یادداشت/ محمد ایمانی
شست و شو نشوید لطفا!
برخی مدیران ما در قبال تزریق ویروس بیغیرتی نسبت به دین یا ناموس یا استقلال ملی و تمامیت ارضی و امنیت ملی، حتی یک ابراز تاسف خشک و خالی هم نمیکنند بلکه در دفاع از تروریستها و نفوذیها موضع میگیرند.
به گزارش شیرازه، روزنامه «کیهان» در سرمقاله شماره امروز خود نوشت:
1- دیدن رفتار داعشیهای مفلوک که حتی به زن و کودک رحم نمیکنند، هر انسان با شعوری را منزجر میکند. در این چند روزه دیدم کسی را که میانه اش با نظام خوب نیست، اما لعنت میفرستاد به عوامل ترورهای اخیر و میگفت اینها ایرانی نیستند، بیشرف و وطن فروش هستند. سران این گروههای تروریستی غالبا توسط سرویسهای جاسوسی خریده میشوند اما در بدنه آنها آنچه اتفاق میافتد، شست و شوی مغزی است. قبیل این سقوط انسانی درباره سازمان مجاهدین خلق (منافقین) اتفاق افتاد و از آدمهای خلع اراده شده، ماشین کوکی مهیای جنایت و خیانت ساخت.
2- همه ما آزرده و غمگین شدیم از اینکه تروریستهای شست و شوی مغزی شده، 18 هموطن بیگناه را به شهادت رساندند. حق هم همین است. اما آیا در مقیاسهای بزرگتر سیاسی و فرهنگی با همین نفوذ و شست و شوی ذهنی که به تغییر باور و خلع شرافت و وطن فروشی یا بیتفاوتی افراد نسبت به کمین و شبیخون دشمن منتهی شود، مواجه نیستیم؟ از عوام تا خواص، چقدر در رنج و نگرانی یا بیتفاوت هستیم که مثلا هر روز در فضای بیدر و پیکر و بیمحافظ رها شده مجازی یا تلگرامی، چند ده برابر شهدای روز چهارشنبه ترور، قربانی جنگ نرم و بیسرو صدای فرهنگی میشوند؟ باید چند خانواده دیگر از هم بپاشد و چند جوان دیگر از بین بروند تا احساس خطر کنیم؟
3- رهبر حکیم انقلاب، سوم آذر 1395 به مسئلهای مهم اشاره کردند و فرمودند «جنگ نرم، خیلی خطرناکتر از جنگ سخت است. در جنگ سخت، جسمها به خاک و خون کشیده میشوند ]ولی[ روحها پرواز میکنند و میروند به بهشت. در جنگ نرم، اگر خدای ناکرده دشمن غلبه بکند، جسمها پروار میشوند و سالم میمانند، روحها میروند به قعر جهنم؛ لذا این خیلی خطرناکتر است». ما، قربانیان ترور فیزیکی را تجلیل میکنیم اما آیا قربانیان ترور فرهنگی نیز که لگد به خانواده و همسر و فرزند - یا مملکت خود در مقیاس مدیریت ملی- میزنند، قابل تقدیرند یا مستوجب مواخذه؟ مقتدای انقلاب 6 خرداد 95 در دیدار اعضای مجلس خبرگان و درباره جنگ نرم خاطرنشان کردند «این آن چیزی است که بنده مکرر تذکر میدهم به مسئولان مختلف و به جهات مختلف؛ و آن عبارت است از نفوذ در مراکز تصمیمسازی و تصمیمگیری؛ آن عبارت است از نفوذ برای تغییر باورهای مردم، تغییر محاسبات».
