شما را به خدا قسم می دهم مستضعفینی که کسی را ندارند دریابید!
به گزارش سرویس سیاسی شیرازه، علی علیه السلام پس از آشفته شدن اوضاع مصر، مالک را به کوفه فراخواند. مالک اشتر، شبیب بن عامر ازدی را جانشین خود در نصیبین نموده، نزد علی علیه السلام آمد. امیرالمومنین او را به مصر اعزام کرد و برای وی دو نامه نوشت: یک نامه به مردم مصر که در آن مالک را معرفی کرده بود و نامه دیگری که در آن دستورهای حکومتی و اجتماعی مطرح شده بود. با توجه به محتوای نامه حضرت علی(ع) به مالک اشتر، ویژگی های مدیریتی را در 4 بخش مورد بررسی قرار می دهیم.
بخش اول- اخلاق مدیریتی
الف: اخلاق اختصاصی مدیریتی:
1- توانایی و سیاست
یکی از مهمترین ملاکهاى انتخاب کارگزاران در حکومت اسلامى به نظر امام على (علیه السلام) افزون بر ویژگیهاى فردى و کمالات نفسانى، داشتن تخصص و مهارت لازم در انجام وظیفه مربوطه است. یعنى کارگزار بر اثر برخوردارى از علم و دانش مورد نیاز در حوزه کارى خود، بتواند مأموریت محوله را به بهترین وجه به سرانجام برساند. (احسانی، 1389) امام على (علیه السلام) در توصیه هایش به مالک مى فرماید:
«اى مالک! از افراد با تجربه و با حیا از خانواده هاى پاک و شایسته و با سابقه در اسلام براى اداره کشور استفاده کنى.»
از مصادیق زیرکی حاکم، تشخیص زمان انجام هر کاری است؛ او باید از شتابزدگی و سستی اجتناب نماید. چه در تصمیم گیری و چه در اجرای امور؛ یعنی پیش از فراهم شدن اسباب لازم، شتاب نورزد و به هنگام امکان عملی امور فرصت را از دست ندهد. امام علیه السلام در این زمینه به مالک اشتر می فرماید: «بپرهیز از کارهایی که وقت انجام دادنشان نرسیده است و از اهمال گری کارهایی که وقت انجام دادنشان فرا رسیده است، از لجاجت کردن در اموری که مبهم است و از سستی نمودن در کارها آن هنگام که راه عمل روشن شده است. پس هر امری را در جای خویش قرار ده و هر کاری را به موقع خود به انجام رسان.»
2- شناخت مردم
یکی دیگر از ویژگی های حاکم، شناخت دقیق مردم و حفظ اسرار و پوشاندن عیوب و کاهش دشمنی و اختلافات آن ها می باشد که حاکم با سیاست باید افراد سخن چین و عیب جو را از دیگر افراد تشخیص دهد و در این وادی گرفتار نشود. در این مورد نیز امام علیه السلام به مالک اشتر می نویسد: «از رعیت آنان را که عیب جوترند از خود دور کن، زیرا مردم عیوبی دارند که رهبر امت در پنهان داشتن آن از همه سزاوارتر است. پس مبادا آن چه بر تو پنهان است آشکار گردانی و آن چه هویداست بپوشانی که داوری در مورد آن چه از تو پنهان است با خدای جهان است پس چندان که می توانی زشتی ها را بپوشان تا آن را که دوست داری بر رعیت پوشیده ماند، خدا بر تو بپوشاند. گره هر کینه ای را در مردم بگشای و رشته هر نوع دشمنی را قطع کن و از آن چه که در نظر روشن نیست کناره بگیر. در تصدیق سخن چین شتاب مکن، زیرا سخن چین گر چه در لباس اندرز دهنده ظاهر می شود اما خیانتکار است.» پس از مصادیق زیرکی و کیاست حاکم پرهیز از سستی، رازدار مردم بودن و شناخت مردم می باشد.
3- علم و دانش
در احاديث اسلامي همواره تأکيد شده است که در انتخاب افراد به صلاحيت علمي و توانايي آنها دقت و توجه بيشتري شود و هرگز کساني را که از نظر علمي ضعيفند و آگاهيهاي لازم را ندارند بر کاري نگمارند زيرا که چنين کاري بزرگترين خيانت به جامعه اسلامي است. حضرت علي(ع) در نهج البلاغه، خطبه مي فرمايند: «اي مردم همانا سزاوارترين مردم به اين امر (خلافت و زمامداري) کسي است که تواناترين آنها بر اجراي امور و داناترين به فرمان خداوند در فهم مسائل باشد»
4- تجربه کاري
يکي از مؤثرترين عوامل موفقيت کارگزار و مدير در تشکيلات و سازمان، تجربه و سابقه کاري وي مي باشد. مدير و مسئول باتجربه، بسياري از نابساماني هاي سازمان خود را سامان مي دهد و بالعکس مدير و مسئول بي تجربه و بدون سابقه، تشکيلات سازمان يافته را متلاشي و پراکنده خواهد نمود. امام علي(ع) در نامه به مالک اشتر مي فرمايد: «افراد با تجربه را به عنوان کارگزار انتخاب نما»
5- شايستگي و کفايت
در آئين اسلام مسند مديريت شايسته کسي است که قدرت استفاده از ايمان و تخصص را در مقام اجرا داشته باشد. اميرالمؤمنين در نامه به مالک اشتر، يکي از شرايط واگذاري مسئوليت ها را «کفايت» مي داند و مي فرمايد:
«اي مالک در به کارگيري کارمندان و کارگزاراني که بايد زير نظر تو کار کنند هيچ گونه واسطه و شفاعتي را نپذير مگر شفاعت «کفايت» و امانت را» .
6- داشتن پشتکار و دوري از تنبلي
سستي در انجام دادن امور موجب زير پا گذاشتن حق و عدم اجراي به موقع کارها و تضييع حقوق مردمان است. کندي در کارها فرصت هاي خير و غير قابل بازگشت را از بين مي برد و به هيچ وجه نبايد در گردش امور سستي و کندي و کاهلي راه يابد و اين امر بايد با دقت هاي لازم عجين و همراه شود. اميرالمومنين علي(ع) چنين سفارش کرده اند: «در کارهاي خود بر افراد سست و تنبل تکيه مکن»
7- تند ذهني و داشتن حافظه قوي
مدير و مسئول بايد داراي حافظه قوي و ذهني توانمند باشد تا پرداختن به يک مسئله او را از ساير مسائل غافل نکند و پيچيدگي و حجم کارها، او را به فراموشي و اشتباه نياندازد. حضرت علي ( ع) در نامه به مالک اشتر چنين فرموده است: «کسي را برگزين که در رساندن نامه کارگزارانت به تو يا رساندن پاسخ هاي تو به آنان کوتاهي نکند و در آنچه براي تو مي ستاند يا از طرف تو به آنان تحويل مي دهد، فراموشکار نباشد».
