اصلاحطلبان و برنامههای چندگانه برای حضور در صحنه
شوراهای مختلف اصلاحطلبان چه میکنند؟/ از عارف تا ناطق همه گزینههای سرلیستی اصلاحطلبان
آرایش سیاسی اصلاحطلبان در آستانه انتخابات مجلس دهم حکایت از چندپارچگی آنها دارد.
به گزارش شیرازه، فتح
سنگر به سنگر، خیز دوباره، تکمیل پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم،
تکرار مجلس ششم و عناوینی از این دست راهبردهایی بوده که از سوی شخصیتها و
تحلیلگران سیاسی اصلاحطلب در ماههای اخیر برای ترسیم آنچه در جریان
انتخابات مجلس دهم پیشروی اصلاحطلبان قرار دارد عنوان گذاشته شده است.
شاید چند مانده به انتخابات ریاستجمهوری یازدهم کمتر اصلاحطلبی امید به
بازگشت و فرصت عرضاندام مجدد اصلاحطلبان در چشمانداز کوتاهمدت و
میانمدت داشت اما پیروزی دولت منادی اعتدال فضایی فراهم ساخت که در جریان
2سال گذشته نیروهای سیاسی و اجتماعی اصلاحطلب دست به بازسازی و بازآرایی
سیاسی و تشکیلاتی خود بزنند و مهیای حضور در رقابتهای سیاسی درون نظام
باشند. این مهم از رهگذر استراتژیهایی همچون اعتمادسازی نظام، به حاشیه
راندن نیروهای تندرو، فاصله گرفتن از تشکلهای پرحاشیه و حساسیت برانگیز و
فعالیت در قالب تشکیلات جدید و نوظهور، اصلاح و تعدیل انگارههای گفتمانی
و... صورت گرفته است. اگرچه همچنان سردمداران قدیمی اصلاحطلبان پیشبرنده
برنامهها هستند اما تلاش شده فعالیت نیروهای یاد شده در پشت پرده دنبال
شود و فعالیتهای سیاسی و رسمی از طریق چهرههای جوانتر و کمحاشیهتر
دنبال شود. اصلاحطلبان همچنین در شرایطی قصد دارند به فضای فعالیتهای
رسمی بازگردند که دولت مستقر اگرچه با حمایت آنها بر سرکار آمده اما داعیه
اعتدالی دارد و موتلفانی از جناح رقیب را هم با خود همراه میبیند. از
همینرو فعالیتهای سیاسی اصلاحطلبان بدون در نظر گرفتن دولت و موتلفانش
قابل تصور نیست. همچنین تشکلهای نوظهور اصلاحطلب همچون ندای ایرانیان شکل
گرفتهاند یا برخی تشکلهای قدیمیتر همچون اعتدال و توسعه پس از قدرت
گرفتن دولت یازدهم موقعیتی جدیتر یافتهاند تا بدین ترتیب تصور فعالیت
تکروانه برای اصلاحطلبان با دشواری روبهرو باشد آن هم در شرایطی که در
کموکیف توفیق پروژه اعتمادزایی و جلباعتماد نظام تردیدهای جدی وجود دارد و
هنوز روشن نیست چه تعداد از نامزدهای اصلاحطلب خواهند توانست از فیلتر
شورای نگهبان عبور کنند. چنین شرایطی موجب به تصویر کشیده شدن مجدد فضای
رقابتهای ریاستجمهوری۱۳۸۴ برای اصلاحطلبان شده که شقاق و چندپارچگی شکست
سختی را برای آنها به همراه داشت. در چنین شرایطی آیا میتوان حضور
یکپارچه و منسجم اصلاحطلبان در صحنه را متصور شد؟
اصلاحطلبان و برنامههای چندگانه برای حضور در صحنه
اوایل اردیبهشتماه رسانههای اصلاحات خبر از تشکیل شورای راهبردی به ریاست موسویلاری و زیرنظر شورای مشورتی اصلاحطلبان دادند و تشکیل این شورا را گام مهمی در طرح جامع اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس دهم ارزیابی کردند. پس از تشکیل شورای مشورتی، کارگروههای مختلفی برای عملیاتی کردن گامهای بعدی اصلاحطلبان زیرنظر این شورا کار خود را آغاز کردند. کارگروههای سیاسی و انتخابات، احزاب و استانها، اصناف، نخبگان، بانوان و جوانان، امور اجرایی و تشکیلات و رسانه از جمله کارگروههایی هستند که بنا بر روایت رسانههای اصلاحطلب زیرمجموعه شورای مشورتی شکل گرفته است. همچنین از درون 2کارگروه «سیاسی و انتخابات» و «احزاب و استانها»، به منظور تمرکز بیشتر در تصمیمسازیهای کلان و همینطور لزوم توجه به استانها در انتخابات مجلس، «کمیته راهبردی» تشکیل شده است. ریاست کمیته راهبردی بر عهده موسویلاری، وزیر کشور دولت اصلاحات گذاشته شده و این کمیته محوریت کار انتخابات را در اردوگاه اصلاحطلبان بر عهده داشته است. این کمیته ترسیمکننده خطوط کلی و در نهایت هماهنگکننده کلان است و در امور جزئی حوزههای انتخابیه و تعیین نامزدها دخالتی ندارد. همچنین گفته شده که سازوکار انتخاب کاندیداها، همان سازوکاری است که اصلاحطلبان در سال۷۶ از آن بهره بردهاند. نکته قابل توجه اینکه هادی خامنهای اخیرا در گفتوگویی از فعال بودن جلسات شورای هماهنگی جبهه اصلاحات خبر داده و اینکه جلسات این شورا در همه استانها برگزار میشود: «حضور اصلاحطلبان در تمام انتخاباتهای پس از انقلاب را هم همین شورا مدیریت کرده و اکنون هم ما مشغول برنامهریزی و سیاستگذاری برای انتخابات مجلس دهم هستیم.» (خبرآنلاین، ۲۲ شهریور ۱۳۹۴) حال اینکه آیا این شورا در هماهنگی با شورای راهبردی فعالیت میکند یا نه چندان روشن نیست اما آنچه مشخص است اینکه اصلاحطلبان از طریق سازوکارهایی میکوشند با ایجاد تمرکز از بالا مانع از افتراق بدنه شوند و هماهنگی کلیه سلایق و نیروها را فراهم سازند.
