهادت رسید.
آن طور که اعظم سالاری همسر شهید اسکندری می گوید: عبدالله اسکندری سال 1360 ازدواج کرده و یک پسر و 2 دختر دارد. این شهید در تمام هشت سال دفاع مقدس در جبهه حضور داشت. اولین حضور وی در جبهه سوسنگرد بود. شهید اسکندری سردار جاویدالاثر حاج
احمد متوسلیان بود و در مدت حضور در جبههها
تکتیرانداز، تیربارچی، نیروی اطلاعات شناسایی و… بود. در عملیات خیبر
فرمانده سپاه لار بود. در عملیات بدر جانشین فرمانده گردان، در والفجر ۸
جانشین رئیس ستاد تیپ الهادی بود و در عملیاتهای کربلای ۱، ۳، ۴، ۵ و ۸
رئیس ستاد تیپ الهادی بود. شهید در عملیات والفجر ۱۰ جانشین تیپ مهندسی و
در عملیات بیتالمقدس۴ فرماندهی تیپ مهندسی را بر عهده داشت. از دیگر
مسئولیتهای وی فرماندهی مهندسی رزمی ۴۶ امام هادی (ع)، فرماندهی تیپ
۴۶ امام هادی(ع)، فرماندهی مهندسی رزمی قرارگاه مدینه منوره، فرماندهی
مهندسی تیپ ۴۲ قدر و فرماندهی مهندسی رزمی جبهه مقاومت بود.او در
عرصههای سازندگی هم فعالیت داشت که در احداث سد کرخه احداث جاده نیریز
در استان فارس، طرح توسعه نیشکر، اجرای طرحهای سد و بسیاری دیگر از
فعالیتهای جهادی سهم ویژه ای داشت. بعد از پایان جنگ سردار دو سالی در منطقه فعالیت داشت اما بعد به شیراز آمد و در پنج سال اخیر مدیریت بنیاد شهید و امور ایثارگران شیراز را بر عهده داشت. شهید خیلی
با خانواده شهدا و جانبازان مأنوس شده بود تا آنجا که میتوانست در رفع
مشکلات و مسائل آنها کوشش میکرد. صبر، خوشرویی و متانت ایشان زبانزد
بود خیلی تحمل داشت.
نحوه اعزام به سوریه
کمی قبل از اعزامشان به سوریه به من گفتند که احتمالاً سفری به لبنان داشته باشند. کمی بعد یعنی نزدیک مراسم اعتکاف بود که به من گفتند دوست دارند در این اعتکاف شرکت کنند و بعد راهی شوند. هنوز دستور اعزام ایشان صادر نشده بود که شهید به مراسم اعتکاف رفتند. خیلی خوشحال بود که میتواند در اعتکاف شرکت کند.
بعد از بازگشت به من گفتند که سفر ایشان به لبنان نیست. بلکه ایشان باید راهی سوریه شوند. زمان خداحافظی در فرودگاه به ایشان گفتم: کی بر میگردید؟ گفتند: دو ماه دیگر.
میدانستم این رفتن با همه رفتنهای این چند ساله تفاوت دارد. دل من هم با او رفت.
طبق وعده یک روز درمیان با من حرف زدند. درست شب قبل شهادت زنگ زدند و با تک تک بچهها صحبت کردند.
آخرین جمله شهید اسکندری
آخرین جمله ایشان را همیشه به یاد دارم، در همان تماس آخر به من گفت تصدقت شوم برایم دعا کن، اتفاقاً همرزمانش هم خندیدند. من با خنده گفتم: دوستانت میخندند !گفت اشکال ندارد بگذار بخندند. آخرین جمله ایشان به من همین بود؛«تصدقت شوم برایم دعا کن.»
از طریق یکی از دوستان متوجه شدیم که با پسرم تماس گرفته بودند. من از پسرم
خواستم تا به خواهرهایش حرفی نزند. دو روز تحمل کردیم و به دخترها چیزی
نگفتیم. روز سوم بود که از صحت خبر شهادت همسرم مطمئن شدیم، به دخترها هم
گفتیم. همان لحظه من دعا کردم که خدایا یک صبر زینبی به من عطا کن. خدا
میداند از آن لحظه به بعد خدا به من آرامشی داد تا بچهها را آرام کنم.
