رسیدن سن اعتیاد به دوران نوجوانی؛ واقعیتی که مردم هنوز باور نکردهاند
به گزارش شیرازه، « اتفاقی نزدیک سرویس بهداشتی یکی از پارکهای پایین شهر دیدمش، میگفت 10 سال دارد اما کمتر بهنظر میرسید و سیگار بین انگشتانش خودنمایی میکرد، دوست داشت رامین صدایش بزنم چون همکلاسی سابقش رامین از نظر او پسر خوشبختی بود.
علاوه بر سیگار گاهی تریاک هم مصرف میکرد و میگفت یکبار موقع کار صاحبکارش کتکش زده و وقتی درد پایش شروع میشود از تریاکهای پدرش یواشکی برمیدارد و مصرف میکند تا دردش آرام شود. پدر و مادرش هر دو اعتیاد داشتند و او مدرسه را رها کرده بود تا کار کند. رامین یکی از کودکانی است که میتوان انگشت تقصیر به طرف خیلیها به خاطر شرایطش گرفت».
اعتیاد در سن پایین یکی از آسیبهای اجتماعی است که اگر به موقع به آن پرداخته نشود به زودی باید شاهد جامعهای کاملا معتاد باشیم.
دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر استان فارس پیش از این از اعتیاد یک درصد دانشآموزان کشور خبر داده و این در حالی است که نزدیک به بیش از 15 درصد جمعیت کشور را دانشآموزان تشکیل دادهاند. این سند محکمی برای اثبات پایین آمدن سن اعتیاد است.
محمدرضا ابراهیمی میگوید: ما آمار استانی نداریم و آمارها به صورت کشوری است، اما دادن آمار چه مشکلی را حل میکند الان زمان آن رسیده که تمام دستگاههای اجرایی وارد میدان شوند.
دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر فارس ادامه میدهد: همه میدانیم که اعتیاد صدر سایر آسیبهای اجتماعی است اما اقدامات انجام شده در این زمینه کافی نبوده و باید به طور جهادی همه وارد میدان شوند.
وقتی صحبت از کار جهادی برای مقابله با اعتیاد یا هر آسیب اجتماعی دیگری به میان میآید نخست انگشت اشاره به سمت خانوادهها و نقش آنها نشانه میرود به همین دلیل پای صحبت چند تن از والدین نشستیم تا درباره این مقوله و نگرانیهایشان صحبت کنیم.
مریم معتمد دو پسر 12 و 8 ساله دارد و معلم ابتدایی مدرسه پسرانه است. او میگوید: « بچه در خانه که معتاد نمیشود این جامعه هست که مواد اعتیادآور را به او میشناساند پس باید ابتدا خانواده شروع به دادن آگاهی درست به فرزند خود کند تا او اطلاعات اشتباه را از جامعه دریافت نکند.
ما باید بپذیریم که دیگر جامعه چندان سالمی نداریم و در مرحله بعد خانه دوم یعنی مدرسه باید این مسئولیت را به عهده بگیرد اما متاسفانه مدارس ما صرفا روند آموزش را به عهده دارند و آموزش زندگی هیچ جایگاهی در برنامههای آنها ندارد.
اعتیاد یکی از دغدغه فکری من هست چون دو تا پسر دارم و برای پسر بزرگم این مسئله را باز کردهام و حتی معتادین توی پارکها را به او نشان داده و از عاقبت این راه گفتهام اما خودم هم میدانم این به تنهایی کافی نیست. یکی از راهکارها شاید کمک از کسانی باشد که این راه را رفته و بازگشتهاند مثل گروههای معتادین گمنام، مدارس میتوانند از این افراد برای همایشها و سخنرانیها برای والدین و فرزندان دعوت کنند».
مرتضی جلالی یک پسر 13 ساله دارد و از تغییر الگوهای نسل جدید میگوید: « دوره اینکه بچهها از پدر و مادرهای خود تقلید کنند تمام شده، الان رسانهها و اینترنت الگوهای قویتری هستند و وقتی شخصیت محبوب یک فیلم به طرز جذابی سیگار میکشد، من هم جذب میشوم چه برسد به فرزند نوجوان من».