اصلاحطلبان و دغدغه تایید صلاحیت
آنچنان که رسانهها خبر میدهند و تحلیلها حکایت دارند به نظر میرسد راهبردهایی هم تا اینجای کار مورد اجماع باشند. از جمله تاکید بر رهبری رئیس دولت اصلاحات و وارد شدن در انتخابات با محوریت وی که تقریبا از سوی اکثر گروههای اصلاحطلب مورد اجماع قرار دارد. در این راستا تاکید بر ارائه یک لیست سراسری با حمایت رئیس دولت اصلاحات دنبال شده که بتواند مبنایی بر جلوگیری از تفرقه باشد. همچنین عناوینی همچون نهضت ثبتنام حداکثری!! بر مبنای تاکید بر ثبتنام همه کسانی که واجد شرایط هستند به این منظور که اگر شورای نگهبان عدهای از آنان را ردصلاحیت کرد چهرههای جایگزین داشته باشند هم مورد اتفاقنظر بوده است. آنچنان که بسیاری اصلاحطلبان هم چون هادی خامنهای تاکید دارند: «اصلاحطلبان به این امر واقف هستند که ممکن است رده اول کاندیداهای اصلاحطلب که شامل اصلاحطلبان شناخته شده است، ردصلاحیت شوند. بنابراین ما پیشبینی حضور کاندیداهای رده دوم و سوم را برای حضور در لیست اصلاحطلبان انجام دادهایم و هماکنون هم مشغول فراهم آوردن مقدمات کار هستیم. براساس اخبار، شواهد و تهدیدها پیشبینی میشود ممیزی شدیدتری برای تایید صلاحیت کاندیداهای اصلاحطلب وجود داشته باشد.» (خبرآنلاین، ۲۲ شهریور ۱۳۹۴)
اصلاحطلبان در آستانه انتخابات مجلس دهم میدانند چهرههای شناخته شده اصلاحطلب به دلیل اتفاقات روی داده در جریان فتنه۸۸، از سوی شورای نگهبان ردصلاحیت خواهند شد، از همینرو به انتخاب نیروهای جوان، کمتر شناختهشده و کمحاشیهتر برای حضور در انتخابات مجلس روی آوردهاند تا بتوانند از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند. همچنین یکی از رسانههای اصلاحطلب از طرح اصلاحطلبان برای پخش کردن نیروهای این جریان در شهرهای مختلف خبر داده است. نامهنیوز در این باره نوشته:«اصلاحطلبان که میدانند رقابت در تهران فشرده و سخت است و اصولگرایان تصمیم دارند نیروهای شناخته شده خود را از این شهر راهی پارلمان کنند، بهدنبال طرحی برای تقسیم نیروهای خود در شهرهای مختلف کشور هستند. اصلاحطلبان نمیخواهند تمام تمرکز خود را متوجه شهر تهران کنند بهخاطر همین تصمیم دارند برخی از شناختهشدهترین نیروهای خود را از دیگر شهرهای کشور بهویژه شهرهای بزرگ مانند اصفهان، تبریز و یا شیراز راهی مجلس کنند. آنها با این استدلال که ما در انتخاباتهای گذشته تمام توان خود را در تهران استفاده میکردیم و از شهرستانها غافل بودیم، بهدنبال این هستند که رأی شهرستانها را به خود اختصاص دهند. درکنار رقابت درشهرستانها قطعا هر دو جناح به شهر تهران نگاه ویژهای دارند و هر دو گروه تلاش میکنند نفرات اول این شهر را به خود اختصاص دهند. اصلاحطلبان و اصولگرایان سعی میکنند در رأس نمایندگان شهر تهران، فردی از آنها حضور داشته باشد. میتوان گفت که از همین حالا رقابت سختی میان حدادعادل و عارف برای کسب رأی اول تهران ایجاد شده است. حدادعادل بهعنوان کسی که در 3دوره گذشته مجلس نفر اول مردم تهران بوده و عارف هم بهعنوان کسی که اصلاحطلبان به او بهعنوان یک سرمایه در انتخابات مجلس نگاه میکنند.» (نامهنیوز، ۲۳ شهریور ۱۳۹۴) علیرغم چنین راهبردهایی برای نیل به پیروزی آنچه بیش از هر چیز اصلاحطلبان را در مسیر پیشرو دچار مشکل کرده تشتت و افتراقی است که گریبانگیر آنها بوده و علیرغم تلاشهایی برای ایجاد اجماع حول رئیس دولت اصلاحات در ناسازگاری گروههای مختلف اصلاحطلب خود را نشان میدهد.