4- تازهترین شماره مجله آمریکایی نیوزویک اختصاص به یک گزارش سیاسی-فرهنگی دارد. در تصویر روی جلد، شهروندان در حالی که هر کدام سرشان به گوشی خودشان گرم است، در حال حرکت به سمت مرکز رایگیری هستند. سوال روی جلد این است «HOW BIG DATA IS CORRUPTING DEMOCRACY? چگونه اطلاعات و دادههای عظیم، دموکراسی را فاسد و خراب میکند؟» نیوزویک در پاسخ این سوال، تیتر زده است: « BRAIN WASHED. شستوشوی مغزی»! مجله آمریکایی نگران شده که دموکراسی، به واسطه بمباران اطلاعات و مسخ شخصیت شهروندان، در حال فاسد شدن است. آیا برخی از متولیان فکر و فرهنگ و سیاست ما به اندازه مجله آمریکایی، نگران افکار عمومی یا باورهای نخبگان و تصمیم سازان هستند؟
5- برای برخی سیاستمداران همینقدر که فضای مجازی و مثلا تلگرام بتواند ذهن مردم ما را شست و شو دهد و تبدیل به شبکه رای چشم و گوش بسته کند، کافی است تا مدافع سینه چاک رها شدگی فضای مجازی شوند! پس تکلیف «فلینظر الانسان الی طعامه» و تغذیه فکری یک جامعه و سلامت و امنیت آن چه میشود؟! در پاسخ، شانه هایشان را بالا میاندازند یا درباره ارزش آزادی مغالطه میکنند. اگر تروریستها آب و غذای شهر را مثلا به ویروس سیاه زخم آلوده کنند، همه ما بر میآشوبیم و برای مقابله بسیج میشویم، اما برخی مدیران ما در قبال تزریق ویروس بیغیرتی نسبت به دین یا ناموس یا استقلال ملی و تمامیت ارضی و امنیت ملی، حتی یک ابراز تاسف خشک و خالی هم نمیکنند بلکه در دفاع از تروریستها و نفوذیها موضع میگیرند. خب! چنین کسانی که بنا بر تصریح امیر مومنان (ع) درباره ترککنندگان جهاد و امر به معروف و نهی از منکر، « میّت بین الاحیاء» ( مردهای در میان زندگان) هستند. چنین مدیر مردهای چگونه میتواند هنگام شبیخون غافلگیرکننده تروریستها و نفوذیهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و امنیتی، واکنش به هنگام از خود نشان دهد و راه قتل عام را ببندد؟
6- امیر مومنان علی علیه السلام فرمودهاند: «یُستَدَلَّ عَلَی ادبارِ الدُّوَلِ بِاَربَعٍ. تَضییعِ الاُصولِ وَ التَّمَسُّکِ بِالفُرُوعِ وَ َتقدیمِ الاَراذِلِ وَتَاخیرِ الاَفاضِل. چهار چیز باعث شکست دولتها میشود: ضایع کردن اصول (مسائل مهم)، سرگرم شدن به فروع (امور کم اهمیت)، به کار گماردن آدمهای سطح پایین و کنار گذاردن انسانهای فاضل». یکی از گرفتاریها و مصیبتهای بزرگ، وجود مدیرانی است که مسئولیتهای اصلی را رها کنند و سرگرم حاشیهها باشند. فلان آقا وزیر یا معاون وزیر است اما به جای حمایت از فعالان سالم فرهنگی، دغدغه اش میشود تامین هزینه انتقال وکفن ودفن جنازههای فلان گروه موسیقی موسوم به سگهای زرد! یا آن یکی در آستانه انتخابات، نامه نگاری سرگشاده خطاب به رئیس صدا و سیما میکند که چرا آهنگ فلان خواننده پیوند خورده با شبکههای تلویزیونی انگلیس و بهائیت را دم اذان پخش نمیکنید؟ از آن طرف هم البته تهدید و تعقیب و قطع بودجه فلان نشریات مستقل و انقلاب در دستور کار همین حضرات قرار میگیرد. مسلمان! تو را با سگهای زرد و پیوند خوردگان با بهائیت چه معامله؟ «دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم/ با کافران چه کارت گر بت نمیپرستی».
7- فلان مدیر، با صداقتی سزاوار تشکر - و در عین حال تاسف- میگوید بدون هیچ آورده و سابقهای مدیر امنیتی شده است. سلّمنا! تا اینجایش را پذیرفتیم. اما بزرگوار! شما در بحبوحه انتخابات، چه کار با ستاد انتخاباتی دولت دارید که مدیران برخی از کانالهای تلگرامی آلوده را به صف میکنید و عکس یادگاری هم با شماری از آنها میگیرید. تعبیر «لایشغله سمع عن سمع» مختص خداوند است؛ بنده خدا وقتی سرگرم یک کار آن هم از جنس فرعی شد، حتما از مسئولیت اصلی باز میماند. و میشود همین رها شدگی تکالیف در برخی مدیریتها و به بار آمدن مصائبی مانند قبول الزامات سند ضد اسلامی و ضد ملی 2030 یونسکو یا پذیرش و اجرای خود تحریمیهای دیکته شده در افایتیاف.