8- داشتن قدرت تشخيص و تجزيه و تحليل
امام علي(ع) در انتخاب مديران کشور، به مهارت ادراکي و تشخيص و تجزيه و تحليل مسائل آنان توجه کامل داشت و مديراني را بر مي گزيد که در بحران هاي پيش آمده خود راه حل مناسب را بيابند. لذا در معرفي مالک اشتر به ديگر فرماندهان نظامي به مهارت ادراکي و تشخيص و تجربه و تحليل مسائل توسط مالک اشتر، اشاره مي فرمايد: «من مالک اشتر پسر حارث را بر شما و سپاهياني که تحت امر شما هستند فرماندهي دادم، گفته او را بشنويد و از فرمان او اطاعت کنيد او را مانند زره و سپر نگهبان خود برگزينيد زيرا که مالک نه سستي به خرج داده و نه دچار لغزش مي شود، نه در آنجايي که شتاب لازم است کندي دارد و نه آنجا که کندي پسنديده است، شتاب مي گيرد»
9- بلندي همت
هر چه انسان از همت والاتري برخوردار باشد، فعاليت و کارهاي بيشتر و چشمگيرتري انجام مي دهد و کار گزار بلند همت در کارها و مسئوليت هايي که بر عهده گرفته است، بسيار موفقتر از دون همتّان مي باشد و اصولاً ارزش انسان بسته به همت اوست. حضرت علي(ع) در نامه خطاب به مالک اشتر مي فرمايند: «با بلند همتان بپيوند»
10- استقامت در برابر مشکلات
مدير و مسئول مشاغل کليدي بايد در برابر فشار کار و دشواري ها و فراز و نشيب هاي شغلي و تلخي ها و سختي هاي آن چون کوه استوار و با استقامت و داراي عزم و اراده پولادين باشد. حضرت علي(ع) در اين مورد در نامه مالک اشتر فرموده اند: «پس براي مشاغل کليدي از سپاهيان و لشگريان خود کسي را انتخاب و مسئول بنما که در برابر دشواري ها و پيش آمدهاي سخت و تلخ استوار باشد و مصيبت هاي بزرگ وي را از پا ننشاند. فردي باشد که هنگام ناتواني و ضعف ديگران بر او ضعف و ناتواني غالب نشود و بر اثر بي خيالي ديگران بي تفاوت نگردد»
11- قاطعيت
قاطعيت و پرهيز از شک و ترديد از لوازم و شرايط اصلي موفقيت مدير است و پس از بررسي جوانب مختلف قضيه و مشورت با صاحب نظران، قاطعيت در اجراي تصميم و اجراي آن ضرورت دارد. دو دلي و عدم قاطعيت مدير باعث مي شود که ترديد و ابهام و سردرگمي در همه بدنه سازمان سرايت کرده و کارها در زمان مناسب به انجام نرسد و سازمان به اهداف مورد نظر نرسد. امام علي (ع)، از شک و ترديد بي مورد نهي کرده و مي فرمايد: «علم خود را به جهل و يقين خويش را به شک تبديل نکنيد، وقتي دانستيد عمل کنيد و زماني که يقين کرديد، اقدام نماييد»
13- شجاعت
شجاعت يکي از صفات مهم براي مديران مي باشد تا بتوانند از حق دفاع نمايند و عليه خلاف و ناحقي مبارزه نمايند. حضرت علي(ع) در نامه به مالک اشتر، به او مي فرمايد که به اهل شجاعت بپيوندد و آنها را به عنوان کارگزار انتخاب نمايد: ثُمَّ اَلصِق بِذَوي… الشّجاعَه
14- پرهیز از خشم و غضب
از دیگر ویژگی های حاکم، اعتدال او در رفتار با مردم است؛ یعنی کنترل خشم و غضب و دست و زبان خود و این که به خاطر قدرت حاکمیت، به دیگران تعدی و تجاوز نکند. در این مورد در نامه خود به حارث همدانی می گوید: «خشم را فرو نشان و به هنگام قدرت ببخش و به هنگام خشم فروتن باش و در حکومت مدارا کن تا آینده خوبی داشته باشی» در همین زمینه در نامه به مالک اشتر می فرماید: «باد غرورت، جوشش خشمت، تجاوز دستت و تندی زبانت را در اختیار خودگیر و با پرهیز از شتابزدگی و فرو خوردن خشم، خود را آرامش ده تا خشم تو فرو نشیند و اختیار نفس در دست تو باشد، و تو بر نفس مسلط نخواهی شد مگر با یاد فراوان قیامت و بازگشت به سوی خدا» پس کنترل حاکم بر صفات شیطانی نفس، از جمله خشم و غضب، یکی دیگر از ویژگی های او می باشد.
15- مخالف ظلم و حامی عدل و انصاف بودن
امام علی علیه السلام معتقد است حاکم باید طرفدار حق و انصاف و مخالف ظلم و تعدی باشد در این مورد می فرماید: «مالک بهترین امور در نزد تو باید متوسط ترین آن ها در حق (میانه روی در حق) و فراگیرترین آن ها در عدالت و جامع ترین آن ها در رضایت مردم باشد» و یا در جای دیگر می فرماید: «حق را برای هر کس که شایسته است از نزدیکان و بیگانگان اجرا کن و در انجام تکلیف، بردبار و شکیبا باش.» در پرهیز از ظلم توصیه می نماید، از خونریزی به ناحق پروا داشته باش که اگر مراعات نگردد باعث نابودی و زوال حکومت می شود. در نامه خود به مالک اشتر می نویسد: «از خونریزی بپرهیز و از خون ناحق پروا کن که هیچ چیز همانند خون ناحق، کیفر الهی را نزدیک و مجازات را بزرگ نمی کند و نابودی نعمت ها را سرعت نمی بخشد و زوال حکومت را نزدیک نمی گرداند.»
حضرت در جاي ديگري از فرمان تاريخي خود به مالک اشتر مي فرمايد: «انصاف برقرار کن ميان خدا و مردم، و خويشتن و دودمان خاص خود و هر کس از رعيت که رغبتي به او داري و اگر چنين انصافي را برقرار نکني، مرتکب ظلم گشته اي و کسي که به بندگان خدا ظلم بورزد خصم او خداست از طرف بندگانش و هر کسي که خدا با او خصومتي داشته باشد دليلش را باطل سازد و او با خدا در حال محاربه است».