اصلاحطلبان چند پارچه
1- محمدرضا عارف و اصلاحطلبان میانهرو: این گروه از اصلاحطلبان در طول سالهای دوران اصلاحات و حتی سالهای پس از آن از سوی گروههای پیشروی اصلاحطلب همچون حزب منحله مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با عناوینی همچون اصلاحطلب بدلی و یا غضنفرهای اصلاحطلب خوانده میشدند و عناوینی همچون کندروی و سازشکاری به آنها اطلاق میشد. هرچند در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم در شرایط اجبار، اصلاحطلبان ناگزیر از حمایت از عارف شدند اما باز هم نیروهای تندروی اصلاحطلب در شرایط حمایت بدنه اجتماعی و نیروهای جوان اصلاحطلب از عارف سکوت پیشه کردند و عملا وارد گود حمایت از او نشدند. پس از کنارهگیری عارف از صحنه انتخابات ریاستجمهوری یازدهم که با گلایههای او هم همراه بود، عارف عزم خود را جزم کرد که بهعنوان یک چهره مستقل اصلاحطلب، صرفنظر از تصمیمگیریهای مدعیان اصلاحات راه خود را به پیش برد. بنیاد امید ایرانیان را تقویت کرد، به بدنه رسانهای خود سازمان بخشید و بدون توجه به آنچه اصلاحطلبان سعی بر دیکته به او داشتند خود را بهعنوان جدیترین چهره اصلاحطلب برای سرلیستی مطرح كرد. عارف نسبت به تصمیمگیریهای پدرخواندههای اصلاحطلب و کارگزارانیها حساس بوده چنان که بارها نسبت به سهمخواهی در اصلاحطلبان هشدار داده است. او بهخوبی از تمایلهای موجود در کارگزاران به سرلیستی شخصیتهایی دیگر همچون ناطقنوری با خبر است و میکوشد از همین حالا با جدیت مانع از تکرار سناریوی انتخابات ریاستجمهوری یازدهم و کنارهگیری از صحنه شود.
2- اتحاد ملت: بازآرایی نیروهای مشارکتی در قالب حزب اتحاد ملت ایران نشان از عزم نیروهای تندروی اصلاحطلب برای حفظ موقعیت قبلی خود در اردوگاه اصلاحطلبان دارد. این عده که خود را نسخه ناب اصلاحطلبی میدانند و سایر گرایشها را متهم به سازشکاری و ... میکنند، با برگزاری نخستین نشست و تشکیل شورای مرکزی، علی شکوریراد از اعضای سابق حزب منحله مشارکت را بهعنوان دبیرکل خود برگزیدند. اصلاحطلبان اتحاد ملت خود بهخوبی میدانند که فعالیت کنونی آنها با حساسیتهای بسیار همراه است و شانس چندانی حداقل در شرایط کنونی برای حضور در مجلس آینده ندارند با این حال میکوشند نبض جریان اصلاحطلبی برای حضور در رقابتهای پیشرو را در اختیار داشته باشند. اتحاد ملتیها از بیشترین اقبال در بدنه اجتماعی اصلاحطلب برخوردارند و با توجه به نزدیکی به رئیس دولت اصلاحات و تاثیرگذاری آنها بر مدیریت سیاسی و رسانهای اصلاحطلبان میکوشند در تصمیمگیریها و جهتگیریهای اصلاحطلبان در انتخابات پیشروی مجلس موقعیت بالادستی داشته باشند.