8- در چنین وضعیتی از اختلال و تعطیلی یا سرگرمی برخی مراکز دیدبان به حواشی است که رهنمود آتش به اختیار از سوی رهبر انقلاب خطاب به انبوه نیروهای دلبسته به اسلام و ایران و انقلاب صادر میشود. اینجا باید دستگاههای مختل و معطل، عذر بیاورند که چرا بدعملی یا ترک پست کردهاند، نه اینکه کسانی در فضای مجازی مثلا تحریف کلام کنند یا درباره خودسری و هرج و مرج هشدار بدهند. طبیعی است که باید راه شبیخون دشمن را سد کرد. اینجا اگر مسئول مراقبت از گیت ورودی، خواب باشد یا خدای ناکرده با مهاجم همسویی نشان دهد، مورد ملامت و شماتت قرار میگیرد و حق ندارد دست پیش بگیرد و فرافکنی مسئولیت کند.
9- انقلاب اسلامی با بسیج ظرفیتهای عظیم مردم به ثمر نشست و با همین ظرفیتها، راه تجاوز و پیشروی دشمن سد شد؛ در حالی که رئیس دولت و فرمانده کل قوا (بنی صدر) اهتمام به جنگ و دفاع ملی نداشت. در روزگاری که بنی صدر در تهران یاوه میبافت و میگفت «چرا درگیر شویم، زمین بدهیم و زمان بگیریم و مذاکره کنیم» (!)، جوانان دانشجو و غیردانشجو با بصیرت تمام و به تبعیت از فرمان امام خمینی به خرمشهر و آبادان و سوسنگرد و هویزه رفتند و با منطق آتش به اختیار، راه تاخت و تاز و پیشروی مهاجمان را سد کردند. تا آن جا که جنگ مغلوبه شد و ملتی که روزی با مظلومیت در خرمشهر و هویزه میجنگید، امروز توانستهاند هیمنه آمریکا ( طراح اصلی جنگ 8 ساله ) را در عراق و سوریه بشکنند. اگر آن تشخیص و اقدام در وقت لازم در وضعیت تعطیلی برخی مراکز ستادی و فرماندهی در دولت نبود، امروز اثری از تمامیت ارضی نبود، چه رسد به اقتدار ملی و پیشرفت و توسعه کشور. آتش به اختیار یعنی جهان آرا شدن که اگر هم ناکامی مقطعی پیش آمد، بگوید شهر را پس میگیریم، مراقب باشید ایمان (و اراده و امید) سقوط نکند. و با همین ایمان بود که کارهایی کارستان و معجزهآسا چون فتح خرمشهر و فاو و سپس آزادسازی عراق رقم خورد. آتش به اختیار یعنی «ان تقوموا الله مثنی و فرادی» و «لا تستوحشوا فی طریق الهدی لقلهًْ اهله». و به یک معنا یعنی « مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللهُ بِقَوْمٍ یحبهم و یحبونه أَذِلَّهًٍْ عَلَى الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّهًٍْ عَلَى الْکافِرینَ یُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَهًَْ لَآئِم...».
