کد خبر: ۱۰۴۸۶۳
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۴ - ۰۲ بهمن ۱۳۹۵

چالش‌های آمریکا در پساترامپ

ترامپ بر خلاف اسلاف دموکرات و جمهوری‌خواه خود درباره رؤیای آمریکایی سخن‌سرایی نکرده چون اساساً رؤیای آمریکایی تبدیل به کابوس شده است.

به گزارش شیرازه، «اصغر زارعی» در روزنامه «حمایت» نوشت:

آغاز به کار دونالد ترامپ پس از مراسم تحلیف به عنوان ، چهل و پنجمین رئیس‌جمهور آمریکا در حالی است که انتخاب وی با جنجال و بحث‌های فراوانی در سراسر محافل سیاسی و خبری جهان همراه بود. اکنون که وی رسماً سکان دولت را در دست گرفته، کشورهای دنیا هر کدام به تناسب مواضعی که ترامپ در طول رقابت‌های انتخاباتی و پس از آن در قبال آن‌ها اتخاذ کرده بود، مترصد مواضع اعمالی وی هستند اما آنچه ترامپ را به رأس قدرت رساند، برنامه‌های او برای بازطراحی اقتصاد این کشور و تمرکز بر حل مشکلات داخلی به جای دخالت‌های خارجی بود.

ترامپ بر خلاف اسلاف دموکرات و جمهوری‌خواه خود درباره رؤیای آمریکایی سخن‌سرایی نکرده چون اساساً رؤیای آمریکایی تبدیل به کابوس شده است. او بر این باور است که در سال‌های گذشته به واسطه هزینه‌های هنگفت و البته بی‌حاصل جنگ‌های عراق، افغانستان و لیبی که بر گرده اقتصاد آمریکا تحمیل شده یا به دلیل عدم احساس امنیت مردم آمریکا به خاطر افزایش میزان جرم و جنایت و نیز حضور مهاجران در خاک آمریکا در کنار کسری بودجه و بدهی بی‌سابقه، رؤیای آمریکایی از بین رفته است و باید برای بازسازی دوباره قدرت درونی آمریکا این هزینه‌ها را کاهش داد.این مواضع به این معناست که او از سیاست دخالت در دیگر کشورها مگر در مواردی که به منافع حیاتی آمریکا مربوط باشند و یا منافع اقتصادی برای واشنگتن داشته باشند، استقبال نخواهد کرد. بسیاری از ناظران با رجوع به شعارهای ترامپ، رویکرد سیاست خارجی دولت او را به احتمال زیاد تلفیقی از «انزواطلبی و عمل‌گرایی» می‌دانند.

با توجه به اینکه سه طرح اصلی مالی ترامپ، معطوف به حوزه‌های اصلاح مالیاتی، برنامه زیرساخت و برنامه وی برای افزایش هزینه‌های دفاعی است و از سوی دیگر، وی وعده داده مشکل بدهی‌های آمریکا را طی دو دوره ریاست جمهوری حل کند، بسیاری از کارشناسان معتقدند که با وجود این خوش‌بینی، معضل بدهی‌های این کشور همچنان لاینحل باقی بماند. باراک اوباما در طول هشت سال مسئولیتش میزان بدهی‌ها را 3/8 تریلیون دلار بالا برد و به 19 تریلیون دلار رساند که رکوردی تاریخی در اقتصاد این کشور به شمار می‌آید، از این‌رو، حتی اقتصاددانان آمریکایی انتظار دارند تا سال 2026، رقم بدهی‌های واشنگتن به بیش از 30 تریلیون دلار برسد.