3- کارگزاران سازندگی و حزب اعتدال و توسعه: همچنان که اتحاد ملت در جستوجوی موقعیت بالادستی با توجه به ویژگیها وظرفیتهای خود از جمله نزدیکی به رئیس دولت اصلاحات هستند، کارگزارانیها و نیروهای اعتدال و توسعه هم مشابه ظرفیت یاد شده را در قرابت با آیتالله هاشمیرفسنجانی و حجتالاسلام روحانی برخوردارند و به تناسب موقعیت خود در دولت و دستگاه بوروکراسی حاکم خواهان سهم و جایگاه هستند. در ماههای اخیر تمامی اخبار حکایت از فعال شدن کارگزارانیها در سراسر کشور دارد و با توجه به حضور معاون اول رئیسجمهور در جایگاه دبیرکل این حزب، پتانسیل قابل توجهی برای فعالیت بیشتر آنها فراهم شده است. مشابه این وضعیت برای اعتدال و توسعه هم فراهم بوده چنانکه نشستهای استانی آن با حضور چهرههای شاخص حزبی که عموما از شخصیتهای عالیرتبه دولتی هستند همچون محمدرضا بانک، محمودواعظی، محمدرضا نوبخت با نظم بیشتری برگزار شده است. بدین ترتیب هم کارگزاران و هم اعتدال و توسعه خط مشی و مسیر خاص خود در انتخابات پیشرو را در پیش گرفتهاند و این مهم میتواند باعث ایجاد فاصله این گروهها با سایر گروههای اصلاحطلب شود. یک رسانه اصلاحطلب در این مورد مینویسد: «کارگزاران چپگرا که علقه سیاسی و معنوی خاصی به آیتالله سیاست ایران دارند، از دیروز و امروز و بیشک فردا تن به خواسته او خواهند داد، آیتاللهی که در بزنگاه انتخابات ریاستجمهوری یازدهم حسن روحانی را بر محمدرضا عارف ارجحیت داد و توانست رهبر جریان اصلاحات را هم به این خواسته متمایل سازد تا با این تیزهوشی و فراست خود زمینه بازگشت اصلاحطلبان به عرصه سیاست را باز کند. بازگشتی که شاید تا مدتها اصلاحطلبان را وامدار و گوش بهفرمان هاشمیرفسنجانی سازد. از همین روست که به نظر میرسد در صورت حضور علیاکبر ناطقنوری دیگر معتمد و یار غار هاشمی در انتخابات مجلس دهم، اینبار هم اوست که بر عارف ارجحیت خواهد یافت. تمایل کارگزاران اصلاحطلب به ناطقنوری هم بیشک زمینه را برای چنددستگی در سرلیستی اصلاحطلبان فراهم خواهد ساخت. آنگونه که غلامحسین کرباسچی کلید بحث سرلیستی ناطق و حمایت اصلاحطلبان از او را در انتخابات آتی مطرح ساخت.» (نامهنیوز، ۲۳ فروردین ۱۳۹۴) اظهارنظر غلامعلی دهقان سخنگوی حزب اعتدال و توسعه در اینباره هم جالب توجه است: «فاطمه هاشمیرفسنجانی در صورت عدمحضور ناطقنوری در انتخابات مجلس دهم قطعا سرلیست حزب اعتدال و توسعه خواهد بود.»(تسنیم، يك شهریور ۱۳۹۴)
4- ندای ایرانیان، اعتماد ملی، مردمسالاری، همبستگی و سایر احزاب اصلاحطلب: این گروه از احزاب اصلاحطلب از سوی گروههای اصلی جدی گرفته نمیشوند و همواره در کشاکش رقابتهای گوناگون اختلافات جدی میان آنها و گروههای یاد شده وجود داشته است. چه احزاب قدیمیتر همچون اعتماد ملی و مردمسالاری و همبستگی و چه گروههای نوظهور همچون ندای ایرانیان هیچگاه از سوی اصلاحطلبانی که مدیریت سیاسی و رسانهای این جناح را بر عهده دارند تحمل نشدهاند. کافی است به اتفاقات رقابتهای ریاستجمهوری ۱۳۸۴ و ۱۳۸۸ بازگردیم تا اختلافات مشارکت و مجاهدین با این احزاب و گروهها را که در تشتت و چندصدایی در اصلاحطلبان همراه شد را بهخوبی درک کنیم. همچنین داستان تحمل نكردن شکلگیری تشکل نوظهور ندای ایرانیان و تخطئه و تخریب همهجانبه آن از سوی اکثریت اصلاحطلبان بهخوبی نشان از رویه و رویکرد آنها نسبت به گروههای گریز از مرکز دارد. با وجود آنکه ندای ایرانیان از اعضای سابق مشارکت و.. تشکیل شده تحمل نمیشود چراکه این نگرانی وجود دارد مبادا مدیریت متمرکز اصلاحطلبان بر هم خورد و صداهای متفاوتی در گوشهای از این جریان شنیده شود. با این حال میتوان انتظار داشت ندای ایرانیان، اعتماد ملی، مردمسالاری و.. هم برای انتخابات مجلس ششم در تلاش برای نقشآفرینی باشند و بکوشند به سهم خود بر صحنه رقابتها اثرگذار باشند چنانکه ندای ایرانیان تشکلهای خود در سراسر کشور را فعال کرده و اعلام کرده در تلاش برای ارائه لیست انتخاباتی سراسری است.