16- انجام اعمال نیک
یکی دیگر از مصادیق حسن شهرت حاکم و زمامدار، استمرار وی به انجام عمل نیک است و از جمله مصادیق آن کمک به مستمندان، فقرا و نیازمندان جامعه می باشد که امام علیه السلام ، آن را از وظایف مستقیم حاکم می داند و در این مورد به مالک می فرماید: «ای مالک در بعضی کارها باید مستقیما خودت دخالت کنی؛ آن کارهایی که بدون واسطه باید خودت آن ها را انجام دهی یکی رسیدن به امور مستضعفان است. در گوشه و کنار این کشور اسلام، افرادی هستند معلول، یتیمانی هستند که پدرشان در جبهه کشته شده، بیوه زنانی هستند که بی سرپرست مانده اند و افرادی هستند که از کار افتاده اند.»
17- تقسیم پست ها بر اساس لیاقت و شایستگی
یکی از اهداف اساسی اسلام، برقرار کردن عدل و قسط در جامعه اسلامی است. در حكومت اسلامی، پُستها باید بر اساس شایستگی تقسیم شود و كارگزاران حكومت اسلامی از میان شایستهترین و خدمتگزارترین افراد انتخاب شوند، كسانی كه دارای فضائل و كمالات انسانی بوده و تخلق به "اخلاق الله" را آویزه گوش خود قرار دهند، افرادی كه دانا، اندیشمند، امین، كاردان، توانا، با دقت و ابتكار و متواضع باشند، نیكان را دوست بدارند و از ستمگران بیزار باشند. امیرالمومنین علی علیه السلام در نامه خود به مالك توصیه میكند كه شناخت خود از افراد را ملاك انتخاب آنان برای مناصب حكومتی قرار ندهد و این نكته را در نظر داشته باشد كسانی كه در مصدر امور قرار میگیرند غالبا دوستان زیادی دارند كه این دوستان گاهی به لباس زهد در میآیند و خود را برخوردار از اخلاق حسنه جلوه میدهند و به همین دلیل نیز امام علیه السلام به مالك توصیه میكند كه بر اساس خوشبینی و اطمینان خود، معاونان خویش را انتخاب نكند. (هادیان)
حضرت علی(ع) در این خصوص خطاب به مالک میفرمایند:
«پس در کارهای عمال و کارگردانانت نظر و اندیشه کن و چون آنان را تجربه و آزمایش نمودی به کار وادار و آنها را به میل خود و کمک به ایشان و سرخود به کاری نفرست، زیرا به میل و سرخود کسی را به کاری گماشتن گرد آمده ایست از شاخههای ستم و نادرستی و ایشان را از آزمایش شدگان و شرم داران از خاندانهای نجیب و شایسته و پیش قدم در اسلام بخواه و طمعهای کمتر و اندیشه در پایان کارها را رساتر هستند.»
«آنگاه نیکوترین آنها را که بین مردم آشکار و درستکاتر آنها را که روشناس و در زبانهاشان باشد برگزین»
«و نامههایت که در آنها تدبیرها و رازها بیان میکنی، تخصیص ده به کسی که در همه خوهای پسندیده از نویسندگان دیگر جامعتر باشد.»
«و برای هر کاری از کارهایت رئیس و کارگردانی از نویسندگان قرار ده که بزرگی کارها او را مغلوب و ناتوان نکند و بسیاری آنها او را پریشان نسازد.»
18- حسن سابقه
علی(ع) معاویه را به خاطر سوء سابقه اش مورد سرزنش قرار داده فرمود تو لیاقت رهبری را نداری: «و متی کنتم یا معاویه ساسه الرعیه و ولاه امر الامه بغیر قدمسابق و لا شرف باسق» با توجه به ویژگی فوق است، که علی(ع) مالک اشتر را مخاطب قرار داده فرمود: «ان شر وزرائک من کان للاشرار قبلک وزیرا و من شرکهم فی الاثامفلا یکونن لک بطانه فانهم اعوان الاثمه و اخوان الظلمه و انت واجد منهم خیر خلفممن له مثل آرائهم و نفاذهم و لیس علیه مثل آصارهم و اوزارهم، و آثامهم … اولئک اخف علیک مونه و احسن لک معونه …» بدترین وزرای تو کسانی هستند که برای جنایتکاران پیشین وزارت نموده و یا شریک جنایاتشان بودهاند، پس نبایداینان از یاران نزدیک تو باشند، آنها همکاران گنهکاران و برادران ستمکارانند،در حالی که تو میتوانی جانشینان خوبی برای آنها بیابی، از کسانی که از نظر فکرو نفوذ کمتر از آنان نیستند، اما بار گناهان آنها را به دوش نمیکشند، هزینه این افراد بر تو سبکتر و همکاریشان با تو بهتر است.
19- پاکي و صلاحيت خانوادگي
پاکي و اصالت و صلاحيت خانوادگي از جمله امور کلي است که حضرت علي(ع) در گزينش و انتخاب بر آن تأکيد فرموده و آن را به عنوان ميزاني در کنار ساير موازين مطرح نموده است. آن حضرت به مالک اشتر توصيه مي نمايد: «و از آنان که گوهري نيک دارند و از خانداني پارسا و صالحند و از سابقه اي نيکو برخوردارند، فرماندهان را برگزين»
20- امانتداری
هر کس در هر جايگاه و مرتبه مديريتي، امانتدار مردمان است و بايد اموال و حيثيت و شرافت ايشان را پاسداري کند. امام علي(ع) به مالک اشتر در اين باره سفارش مي کند که درباره اشخاصي که مي خواهد برگزيند بدين امر توجه نمايد و با بررسي سوابق و عملکرد گذشته شان ببيند آيا اهل امانتداري بوده اند يا خير.
امیر مؤمنان على (علیه السلام) در این زمینه به مالک دستور مى دهد:
«از این که به مردم وعده دهى و به انجام کارى متعهد شوى و سپس تخلّف کنى، بپرهیز، چون خُلف وعده و پیمان شکنى موجب خشم خدا و خلق است»
21- مشورت
از دیدگاه علی(ع) نیز مشورت و بهرهگیری از تجربیات دیگران از اهمیت ویژهایبرخوردار است. چنانکه آن حضرت از تجربه به عنوان علم جدید یاد کرده است و ازمشورت به عنوان مهمترین پشتیبان «و فی التجارب علم مستانف»: «لا ظهیرکالمشاوره» با توجه به اهمیت مشورت است که علی(ع) یکی از وظایف مالکاشتر رامشورت بیان کرده است. چنانچه آن حضرت مال کاشتر را به همنشینی و مذاکره با علماو حکیمان اسلامی امر میکند: «… و اکثر مدارسه العلماء و مناقشه الحکماء فیتثبیت ما صلح علیه امر بلادک، و اقامه ما استقام به الناس قبلک» با دانشمندان وحکیمان، زیاد به بحث و مذاکرهنشین، تا مصالح کشور را تثبیت کنی و اصول پایدارییک ملت را قوام بخشی.
