توصیه یک شهید روستائی به دلسوزان نظام؛ مواظب رخنه آمریکا باشید
به گزارش سرویس قطعه شهدای شیرازه، شهید
موسی تراکمه ای سال 1337 در دهنو دولت آباد از توابع شهرستان لامرد دیده
به جهان گشود. ایام کودکی را در میان مردم صمیمی و خونگرم زادگاهش سپری کرد
و با اخلاق و تعالیم مذهبی آشنا شد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در
دبستان دهنو خالو محمد علی و مدرسه راهنمایی خرد لامرد گذراند و به خاطر
دوری راه و مشکلات مالی ناچار به ترک تحصیل شد. او مدتی همراه پدر به
کشورهای حاشیه ی خلیج فارس رفت و پس از فراهم آوردن حداقل امکانات زندگی،
در سن 18 سالگی ازدواج کرد. در دوران پیروزی انقلاب، سرباز وظیفه بود، در
پادگان اعلامیه های حضرت امام خمینی (ره) پخش می کرد و هنگامی که فرمان
امام مبنی بر فرار سربازان صادر شد، به اتفاق دوستانش از پادگان فرار کرد.
پس از پیروزی انقلاب، در سال 1358 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در
آمد و برای مقابله با ضد انقلاب راهی کردستان شد. با شروع جنگ تحمیلی عراق
علیه ایران به جبهه های جنوب رفت و با تنی مجروح به شیراز باز گشت. برای
بار دوم در شهریور ماه سال 1360 رهسپار آبادان گردید و در تاریخ 5/7/1360
در عملیات ثامن الائمه شرکت کرد. سرانجام در پی نبردی قهرمانانه با دشمن در
بامداد روز پنجم مهرماه سال1360 مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و به
فیض عظمای شهادت نائل آمد. به نوشته لامرود، متن وصیت نامه این شهید به شرح
زیر است.
وصیت نامه شهید موسی تراکمه ای:
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند
به نام خدا و به یاد شهیدان گلگون کفن کربلا، وصیت نامه ام را شروع می کنم .
مادر مهربان و پدر عزیز و برادر و خواهرانم و تمام خویشان و تمام دوستانم، آخرین بار با شما صحبت می کنم عذر می خواهم ولی خداوند هیچ عذری را نمی پذیرد و از شما خداحافظی می کنم ،با تمام شماها که نام بردم وصیت می کنم که:
من
همان روزی که این لباس مقدس را انتخاب کردم هر روز و هر ساعت آماده کشته
شدن بودم و از شما خواهش می کنم هر وقت خبر مرگ من گیرتان آمد ناراحت
نباشید، چون بر هر فرد مسلمان واجب است که راه امام حسین ع را ادامه دهد و
حالا هم که شما زنده هستید باید این راه را ادامه بدهید. سید الشهداء مذهب
را بیمه کرد، ما هم باید جان خودمان را در راه اسلام بیمه بکنیم. ای مادر
مهربان، هر وقت خبر مرگ من گیرت آمد هیچ گونه ناراحت نباشید و با لب خندان و
با روحیه ی عالی به مردم بگوئید این فرزند، امانت پهلوی من بوده است این
فرزند را خدا به من داده است و حالا هم به خدا پس داده ام. مادر مهربان،
شما در پیش فاطمه زهرا رو سفید هستید چون که شما مادر یک شهید هستی و از
شما می خواهم اگر بتوانید شب های پنجشنبه برای من فاتحه بخوانید و شب های
جمعه دعای کمیل بخوانید چون که من خودم خیلی علاقه به دعای کمیل دارم و
فرزندانم را با اخلاق اسلامی بزرگ بنمائید و بعداً که بزرگ شدند به آن ها
بگوئید که پدرت در این راه مقدس کشته شده است و شما هم همین راه را انتخاب
کنید.
وصیت دیگر من این است که مرا ببرند محل خودم دفن بکنند، بفرستند
لامرد و در شاه حسن مرا دفن کنند، اگر در جبهه شهید شدم با لباس مرا به خاک
بسپارید و اگر در بیمارستان شهید شدم، لباسهایم را بیرون بیاورید و در
قبر، پهلوی من بگذارید و به تمام فامیل هایم و تمام دوستانم بگوئید ساعتی
که خبر مرگ من گیرتان آمد هیچ گونه نگران نباشید و برای من قرآن بخوانید.
چند پیام دارم برای مردم همیشه بیدار و قهرمان
1ـ
ای مردم قهرمان، گوش به فرمان امام باشید و مثل مردمان کوفه امام را تنها
نگذارید و همیشه بیدار باشید و با این منافقان وطن فروش مبارزه کنید.
2ـ
ای ملت عزیز، خدا را فراموش نکنید و تمام کارهائی که می کنید در رابطه با
الله باشد و فرزندان خودتان را با اخلاق اسلامی بزرگ بکنید.
3ـ با
همدیگر کینه در دل نداشته باشید و دلهایتان با همدیگر صاف باشد . همیشه مثل
خواهر و برادر باهم زندگی کنید. کاری نکنید که دشمنان خارجی مثل آمریکا و
غیره در شما رخنه کنند.
به تمام برادران و خواهرانی که مرا می شناسند بگویید برای من فاتحه بخوانند و شب های پنجشنبه من چشم انتظار شما هستم.
برادر
و خواهرانم از کشته شدن من هیچ گونه ناراحت نباشید چون که من تنها نیستم
بلکه من آخرین نفر هستم. برادر عزیز، پولی که از من طلب داری، می توانید
بعد از مرگ من از خانه ام و تمام چیزهائی که مربوط به من است بفروشید و هر
چه که خودت طلب از من داری، بردار و هر کسی دیگر هم که طلب از من دارد به
او بدهید و بقیه حقوق ماهیانه ی مرا بگیر و در راه مردم مستضعف و در
روستاها خرج بنمائید و در کارهای خیر خرج بنمائید.
برادر و خواهرانم شما
فکر نکنید که من کشته شده ام، من زنده هستم. خداوند در قرآن فرموده: و لا
تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون /کسی که
در راه خدا کشته شود زنده است و پیش خدا روزی می گیرد.
وصیت دیگر با
همسر خودم دارم، همسر مهربان ما را ببخشید اگر ناراحتی از من دیده باشی ما
را حلال بکنید شما را به خدا قسم می دهم بچه هایم را با اخلاق اسلامی بزرگ
بنمائید و برای من گریه نکنید چون من راه امام حسین ع را ادامه داده ام و
همسر مهربان، من که رفته ام کار حسینی کرده ام و شما که زنده هستید، کاری
زینبی بکنید و شب های جمعه برای من دعای کمیل و فاتحه بخوانید و هر کاری که
می خواهید بکنید همیشه خدا را در نظر بگیرید و بعداً کار را انجام بدهید.
با امید پیروزی نهایی و به سلامتی امام امت ، وصیت نامه راتمام می کنم.
پروردگارا تا گناهان ما را نبخشی ما را از دنیا نبر.