از فتنه تا حماسه
هنوز ساعاتي به پايان انتخابات دهم رياست جمهوري، زمان باقي بود که خبر اظهارنظر رسمي يکي از نامزدها درباره پيروزي قطعياش در انتخابات به سرعت در خبرگزاريهاي خارجي و برخي رسانههاي داخلي دست به دست شد! او در کنفرانس خبري که در ساعات پاياني 22 خرداد 88 ترتيب داده بود از پيروزي قطعي خود خبر داد و اينکه «قرار است در اعلام نتيجه انتخابات تقلب شود»! اقدام عجيب اين نامزد انتخاباتي هنگامي که با پشتوانه مالي - سياسي و رسانهاي چندين ماه قبل همراه شد، کافي بود تا شروعي باشد بر يک «فتنه عميق سياسي».
فرداي آن روز و پس از آنکه نتيجه رسمي انتخابات از حضور بيسابقه 40 ميليوني مردم و اختلاف 11 ميليوني ميان آراي منتخب مردم با اين کانديدا حکايت داشت، جريان رسانهاي گستردهاي که طيفي از رسانههاي صهيونيستي بينالمللي تا برخي روزنامههاي به ظاهر اصولگراي کشور را شامل ميشد به انحاي مختلف در خدمت القاي توهم تقلب به مردم برآمدند. اين همکاري سياسي - رسانهاي البته با زمينهچيني شبکههاي اجتماعي از پيش ساخته شده موجب شد تا خيابانهاي مرکزي شهر تهران به مدت يک هفته صحنه تجمعات و پس از آن آشوبها و اغتشاشها شود.
اين رويه هنگامي که حتي پس از خطبههاي فصلالخطاب رهبر معظم انقلاب در 29 خرداد و همچنين فرصت اضافه شوراي نگهبان براي دريافت شکايتها ادامه يافت، مردم و تحليلگران را بتدريج به اين نتيجه رساند که گويا مسئله، نه «توهم تقلب 11 ميليوني» که يک طرح از پيش طراحي شده براي ايجاد چالش پيش روي اصل نظام است.
اگر تا اينجا را افسارگسيختگي در بروز احساسات سياسي بناميم، اما از اينجا به بعد صحنههايي در فضاي سياسي کشور و در طول چندين ماه بوقوع پيوست که ميتوان آن را تفسير عملي آيه قرآني «و مکرو و مکر الله والله خيرالماکرين» دانست.
از اين تاريخ به بعد مهرههاي اصلي فتنه همچنان بر مسير لجاجت قدم ميزدند، بيانيههاي تندي که در آنها ديگر حتي ادعايي درباره تقلب هم نبود صادر ميکردند و طي آن از هواداران خود براي حضور در خيابانها و آشوب عليه نظام دعوت ميکردند.
به مرور هر چه بر شدت لحن و اهانتهاي بيانيههاي پي در پي عوامل فتنه به مقدسات مردم و نظام افزوده ميشد، روشنگري نهادهاي مسئول درباره صحت انتخابات و پشت پرده آشوبها نيز ادامه مييافت تا در نتيجه تداوم اين دو رويه همزمان، در مرجعيت جمعيت حامي فتنه که حاضر به آشوبگري بودند، جابهجايي مهم و البته پنهان صورت گيرد.
بتدريج و با خالي شدن صحنه آشوبها از حضور «رأيدهندگان انتخابات دهم»، بر تعداد عناصر ضدانقلاب، اپوزيسيون و بهايي در تجمعاتي که عوامل فتنه باني آنها بودند، افزوده شد. اين واقعيت مخفي اگرچه خود را در مواقعي چون راهپيمايي روز قدس، 13 آبان، 16 آذر و... نشان داد، اما بيماري استسقاء عوامل فتنه به نيروي خياباني آشوبگر هيچگاه اجازه نداد تا آنها به موضعگيري شفاف عليه اين رفتارهاي ضدديني «طرفداران» خود دست بزنند.
در سوي ديگر ماجرا حضور تداوم يافته اين گروه در خيابانها موجب شد تا واقعيت بر برخي نخبگان سياسي مشتبه شود و آنچه آنان سالها به دليل ترس از واکنش مردم و نظام، مخفي کرده بودند به خيال تداوم آشوبها و تشديد آن، بر زبان و عمل جاري کنند. به هر حال اين کنشها و واکنشها به مرور زمان موجب شد تا جابهجايي در مرجعيت گروه حاميان خياباني فتنه سرعت بيشتري پيدا کند و در نتيجه بر شدت و عمق اهانت به مقدسات ملت مسلمان ايران افزوده شود. تحمل ملت اما سقفي داشت.
هنگامي که «کارد» اهانتهاي حاميان خياباني فتنه به «استخوان» يکي از عميقترين باورهاي ديني - ملي ايرانيان خورد، ديگر کار تمام شده بود و مکر پنهان خدا آشکار. از فرداي اهانتهاي بيسابقه به «پرچم و عزاي حسين(عليهالسلام)» که با دعوت مستقيم عوامل اصلي فتنه صورت گرفت، ديگر اين «مردم» بودند که به صورت خودجوش به خيابانها ريختند.
راهپيماييهاي اعتراضآميز دهها ميليوني مردم در شهرهاي مختلف سراسر کشور علاوه بر ابراز انزجار از اهانتهاي هتاکان به عاشوراي حسيني(ع)، شعارهايي تند عليه فعاليتهاي سياسي عوامل فتنه و تابعين آنها نيز به همراه داشت. اين حضور بيسابقه و خودجوش ملي به حدي حيرتآور بود که فضاي سياسي - رسانهاي کشور را نيز به طور کامل متأثر از خود کرد و به همين جهت بود که رسانهها و سياسيون داخلي حامي فتنه از همراهي عوامل اصلي پا پس کشيدند.
بدين ترتيب دست قانون براي برخورد قضايي با معدود عوامل باقيمانده و هميشه حاضر در صحنههاي آشوب هم باز شد. در [endline] } • 86 )L ًrطًrط,پغ x ˆo™