نکته قابل ذکر آن است که از دیدگاه علی(ع) کارگزاران با هر کسی نباید مشورت کنند; به دلیل اینکه مشورت با برخی افراد در مسایل حکومتی نه تنها مفید نیست،بلکه زیانآور است. از اینرو است که علی(ع) به مالکاشتر دستور میدهد که با علماو حکیمان متعهد مشورت کرده و از مشورت با برخی از افراد پرهیز کند. چنانکه آنحضرت فرمود: «و لا تدخلن فی مشورتک بخیلا یعدل بک عن الفضل و یعدک الفقر و لاجبانا یضعفک عن الامور و لا حرصا یزین لک الشره بالجور …» با بخیل مشورت نکنزیرا از بخشش و کمک به دیگران باز میدارند و از فقر میترسانند. همچنین با افرادترسو مشورت نکن زیرا آنها تو را از انجام کارهای مهم باز میدارند. و نیز باافراد حریص مشورت نکن که آنها برای جمعآوری ثروت و یا کسب مقام ستمگری را درنظر تو نیک جلوه میدهند.
22- پرهیز از شتاب در امور
از ويژگي هاي مهم مسئولان و مديران سعه صدر است، که حضرت امیر در این زمینه نیز به ملک چنین می فرمایند:
«و در تصدیق و باور داشتن بدگو و سخن چین شتاب منما.»
23- طرد چاپلوس و سخن چين
يکي از مواردي که باعث لغزش مديران مي شود، سخن چيني و بدگويي سخن چينان مي باشد و اگر مديري به اين سخن چيني ها اهميت دهد و بدون توجه به صحت و سقم آنها، اقدام به تصميم گيري نمايد، ممکن است عواقب جبران ناپذيري داشته باشد. حضرت علي(ع) در اين مورد مي فرمايند:
«در قبول سخن بدگويان شتاب مکن که سخن چين فريبنده است گرچه در جامه خير خواهان درآيد».
حضرت علي(ع) در نامه خطاب به مالک اشتر مي فرمايند:
«بپرهيزيد از خودپسندي و از شگفتي در خویش و درباره صفتي از اوصاف خود که
خوشايند توست. و بپرهيز از اين که دلبسته آن باشي که در ستايش تو از اندازه
بگذرند همانا که بهترين فرصت شيطان در اين احوال است تا نيکوکاري
نيکوکاران را بر باد دهد». همچنين آن حضرت در جاي ديگري از همان نامه
فرموده اند: « و بايد کساني نزد تو برگزيده تر باشند که بيش از همه در روي
تو سخن تلخ بر زبان آورند و تو را در آنچه خداي بر دوستان خود نپسندد، کمتر
ياري کنند. به اهل پرهيز و راستي پيوند و آنگاه آنان را چنان پرور که در
ستايش تو از اندازه نگذرند و به باطل تو را در کاري بزرگ که به تو نسبت
دهند و تو آن کار را نکرده باشي، دلشاد نسازند، چه زياده روي در ستايش، در
دل خود بيني پرورد و آدمي را به تکّبر در آورد».
24- گذشت و پرهیز از انتقام جویی
«از مردم گره هر کینه را بگشا و از خود رشته هر انتقام و بازخواستی را جدا کن.»
ب- روش برخورد با مردم
1-مهربانی با مردم
حضرت در نامه به مالک اشتر می فرمایند: «مهربانی و خوش رفتاری و نیکویی با رعیت را در دل خود جای ده و مبادا نسبت به ایشان جانور درنده بوده خوردنشان را غنیمت دانی که آنان دو دسته اند: یا با تو برادر دینی اند و یا در آفرینش مانند تو هستند».
«و هرگز از بخشش و گذشت پشیمان و به کیفر شاد مباش»
«و رسیدگی کن به یتیمان و پیران سالخورده که چارهای ندارند.»
«پس از خدا بترس، از خدا بترس درباره دسته زیر دستان درمانده و بیچاره و بیچیز و نیازمند و گرفتار در سختی و رنجوری و ناتوانی».
و در جای دیگر به مالک می فرمایند: «پر و بالت را برای رعیت بگستران، با مردم گشاده روی فروتن باش ...»
2- سخاوت و بخششگری
«و هرگز از بخشش و گذشت پشیمان و به کیفر شاد مباش»
این نكته نیز حائز اهمیت است كه مردم به مقتضای طبع بشری و آمال و آرزوهایشان، هرگاه به آنچه كه میخواهند نائل نشوند، معمولا مجریان حكومت را مسئول محرومیتها و ناكامیهای خود میپندارند و آنان را مقصر میشناسند و گمان میكنند وظیفه حكومت است كه همه خواستهای آنان را جامه عمل بپوشاند و برآورده سازد و هنگامی كه با برآورده نشدن تمام خواستههایشان مواجه میشوند، نسبت به حكومت و مجریان آن عداوت و كینه و دشمنی پیدا میكنند و بدین وسیله پایههای حكومت تضعیف میشود. و در اینجا وظیفه حاكم است كه اگر چه نمیتواند به همه خواستهای مردم جامه عمل بپوشاند اما با گرهگشایی و پیروی از اخلاق اسلامی، مردم را با كمبودها آشنا سازد و در صدد جلب رضایت مردم برآید. و با همین حكمت و فلسفه، امام علیه السلام از مالك میخواهد كه با مردم رابطه برقرار كند و از آنها فاصله نگیرد، و احتجاب حاكم از مردم را باعث گمراهی و بیاطلاعی او از حقایق جامعه و ایجاد شك و تردید و بیاعتمادی در جامعه میداند و میفرماید: «مبادا مدت طولانی از مردم فاصله بگیری، زیرا احتجاب حكام از مردم خود نوعی تنگنا و باعث بیاطلاعی از حقایق است و باعث بیاطلاعی مردم از واقعیت جریان كارها میشود، و این حالت عدم آگاهی موجب تلبیس حق و باطل و درشت و كوچك جلوه یافتن امور بزرگ، و بزرگ جلوهگر شدن مطالب ناچیز و كوچك میگردد.»
«و آنچه میبخشی به خوشرویی ببخش.»
