اصلاحطلبان از صندلی ریاست مجلس دهم چه میخواهند؟
اصلاحطلبان، سعی دارند با حمایت از عارف و رساندن دست وی به صندلی پارلمان مجلس دهم، اهداف دیگری را پیریزی کنند.
به گزارش شیرازه به نقل از باشگاه خبرنگاران،
دنیای این روزهای سیاست ایران، پُر شده از یک جای خالی؛ صندلی ریاست مجلس
دهم. اینکه از میان محمدرضا عارف و علی لاریجانی، در نهایت چه کسی روی آن
جلوس خواهد کرد. در این میان برخی معتقدند اصلاحطلبان، سعی دارند با حمایت
از عارف و رساندن دست وی به صندلی پارلمان، اهداف دیگری را پیریزی کنند.
از جدایی از اعتدال تا نیمنگاه به تغییر در پاستور.
***جدایی از اعتدال
ریاست عارف بر رأس یکی از دو قوه انتخابی کشور، میتواند به انسجام و همافزایی ظرفیتهای اصلاحطلبی که تا پیش از این در سال 92، فدای پروارشدن گفتمان اعتدال شده بود، بیانجامد. اصلاحطلبانی که در سال 92 جهت هَمرَفت آرام در روزنههای قدرت، با دستی لرزان و قلبی مردد، پای عهدنامه ائتلاف با حسن روحانی را امضا کردند، امروز با عبور از هفتخان انتخابات 7 اسفند و پیشآمدن فرصت طلایی حضور عارف در رأس قوه مقننه، چندان بدشان نمیآید تا بعد از 3 سال تنفس مشترک با اعتدال، این بار طعم حیات مستقل در سپهر سیاسی ایران را تجربه کنند.
***عارف در نقش لیدر میدانی
اهداف جریان اصلاحات، همواره با حمایتهای پشت پرده رئیس دولت اصلاحات، پیش رفته است. اما این جریان برای عملیاتیکردن منویات خود، نیاز به یک لیدر میدانی هم دارد. چه کسی بهتر از عارف؟ که معاون اولی دولت اصلاحات را نیز در کارنامه خود ثبت کرده است. اصلاحات نمیخواهد همچنان بدن بدون سَر باشد. اصلاحات مایل است باتوجه به گستردهشدن دایره سیاستورزیاش در 3 سال اخیر، آرامآرام از حالت "خیزش" به "جهش"، تغییر موضع داده و دومینوی فتح ارکان قدرت را به سرعت پیش ببرد. خیزشی که پای این جریان را از گلیم ائتلاف با اعتدال، فراتر خواهد گذاشت.
افزایش کمی اصلاحطلبان در مجلس دهم نسبت به دورههای هشتم و نهم و نیز حمایت ایشان از عارف جهت جلوس بر کرسی ریاست، متبادرکننده استقلال جریان چپ از اعتدال است. اعتدالی که از دوران ریاست علی لاریجانی بر پارلمان و حمایت وی از برجام، خاطره خوش در ذهن دارد و شاید از این منظر، راضی به تمدید دوران سیادت لاریجانی بر بهارستان باشد.
***نعل سازندگی؛ میخ اصلاحگرایی
اصلاحطلبان بارها و بارها، خود را قَیِم اعتدال و عامل مشروعیت و مقبولیت این شبهگفتمان در فضای سیاسی پنداشتهاند. شاید چندان بیراه هم لب به سخن نگشوده باشند. دولت اعتدالگرای حسن روحانی، مخرج مشترک دولتهای سازندگی و اصلاحات است؛ با این وجود، ضَربِ سیاستورزی اعتدال بر نعل سازندگی، شدیدتر از میخ اصلاحگرایی بوده است. به بیان بهتر، حسن روحانی در طول عمر دولتاش، بنای کار خود را بر تعامل سازنده با جهان، جذب سرمایههای خارجی و در نهایت، توسعه و بسط اقتصادی گذاشته است؛ دقیقا همان اقدامی که آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی در فاصله سال های 68 تا 76، در قاموس ریاستجمهوری به آن مبادرت ورزید.
اما هم خود حسن روحانی و هم همگان میدانند که اتخاذ یک راهبرد، بدون مقبولیت در میان تودهها، رَه به ترکستان دارد. برای همین، اصلاحطلبان در سال 92، با حائلشدن در کالبد اعتدال، پایگاه و جایگاه اجتماعی نسبتا مناسبی را برای دولت به ارمغان آوردند. هرچند نمیشود، تمام رأیدهندگان به روحانی را از جنس و منش اصلاحطلبی دانست.