جلالی که رابطه صمیمی با فرزندش دارد و سعی کرده برای او دوست باشد ادامه میدهد: « قبح و زشتی خیلی چیزها از بین رفته و حتی بعضی ناهنجاریها تعریف هنجار به خود گرفتهاند و اینکه فقط انگشت تقصیر را سمت خانوادهها گرفت پاک کردن صورت مسئله است.
در جامعهای که سکوت کرده و کاری نمیکند از خانواده امروزی که زمان کمتری برای سپری با فرزندش دارد کار چندانی برنمیآید البته من با این حرفم نمیخواهم از زیر مسئولیتم شانه خالی کنم».
نقش منفی خانواده، الگوسازی رسانهها، پُز دادن، گروه سنی دوستان، روش سیستم آموزشی و غیره از جمله دلایل روی آوردن نوجوانان به سیگار و مواد مخدر است.
سحر و زهرا 5 سالی میشود که با هم دوست هستند وقتی از آنها میپرسم که آیا تا به حال سیگار یا مواد مخدر دیگری مصرف کردهاید با "نه" کشیده جوابم را میدهند و داشتن چنین دوستانی را هم ابتدا انکار میکنند.
هر دو کلاس نهم را تمام کردهاند و حضور فعالی در شبکههای اجتماعی دارند، کمی که احساس صمیمیت میکنند در مورد دو تن از دوستانشان که قلیان و هر از گاهی سیگار مصرف میکنند حرف میزنند، زهرا میگوید: مریم دوستمان به پسری علاقمند است و چون آن پسر سیگاری است مریم هم سیگار مصرف میکند».
با سحر و زهرا کمی اینستاگرامگردی در صفحات دوستانشان میکنیم و عکسها و کپشنهایی با موضوع سیگار، مشروبات الکی را میبینیم و وقتی دلیل آن را میپرسم بلند میخندند و میگویند: «خب کلاس داره، قشنگه خانم». سحر معتقد است بعضی از دوستانشان به دلیل لجبازی با پدر و مادرشان است که سمت اعتیاد میروند و بهتر است خانوادهها کنترل را جایگزین این سختگیری کنند، قطعا جواب بهتری میگیرند.
سامان 16 سال دارد و به گفته خودش 2 سال است که ترک کرده و پاک است. برخلاف نظر سحر معتقد است که آزادی که خانوادهاش به وی داده عاملی برای ترک اعتیادش بوده است.
سامان میگوید: «دو سال پاکی دارد». نخستین بار سیگار و الکل را در یک مهمانی تجربه کرده و نکته جالب اینکه با پسرهای بزرگتر از خودش دوستی داشته است. سامان در 12 سالگی مصرف حشیش را کنار دوستانش شروع میکند و چون در خانوادهای بزرگ شده که آزادی کامل داشته خانواده در جریان این موضوع قرار نگرفته و کم کم سامان معتاد میشود.
او میگوید: « من اگر ترک کردم به خاطر آزادیهایی بوده که خانوادهام به من دادهاند و سختگیری بر کارها و رفت آمدهای من نداشتهاند. دوستهای همسنم که در پارک با آنها آشنا شدم و کم کم مرا را از اعتیاد نجات دادند». دوستان وی معتقدند ورزش سامان را از اعتیاد دور کرده است و اگر دوباره اشتباه کند، او را ترک میکنند.
آنچه که در بالا خواندید نمونهای از اعتیاد در سن پایین و دیدگاه مردم بود، هر چند بیشتر مردم هنوز این واقعیت را باور نکردهاند و حتی دستهای از والدین خودشان هم اطلاعات کمی در این زمینه داشتند اما وضعیت موجود نیاز به یک جهاد همگانی برای مقابله با این پدیده را ایجاب میکند.