3-خوش بيني نسبت به ديگران
خوش بيني نسبت به مردم باعث مي شود تا مديران با مهر و سعه صدر بيشتر با مردم رفتار نمايند و سخت گيري بي مورد ننمايد. امام علي(ع) در نامه 53 به جناب مالک اشتر مي فرمايد: «هيچ عاملي بهتر و قوي تر از نيکي به رعيت و سبک ساختن هزينه هاي آنان و ترک تحميل بر دوش آنان نيست پس بايد در اين باب کار کني که خوش بيني به رعيت را بدست آوري». سپس در ادامه مي فرمايد: «زيرا خوش بيني رنج بسيار را از تو دور مي سازد».
4- عیب پوشي و پرهيز از عيب جويي
5- پرهیز از منّت گذاری و امتیاز بر مردم
«و بپرهیز از اینکه بر رعیتت به نیکی که میکنی منّتگذاری یا کاری که انجام میدهی بیش از آنچه هست در نظر آری، زیرا منّت نهادن احسان را بی نتیجه میگرداند و کار را بیش از آنچه هست پنداشتن، نور حق را میزداید.»
«و باید نیکویی که درباره آنان نموده و آنها را به آن توانا ساختهای نزد تو بزرگ نیاید.»
«و بپرهیز از آنکه چیزی را به خود مخصوص داری که بهره همه مردم در آن یکسان است.»
6- محبت و دلسوزی نسبت به فقرا
امام على (علیه السلام)، هم خود یار و مددکار فقرا و محرومان بود و هم افرادى را با این ویژگى پرورش داد. دستورات آن حضرت به مجریان و مدیران ارشد حکومت در آن روز، حاکى از اهتمام ایشان به فقرستیزى و تأمین اجتماعى است؛ چنان که خطاب به مالک مى فرماید:
«اى مالک! درباره طبقه پایین از مردم جامعه، که چاره اى ندارند و در فقر و تنگ دستى زندگى مى کنند، خدا را فراموش نکن. آنها عبارتند از: بینوایان، نیازمندان، گرفتاران و زمین گیر شدگان. آنچه را که خداوند از حق خود درباره ایشان دستور داده رعایت کن و براى آنان قسمتى از بیت المال و سهمى از غنایم خالص اسلامى هر شهر در نظر بگیر.»
از این توصیه على (علیه السلام) به مالک نسبت به فقرزدایى از جامعه بر مى آید که حمایت از فقرا و نیازمندان به عنوان یک اصل در حکومت اسلامى مطرح است و براى تحقق آن، باید تلاش کرد: زیرا فقر و کمبود اقتصادى عامل بروز بسیارى از مشکلات، از جمله فساد اخلاقى و ناامنى در جامعه است.
7- فروتنی و تواضع حاکم نسبت به مردم
حاکم اسلامی در دید امام علی علیه السلام باید نسبت به مقامش حالت امانت دار، و در برابر مردم فروتنی و تواضع داشته باشد. در این مورد به مالک اشتر می فرماید: «بپرهیز که خود را در بزرگی همانند خداوند پنداری و در شکوه خداوندی همانند او دانی زیرا خداوند هر سرکشی را خوار می سازد...» در جای دیگر به مالک می نویسد: «اگر با مقام و قدرتی که داری، دچار تکبر یا خودبزرگ بینی شدی به بزرگی حکومت پروردگار که برتر از تو است بنگر که تو را از سرکشی نجات می دهد...»
8- صداقت با مردم و قانون مداری با آن ها
امام علی علیه السلام در سیره عملی و نظری خود تأکید داشتند حاکم باید با صراحت و صداقت با مردم برخورد نماید و براساس همین اخلاق سیاسی بود که چون آن حضرت زمام امور را در دست گرفت در نخستین خطبه حکومتی خود به مردم فرمود: «پیمان من بدانچه می گویم در گرو است و به درستی گفتارم متعهد و متکلفم»
در نامه خود به مالک اشتر می فرماید: «و هر گاه رعیت بر تو بدگمان گردد، عذر خویش را آشکارا با آنان در میان بگذار و با این کار از بدگمانی نجاتشان ده، که این کار ریاضتی برای خودسازی تو و مهربانی کردن نسبت به رعیت است و این پوزش خواهی تو آنان را به حق وا می دارد»
9- پرهیز از فاصله گرفتن از مردم و تشریفات
«و پارهای از وقت خود را برای نیازمندان از خود قرارده که در آن وقت خویشتن را برای ایشان آماده ساخته، در مجلس عمومی بنشینی.»
همچنین امام علی(ع) میفرمایند:
«مبادا غیبت تو در میان مردم زیاد شود.»
شریف رضی آورده است:
«و چون دهقانان انبار هنگام رفتن امام علی(ع) به شام او را دیدند برای وی پیاده شدند و پیشاپیش دویدند، فرمود این چه کار بود که کردید، گفتند عادتی است که داریم و بدان امیران خود را بزرگ میشماریم. فرمود به خدا که امیران شما از این کار سودی نبردند و شما در دنیایتان خود را بدان به رنج میافکنید و در آخرتتان بدبخت میشوید و چه زیانبار است رنجی که کیفر در پی آن است و چه سودمند است آسایشی که با آن از آتش در امان است .»
10 ـ گذشت و پرهیز از انتقام جویی
«از مردم گره هر کینه را بگشا و از خود رشته هر انتقام و بازخواستی را جدا کن.»
11- دیر خشم بودن
کساني که داراي مقام و منصب هستند هر لحظه ممکنست که نيروي خشمشان طغيان کند و آنان را از حالت طبيعي و اعتدال خارج نمايد و با کارکنان با حالت خشم و غضب برخورد کنند و پيش آمدهاي ناگواري رخ دهد که هم براي فرد و هم براي سازمان و جامعه مضر باشد. لذا لازمست که صاحبان مقام و منصب و مديران داراي قدرت تسلط بر خشم و کظم غيظ باشند. اميرالمؤمنين(ع) در نامه به مالک اشتر فرموده اند: «آن کس را فرمانده لشگريان نما که از همه در علم و بردباري بالاتر باشد و از کساني باشد که خشم او را فرا نگيرد و به زودي از جاي خود بدر نرود».
«هنگام افروختگی خشم و تیزی سرکشی و حمله با دست و تندی و زشتگویی زبانت، برخود مسلط باش.»
«و به خشمی که میتـوانی مرتکب نشوی شتاب منما، مگو من مأمورم و امر میکنم پس باید فرمان مرا بپذیرند و این روش سبب فساد و خرابیدل و ضعف و سستی دین و تغییر و زوال نعمتها گردد.»