10- آیا جز خائنین و ضربهخوردگان از آن بسیج ملی، کس دیگری هم پیدا میشود که آتش به اختیار جهان آرا و چمران و سیدحسین علمالهدی و شاهرخ ضرغام و دیگران را سرزنش کند یا جز به تحسین و تکریم، نامی از آن شهیدان والامقام ببرد؟ آتش به اختیار در مقیاس امروز، یعنی اینکه برای عمل به تکلیف تمدنسازی اسلامی یا دفاع از فرهنگ و تمدن خودی در برابر « جنگ (تحمیلی ) تمدنها»، معطل لجستیک و امکانات این یا آن اداره نمانید و مانند همیشه انقلاب، ظرفیتهای بزرگ مردم را پای کار «پویش مقاومت و پیشرفت» بیاورید. البته که این مدیریت هنرمندانه در نبرد نامتقارن، برای جبهه استکبار یا پادوهای آن، نگرانکننده است. جیغ و داد شدید رسانهای اردوگاه دروغ در چند روز گذشته، از دقت نظر رهبر انقلاب در رهنمود توام با عتاب اخیر حکایت میکند. در این میان باید از هراس افکنان پرسید آیا شما نقش ارتش بعث یا ستون پنجم منافقین را ایفا میکنید که به هراس افتاده اید؟
11- فراخوان اخیر مقتدای انقلاب دقیقا در ادامه بشارتی است که ایشان سوم خرداد 1395 در دانشگاه امام حسین علیه السلام فرمودند. «جوانهای عزیز! بچههای عزیز من! فردا مال شما است، آینده مالِ شما است؛ شما هستید که باید این تاریخ را با عزّتش محفوظ نگه دارید؛ شما هستید که این بارِ مسئولیّت را بردوش دارید؛ خرّمشهرها در پیش است؛ نه در میدان جنگ نظامی، [بلکه] در یک میدانی که از جنگ نظامی سختتر است. البتّه ویرانیهای جنگ نظامی را ندارد؛ بعکس، آبادانی به دنبال دارد، امّا سختیاش بیشتر است. اینکه ما گفتیم اقتصاد مقاومتی ... اینکه گفتیم جوانهای مؤمن و حزباللّهی و انقلابی کارهای فرهنگی خودجوش را رها نکنند و دنبال بکنند ... بخش فرهنگیِ عدم تبعیّت از دشمن و جهاد کبیر است».
12- ایشان همچنین امسال در حرم مطهر امام خمینی (ره) فرمودند «مسئولان کشور، فعّالان سیاسی کشور، از این قدرت بسیجکنندگی انقلاب غفلت نکنند؛ این نعمت بسیار بزرگی است که در اختیار کشور و ملّت ما قرار دارد. انقلاب قدرت بسیج دارد؛ میتواند جوانها را، انسانهای باعزم و با اراده را، انسانهای سالم را، بهسوی اهداف والا و بلند هدایت کند و حرکت بدهد و پیش ببرد؛ هیچ پیشرانی به عظمت و قدرت انقلاب و شعارهای انقلاب وجود ندارد؛ ما امروز به این احتیاج داریم و تا سالهای متمادی احتیاج خواهیم داشت». مسئولان در ردههای مختلف اگر میخواهند پاسدار شایسته امنیت و اقتدار و پیشرفت ملی باشند، باید رکن کار خود را به میدان آوردن همین ظرفیت بینظیر قرار دهند.
محمد ایمانی
1- دیدن رفتار داعشیهای مفلوک که حتی به زن و کودک رحم نمیکنند، هر انسان با شعوری را منزجر میکند. در این چند روزه دیدم کسی را که میانه اش با نظام خوب نیست، اما لعنت میفرستاد به عوامل ترورهای اخیر و میگفت اینها ایرانی نیستند، بیشرف و وطن فروش هستند. سران این گروههای تروریستی غالبا توسط سرویسهای جاسوسی خریده میشوند اما در بدنه آنها آنچه اتفاق میافتد، شست و شوی مغزی است. قبیل این سقوط انسانی درباره سازمان مجاهدین خلق (منافقین) اتفاق افتاد و از آدمهای خلع اراده شده، ماشین کوکی مهیای جنایت و خیانت ساخت.