اصلاحطلبان و مشکل تشتت
آنچنان که اشاره رفت اصلاحطلبان که بارها طعم تلخ تفرقه و تشتت و به تبع آن شکست در صحنه انتخابات را چشیدهاند یکی از اصلیترین راهبردهای خود در صحنه انتخابات پیشرو را اجماعآفرینی آن هم حول رئیس دولت اصلاحات تعریف کردهاند. با این حال ماهیت چندپارچه نیروهای سیاسی اصلاحطلب و نقاط افتراق و اصطکاک متعدد آنها با یکدیگر باعث شده نزدیکی این نیروها به یکدیگر با مخاطرات بسیار همراه باشد. هم اتحاد ملت که از مشارکتیهای سابق شکل گرفته، هم کارگزارانیها، هم اعتدال و توسعه، هم حامیان عارف، هم ندای ایرانیان و... همگی داعیه برخورداری از سهم در لیست نهایی اصلاحطلبان را دارند و با وجود فضای سوءتفاهم میان این گروهها، ایجاد اتفاقنظر با مشکلات فراوانی روبهروست. حتی اگر مقوله سرلیستی ختم به خیر شود باز هم بحث چهرههای نهایی اصلاحطلب در شهرهای کوچک مطرح است. نهضت ثبتنام برای افزایش شانس تایید صلاحیت نیروهای اصلاحطلب اگرچه بهعنوان یک راهبرد از سوی اصلاحطلبان مطرح شده اما میتواند در قامت یک آسیب هم مطرح شود آنجا که با تایید چهرههای متعدد در شهرهای کوچک و عدم کنارهگیری نیروها به فضای تفرقه و تشتت افزوده میشود.
منبع: همشهری ماه
اصلاحطلبان و برنامههای چندگانه برای حضور در صحنه
اوایل اردیبهشتماه رسانههای اصلاحات خبر از تشکیل شورای راهبردی به ریاست موسویلاری و زیرنظر شورای مشورتی اصلاحطلبان دادند و تشکیل این شورا را گام مهمی در طرح جامع اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس دهم ارزیابی کردند. پس از تشکیل شورای مشورتی، کارگروههای مختلفی برای عملیاتی کردن گامهای بعدی اصلاحطلبان زیرنظر این شورا کار خود را آغاز کردند. کارگروههای سیاسی و انتخابات، احزاب و استانها، اصناف، نخبگان، بانوان و جوانان، امور اجرایی و تشکیلات و رسانه از جمله کارگروههایی هستند که بنا بر روایت رسانههای اصلاحطلب زیرمجموعه شورای مشورتی شکل گرفته است. همچنین از درون 2کارگروه «سیاسی و انتخابات» و «احزاب و استانها»، به منظور تمرکز بیشتر در تصمیمسازیهای کلان و همینطور لزوم توجه به استانها در انتخابات مجلس، «کمیته راهبردی» تشکیل شده است. ریاست کمیته راهبردی بر عهده موسویلاری، وزیر کشور دولت اصلاحات گذاشته شده و این کمیته محوریت کار انتخابات را در اردوگاه اصلاحطلبان بر عهده داشته است. این کمیته ترسیمکننده خطوط کلی و در نهایت هماهنگکننده کلان است و در امور جزئی حوزههای انتخابیه و تعیین نامزدها دخالتی ندارد. همچنین گفته شده که سازوکار انتخاب کاندیداها، همان سازوکاری است که اصلاحطلبان در سال۷۶ از آن بهره بردهاند. نکته قابل توجه اینکه هادی خامنهای اخیرا در گفتوگویی از فعال بودن جلسات شورای هماهنگی جبهه اصلاحات خبر داده و اینکه جلسات این شورا در همه استانها برگزار میشود: «حضور اصلاحطلبان در تمام انتخاباتهای پس از انقلاب را هم همین شورا مدیریت کرده و اکنون هم ما مشغول برنامهریزی و سیاستگذاری برای انتخابات مجلس دهم هستیم.» (خبرآنلاین، ۲۲ شهریور ۱۳۹۴) حال اینکه آیا این شورا در هماهنگی با شورای راهبردی فعالیت میکند یا نه چندان روشن نیست اما آنچه مشخص است اینکه اصلاحطلبان از طریق سازوکارهایی میکوشند با ایجاد تمرکز از بالا مانع از افتراق بدنه شوند و هماهنگی کلیه سلایق و نیروها را فراهم سازند.
