کد خبر: ۸۳۷۱
تاریخ انتشار: ۲۳:۲۹ - ۱۱ بهمن ۱۳۸۹

انقلاب اسلامي مردم

نام ماه بهمن با دهه فجر انقلاب اسلامي ايران قرين است. از 32 سال پيش تا کنون از زواياي مختلف به اين حادثه عظيم قرن بيستم اشاره شده است. يکي از اين هزاران زاويه، مربوط به ديدگاه افراد مختلف در مورد عوامل بوجودآورنده اين انقلاب رهايي‌بخش است. عده‌اي معتقد بودند و هستند که افراد بخصوصي اين انقلاب را به پيروزي رساندند و دسته مقابل اين انقلاب را متعلق به متن مردم مي‌دانند.
در اين ميان از ابتداي انقلاب کساني بودند که خود را صاحب انقلاب يا لااقل داراي سهمي در انقلاب مي‌دانستند. اين طرز تفکر از «يک عده گروهکي‌هاي پرروي گستاخ» شروع شد و سپس به يک سري از احزاب غيرديني ابتداي انقلاب کشيده شد و پس از گذشت دهه‌ها، حتي اين فکر به ذهن گروهي از افراد باسابقه انقلاب هم تسري پيدا کرد.
در پاسخ به اين سؤال که اين طرز فکر چقدر مي‌تواند صحيح باشد، کافي است نگاهي به اين جمله امام خميني (ره) به عنوان بنيانگذار انقلاب اسلامي بيندازيم؛ امام خميني (ره) در سالگرد دهه فجر در همان سال‌هاي ابتدايي انقلاب فرمودند:
«نبايد اين به ذهنمان خطور کند که اين انقلاب را اشخاص انجام دادند؛ من هم همان‌قدر در اين انقلاب نقش داشتم که عضوي از اين جامعه هستم...»
امام راحل عظيم‌الشأن با وجود اينکه رهبري انقلاب اسلامي را به عهده داشتند، نقش خود را در حد عضوي از اين جامعه مي‌دانند و نه بيشتر!
مقام معظم رهبري نيز در تبيين صاحبان واقعي انقلاب، به نقش حضور مردم در پوک شدن نظام پادشاهي ايران اشاره مي‌کنند و اين حضور را ناشي از آگاهي اسلامي مي‌دانند. نقش مردم آن‌قدر پررنگ بود که صاحبان انقلاب از ديد هر انسان منصفي «مردم» ناميده شدند:
«نظام پادشاهى در ايران پوك شده بود. به خاطرِ چه؟ به خاطرِ حضور مردم. مردم به چه خاطر به ميدان آمدند؟ به خاطر دين. چون شعار، شعارِ اسلامى بود؛ چون پيشوايان، پيشوايانِ اسلامى و روحانيونِ مورد اعتمادِ مردم بودند.
در بين مردم، كسان زيادى بودند كه به روحانيون كمك مى‌كردند و به آنها مشورت مى‌دادند. حتّى در بعضى از شهرها، روحانيون را راهنمايى مى‌كردند. اما عامه‌ى مردم و توده‌هاى ميليونى در سرتاسر كشور، چون مى‌ديدند در رأسِ علماى بزرگ و روحانيون موجّه، امام بزرگوار قرار دارند، كه هم مرجع تقليد و هم روحانى‌اى در سطح عالى دينى‌اند، به صحنه مى‌آمدند. اين انقلاب استثنايى، اين گونه پديد آمد و به پيروزى رسيد. به تعبيرى ديگر، انقلاب ما به بركت حضور مردم شكل گرفت؛ مردمى كه حضورشان در صحنه، ناشى از اعتقادات دينى بود.
در آن روزگار، همه‌ى سياسيّون - حتى گروه‌هاى پارتيزانى چپ؛ كمونيست‌ها و التقاطي‌ها كه از زندان‌ها يا بيرون زندان‌ها با ما دوست و مرتبط بودند و با هم رفت و آمد داشتيم و ما با آن‌ها جلسه مى‌گذاشتيم - يك صدا اعتراف مى‌كردند وضعيتى كه در ايران پيش آمده است، جز به پيشوايى كسى مثل امام و جز با شعارهاى دينى، ممكن نبود پيش آيد.
