برخورد گلخانهای با انقلاب اسلامی جواب نمیدهد/«قیدار» هم به اندازه «شاه بیشین» انقلابی است حتی بیشتر!
به گزارش شیرازه، همچنان که انقلاب اسلامی، همگانی و مردمی بود و مجموعه امت در آن حضور داشتند، در پدید آوردن ادبیات انقلاب نیز، همین مردم نقش داشتند و هنرآفرینان انقلاب، از همین مردم بودند که نبضشان هماهنگ با نبض مردم انقلابی میزد و گروه خونشان مانند گروه خون مردم انقلاب کرده بود.
در یک نگاه سطحی به نظر میرسد ادبیات انقلاب در سایه ادبیات پایداری قرار گرفت و بخاطر فاصله زمانی کم بین انقلاب و دفاع مقدس و شرایط آن روز جامعه ادبیات انقلاب مهجور واقع شد و هنوز که هنوز است بعد از حدود چهار دهه ادبیات انقلاب در مهجوریت قرار دارد و خیلی از منابع آن از دست رفتند و این ضایعه جبران شدنی نیست.
کارشناس فرهنگی دانشگاه شیراز و نویسنده توانمند شیرازی در این خصوص در مصاحبه با خبرنگار« شیرازه» میگوید: طبیعی است که ساختارهای اداری محدودیتهایی دارند و بعضی وقتها ماموریتها اولویت میشوند و جلوی بعضی خلاقیتها مانع ایجاد میکنند.
بیژن کیا تاکید داشت: ادبیات انقلاب و ادبیات پایداری پیوستگی عمیق هویتی دارند و نمیتوان آنها را از هم جدا کرد اما به خاطر مسائل و تقسیم بندی های اداری فکر میکنیم ادبیات انقلاب و ادبیات پایداری جداست. در حالی که از ادبیات پایداری، مقاومت اسلامی و مبارزه با تکفیری ها همه زیرمجموعه فرهنگ انقلاب اسلامی است.
وی تصریح کرد: وقتی یک چیز بزرگ و بهم پیوسته را قطعه قطعه میکنیم بدیهی است که بخشهایی از آن به فراموشی سپرده میشود. مثلا برای دیدن ادامه انقلاب در بحرین و یمن باید به کدام نهاد فرهنگی مراجعه کرد؟ نمی شود که برای هر اولویتی اداره یا نهاد جدا تعریف کرد، دید پیوسته و جامع لازم است. متاسفانه ما پازل را از بالا نگاه نمیکنیم. توی قطعات پازل گیر کردیم و با این روند تصویر واحد ایجاد نمیشود. روی یک تکه تمرکز کردیم و یک تکه را گم کردیم و غافل شدیم.این ضرر بزرگی است. باید نگاه جامع داشت ما نقطه ای نگاه میکنیم افق وسیع نداریم.
حمایت گری و تسهیل گری با تصدی گری فرق دارد
کیا که آثار داستانی درخشانی با موضوع ادبیات پایداری در کارنامه خود دارد، معتقد است در بحث ادبیات انقلاب اسلامی باید فضای غیردولتی را بیشتر مورد توجه قرار داد. بخش مردمی را باید برای نکوداشت دهه فجر پررنگتر کرد. بزرگداشت رسمی و اداری کافی نیست.
وی با تاکید بر اینکه حمایت گری و تسهیل گری با تصدی گری فرق دارد، ابراز داشت: مسئولین باید این تفاوت را جدی بگیرند. ما یک رمان نداریم که جامع برخورد کند و انقلاب اسلامی را منعکس کند. یک آینه بزرگ نداریم، تکه های آینه های کوچک داریم که همانها هم کافی نیست. حتی اگر هنرمندی هم مایل باشد کار جامع انجامدهد، با این تقسیم کار جزیره ای سازمانها و نهادهای فرهنگی نمیداند به کجا باید مراجعه کند؟
کیا با اشاره به خاطرات خود و همکارانش در این عرصه توضیح میدهد: برای یک کار جامع که طرح بزنیم، یک نهاد میگوید بخشی از کار به من مربوط است و مابقی ان به ما مربوط نیست به همین خاطر نمیتوانیم حمایت کنیم مگر اینکه فقط در همان بخش مربوط به ما متمرکز شوید و مابقی را رها کنید. به هرنهاد و ارگانی سرمیزنی آسمان همین رنگ است. متاسفانه جزئینگر شدیم و دیدگاه ها نقطه ای است به جای اینکه پیوسته باشد. دراین شرایط سیستم جریان خون فرهنگی نداریم.از طرفی اهمیت پشتوانه مردمی برای بزرگداشت مناسبتهایی مانند دهه فجر هم برای مسئولان خیلی مشخص نشده است. با زبان میگوییم اما عملا نشانه ای دیده نمیشود. مثلا چند سمن فرهنگی با رویکرد انقلاب اسلامی داریم یا چند انجمن در این خصوص تشکیل دادیم؟ متاسفانه فکری برای حمایت و تسهیل گری مشارکتهای مردمی نیست.