اصلاحطلبان و دغدغه تایید صلاحیت
آنچنان که رسانهها خبر میدهند و تحلیلها حکایت دارند به نظر میرسد راهبردهایی هم تا اینجای کار مورد اجماع باشند. از جمله تاکید بر رهبری رئیس دولت اصلاحات و وارد شدن در انتخابات با محوریت وی که تقریبا از سوی اکثر گروههای اصلاحطلب مورد اجماع قرار دارد. در این راستا تاکید بر ارائه یک لیست سراسری با حمایت رئیس دولت اصلاحات دنبال شده که بتواند مبنایی بر جلوگیری از تفرقه باشد. همچنین عناوینی همچون نهضت ثبتنام حداکثری!! بر مبنای تاکید بر ثبتنام همه کسانی که واجد شرایط هستند به این منظور که اگر شورای نگهبان عدهای از آنان را ردصلاحیت کرد چهرههای جایگزین داشته باشند هم مورد اتفاقنظر بوده است. آنچنان که بسیاری اصلاحطلبان هم چون هادی خامنهای تاکید دارند: «اصلاحطلبان به این امر واقف هستند که ممکن است رده اول کاندیداهای اصلاحطلب که شامل اصلاحطلبان شناخته شده است، ردصلاحیت شوند. بنابراین ما پیشبینی حضور کاندیداهای رده دوم و سوم را برای حضور در لیست اصلاحطلبان انجام دادهایم و هماکنون هم مشغول فراهم آوردن مقدمات کار هستیم. براساس اخبار، شواهد و تهدیدها پیشبینی میشود ممیزی شدیدتری برای تایید صلاحیت کاندیداهای اصلاحطلب وجود داشته باشد.» (خبرآنلاین، ۲۲ شهریور ۱۳۹۴)
اصلاحطلبان در آستانه انتخابات مجلس دهم میدانند چهرههای شناخته شده اصلاحطلب به دلیل اتفاقات روی داده در جریان فتنه۸۸، از سوی شورای نگهبان ردصلاحیت خواهند شد، از همینرو به انتخاب نیروهای جوان، کمتر شناختهشده و کمحاشیهتر برای حضور در انتخابات مجلس روی آوردهاند تا بتوانند از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند. همچنین یکی از رسانههای اصلاحطلب از طرح اصلاحطلبان برای پخش کردن نیروهای این جریان در شهرهای مختلف خبر داده است. نامهنیوز در این باره نوشته:«اصلاحطلبان که میدانند رقابت در تهران فشرده و سخت است و اصولگرایان تصمیم دارند نیروهای شناخته شده خود را از این شهر راهی پارلمان کنند، بهدنبال طرحی برای تقسیم نیروهای خود در شهرهای مختلف کشور هستند. اصلاحطلبان نمیخواهند تمام تمرکز خود را متوجه شهر تهران کنند بهخاطر همین تصمیم دارند برخی از شناختهشدهترین نیروهای خود را از دیگر شهرهای کشور بهویژه شهرهای بزرگ مانند اصفهان، تبریز و یا شیراز راهی مجلس کنند. آنها با این استدلال که ما در انتخاباتهای گذشته تمام توان خود را در تهران استفاده میکردیم و از شهرستانها غافل بودیم، بهدنبال این هستند که رأی شهرستانها را به خود اختصاص دهند. درکنار رقابت درشهرستانها قطعا هر دو جناح به شهر تهران نگاه ویژهای دارند و هر دو گروه تلاش میکنند نفرات اول این شهر را به خود اختصاص دهند. اصلاحطلبان و اصولگرایان سعی میکنند در رأس نمایندگان شهر تهران، فردی از آنها حضور داشته باشد. میتوان گفت که از همین حالا رقابت سختی میان حدادعادل و عارف برای کسب رأی اول تهران ایجاد شده است. حدادعادل بهعنوان کسی که در 3دوره گذشته مجلس نفر اول مردم تهران بوده و عارف هم بهعنوان کسی که اصلاحطلبان به او بهعنوان یک سرمایه در انتخابات مجلس نگاه میکنند.» (نامهنیوز، ۲۳ شهریور ۱۳۹۴) علیرغم چنین راهبردهایی برای نیل به پیروزی آنچه بیش از هر چیز اصلاحطلبان را در مسیر پیشرو دچار مشکل کرده تشتت و افتراقی است که گریبانگیر آنها بوده و علیرغم تلاشهایی برای ایجاد اجماع حول رئیس دولت اصلاحات در ناسازگاری گروههای مختلف اصلاحطلب خود را نشان میدهد.
