از اهدای گوهر درخشان تا فراموش شدن
حضوردفاع مقدس و اهدای گوهرهای درخشان
عبدالهادی کشتکار جانباز هفتاد درصد دفاع مقدس که سال 61 به صورت داوطلبانه در جنگ تحمیلی شرکت کرد وهمان سال از ناحیه چشم مجروح شد .بعد از مجروحیت 3-4 ماه برای درمان به آلمان رفت اما متأسفانه نتیجه ای نگرفت .
از مخالفت خانواده تا شروع زندگی عاشقانه
خانواده عبدالهادی برای او بسیار نگران بودند باتوجه به قرار گرفتن او در سن ازدواج واتفاقی که برای چشمهایش افتاده بود به سختی می توانستند دختری را که بتواند با شرایط او کنار بیاید پیدا کنند ، بعد از جست و جوی بسیار زیاد بعد از گذشت چندین سال با خانم فاطمه جوکارآشنا شدند ، خانواده فاطمه مخالفت شدیدی نسبت به ازدواج او با عبدالهادی داشتند چون علاوه براین که عبدالهادی چشم هایش را از دست داده بودو احتیاج به کسی داشت که در مواقع مختلف مواظب او باشد فاطمه هم سن کمی برای ازدواج داشت اما فاطمه در همان شانزده سالگی تصمیمی بزرگ برای ادامه زندگی خود گرفت او کاملا متوجه شرایط خواستگارش بودو می دانست که زمانی عبدالهادی سالم بوده اما برای دفاع از کشورو مبارزه با متجاوزانی که به حریم کشور اسلامی حمله کردند رفت و چشم های خود را در این راه فدا کرد در نتیجه تصمیم به انتخاب او گرفت ،در مقابل مخالفت های خانواده اش ایستاد ودر نهایت با عبدالهادی ازدواج کرد؛ اکنون 32سال از زندگی مشترک این زوج می گذرد از زندگی با این جانباز کمال رضایت رادارد و ازتصمیمی که برای زندگیش گرفته بسیار راضی است ، ثمره این ازدواج پنج فرزند دختر وپسر موفق است که هر کدام درمنصب خود به جامعه خدمت می کنند .
همکاری در تأمین امرار معاش
فاطمه جوکار باتوجه به وضعیت همسرش و مشکلات امرار معاش روزهای اول زندگی گفت :من وهمسرم در روستای محل زندگیمان ، با کمک هم معاش خود را از طریق کشاورزی و دامداری تأمین می کردیم البته در این جا برادر شوهرم هم به همسرم در کارهای دامداری وکارهایی که از توان ما خارج بود کمک می کرد .
شروع به تحصیل در حوزه
بعد از چند سالی همسرم درصنایع فجر استخدام شد وبه اتفاق هم به شیراز آمدیم ، در این شهرساکن شدیم همسرم بعد از چند سال به دلیل جانبازی که داشت معاف از اشتغال شد ، تصمیم به ادامه تحصیل گرفت در سن سی سالگی مجددا درس خود را شروع کرد،تحصیلات مقدماتی را به پایان رساند وبه صورت غیر حضوری شروع به تحصیل در دروس حوزوی کرد .
بعد از این که عبدالهادی کشتکار توانست ملبس شود و در جبهه فرهنگی به جامعه خدمت کند ،از سوی حوزه علمیه او را به عنوان ریاست انجمن نابینایان بصیر معرفی کردند که در حدود هفت سال ریاست این مجموعه را به عهده داشت .
از خانواده تا جامعه
فاطمه جوکار باتوجه به اهمیت تربیت فرزندان گفت : قبل ازبچه دار شدن باید به فکر تربیت فرزند بود ، همنشین بداثرات منفی بر روی کودکان می گذارد اگر کسی می خواهد فرزندش را موافق میل وسلیقه خود تربیت کند باید رفت وآمدهای او را مدیریت کند ، اگر بچه ای با پدر و مادر خود رفیق باشد هیچ وقت به دنبال دوست بیرون از خانه نمی رود .
پدر و مادر به هیچ عنوان نباید مشکلات خود را دربین جمع خانواده بگویند .
تربیت بچه ها از خانه و خانواده شروع می شود ، اگر بخواهیم جامعه ای صالح داشته باشیم از خانواده ها باید شروع کرد ،خمیر مایه وجودی بچه ها از کودکی شکل می گیرد پدر و مادری که در دوران کودکی با محبت ودوستی از فرزند خود بخواهند تا روسری بپوشدویا همراه او نماز بخواند به راحتی قبول می کند؛ اجبار خانواده به بچه ها باعث می شود فرزندان دور از چشم آن ها کارهایی را که خانواده نمی پسندد را انجام دهد، به مرور زمان این رفتارهای صحیح یا اشتباه بر لوح وجودی کودک نقش می بند و تبدیل به روشی برای زندگی او می شود.
فراموشی ایثار و از جان گذشتگی شهدا وجانبازان
او با توجه به مشکلات جامعه و نقش خانواده شهدا و جانبازان گفت :خانواده شهدا و جانبازان در جامعه امروز در حال فراموش شدن است نباید بگذاریم این خانواده ها به فراموشی سپرده شوند ، متءسفانه یادآوری از خانواده شهدا وجانبازان فقط به هفته دفاع مقدس محدود می شود و بقیه سال فراموش می شود که این خانواده ها هستند ؛همه می گویند این خانواده ها در اولویت اند ، اما وقتی به مکان های مختلف می رویم بدون نوبت پاسخگو نیستند ، باید به یاد داشته باشیم اگر این افراد نبودند کشور ما دست چه کسانی می افتاد و چه بلاهایی سرمان می آمد .کمی باید تأمل کرد .
منبع: نسیم شیراز