به نظر می‌رسد که تبعات انتخاب ترامپ در حوزه امنیت ملی، اوضاع این کشور را نسبت به دوران اوباما وخیم‌تر کرده است. با وجود انتخاب رئیس‌جمهور جنجالی جمهوری‌خواه از طریق سیستم انتخاباتی الکترال و طی شدن فرایند قانون، اعتراضات و شورش‌های زیادی در سراسر آمریکا آغاز و دامنه آن به چند شهر بزرگ نیز کشیده شد که کماکان نیز ادامه دارد. در سراسر دوره مسئولیت اوباما، جامعه سیاه‌پوستان و رنگین‌پوستان شاهد موارد متعدد و خشونت‌‌بار نقض حقوق اساسی خود بودند و چندین شورش بزرگ ازجمله شورش شهر فرگوسن در ایالت میسوری شکل گرفت، این در حالی است که اوبامای سیاه‌پوست، با شعار «تغییر» روی کار آمد اما نه تنها در وضعیت سیاه‌پوستان تغییری حاصل نشد،‌ بلکه شرایط آنان بیش از گذشته رو به وخامت گذاشت. در میانه این اوضاع نابسامان، ترامپ به عنوان رئیس‌جمهور آمریکا انتخاب گردید که رویکرد سخت‌گیرانه‌ای نسبت به اقلیت‌های نژادی و مذهبی مانند مسلمانان و سیاه‌پوستان دارد و لذا انتظار می‌رود که شرایط برای اقلیت‌ها در دوران ریاست جمهوری ترامپ، سخت‌تر از شرایط پیش‌آمده در زمان اوباما باشد. افزون بر این، اعتراضات و مخالفت‌ها در میان افکار عمومی آمریکا بر سر انتخاب ترامپ، دامنه انشقاق شکل گرفته و دوقطبی ایجاد شده در دوران پساترامپ را تشدید خواهد کرد. جنبش «کالگزیت» (Calexit) که خواستار استقلال ایالت کالیفرنیا شده و با استقبال فراوان در شبکه‌های اجتماعی مواجه  گردیده است، منحصر به این ایالت نیست و پیش از این، ایالت تگزاس نیز ساز جدایی از آمریکا را نواخته بود و همین نمونه که پیش از این در این کشور سابقه نداشته،‌ ثابت می‌کند آمریکا مخاطرات امنیتی بسیار چالش‌برانگیزی را در سال‌های آتی تجربه خواهد کرد.  در حوزه سیاست خارجی، ترامپ ایده‌ای منسجم ندارد و همین امر باعث می‌شود تحلیل مواضع و سیاست‌های خارجی دولت او به‌سادگی میسر نباشد؛ به همین دلیل و با توجه به اظهارات و شعارهایش، می‌توان احتمال داد که او نخستین رئیس‌جمهور آمریکا است که روی ریلی ثابت و پیش‌بینی پذیر در سیاست خارجی حرکت نخواهد کرد و احتمال زیاد دارد مسیرهای جدید و حتی متفاوتی را برای سیاست جهانی واشنگتن تعریف کند که به جای تأکید بر اصول جهان‌شمول آمریکا، به منافع اقتصادی واشنگتن بدون اولویت بخشیدن به الگوهای ثابت و پیشین سیاست خارجی این کشور متکی باشد. به عبارت دیگر، از آنجا که ترامپ سرمایه‌دار و اهل چرتکه انداختن در هر تصمیمی است، همین نگاه در حوزه سیاست خارجی وی هم بروز و ظهور دارد و فضا را به سمت بهبودی روابط با روسیه و سردتر شدن رابطه آمریکا با متحدان اروپایی و آسیایی سوق خواهد داد.

در همین راستا،‌ قابل پیش‌بینی است که سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران، به علت تفاوت و ضدیت ماهوی منافع جمهوری اسلامی با منافع آمریکا در منطقه و جهان که ناشی از تفاوت در ایدئولوژی‌های دو کشور‌ است، دستخوش تغییر نشده و دشمنی آمریکا با انقلاب اسلامی ابعاد بیشتری نیز پیدا کند.  این امر البته می‌تواند پیامدهایی به نفع ایران در منطقه داشته باشد که ناشی از رویکرد سرمایه‌داری است و نباید آن را به حساب کم‌شدن دشمنی‌ آمریکا گذاشت.  آمریکا در حال حاضر در بحران‌های خودساخته غوطه‌ور و به تدریج در حال از دست دادن مؤلفه‌های ابرقدرتی است که نشانه‌های آن را می‌توان در بحران بدهی و کسر بودجه بی‌سابقه، شورش‌های داخلی و افزایش شکاف طبقاتی، نژادی و قومی مشاهده کرد و همه این واقعیت‌ها گویای این حقیقت است که آمریکا در دوران ترامپ، یک گام بزرگ دیگر به سوی اضمحلال برخواهد برداشت.

انتهای پیام/

نظرات بینندگان