12- مبارزه با مظاهر فساد در جامعه
امیرالمومنین علی علیه السلام، در جمله «فَاِنَّما عَلیكَ تَطهِیرُ مَا ظَهَرَ لَكَ»؛ مالك را به مبارزه با مظاهر فساد و آلودگی و جلوگیری از فحشا و منكرات در جامعه فرامیخواند، دشمن همواره میخواهد با از بین بردن عفت و پاكدامنی و اشاعه فساد در جوامع اعم از اسلامی و حتی غیراسلامی، ملتهای مستضعف را از روح پاكی و معنویت جدا ساخته و آنان را چنان آلوده كند و به "از خود بیگانگی" و فساد بكشاند تا سرانجام در عمق منجلاب دستهای آلوده استعمار فرو روند.
ج- روش برخورد با خویشاوندان:
متاسفانه یکی از مشکلاتی که در سیستم های اداری شاهد آن هستیم ناشی از یکسری ارتباطات خانوادگی است که در بسیاری موارد موجب ضایع شدن حقوق دیگران یا محروم شدن آنها از یکسری امور می شود. آنچه که ما در سیستم اداری از آن به عنوان «پارتی بازی» یاد می کنیم و متاسفانه موج شدیدی از نارضایتی ها را با خود همیشه به دنبال دارد. حضرت علی علیه السلام با نهایت دقت و ضرافت به این موضوع نیز توجه فرموده و در این زمینه نیز، در این نامه در مورد نزدیکان و خویشاوندان به مالک می فرمایند: «همانا زمامداران را خواص و نزدیکانی است که خودخواه و چپاولگرند، و در معاملات انصاف ندارند. ریشه ی ستمکاریشان را با بریدن اسباب آن بخشکان، و به هیچ کدام از اطرافیان و خویشاوندانت زمین را واگذار مکن و به گونه ای با آنان رفتار کن که قراردادی به سودشان منعقد نگردد که به مردم زیان رساند ... حق را به صاحب حق، هر کس که باشد، نزدیک یا دور بپرداز و در این کار شکیبا باش و این شکیبایی را به حساب خدا بگذار، گرچه اجرای حق مشکلاتی برای نزدیکانت فراهم آورد، تحمل سنگینی آن را با یاد قیامت بر خود هموار ساز، زیرا تحمل آن پسندیده است.»
بخش دوم: شناخت اقشار گوناگون اجتماعی:
از دیگر مصادیق علم حاکم را باید شناخت جامع او از دنیای زمان خود و مسائل آن و تخصص های مختلفی دانست که در اقشار جامعه نیاز می باشد؛ تخصص هایی که مردم آن ها را آموزش می بینند و باید برای بهتر اداره کردن حکومت، به طور متعادل و مناسب از آن ها استفاده گردد. در این مورد امام علیه السلام به مالک اشتر می فرماید: «ای مالک بدان که مردم از گروه های گوناگونی می باشند که اصلاح هر یک جز با دیگری امکان ندارد و هیچ یک از گروه ها از گروه دیگر بی نیاز نیست. از آن قشرها، لشکریان خدا و نویسندگان عمومی و خصوصی، قضات دادگستری، کارگزاران عدل و نظم اجتماعی، جزیه دهندگان، پرداخت کنندگان مالیات، تجار و بازرگانان، صاحبان صنعت و پیشه وران و نیز طبقه پایین جامعه یعنی نیازمندان و مستمندان می باشند که خداوند برای هر یک سهمی مقرر داشته و مقدار واجب آن را در قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم تعیین کرده که پیمانی از طرف خداست و نگهداری آن بر ما لازم است.
پس سپاهیان به فرمان خدا پناهگاه استوار رعیت و زینت و وقار زمامداران، شکوه دین و راه های امنیت کشورند. امر مردم جز با سپاهیان استوار نگردد و پایداری سپاهیان جز با خراج و مالیات رعیت انجام نمی شود... سپس سپاهیان و مردم جز با گروه سوم نمی توانند پایدار باشند و آن قضات و کارگزاران دولت و نویسندگان حکومتند که قراردادها و معاملات را استوار می کنند و آن چه را که به سود مسلمانان است فراهم می آوردند و در کارهای عمومی و خصوصی مورد اعتمادند و گروه های یاد شده بدون بازرگانان و صاحبان صنایع نمی توانند دوام بیاورند زیرا آنان وسایل زندگی را فراهم می آورند و در بازار عرضه می کنند و بسیاری از وسایل زندگی را با دست خود می سازند که از توان دیگران خارج است. قشر دیگر، طبقه پایین نیازمندان و مستمندانند که باید به آن ها بخشش و یاری کرد.»
از عبارات فوق لزوم شناخت و توجه حاکم به تمام تخصص ها، شناخت کارایی آن ها و به کارگیری آن ها مستفاد می گردد که می توان جزو بخشی از علم حاکم تلقی نمود. (بصیری، 1389)
حضرت در مورد نظامیان این چنین به مالک سفارش می فرمایند که: « برای فرماندهی سپاه کسی را برگزین که خیرخواهی او برای خدا و امام تو بیشتر، و دامن او پاکتر، شکیبایی او برتر باشد. از کسانی که دیر به خشم می آید و عذر پذیرتر باشد و بر ناتوان رحمت آورد، و با قدرتمندان با قدرت برخورد کند، درشتی او را به تجاوز نکشاند، و ناتوانی او را از حرکت باز ندارد. سپس در نظامیان با خانواده های ریشه دار، دارای شخصیت حساب شده، خاندانی پارسا، دارای سوابق نیکو و درخشان که دلاور و سلحشور و بلند نظرند، روابط نزدیک برقرار کن ... پس آرزوهای سپاهیان را برآور و همواره از آنان ستایش کن و کارهای مهمی که انجام داده اند برشمار، زیرا یادآوری کارهای ارزشمند آنان، شجاعان را بر می انگیزاند و ترسوها را به تلاش وا می دارد.»
از آن جا که رهبر نمی تواند همه کارهای حکومت را شخصا انجام دهد به افراد مورد اعتماد، که به عنوان واسطه کارها را انجام دهند نیاز دارد و او باید بر آن ها نظارت مستمر داشته باشد. این افراد باید مؤمن و متقی کامل و دارای خصوصیات تخصصی اجرایی نیز باشند. امام علیه السلام در این رابطه به مالک اشتر می گوید: «... برای هر یک از کارهایت سرپرستی که بزرگی کار بر او چیرگی نیابد و فراوانی کار او را درمانده نسازد، بگمار و بدان که هر گاه در کار نویسندگان و منشیان تو کمبودی وجود داشته باشد که تو بی خبر باشی خطرات آن دامنگیر تو خواهد بود.»