مهمتر از داشتن سند فرهنگی تلاش برای اجرایی شدن آن است
وی با بیان اینکه در نقشه راه فرهنگی هم دچار ضعف هستیم، تصریح کرد: به همت شورای عالی انقلاب فرهنگی روی کاغذ چندین سند داریم اما در بحث اجرایی بازوهای اجرایی لازم موجود نیست. برای اجرایی شدن سند چشمانداز فرهنگی کمتر فکر شده، ظاهرا فقط ذوق زده بودیم که باید سند داشته باشیم، اما مهمتر از داشتن سند تلاش برای اجرایی شدن آن است که فکری برای آن نشده است.
این فعال فرهنگی خاطرنشان کرد: یک بخش از این تلاشها معطوف به شورای فرهنگ عمومی استانهاست. واقعا جای سوال است که چقدر به بحثهای عمیق و ریشه ای برای اجرایی شدن سند چشم انداز ورود کردند؟ هرچند مراسمهای مناسبتی هم لازم است اما فعالیتهای ریشه ای و عمیق فراتر از صرفا چند مراسم مناسبتی گرفتن است.
کیا با بیان اینکه رسانه و هنر اگر کنار هم قرار بگیرند میتوانند جریان ایجاد کنند، گفت: متاسفانه معمولا فعالان رسانهای و هنرمندان جدا از هم کار میکنند و با هم ارتباط کمی دارند.
وی با طرح پرسشی مبنی بر اینکه وقت آن نرسیده کارهای شاخص درباره ادبیات انقلاب داشته باشیم، تاکید کرد: مدیریت کلان شهری و استانی در حوزه فرهنگی برای ترمیم رابطه هنر و رسانه و تولید آثار جامع لازم است.
برخورد دکوری و تزئینی با انقلاب اسلامی آفت است
صاحب آثاری چون مردیل،پرواز ناتمام و مارش نظامی در راهروی بیمارستان که بیشتر مستندات آثارش را از سینه مردم استخراج میکند، با ناراحتی خاطرنشان کرد: به مردم برای ثبت خاطرات انقلاب مراجعه نشد. الان خیلی دیر شده است. متاسفانه بیشتر دکوری و تزیینی با بحث انقلاب اسلامی برخورد میکنیم و این خیلی بد است. فقط ده شب و روز و چند برنامه رادیو تلویزیونی ساده و والی ماشاءالله بنر و پوستر و بیلبورد. نسیم انقلاب و تاثیر فرهنگی انقلاب را جانهای شیفته در آن طرف مرزها در منطقه بهتر استشمام میکنند، اما خودمان این طرف محروم هستیم و نگاه ویترینی داریم.
وی ادامه داد: از طرفی باید اجازه دهیم تضارب اندیشه راجع به انقلاب داشته باشیم. نباید واهمه داشته باشیم الان چنین چیزی متاسفانه وجود ندارد. اگر این اتفاق بیفتد امکان محک بهتری برای انقلاب اسلامی به وجود میآید و یقین دارم که از این محک سربلند بیرون میآید. برخورد گلخانهای با انقلاب اسلامی جواب نمیدهد.
جشنواره پرتلاطم فجر حال خوشی ندارد!
