کد خبر: ۱۱۳۱۴۳
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۲ - ۲۴ مرداد ۱۳۹۶

چهره‌های خندان در روز قیامت

یکى از علل مهم گرایش به مادی‌گرى و انکار مبدأ و معاد، کسب آزادى بى‌قید و شرط در برابر شهوات و لذات، و هر گونه گناه است؛ نه تنها در گذشته که در دنیاى امروز نیز این معنى به صورت آشکارترى صادق است.
به گزارش شیرازه به نقل از فارس، آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیات 20 تا 23 سوره مبارکه «قیامت»به شدت دلایل انکار معاد و چهره‌هایی که در روز قیامت خندان هستند، اشاره کرده است که متن آن در ادامه می‌آید؛

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«کَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ * وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ * وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ * إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ؛ چنین نیست بلکه شما دنیاى زودگذر را دوست دارید! و آخرت را رها مى‌کنید! در آن روز صورت‌هایی شاداب است. و به پروردگارش مى‌نگرد! ». (قیامت/ 20 تا 23)
در این آیات، بار دیگر به ادامه بحث‌هاى مربوط به معاد باز مى‌ردد، ویژگى‌هاى دیگرى را از قیامت و همچنین علل انکار معاد را بیان مى‌کند، مى‌فرماید: «چنان نیست که دلایل معاد مخفى باشد و نتوانید به حقانیت آن پى ببرید، بلکه در حقیقت شما این دنیاى زود گذر را دوست دارید» (کَلاّ بَلْ تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ) «و به همین دلیل آخرت را رها مى‌کنید» (وَ تَذَرُونَ الآخِرَةَ).
دلیل اصلى انکار معاد، شک در قدرت خداوند و جمع آورى «عظام رمیم» و خاک‌هاى پراکنده نیست، بلکه علاقه شدید شما به دنیا است، شهوات و هوس‌هاى سرکش سبب مى‌شود که هر گونه مانع و رادعى را از سر راه خود بر دارید.
و از آنجا که پذیرش معاد و امر و نهى الهى، موانع و محدودیت‌هاى فراوانى بر سر این راه ایجاد مى‌کند، به انکار اصل مطلب برمى‌خیزید، و آخرت را به کلى رها مى‌سازید.

همان گونه که قبلاً نیز گفتیم یکى از علل مهم گرایش به مادی‌گرى و انکار مبدأ و معاد، کسب آزادى بى‌قید و شرط در برابر شهوات و لذات، و هر گونه گناه است نه تنها در گذشته که در دنیاى امروز نیز این معنى به صورت آشکارترى صادق است.
این دو آیه، در حقیقت تأکیدى است بر آنچه در آیات قبل گذشت که مى‌فرمود: «بَلْ یُرِیدُ الإِنْسانُ لِیَفْجُرَ أَمامَهُ * یَسْئَلُ أَیّانَ یَوْمُ الْقِیامَةِ».

آن گاه به بیان حال مؤمنان نیکوکار، و کافران بد کار، در آن روز پرداخته، چنین مى‌گوید: «صورت‌هایى در آن روز شاداب و خندان و نورانى و زیبا است» (وُجُوهٌ یَوْمَئِذ ناضِرَةٌ).

«ناضِرَة» از ماده «نضرة» به معنى شادابى خاصى است که بر اثر وفور نعمت و رفاه به انسان دست مى‌دهد که توأم با سرور و زیبایى و نورانیت است، یعنى رنگ رخساره آنها از وضع حالشان خبر مى‌دهد که چگونه غرق نعمت‌هاى الهى شد‌ه‌اند، در حقیقت، این شبیه چیزى است که در آیه 24 سوره «مطففین» آمده: تَعْرِفُ فِى وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِیْمِ: «در صورت‌هاى آنها (بهشتیان) شادابى نعمت را مشاهده مى‌کنى».

این از نظر پاداش‌هاى مادى، و اما در مورد پاداش‌هاى روحانى آنها مى‌فرماید: «آنها فقط به ذات پاک پروردگارشان مى‌نگرند»! (إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ).

نگاهى با چشم دل و از طریق شهود باطن، نگاهى که آنها را مجذوب آن ذات بى‌مثال، و آن کمال و جمال مطلق مى‌کند، و لذتى روحانى و توصیف‌ناپذیر به آنها دست مى‌دهد که یک لحظه آن از تمام دنیا و آنچه در دنیا است برتر و بالاتر است!
توجه داشته باشید: مقدم شدن «إِلى رَبِّها» بر «ناظِرَةٌ» افاده حصر مى‌کند، یعنى تنها به او مى‌نگرند، و نه به غیر او.
و اگر گفته شود: بهشتیان مسلماً به غیر او نیز نگاه مى‌کنند، مى‌گوییم: اگر به غیر او نگاه مى‌کنند، همه را آثار او مى‌بینند، که نگاه کردن به اثر، نگاه به مؤثر است.

