ارائهی تصویری سیاه از کشور به بهای رسیدن به اسکار؛
فروشــندهی هویــت و فرهنـگ ایـرانـی!
اصغر فرهادی اینبار نیز برای رسیدن به جایزهی اُسکار و کسب شهرت، آن چیزی را ساخته است که آمریکاییها میخواهند و بعید هم نیست فردا عدهای با برگزاری همایش برای ارائهی تصویری سیاه و فلاکتزده از ایران، از این کارگردان تقدیر نمایند.
به گزارش شیرازه، به نقل از آناج، برتری، سعود، قهرمانی، کسب عنوان بهترین... تمام انسانها این واژهها را به خوبی میشناسند و با مفاهیم آن آشنایی دارند، هر فردی آرزو دارد بر تمام کسانی که با او در رقابت هستند برتری یابد و برای چنین هدفی تلاش میکند.
میل به شکوفایی و پیشرفت و تلاش برای سبقت گرفتن از دیگران در نهاد آدمی حقیقتی است که نمیتوان آن را انکار کرد و امروزه در عرصههای مختلف حیات بشر عرصهی آزمون و مسابقه در میان تمام مردم جهان ایجاد شده است: المپیک رشتههای مختلف ورزشی، جایزهی نوبل علمی و جشنوارههای بهترین فیلم!
اسکار جایزهای بین المللی در عرصهی فیلم سازی است که این روزها مورد توجه و بحث بسیاری از مردم جامعه قرار گرفته و دلیل آن چیزی نیست غیر از فیلم سینمایی فروشنده اثر اصغر فرهادی که بعد از کسب دو نخل طلا در جشنوارهی کن، به عنوان نمایندهی کشورمان در اسکار حضور دارد. البته آنچه بازار بحث اسکار را داغتر کرده این است که این فیلمساز قبلا با فیلم جدایی نادر از سیمین موفق به کسب اسکار شده است.
بهتر است قبل از ذکر نکاتی در مورد فیلم فروشنده، نگاهی داشته باشیم به ماهیت جایزهی اسکار و ببینیم در این جایزهی بین المللی منظور از بین الملل چیست و مقصود از جایزه کدام است؟!
اگر مروری داشته باشیم بر تاریخ جایزهی اسکار و فیلمهایی که در طول زمان اسکار گرفتهاند، آنچه به وضوح میتوان دریافت این است که همواره اسکار متاثر از اوضاع اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آمریکا بوده است! و فیلمها با نگاه خاصی گزینش شدهاند. به بیان دیگر یک فیلم با استاندارهای حرفهای فیلمسازی، تنها زمانی مورد توجه اسکار قرار گرفته است که همسو با نگاه و بینش خاصی باشد.
این حقیقت از آن جا قابل تایید است که فیلم سازانی مانند آلفرد هیچکاک و چاپلین یا فیلمی مانند آواتار که به نقد نظامیگری آمریکا پرداخته است موفق به کسب اسکار نشدهاند اما در مقابل اثری مثل هرت لاکر که نظامیگری آمریکا در عراق را تبلیغ میکند اسکار گرفته است!
به طور کلی صنعت فیلم با نقش سرگرمیسازی و نیز تبلیغ نگاه و تمدن مادی غرب، تجارتی جدی و ابزاری قدرتمند در دست اهداف سلطه گرانهی آمریکا بوده و بسیار ساده لوحی است اگر گمان کنیم که آمریکا در دادن این جایزه که نتیجهاش دیده شدن فیلم در تمام جهان است، افکار و اهداف سیاسی خویش را وارد نکند.
حال در چنین شرایطی توجه کنیم به موضع آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی ایران و نگاهی که به نمایندهی ما در اسکار خواهد داشت! در شرایطی که ایالات متحده سالانه میلیونها دلار صرف مبارزه با جمهوری اسلامی ایران میکند و در حال حاضر بحث برجام یکی از اصلی ترین دغدغههای آنان است؛ برخی از فیلمسازان و نیز مسئولین سینمایی کشور که نمایندهی ایران را در اسکار برمیگزینند در چه موضعی نسبت به اسکار قرار دارند؟!
اسکار همواره پذیرای نوعی خاص از فیلمهای ایرانی بوده است. آثاری که تصویری سیاه از ایران نشان داده و مردم را در سختی و بدبختی به تصویر میکشد. اکنون سوال اینجاست که چرا باید فیلم سازان و مسئولین ما تسلیم چنین نگاهی بوده و فیلمهای خود را با نظر اسکار هماهنگ کنند؟ آیا ما در ماهیت استکباری آمریکا و دشمنی همیشگی او با مردم ایران شک داریم؟! آیا پذیرش این نگاه به بهانهی کسب جایزه به معنای واقعی کلمه وطن فروشی نیست؟ فروش فرهنگ و هویت حقیقی مردم کشور ایران به جایزهای که ظاهرا در نگاه برخی از فیلم سازان ما خوش جلوه کرده است.
فروشنده با فیلمنامه و ساختی ضعیف که انتخاب آن اعتراض بسیاری از نقادان کشور را برانگیخته، با استفاده از منابع مالی خارجیها تولید شده است و مانند جدایی نادر از سیمین به دنبال ساختن تصویری سیاه از ایران است و احترام به آنچه غرب آن را حقوق بشر مینامد.
این فیلم از فرهنگ ما بر نخواسته است و متعلق به ما نیست... فروشنده آمده است تا بفروشد... و دریغا که به بهانهی تایید جشنوارهای خارجی که تمایل دارد ما را آنگونه ببیند که خود میخواهد، به استقبال فروشندهای میرویم که قرار است فرهنگ و هویتمان را بفروشد.
نظرات بینندگان