***برجام؛ مسئله این است
برخلاف اظهارات تنی چند از چهرههای اصولگرا، نظیر بهروز نعمتی نایبرئیس فراکسیون رهروان ولایت و محمدرضا باهنر دبیرکل جبهه پیروان که اظهار داشتند: برجام یک موضوع تمام شده است، اما اصلاحطلبان سعی دارند با دوقطبیکردن اتمسفر مجلس دهم حول مسئله برجام، اهداف سیاسی خود را پیگیری کنند. سعید حجاریان تئورسین محوری اصلاحات در اینباره، میگوید: فراکسیونهای مجلس دهم تحت عناوین "برجامیان"(موافقین برجام) و "نابرجامیان"(مخالفین برجام) فعالیت خواهند کرد.
یکی از حلقههای واصله اعتدال و اصلاحات، همین برجام است. در عین حال، هر یک از دو جریان مزبور، برآنند تا حظ سیاسی خود را از آن ببرند. دولت با عیبزدایی مسلسلوار از برجام، قصد دارد قلمروی امنی برای دستاوردهای خود در طول 3 گذشته فراهم کند تا بدین واسطه، مسائل دیگر نظیر مشکلات اقتصادی که پتانسیل فراوانی در خالیکردن سبد رأی حسن روحانی در خرداد 96 دارند، به حاشیه نادیدگی سپرده شود.
اصلاحطلبان هم برای حضور موثر در مجلس دهم، برجام را ملعبه خوبی جهت حمله به رقیب اصولگرای خود که به واسطه پروپاگاندای رسانهای جریان چپ، به مخالفین ششدانگ برجام تعبیر شدهاند، میدانند. همین رویکرد، زمینه برای ایجاد دوقطبی و تنش در مجلس دهم را سبب میشود.
در کنار این، اصلاحطلبان چندان مایل نیستند تا برجام، تماماً زیر سایه دولت باشد. آنها خود را عامل اصلی در حمایت از دولت و به ثمرنشستن مذاکرات میدانند؛ پس نمیخواهند در این موضوع، نفر دوم باشند و همه فتوحات و گردنآویزهای طلا، نصیب دولت اعتدالگرا شود. بنابراین با حمایت از عارف و تأکید بر تغییر در رأس پارلمان دهم، در دستگرفتن عنان برجام و کانالیزهکردن آن به سمتی که خود مایل هستند را در دستور کار دارند.
همانطور که نگارنده در سطور قبل هم به آن اشاره داشت، دولت، ادامه مسیر بیدغدغه برای برجام را در گرو ریاست علی لاریجانی بر پارلمان دهم میداند؛ لاریجانی توانست در ماجرای تصویب برجام در مجلس، منتقدین را ظرف 20 دقیقه به حاشیه برده و دِینی بزرگ بر گردن دولت حسن روحانی بگذارد. دِینی که به باور برخی البته با حضور کاظم جلالی و بهروز نعمتی (دو تن از چهرههای نزدیک به لاریجانی) در لیست امید، تا حدود زیادی اَدا شد.
حال در قسمت دوم برجام، ایجاد فضای اَمن برای دولت با اِعمال نقش "سرعتگیرِ اصولگرایانِ رادیکال"، تصویب قوانین مربوط به تسهیل سرمایهگذاریهای خارجی در مجلس و از همه مهمتر و اولیتر، چانهزنی با نهادهای تصمیمساز حاکمیتی برای تسطیح مسیر ناهموار برجام، از مهمترین اقداماتی است که لاریجانی اصولگرا نسبت به عارف اصلاحطلب، بهتر میتواند عملیاتی کند. بنابراین وی در چشم دولت حسن روحانی، مُحِق کسب ریاست مجلس است.
***تغییر/ امروز بهارستان؛ فردا پاستور؟
الغرض؛ محمدرضا عارف در جدیدترین اظهاراتش بیان کرد که: "مردم خواستار تغییر در مجلس هستند"؛ "من نمیتوانم به خواست مردم بیاعتنا باشم"؛ "تغییرات در مجلس محدود و بیشتر حول ریاست است". با کنار هم قراردادن این سخنان، درمییابیم که برای جریان اصلاحات، افزایش چشمگیر تعداد منتخبین اصلاحطلب در مجلس دهم نسبت به سه دوره اخیر، چندان راضیکننده نیست و تغییر را زمانی میشود، به واقع "تغییر" نامید که ریاست مجلس به نام جریان رِفُرمیست(اصلاحطلب) بخورد. تغییراتی که عارف از آن سخن میگوید، شاید در آیندهای نزدیک، مشمول قوه مجریه هم بشود. همه این تافتهها و بافتهها در صورتی قابل اعتنا خواهد بود که دست عارف به صندلی ریاست مجلس برسد.
نوشته حسام رضایی
انتهای پیام/
نظرات بینندگان