امام علیه السلام در مورد انتخاب قاضی نیز چنین توصیه می نمایند: «... سپس از میان مردم، برترین فرد نزد خود را برای قضاوت انتخاب کن کسانی که مراجعه فراوان، آن ها را به ستوه نیاورد و برخورد مخالفان با یکدیگر او را خشمناک نسازد، در اشتباهاتش پافشاری نکند و بازگشت به حق پس از آگاهی برای او دشوار نباشد...»
امام علیه السلام برای انتخاب کارمندان و منشیان توصیه های مشابه و کنترل و نظارت آشکار و پنهان حاکم بر آن ها را مطرح می نمایند و می فرمایند: «سپس در امور کارمندانت بیندیش و پس از آزمایش به کارشان بگمار و بامیل شخصی و بدون مشورت با دیگران آنان را به کارهای مختلف وادار نکن، زیرا نوعی ستمگری و خیانت است. کارگزاران دولتی را از میان مردمی با تجربه و با حیا از خاندان های پاکیزه و با تقوا که در مسلمانی سابقه درخشانی دارند، انتخاب کن. زیرا اخلاق آنان گرامی تر و آبرویشان محفوظ تر و طمع ورزیشان کمتر و آینده نگری آنان بیشتر است...سپس رفتار کارگزاران را بررسی کن و جاسوسانی راستگو و وفاپیشه بر آنان بگمار که مراقبت و بازرسی پنهانی تو از کار آنان، سبب امانتداری و مهربانی با رعیت خواهد شد.»
و در مورد نویسندگان می فرماید: «سپس در امور نویسندگان و منشیان به درستی بیندیش و کارهایت را به بهترین آنان واگذار کن و نامه های محرمانه را، که در بردارنده سیاست ها و اسرار تو است، از میان نویسندگان به کسی واگذار که صالح تر از دیگران باشد کسی که گرامی داشتن او را به تجاوز و سرکشی نکشاند تا در حضور دیگران با تو مخالفت کند و در رساندن نامه کاگزارانت به تو و رساندن پاسخ های تو به آنان کوتاهی نکند ...».
حضرت در مورد رسیدگی به محرومان و مستضعفان نیز به مالک این چنین سفارش می فرمایند: «سپس خدا را! خدا را! در خصوص طبقات پایین و محروم جامعه که هیچ چاره ای ندارند ... پس برای خدا پاسدار حقی باش که خداوند برای این طبقه معین فرموده است ... مبادا سرمستی حکومت تو را از رسیدگی به آنان باز داردکه هرگز انجام کارهای فراوان و مهم عذری برای ترک مسوولیت های کوچکتر نخواهد بود. همواره در فکر مشکلات آنان باش و از آنان روی بر مگردان، به ویژه امور کسانی را از آنان بیشتر رسیدگی کن که از کوچکی به چشم نمی آیند و دیگران آنان را کوچک می شمارند و کمتر به تو دسترسی دارند ...».
از سوی دیگر حضرت در مورد مالیات دهندگان نیز می فرمایند: ««مالیات و بیت المال را به گونه ای وارسی کن که به صلاح مالیات دهندگان باشد، زیرا بهبودی (امور) مالیات و مالیات دهندگان، عامل اصلاح امور دیگر اقشار جامعه است و تا امور مالیات دهندگان اصلاح نشود کار دیگران نیز سامان نخواهد گرفت زیرا همه مردم نان خور مالیات و مالیات دهندگانند. باید تلاش تو در آبادانی زمین، بیشتر از جمع آوری خراج باشد که خراج جز با آبادانی فراهم نمی گردد و آن کسی که بخواهد خراج را بدون آبادانی مزارع به دست آورد شهرها را خراب و بندگان را نابود می سازد و حکومتش جز اندک مدتی دوام نمی آورد»
بنابراین از دیدگاه امام علیه السلام یک حاکم لازم است بهترین کارگزاران سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و... را برگزیند و نظارت مستقیم و غیرمستقیم بر آنان و ارزیابی دائم از عملکرد آن ها داشته باشد تا موفق گردد.
بخش سوم: اصول روابط اجتماعی مدیران:
حضرت علی علیه السلام در این زمینه نیز سفارشات ارزشمندی را به مالک اشتر دارند از جمله:
« تا می توانی با پرهیزکاران و راستگویان بپیوند و آنان را چنان پرورش ده که تو را فراوان نستایند و تو را بر اعمال زشتی که انجام نداده ای، تشویق نکنند. هرگز نیکوکار و بدکار در نظرت یکسان نباشند زیرا نیکوکاران در نیکوکاری بی رغبت و بدکاران در بدکاری تشویق می شوند.»
«هیچ وسیله ای برای جلب اعتماد والی به رعیت بهتر از نیکوکاری به مردم و تخفیف مالیات و عدم اجبار مردم به کاری که دوست ندارند نمی باشد»
«آداب پسندیده ای را که بزرگان این امت به آن عمل کرده و ملت اسلام با آن پیوند خورده و رعیت با آن اصلاح شده بر هم مزن، و آدابی که به سنت های خوب گذشته زیان وارد می کند پدید نیاور»
«با دانشمندان فراوان گفتگو کن و با حکیمان فراوان بحث کن که مایه ی آبادانی و اصلاح شهرها و برقراری نظم و قانونی است که در گذشته نیز وجود داشته است»
بخش چهارم: ویژگیهای مدیران به عنوان تصمیم گیرندگان از دیدگاه حضرت علی(ع)
امام علی(ع) در نامه 53 خود به مالک به نقل از فیض الاسلام موارد زیر را برای ویژگیهای مدیران به عنوان تصمیمگیرندگان بیان کردهاند:
1ـ شناسایی وضع و شرایط موجود
در این مرحله مدیر باید از وضعیت و موقعیت سازمان تحت امر خود دائماً اطلاع داشته باشد و آنچه که اهمیت دارد را مشخص سازد. آنچه که امام علی(ع) در این مرحله به آن توجه دارند، نقش خود مدیر در کسب اطلاعات از وضعیت موجود و مسئلهیابی میباشد. یعنی با استفاده از تجربه خود از راههای غیر رسمی و نه رسمی به بررسی وضع سازمان بپردازد و به وجود مسئلهای پی ببرد. حضرت علی(ع) درباره انجام دادن هر کاری در زمان خود میفرمایند:
«پس هر چیز را به جای خود بگذار و هر کاری را در وقت آن انجام ده»
2ـ ارائه راهحلهای مختلف
بعد از اینکه مدیر در قسمت نخست با تعیین هدفها و بررسی وضع موجود، مشکل و مسئلهای را مورد شناسایی قرار داد و پی به وجود شرایط نامطلوب سازمان برد، وظیفه او ایجاب میکند تا در حل آن مشکل بکوشد. از ابعاد مختلف ممکن است راهکارهایی را مشخص سازد یا به تنهایی به آن دسترسی پیدا کند، یا با مشورت مشاوران و اعضای سیستم جهت حل این مسئله به آن برسد. حضرت علی(ع) در این مرحله به مشورت با دانایان اشاره میکنند و میفرمایند:
«و دربارة استوار ساختن آنچه کار شهرهای تو را منظم میگرداند و بر پا داشتن آنچه مردم پیش از تو برپا داشته بودند، بسیار با دانشمندان مذاکره و با راستگویان و درست کرداران گفتگو کن.»