مردم و فامیل و دوستان نگران بودند و ناراحت اما وقتی آرامش من را میدیدند
آرام میشدند و من این را از برکت وجود خانم زینب(س) میدانم. عکسهای
شهادت همسرم را هم با بچهها همان شب نگاه کردم. آن لحظه فرموده خانم حضرت
زینب(س) در ذهنم تداعی شد که: ما رایت الا جمیلا. خدا را شاهد میگیرم
مصداق جمله ایشان در وجود من متبلور شد. من غیر زیبایی چیزی ندیدم. بچهها
خوشحالند که پدر به آرزویشان رسید.
ناگفته های سردار سلامی از شهید اسکندری
جانشين فرمانده كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي با تصريح اينكه شهيد اسكندري به تمام مقامات، درجات و مسئوليت هاي دنيوي كاملا بي اعتنا بود، يادآور شد: شهيد اسكندري دل دريايي، روح آسماني و صفاي باطن داشت؛ گاه رئيس ستاد تيپ بود و گاهي راننده تيپ؛ ايشان دوبار از مسئوليت عالي در تيپ 46 كناره گرفت و در خط مقدم راننده لودر و بولدزر شد.
.
نگارش کتاب سیره سردار «عبدالله اسکندری»
اکبر صحرایی نویسنده رمان حافظ هفت می گوید: در حال نگارش زندگی نامه سردار شهید عبدالله اسکندری هستم از سوی نشر شاهد به بنده پیشنهاد شده و تا پایان سال 94 آماده چاپ خواهد شد.
کمی قبل از اعزامشان به سوریه به من گفتند که احتمالاً سفری به لبنان داشته باشند. کمی بعد یعنی نزدیک مراسم اعتکاف بود که به من گفتند دوست دارند در این اعتکاف شرکت کنند و بعد راهی شوند. هنوز دستور اعزام ایشان صادر نشده بود که شهید به مراسم اعتکاف رفتند. خیلی خوشحال بود که میتواند در اعتکاف شرکت کند.
بعد از بازگشت به من گفتند که سفر ایشان به لبنان نیست. بلکه ایشان باید راهی سوریه شوند. زمان خداحافظی در فرودگاه به ایشان گفتم: کی بر میگردید؟ گفتند: دو ماه دیگر.
میدانستم این رفتن با همه رفتنهای این چند ساله تفاوت دارد. دل من هم با او رفت.
طبق وعده یک روز درمیان با من حرف زدند. درست شب قبل شهادت زنگ زدند و با تک تک بچهها صحبت کردند.
آخرین جمله شهید اسکندری
آخرین جمله ایشان را همیشه به یاد دارم، در همان تماس آخر به من گفت تصدقت شوم برایم دعا کن، اتفاقاً همرزمانش هم خندیدند. من با خنده گفتم: دوستانت میخندند !گفت اشکال ندارد بگذار بخندند. آخرین جمله ایشان به من همین بود؛«تصدقت شوم برایم دعا کن.»
خبر شهادت
ناگفته های سردار سلامی از شهید اسکندری
جانشين فرمانده كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي با تصريح اينكه شهيد اسكندري به تمام مقامات، درجات و مسئوليت هاي دنيوي كاملا بي اعتنا بود، يادآور شد: شهيد اسكندري دل دريايي، روح آسماني و صفاي باطن داشت؛ گاه رئيس ستاد تيپ بود و گاهي راننده تيپ؛ ايشان دوبار از مسئوليت عالي در تيپ 46 كناره گرفت و در خط مقدم راننده لودر و بولدزر شد.
.
نگارش کتاب سیره سردار «عبدالله اسکندری»
اکبر صحرایی نویسنده رمان حافظ هفت می گوید: در حال نگارش زندگی نامه سردار شهید عبدالله اسکندری هستم از سوی نشر شاهد به بنده پیشنهاد شده و تا پایان سال 94 آماده چاپ خواهد شد.
نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
هدیه به روح سردار بی سر شهید حاج عبدالله اسکندری صلوات . . .
جز زیبایی هیچ ندیدم !
ومردان با اخلاص وپاک که راست قامتان جاودانه تاریخ هستند