و به تعبیر دیگر در همه جا او را مى‌بینند، و در همه چیز قدرت و جلال و جمال او را تماشا مى‌کنند، لذا توجه به نعمت‌هاى بهشتى آنها را از نظر به ذات خداوند غافل نمى‌کند.

به همین دلیل، در بعضى از روایات که در تفسیر این آیه آمده است مى‌خوانیم: «آنها نظر به رحمت خداوند و نعمت او و ثواب او مى‌کنند» چرا که نگاه به اینها نیز، نگاه به ذات مقدس او است.
جمعى از بى‌خبران، آیه فوق را اشاره به مشاهده حسى خداوند در قیامت گرفته‌اند و مى‌گویند: در آن روز، خدا را با همین چشم ظاهر مشاهده خواهند کرد!

در حالى که چنین مشاهده‌اى لازمه‌اش جسمانى بودن خداوند، و وجود در مکان و کیفیت و حالت خاص جسمانى است، و مى‌دانیم ذات پاکش از این آلودگى‌ها بر کنار است، همان گونه که در آیات مختلف قرآن، کراراً روى آن تکیه شده است از جمله در آیه 103 سوره «انعام» مى‎‌خوانیم: لا تُدْرِکُهُ الأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الأَبْصارَ: «چشم‌ها او را نمى‌بیند، و او چشم‌ها را مى‌بیند» این آیه مطلق است، و هیچ اختصاص به دنیا ندارد.

عدم مشاهده حسى خداوند، واضح‌تر از آن است که بخواهیم بیش از این روى آن بحث کنیم، و هر کس کمترین آشنایى با قرآن و معارف اسلامى داشته باشد به این حقیقت اعتراف مى‌کند.

بعضى براى «ناظِرَة» تفسیر دیگرى ذکر کرده، و گفته‌اند: از ماده «انتظار» است، یعنى مؤمنان در آن روز انتظارشان تنها از ذات پاک خدا است، و حتى بر اعمال نیک خود نیز تکیه نمى‌کنند، و پیوسته منتظر رحمت و نعمت اویند.

و اگر گفته شود: این انتظار آمیخته با نوعى ناراحتى خواهد بود، در حالى که در آنجا براى مؤمنان ناراحتى وجود ندارد.
در پاسخ مى‌گویند: آن انتظارى آمیخته با ناراحتى است که اطمینانى به سرانجامش نباشد، ولى با وجود اطمینان، چنین انتظارى آمیخته با آرامش است.

جمع میان معنى «نظر کردن» و «انتظار داشتن» نیز بعید به نظر نمى‌رسد زیرا استعمال لفظ واحد در معانى متعدد جایز است، اما اگر بنا شود یکى از این دو معنى منظور باشد، ترجیح با معنى اول است.
این سخن را با حدیث پر معنایى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) پایان مى‌دهیم، فرمود: اِذا دَخَلَ أَهْلُ الْجَنَّةِ الجَنَّةَ یَقُولُ اللّهُ تَعالى: تُرِیْدُونَ شَیْئاً أَزِیْدُکُمْ؟

فَیَقُولُونَ أَ لَمْ تَبْیَضَّ وُجُوهَنا؟ أَ لَمْ تُدْخِلْنَا الْجَنَّةَ وَ تُنْجِیْنا مِنَ النّارِ؟ قالَ: فَیَکْشِفُ اللّهُ تَعالى الحِجابَ فَما أُعْطُوا شَیْئاً أَحَبَّ اِلَیْهِمْ مِنَ النَّظَرِ اِلى رَبِّهِمْ!:

«هنگامى که اهل بهشت وارد بهشت مى‌شوند خداوند مى‌فرماید: چیز دیگرى مى‌خواهید بر شما بیفزایم؟ آنها مى‌گویند: (پروردگارا همه چیز به ما داده‌اى) آیا روى ما را سفید نکردى؟ آیا ما را وارد بهشت ننمودى؟ و رهایى از آتش نبخشیدى؟در این هنگام حجاب‌ها کنار مى‌رود (و خداوند را با چشم دل مشاهده مى‌کنند) و در آن حال چیزى محبوب‌تر نزد آنان از نگاه به پروردگارشان نیست».

جالب توجه این که: در حدیثى از «انس بن مالک» از آن حضرت(صلى الله علیه وآله) آمده است که: یَنْظُرُونَ اِلى رَبِّهِمْ بِلا کَیْفِیَّة وَ لا حَدٍّ مَحْدُود وَ لا صِفَة مَعْلُومَة: «آنها به پروردگارشان مى‌نگرند بدون کیفیت و حد محدود و صفت مشخصى»! و این حدیث تأکیدى است بر شهود باطنى نه مشاهده با چشم.
نظرات بینندگان