سفارش حضرت علی(ع) به هم نشینی با حکما به خاطر افزون دامنة علم و حکمت مدیر است تا در مواقع حساس تصمیمگیری از اطلاعات و دانش بیشتری برخوردار باشد.
3ـ ارزیابی راهحلها و گزینش بهترینها
در این مرحله مدیر موظف است از بین انبوه راهکارهای ارائه شده جهت حل مسئله یکی را انتخاب کند، اما اینکه با چه ملاکی دست به چنین انتخابی بزند به عوامل متعددی بستگی دارد. در این مرحله امام علی(ع) خطاب به مالک به بیان معیار جهت انتخاب یک گزینه پرداختهاند و با توجه به نظام ارزشی اسلام که مبتنی بر خدا محوری و حق طلبی است میفرمایند که باید توجه مدیر به حق محوری و حقمداری باشد و در نامة 53 خطاب به مالک اشاره میکنند که باید توجه تو به گسترش عدالت و حق مداری باشد.
4ـ اجرا و پیگیری
بعد از اینکه با ملاکهای مشخص شده یک گزینه انتخاب شد، نوبت به اجرای آن میرسد. نکاتی که مدیر باید در این مرحله مورد توجه قرار دهد عبارت است از:
الف ـ اجرا فوری باشد.
حضرت علی(ع) در این مورد میفرمایند:
«و بترس از شتابزدگی به کارها پیش از رسیدن هنگام آنها یا دنبالگیری و سختکوشی در آنها هنگام دسترسی به آنها یا از ستیزگی در آنها وقتی که سررشته ناپیدا باشد یا از سستی در آنها چون در دسترس آید.»
ب ـ مجریان خوبی انتخاب کند.
امام علی(ع) خطاب به مالک میفرمایند:
«پس از آن در حال نویسندگانت بنگر و بهترین ایشان را به کارهایت بگمار»
ج ـ نظارت همه جانبه داشته باشد تا بتواند پاداش دقیق و مناسب بدهد.
«پس در کارهایشان کاوش و رسیدگی کن »
«و در کار خراج به صلاح خراج دهندگان کنجکاوی کن.»
د ـ جهت نظارت و ارزیابی کار مجریان، نمایندگان ویژه داشته باشد.
امام علی(ع) در این خصوص میفرمایند:
«پس در کارهایشان کاوش و رسیدگی کن و بازرسهای راستکار و وفادار بر آنان بگمار.»
ه ـ مجازات فرد خاطی و خیانتکار
حضرت امیر(ع) در این خصوص میفرمایند:
«و خود را از یاران دور دار و اگر یکی از ایشان به خیانت و نادرستی دستش را بیالاید و خبرهای باز رسانت به خیانت او گرو آید به گواهی همان خبرها اکتفا کن، پس باید او را کیفر بدنی بدهی و او را به کردارش بگیری.»
و- اگر تصمیم غلطی گرفته بود باید از مردم عذر خواهی کند.
حضرت علی(ع) میفرمایند:
«و اگر رعیت به تو گمان ستمگری را بردند، عذر و دلیلت را برای ایشان آشکار کن و گمانهای آنها را با آشکار کردنت از خویشتن دور نما.» (سیادت، 1385)
«امروز آشكارترین و روشنترین حقایق اسلامی به وسیله بخشی از مدعیان اسلام در كشورهای اسلامی نادیده گرفته میشود. امروز همان روز است كه شعارهای یكسان است، اما جهت گیریها به شدت مغایر یكدیگر است. امروز شرایطی مشابه شرایط دوران حكومت امیرالمومنین علیه السلام است. پس روزگار نهج البلاغه است. امروز میشود از دیدگاه دقیق و نافذ امیرالمومنین علیه السلام به واقعیتهای جهان و جامعه نگاه كرد و بسیاری از حقایق را دید و شناخت و علاج آن را پیدا كرد. لذا امروز از همیشه به نهج البلاغه محتاج تریم. زیرا ما امروز در همان شرایط قرار داریم.» (بیانات مقام معظم رهبری، ص23-25)
منابع:
کتب:
1- دلشاد تهرانی؛ مصطفی، دولت آفتاب، اندیشه سیاسی و سیره حکومتی امام علی(ع)، تهران، انتشارات دریا، 1379
2- ذاکری؛ علی اکبر، مدیریت و سیاست، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1380
3- فاضل لنکرانی؛ محمد، آیین کشورداری از دیدگاه امام علی علیه السلام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ هفتم، 1379
4- نهج البلاغه؛ ترجمه محمد دشتی، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین، تابستان 1384، نامه53
5- نهج البلاغه، فیض الاسلام، ص996-995
مقالات:
1- بصیری؛ محمدعلی، ویژگی های حاکم در سیره نظری و عملی امام علی(ع)، مجله هنری دینی، شماره9، 1389
2- رحمانی؛ محمد، ملاک های گزینش کارگزاران در حکومت علوی، مجله حکومت اسلامی، 18، 214:1379
3- سیادت؛ سید علی، بررسی ویژگی های مدیران و مهمترین راهکارهای اجرایی در ایجاد انگیزه و کارایی در کارکنان از دیدگاه امام علی(ع)، مجله دانشکده علوم انسانی، سال چهاردهم، شماره60، 1385
4- قسمتی از بیانات مقام معظم رهبری؛ مباحث و مقالات کنگره بین المللی نهج البلاغه، بنیاد نهج البلاغه، 1368
5- نصیری؛ علی، سیره سیاسی امام علی علیه السلام، مجله حکومت اسلامی، 31، 157:1384
سایت ها:
الف) سایت جامع پروتال اهل بیت: (عناوین مقالات استفاده شده از سایت مذکور)
1- آقاجانی؛ آرش، تبیین ویژگی های مدیران از دیدگاه حضرت علی(ع)
2- احسانی؛ محمد، معیارهای انتخاب کارگزاران در سیره ی امام علی(ع)
3- جعفری؛ محمدتقی، سیاست و علی(ع)
4- ذاکری؛ علی اکبر، اصلاح ساختار اداری در حکومت علوی