2- همه ما آزرده و غمگین شدیم از اینکه تروریستهای شست و شوی مغزی شده، 18 هموطن بیگناه را به شهادت رساندند. حق هم همین است. اما آیا در مقیاسهای بزرگتر سیاسی و فرهنگی با همین نفوذ و شست و شوی ذهنی که به تغییر باور و خلع شرافت و وطن فروشی یا بیتفاوتی افراد نسبت به کمین و شبیخون دشمن منتهی شود، مواجه نیستیم؟ از عوام تا خواص، چقدر در رنج و نگرانی یا بیتفاوت هستیم که مثلا هر روز در فضای بیدر و پیکر و بیمحافظ رها شده مجازی یا تلگرامی، چند ده برابر شهدای روز چهارشنبه ترور، قربانی جنگ نرم و بیسرو صدای فرهنگی میشوند؟ باید چند خانواده دیگر از هم بپاشد و چند جوان دیگر از بین بروند تا احساس خطر کنیم؟
3- رهبر حکیم انقلاب، سوم آذر 1395 به مسئلهای مهم اشاره کردند و فرمودند «جنگ نرم، خیلی خطرناکتر از جنگ سخت است. در جنگ سخت، جسمها به خاک و خون کشیده میشوند ]ولی[ روحها پرواز میکنند و میروند به بهشت. در جنگ نرم، اگر خدای ناکرده دشمن غلبه بکند، جسمها پروار میشوند و سالم میمانند، روحها میروند به قعر جهنم؛ لذا این خیلی خطرناکتر است». ما، قربانیان ترور فیزیکی را تجلیل میکنیم اما آیا قربانیان ترور فرهنگی نیز که لگد به خانواده و همسر و فرزند - یا مملکت خود در مقیاس مدیریت ملی- میزنند، قابل تقدیرند یا مستوجب مواخذه؟ مقتدای انقلاب 6 خرداد 95 در دیدار اعضای مجلس خبرگان و درباره جنگ نرم خاطرنشان کردند «این آن چیزی است که بنده مکرر تذکر میدهم به مسئولان مختلف و به جهات مختلف؛ و آن عبارت است از نفوذ در مراکز تصمیمسازی و تصمیمگیری؛ آن عبارت است از نفوذ برای تغییر باورهای مردم، تغییر محاسبات».
4- تازهترین شماره مجله آمریکایی نیوزویک اختصاص به یک گزارش سیاسی-فرهنگی دارد. در تصویر روی جلد، شهروندان در حالی که هر کدام سرشان به گوشی خودشان گرم است، در حال حرکت به سمت مرکز رایگیری هستند. سوال روی جلد این است «HOW BIG DATA IS CORRUPTING DEMOCRACY? چگونه اطلاعات و دادههای عظیم، دموکراسی را فاسد و خراب میکند؟» نیوزویک در پاسخ این سوال، تیتر زده است: « BRAIN WASHED. شستوشوی مغزی»! مجله آمریکایی نگران شده که دموکراسی، به واسطه بمباران اطلاعات و مسخ شخصیت شهروندان، در حال فاسد شدن است. آیا برخی از متولیان فکر و فرهنگ و سیاست ما به اندازه مجله آمریکایی، نگران افکار عمومی یا باورهای نخبگان و تصمیم سازان هستند؟
5- برای برخی سیاستمداران همینقدر که فضای مجازی و مثلا تلگرام بتواند ذهن مردم ما را شست و شو دهد و تبدیل به شبکه رای چشم و گوش بسته کند، کافی است تا مدافع سینه چاک رها شدگی فضای مجازی شوند! پس تکلیف «فلینظر الانسان الی طعامه» و تغذیه فکری یک جامعه و سلامت و امنیت آن چه میشود؟! در پاسخ، شانه هایشان را بالا میاندازند یا درباره ارزش آزادی مغالطه میکنند. اگر تروریستها آب و غذای شهر را مثلا به ویروس سیاه زخم آلوده کنند، همه ما بر میآشوبیم و برای مقابله بسیج میشویم، اما برخی مدیران ما در قبال تزریق ویروس بیغیرتی نسبت به دین یا ناموس یا استقلال ملی و تمامیت ارضی و امنیت ملی، حتی یک ابراز تاسف خشک و خالی هم نمیکنند بلکه در دفاع از تروریستها و نفوذیها موضع میگیرند. خب! چنین کسانی که بنا بر تصریح امیر مومنان (ع) درباره ترککنندگان جهاد و امر به معروف و نهی از منکر، « میّت بین الاحیاء» ( مردهای در میان زندگان) هستند. چنین مدیر مردهای چگونه میتواند هنگام شبیخون غافلگیرکننده تروریستها و نفوذیهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و امنیتی، واکنش به هنگام از خود نشان دهد و راه قتل عام را ببندد؟
6- امیر مومنان علی علیه السلام فرمودهاند: «یُستَدَلَّ عَلَی ادبارِ الدُّوَلِ بِاَربَعٍ. تَضییعِ الاُصولِ وَ التَّمَسُّکِ بِالفُرُوعِ وَ َتقدیمِ الاَراذِلِ وَتَاخیرِ الاَفاضِل. چهار چیز باعث شکست دولتها میشود: ضایع کردن اصول (مسائل مهم)، سرگرم شدن به فروع (امور کم اهمیت)، به کار گماردن آدمهای سطح پایین و کنار گذاردن انسانهای فاضل». یکی از گرفتاریها و مصیبتهای بزرگ، وجود مدیرانی است که مسئولیتهای اصلی را رها کنند و سرگرم حاشیهها باشند. فلان آقا وزیر یا معاون وزیر است اما به جای حمایت از فعالان سالم فرهنگی، دغدغه اش میشود تامین هزینه انتقال وکفن ودفن جنازههای فلان گروه موسیقی موسوم به سگهای زرد! یا آن یکی در آستانه انتخابات، نامه نگاری سرگشاده خطاب به رئیس صدا و سیما میکند که چرا آهنگ فلان خواننده پیوند خورده با شبکههای تلویزیونی انگلیس و بهائیت را دم اذان پخش نمیکنید؟ از آن طرف هم البته تهدید و تعقیب و قطع بودجه فلان نشریات مستقل و انقلاب در دستور کار همین حضرات قرار میگیرد. مسلمان! تو را با سگهای زرد و پیوند خوردگان با بهائیت چه معامله؟ «دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم/ با کافران چه کارت گر بت نمیپرستی».