اصلاحطلبان چند پارچه
1- محمدرضا عارف و اصلاحطلبان میانهرو: این گروه از اصلاحطلبان در طول سالهای دوران اصلاحات و حتی سالهای پس از آن از سوی گروههای پیشروی اصلاحطلب همچون حزب منحله مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با عناوینی همچون اصلاحطلب بدلی و یا غضنفرهای اصلاحطلب خوانده میشدند و عناوینی همچون کندروی و سازشکاری به آنها اطلاق میشد. هرچند در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم در شرایط اجبار، اصلاحطلبان ناگزیر از حمایت از عارف شدند اما باز هم نیروهای تندروی اصلاحطلب در شرایط حمایت بدنه اجتماعی و نیروهای جوان اصلاحطلب از عارف سکوت پیشه کردند و عملا وارد گود حمایت از او نشدند. پس از کنارهگیری عارف از صحنه انتخابات ریاستجمهوری یازدهم که با گلایههای او هم همراه بود، عارف عزم خود را جزم کرد که بهعنوان یک چهره مستقل اصلاحطلب، صرفنظر از تصمیمگیریهای مدعیان اصلاحات راه خود را به پیش برد. بنیاد امید ایرانیان را تقویت کرد، به بدنه رسانهای خود سازمان بخشید و بدون توجه به آنچه اصلاحطلبان سعی بر دیکته به او داشتند خود را بهعنوان جدیترین چهره اصلاحطلب برای سرلیستی مطرح كرد. عارف نسبت به تصمیمگیریهای پدرخواندههای اصلاحطلب و کارگزارانیها حساس بوده چنان که بارها نسبت به سهمخواهی در اصلاحطلبان هشدار داده است. او بهخوبی از تمایلهای موجود در کارگزاران به سرلیستی شخصیتهایی دیگر همچون ناطقنوری با خبر است و میکوشد از همین حالا با جدیت مانع از تکرار سناریوی انتخابات ریاستجمهوری یازدهم و کنارهگیری از صحنه شود.
2- اتحاد ملت: بازآرایی نیروهای مشارکتی در قالب حزب اتحاد ملت ایران نشان از عزم نیروهای تندروی اصلاحطلب برای حفظ موقعیت قبلی خود در اردوگاه اصلاحطلبان دارد. این عده که خود را نسخه ناب اصلاحطلبی میدانند و سایر گرایشها را متهم به سازشکاری و ... میکنند، با برگزاری نخستین نشست و تشکیل شورای مرکزی، علی شکوریراد از اعضای سابق حزب منحله مشارکت را بهعنوان دبیرکل خود برگزیدند. اصلاحطلبان اتحاد ملت خود بهخوبی میدانند که فعالیت کنونی آنها با حساسیتهای بسیار همراه است و شانس چندانی حداقل در شرایط کنونی برای حضور در مجلس آینده ندارند با این حال میکوشند نبض جریان اصلاحطلبی برای حضور در رقابتهای پیشرو را در اختیار داشته باشند. اتحاد ملتیها از بیشترین اقبال در بدنه اجتماعی اصلاحطلب برخوردارند و با توجه به نزدیکی به رئیس دولت اصلاحات و تاثیرگذاری آنها بر مدیریت سیاسی و رسانهای اصلاحطلبان میکوشند در تصمیمگیریها و جهتگیریهای اصلاحطلبان در انتخابات پیشروی مجلس موقعیت بالادستی داشته باشند.
3- کارگزاران سازندگی و حزب اعتدال و توسعه: همچنان که اتحاد ملت در جستوجوی موقعیت بالادستی با توجه به ویژگیها وظرفیتهای خود از جمله نزدیکی به رئیس دولت اصلاحات هستند، کارگزارانیها و نیروهای اعتدال و توسعه هم مشابه ظرفیت یاد شده را در قرابت با آیتالله هاشمیرفسنجانی و حجتالاسلام روحانی برخوردارند و به تناسب موقعیت خود در دولت و دستگاه بوروکراسی حاکم خواهان سهم و جایگاه هستند. در ماههای اخیر تمامی اخبار حکایت از فعال شدن کارگزارانیها در سراسر کشور دارد و با توجه به حضور معاون اول رئیسجمهور در جایگاه دبیرکل این حزب، پتانسیل قابل توجهی برای فعالیت بیشتر آنها فراهم شده است. مشابه این وضعیت برای اعتدال و توسعه هم فراهم بوده چنانکه نشستهای استانی آن با حضور چهرههای شاخص حزبی که عموما از شخصیتهای عالیرتبه دولتی هستند همچون محمدرضا بانک، محمودواعظی، محمدرضا نوبخت با نظم بیشتری برگزار شده است. بدین ترتیب هم کارگزاران و هم اعتدال و توسعه خط مشی و مسیر خاص خود در انتخابات پیشرو را در پیش گرفتهاند و این مهم میتواند باعث ایجاد فاصله این گروهها با سایر گروههای اصلاحطلب شود. یک رسانه اصلاحطلب در این مورد مینویسد: «کارگزاران چپگرا که علقه سیاسی و معنوی خاصی به آیتالله سیاست