يكى از مطالبى كه در باب انقلاب مى‌توان گفت، اين است. اين، حقيقتى است كه جلو چشم همه بود. هر كس هم اهل تحليل باشد، غير از اين نمى‌تواند بگويد؛ چنان كه در روزهاى اوّل، احدى جز اين نمى‌گفت. فقط يك عدّه گروهكي‌هاى پُر روىِ گستاخ كه چهار، پنج سال در زندان بودند و به بركت انقلاب و حضور مردم از زندان‌ها نجات پيدا كردند، به محض خلاص شدن، پرچم‌هاى خود را جلو مردم برافراشتند. مردم هم پرچم‌هاى آنان را گرفتند، پاره كردند و به دور افكندند. گروهك‌ها، از همان وقت با مردم بد شدند؛ از مردم روى گردان شدند؛ با مردم دشمنِ خونى شدند و در خانه‌هاى مردم، در مغازه‌هاى مردم و در ميدان‌هاى تهران و شهرهاى ديگر، شروع به بمب‌گذارى كردند. جز اين‌ها، يك عدّه آدم‌هاى لجوجِ لجبازِ حق‌ناپذير، حاضر نبودند حق را قبول كنند. و الّا هر كس كه نگاه مى‌كرد، حقايق را مى‌ديد.
البته اين نكته را هم در كنار اين مطلب بگوييم كه عوامل بسيارى به پيروزى انقلاب كمك كرد. هر كس كلمه‌اى در باب انقلاب گفته بود، به قدر همان يك كلمه به پيروزى انقلاب كمك كرده بود. در اين هيچ ترديدى نيست. اما كمك كردن به انقلاب به قدر يك كلمه، به قدر صد كلمه و به قدر يك كتاب، يك مطلب است و موج انقلاب راه انداختن، مطلب ديگرى است. اصلاً با هم قابل مقايسه نيست. البته اين طور هم نيست كه كسانى، به صرف گفتن كلمه‌اى در تأييد يا راجع به انقلاب، كه فرضاً زمانى در جايى عنوان شده است، بگويند «پس ما هم جزو - مثلاً - برانگيزانندگان و رهبران اين انقلابيم!» مثل آن مردى كه ران ملخى در ديگ آش صد نفره انداخت و گفت: «حاجى؛ انا شريك!»
مسلّماً همه‌ى آحاد مردم - مردمى كه جان خودشان را در مقابل دشمن قرار دادند - صاحب اين انقلابند. ديگر از اين بالاتر چيست؟ گيرم كه بنده هزار جلسه راجع به انقلاب صحبت كردم. مگر اين صحبت به قدر جان يك انسان ارزش دارد؟! بديهى است كسانى كه در راه پيروزى انقلاب جانشان را تقديم كردند، از ما جلو افتادند. اگر ما واقعاً بخواهيم منصفانه در اين باره حرف بزنيم، بايد چنين حرفى بزنيم. على‌اَىّ‌حال، حضور مردمى، حقيقتى در باب انقلاب است.» [1]
گروه‌هاي سياسي بايد بدانند که هر اعتقادي جز اعتقاد قلبي به ايفاي نقش اصلي توسط مردم در به ثمر رسيدن انقلاب، سرنوشتي را مانند همان «آدم‌هاى لجوجِ لجبازِ حق‌ناپذير» برايشان رقم خواهد زد و بدانند با گذشت سال‌هاي پياپي، «اين ملت نسبت به مباني انقلاب عميق‏تر، پخته‏تر و مجرب‏تر» [2] مي‌شوند و با پرچم‌هاي برافراشته عليه جمهوري اسلامي، همانند 9 دي سال گذشته مقابله خواهند کرد.
پاورقي:
[1]- بيانات رهبر معظم انقلاب در خطبه‌هاى نماز جمعه‌ 14/11/1373
[2]- بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در ديدار مردم شهرستان كازرون 16/2/1387

قاسم صفايي نژاد

انتهای پیام/70

برچسب ها: انقلاب اسلامی
نظرات بینندگان