7- فلان مدیر، با صداقتی سزاوار تشکر - و در عین حال تاسف- میگوید بدون هیچ آورده و سابقهای مدیر امنیتی شده است. سلّمنا! تا اینجایش را پذیرفتیم. اما بزرگوار! شما در بحبوحه انتخابات، چه کار با ستاد انتخاباتی دولت دارید که مدیران برخی از کانالهای تلگرامی آلوده را به صف میکنید و عکس یادگاری هم با شماری از آنها میگیرید. تعبیر «لایشغله سمع عن سمع» مختص خداوند است؛ بنده خدا وقتی سرگرم یک کار آن هم از جنس فرعی شد، حتما از مسئولیت اصلی باز میماند. و میشود همین رها شدگی تکالیف در برخی مدیریتها و به بار آمدن مصائبی مانند قبول الزامات سند ضد اسلامی و ضد ملی 2030 یونسکو یا پذیرش و اجرای خود تحریمیهای دیکته شده در افایتیاف.
8- در چنین وضعیتی از اختلال و تعطیلی یا سرگرمی برخی مراکز دیدبان به حواشی است که رهنمود آتش به اختیار از سوی رهبر انقلاب خطاب به انبوه نیروهای دلبسته به اسلام و ایران و انقلاب صادر میشود. اینجا باید دستگاههای مختل و معطل، عذر بیاورند که چرا بدعملی یا ترک پست کردهاند، نه اینکه کسانی در فضای مجازی مثلا تحریف کلام کنند یا درباره خودسری و هرج و مرج هشدار بدهند. طبیعی است که باید راه شبیخون دشمن را سد کرد. اینجا اگر مسئول مراقبت از گیت ورودی، خواب باشد یا خدای ناکرده با مهاجم همسویی نشان دهد، مورد ملامت و شماتت قرار میگیرد و حق ندارد دست پیش بگیرد و فرافکنی مسئولیت کند.
9- انقلاب اسلامی با بسیج ظرفیتهای عظیم مردم به ثمر نشست و با همین ظرفیتها، راه تجاوز و پیشروی دشمن سد شد؛ در حالی که رئیس دولت و فرمانده کل قوا (بنی صدر) اهتمام به جنگ و دفاع ملی نداشت. در روزگاری که بنی صدر در تهران یاوه میبافت و میگفت «چرا درگیر شویم، زمین بدهیم و زمان بگیریم و مذاکره کنیم» (!)، جوانان دانشجو و غیردانشجو با بصیرت تمام و به تبعیت از فرمان امام خمینی به خرمشهر و آبادان و سوسنگرد و هویزه رفتند و با منطق آتش به اختیار، راه تاخت و تاز و پیشروی مهاجمان را سد کردند. تا آن جا که جنگ مغلوبه شد و ملتی که روزی با مظلومیت در خرمشهر و هویزه میجنگید، امروز توانستهاند هیمنه آمریکا ( طراح اصلی جنگ 8 ساله ) را در عراق و سوریه بشکنند. اگر آن تشخیص و اقدام در وقت لازم در وضعیت تعطیلی برخی مراکز ستادی و فرماندهی در دولت نبود، امروز اثری از تمامیت ارضی نبود، چه رسد به اقتدار ملی و پیشرفت و توسعه کشور. آتش به اختیار یعنی جهان آرا شدن که اگر هم ناکامی مقطعی پیش آمد، بگوید شهر را پس میگیریم، مراقب باشید ایمان (و اراده و امید) سقوط نکند. و با همین ایمان بود که کارهایی کارستان و معجزهآسا چون فتح خرمشهر و فاو و سپس آزادسازی عراق رقم خورد. آتش به اختیار یعنی «ان تقوموا الله مثنی و فرادی» و «لا تستوحشوا فی طریق الهدی لقلهًْ اهله». و به یک معنا یعنی « مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللهُ بِقَوْمٍ یحبهم و یحبونه أَذِلَّهًٍْ عَلَى الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّهًٍْ عَلَى الْکافِرینَ یُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَهًَْ لَآئِم...».
