اقوام کاغذی شیراز؛ از چشم بادامیها در شرق آسیا تا خواهر سیاه در آفریقا
به گزارش سرویس فرهنگی شیرازه،
خواهر خواندگی؛ پیوندی بین مردم دو شهر که گاها فرسنگ ها از هم فاصله دارند
اما به خاطر اشتراکاتشان یکدیگر را به خواهرخواندگی می پذیرند. اشتراکاتی
مثل دو شهر تاریخی، دو شهر مذهبی، دو شهر علمی
یا دانشگاهی، دو بندر و یا حتی دو نماد مشترک. حتی این اشتراکات می تواند در مواقعی دربردارندهی
وسعت جغرافیایی، جمعیتی، جایگاه سیاسی، تجاری و…را هم شامل شود .
معمولا شهرهایی که با هم پیوند خواهرخواندگی دارند، در احداث مراکز خرید و مجموعه های تفریحی، اجرای طرح های شهری، توسعه حمل و نقل عمومی و جذب گردشگر تجربیات خود را در اختیار یکدیگر قرار می دهند و از توان یکدیگر نهایت استفاده را می برند.
وقتی مدیران شهری برای بستن قرارداد خواهر خواندگی به کشورهای مقصد سفر می کنند با سر و صدای فراوان و افتخار از فراهم شدن زمینه برای «رشد همکاری های فی مابین» سخن به میان می آورند و از توافقات بیشمار خبر می دهند اما خیلی زود تب این همکاری ها و توافق ها و تفاهم نامه ها می خوابد! و قول و قرارها به فراموشی سپرده می شود و در عمل، چند قرارداد محدود و همکاری کوتاه مدت فی مابین رد و بدل شده و تنها نام شهری به فهرست بلند و بالای خواهرخوانده های شهری همانند شیراز اضافه می شود که هیچ کارآمدی برجسته ای ندارد.
در حال حاضر زمینه و میزان همکاری های فی مابین، میان شیراز و شهرهای نیکوزیا، دوشنبه، چونگ کینگ، پونا، برلین، رم، اسلام آباد، آستین، مسکو، سنت پترزبورگ، کویت، کوالالامپور، تشوانه، کاراکاس، بوداپست، آنکارا، هاوانا و وایمار به عنوان خواهر خوانده های شیراز مشخص نیست و معلوم نیست اصولا چه اشتراکی بین شیراز و برخی شهرهای مذکور وجود دارد.
البته باید شهرهایی همچون «قدس»، «قونیه»، «کَش کاش» را هم باید به این فهرست اضافه کرد که بر اساس گزارش برخی رسانه ها قرار بوده به لیست قوم و خویش های شهر شیراز اضافه شوند اما هیچ اطلاعاتی از بسته شدن یا نشدن قرارداد خواهر خواندگی شیراز با این شهرها در دسترس نیست.
مظاهری زاده مدیر روابط عمومی شهرداری شیراز دی ماه سال 92 گفته است: در حال حاضر بحث خواهر خواندگی 3 شهر نجف اشرف عراق، قونیه ترکیه و ایروان ارمنستان در دستور کار ما است که در صورت موافقت طرفین این شهرها به جمع خواهر خوانده های شیراز می پیوندند و تعداد خواهر خوانده های شهر شیراز به رقم 7 می رسد!
فارغ از این که تعداد خواهرخوانده های واقعی شیراز
چند شهر است باید از شهرداری شیراز در خصوص برقراری پیوند خواهرخواندگی با
شهرهای
مشهور گوشه و کنار دنیا تقدیر کرد اما سوال اینجاست، چقدر مفاد تفاهم
نامهها پیگیری شده و چه میزان از ظرفیت این شهرها در فضای فعلی تحریم در
زمینه هایی مانند گردشگری و تجارت استفاده شده است؟ هزینه و فایده پیوند
خواهر خواندگی با این شهرها چقدر است؟ چرا در کنار گزارش های متفاوت از
عملکرد مدیران، گزارشی از ثمرات خواهر خواندگی ارائه نمی شود؟ ضرورتی وجود
ندارد یا الزامی نیست؟
آیا بهتر نیست مدیران شهری شیراز به جای افزودن به دامنه قوم و خویشی با سایر شهرها، به عمیق تر شدن پیوندهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی با خواهران فعلی شیراز بیاندیشند؟ صدالبته اگر فعالیت خواهرخوانده ها نمایشی نباشد.