ایران دارند، از دیروز و امروز و بیشک فردا تن به خواسته او خواهند داد، آیتاللهی که در بزنگاه انتخابات ریاستجمهوری یازدهم حسن روحانی را بر محمدرضا عارف ارجحیت داد و توانست رهبر جریان اصلاحات را هم به این خواسته متمایل سازد تا با این تیزهوشی و فراست خود زمینه بازگشت اصلاحطلبان به عرصه سیاست را باز کند. بازگشتی که شاید تا مدتها اصلاحطلبان را وامدار و گوش بهفرمان هاشمیرفسنجانی سازد. از همین روست که به نظر میرسد در صورت حضور علیاکبر ناطقنوری دیگر معتمد و یار غار هاشمی در انتخابات مجلس دهم، اینبار هم اوست که بر عارف ارجحیت خواهد یافت. تمایل کارگزاران اصلاحطلب به ناطقنوری هم بیشک زمینه را برای چنددستگی در سرلیستی اصلاحطلبان فراهم خواهد ساخت. آنگونه که غلامحسین کرباسچی کلید بحث سرلیستی ناطق و حمایت اصلاحطلبان از او را در انتخابات آتی مطرح ساخت.» (نامهنیوز، ۲۳ فروردین ۱۳۹۴) اظهارنظر غلامعلی دهقان سخنگوی حزب اعتدال و توسعه در اینباره هم جالب توجه است: «فاطمه هاشمیرفسنجانی در صورت عدمحضور ناطقنوری در انتخابات مجلس دهم قطعا سرلیست حزب اعتدال و توسعه خواهد بود.»(تسنیم، يك شهریور ۱۳۹۴)
4- ندای ایرانیان، اعتماد ملی، مردمسالاری، همبستگی و سایر احزاب اصلاحطلب: این گروه از احزاب اصلاحطلب از سوی گروههای اصلی جدی گرفته نمیشوند و همواره در کشاکش رقابتهای گوناگون اختلافات جدی میان آنها و گروههای یاد شده وجود داشته است. چه احزاب قدیمیتر همچون اعتماد ملی و مردمسالاری و همبستگی و چه گروههای نوظهور همچون ندای ایرانیان هیچگاه از سوی اصلاحطلبانی که مدیریت سیاسی و رسانهای این جناح را بر عهده دارند تحمل نشدهاند. کافی است به اتفاقات رقابتهای ریاستجمهوری ۱۳۸۴ و ۱۳۸۸ بازگردیم تا اختلافات مشارکت و مجاهدین با این احزاب و گروهها را که در تشتت و چندصدایی در اصلاحطلبان همراه شد را بهخوبی درک کنیم. همچنین داستان تحمل نكردن شکلگیری تشکل نوظهور ندای ایرانیان و تخطئه و تخریب همهجانبه آن از سوی اکثریت اصلاحطلبان بهخوبی نشان از رویه و رویکرد آنها نسبت به گروههای گریز از مرکز دارد. با وجود آنکه ندای ایرانیان از اعضای سابق مشارکت و.. تشکیل شده تحمل نمیشود چراکه این نگرانی وجود دارد مبادا مدیریت متمرکز اصلاحطلبان بر هم خورد و صداهای متفاوتی در گوشهای از این جریان شنیده شود. با این حال میتوان انتظار داشت ندای ایرانیان، اعتماد ملی، مردمسالاری و.. هم برای انتخابات مجلس ششم در تلاش برای نقشآفرینی باشند و بکوشند به سهم خود بر صحنه رقابتها اثرگذار باشند چنانکه ندای ایرانیان تشکلهای خود در سراسر کشور را فعال کرده و اعلام کرده در تلاش برای ارائه لیست انتخاباتی سراسری است.
اصلاحطلبان و مشکل تشتت
آنچنان که اشاره رفت اصلاحطلبان که بارها طعم تلخ تفرقه و تشتت و به تبع آن شکست در صحنه انتخابات را چشیدهاند یکی از اصلیترین راهبردهای خود در صحنه انتخابات پیشرو را اجماعآفرینی آن هم حول رئیس دولت اصلاحات تعریف کردهاند. با این حال ماهیت چندپارچه نیروهای سیاسی اصلاحطلب و نقاط افتراق و اصطکاک متعدد آنها با یکدیگر باعث شده نزدیکی این نیروها به یکدیگر با مخاطرات بسیار همراه باشد. هم اتحاد ملت که از مشارکتیهای سابق شکل گرفته، هم کارگزارانیها، هم اعتدال و توسعه، هم حامیان عارف، هم ندای ایرانیان و... همگی داعیه برخورداری از سهم در لیست نهایی اصلاحطلبان را دارند و با وجود فضای سوءتفاهم میان این گروهها، ایجاد اتفاقنظر با مشکلات فراوانی روبهروست. حتی اگر مقوله سرلیستی ختم به خیر شود باز هم بحث چهرههای نهایی اصلاحطلب در شهرهای کوچک مطرح است. نهضت ثبتنام برای افزایش شانس تایید صلاحیت نیروهای اصلاحطلب اگرچه بهعنوان یک راهبرد از سوی اصلاحطلبان مطرح شده اما میتواند در قامت یک آسیب هم مطرح شود آنجا که با تایید چهرههای متعدد در شهرهای کوچک و عدم کنارهگیری نیروها به فضای تفرقه و تشتت افزوده میشود.
منبع: همشهری ماه
نظرات بینندگان