10- آیا جز خائنین و ضربهخوردگان از آن بسیج ملی، کس دیگری هم پیدا میشود که آتش به اختیار جهان آرا و چمران و سیدحسین علمالهدی و شاهرخ ضرغام و دیگران را سرزنش کند یا جز به تحسین و تکریم، نامی از آن شهیدان والامقام ببرد؟ آتش به اختیار در مقیاس امروز، یعنی اینکه برای عمل به تکلیف تمدنسازی اسلامی یا دفاع از فرهنگ و تمدن خودی در برابر « جنگ (تحمیلی ) تمدنها»، معطل لجستیک و امکانات این یا آن اداره نمانید و مانند همیشه انقلاب، ظرفیتهای بزرگ مردم را پای کار «پویش مقاومت و پیشرفت» بیاورید. البته که این مدیریت هنرمندانه در نبرد نامتقارن، برای جبهه استکبار یا پادوهای آن، نگرانکننده است. جیغ و داد شدید رسانهای اردوگاه دروغ در چند روز گذشته، از دقت نظر رهبر انقلاب در رهنمود توام با عتاب اخیر حکایت میکند. در این میان باید از هراس افکنان پرسید آیا شما نقش ارتش بعث یا ستون پنجم منافقین را ایفا میکنید که به هراس افتاده اید؟
11- فراخوان اخیر مقتدای انقلاب دقیقا در ادامه بشارتی است که ایشان سوم خرداد 1395 در دانشگاه امام حسین علیه السلام فرمودند. «جوانهای عزیز! بچههای عزیز من! فردا مال شما است، آینده مالِ شما است؛ شما هستید که باید این تاریخ را با عزّتش محفوظ نگه دارید؛ شما هستید که این بارِ مسئولیّت را بردوش دارید؛ خرّمشهرها در پیش است؛ نه در میدان جنگ نظامی، [بلکه] در یک میدانی که از جنگ نظامی سختتر است. البتّه ویرانیهای جنگ نظامی را ندارد؛ بعکس، آبادانی به دنبال دارد، امّا سختیاش بیشتر است. اینکه ما گفتیم اقتصاد مقاومتی ... اینکه گفتیم جوانهای مؤمن و حزباللّهی و انقلابی کارهای فرهنگی خودجوش را رها نکنند و دنبال بکنند ... بخش فرهنگیِ عدم تبعیّت از دشمن و جهاد کبیر است».
12- ایشان همچنین امسال در حرم مطهر امام خمینی (ره) فرمودند «مسئولان کشور، فعّالان سیاسی کشور، از این قدرت بسیجکنندگی انقلاب غفلت نکنند؛ این نعمت بسیار بزرگی است که در اختیار کشور و ملّت ما قرار دارد. انقلاب قدرت بسیج دارد؛ میتواند جوانها را، انسانهای باعزم و با اراده را، انسانهای سالم را، بهسوی اهداف والا و بلند هدایت کند و حرکت بدهد و پیش ببرد؛ هیچ پیشرانی به عظمت و قدرت انقلاب و شعارهای انقلاب وجود ندارد؛ ما امروز به این احتیاج داریم و تا سالهای متمادی احتیاج خواهیم داشت». مسئولان در ردههای مختلف اگر میخواهند پاسدار شایسته امنیت و اقتدار و پیشرفت ملی باشند، باید رکن کار خود را به میدان آوردن همین ظرفیت بینظیر قرار دهند.
محمد ایمانی
نظرات بینندگان