این نویسنده خوش آوازه که کارنامه قابل قبولی در بحث فیلمنامه و خانه سینمای جوان داشته درباره جشنواره فیلم فجر نیز پاسخ داد: جشنواره فیلم فجر به نظرم گرفتار دو آسیب شده است و چند سالی است حال خوشی ندارد. آسیبهایی چون دولتی بودن و درگیر بحث اقتصادی و چرخه مالی شدن مجال اندکی برای حضور هنرمندان دغدغهمند ایجاد میکند. شرکت کننده یا سمت کارهای سفارشی میرود یا ناچار به سمت گیشه کشیده میشود. راه دیگری نمیماند. با این وضعیت خیلی امیدوار به جشنواره فجر نیستم. همانطور که میبینیم هر سال در این جشنواره فقط چند تک ستاره در بحث انقلاب اسلامی مشاهده میشود. متاسفانه جریان سینمایی انقلاب اسلامی در ایران شاهد نبودیم. هر چند سال یک بار یکی دو نفریا یکی، دو فیلم گل میکنند. فجر تا حالا نتوانسته به هر دلیلی خواسته یا ناخواسته در ایجاد یک جریان سینمایی موفق شود، البته تلاش شده اما تلاش ها به نتیجه نرسیده است.
کیا با اشاره به اینکه فضای حاکم بر جشنواره فیلم فجر تابلوی مخاطبین واقعی نیست، تصریح کرد: حتی گاهی جشنواره فجر تبدیل می شود به فضایی برای انعکاس یک تصویر تک بعدی و یا اشتباه تیره یا روشن از جامعه بعداز انقلاب. اکثر آثار فجر یا رویکرد اقتصادی پیدا می کنند یا رویکرد انتقادی مفرط و بدون ارائه راهکار درحالی که احساس همدردی توام با انتقاد شاید بهتر از انتقاد صرف باشد. گاهی این برداشت های تک بعدی ونادرست به احساس امنیت جامعه خدشه وارد می کند. اهمیت احساس امنیت از خود امنیت بیشتر نباشد کمتر هم نیست.
وی جشنواره فیلم فجر و را با جشنواره مردمی فیلم عمار مقایسه کرد و گفت: چهره های فجر هر سال افت و خیز دارد، پس از مدتی در جامعه سینمای هنری تدریجا گم میشوند و توانشان کم می شود. اما چهرههای عمار چه از نظر کمی و چه کیفی هر سال رشد میکنند و وارد سینمای حرفهای میشوند. البته جشنواره فیلم عمار هم بی عیب و نقص نیست اما حرکت رو به رشدی دارد چرا که به خوبی توانسته با بدنه مردمی ارتباط بگیرد و ارتباط مستحکم با بدنه جامعه دارد. این ارتباط ماحصل شبکه پخش مردمی و بازخورد گیری است که از مخاطب ایجاد کرده است. با تمام احترامی که برای جامعه هنری قائل هستم باید خیلی جدی پرسید که جامعه هنری ویژگیها و خواست بدنه جامعه را درک میکنند؟ آیا تصویر واقعی از جامعه میبینند یا سعی میکنند آینه گردانی کنند؟
این هنرمند تحلیلگر تصریح کرد: به رغم تمام نقاط ضعف در مقام مقایسه جشنواره عمار خیلی روبه رشد تر از حرکت پرتلاطم فجر است.
«قیدار» هم به اندازه «شاه بی شین» انقلابی است حتی بیشتر!
وی درخصوص معرفی بهترین آثاری که حول انقلاب خوانده نیز پاسخ داد: در بحث معرفی ادبیات انقلاب حرکت های خوبی شروع شد. حوزه هنری در بخش رمان و جشنواره داستان انقلاب استارت خوبی زد. چند نویسنده خوب هم مطرح شد اما نمیدانم چرا به صورت قوی ادامه نیافت.
«شاه بی شین» یکی از بهترین آثار در این حوزه به شمار میرود اما باید به یک نکته ظریف دیگر هم توجه کنیم، وقتی اسم ادبیات انقلاب میآید نباید فقط دنبال آثاری که به سطح انقلاب پرداختند، باشیم.
ما تعدادی رمان نویس قوی مثل رضا امیرخانی داریم که صرفا تقویمی با انقلاب برخورد نمیکنند. رمان خوبی مانند «قیدار» در ظاهر خیلی ارتباطی با انقلاب اسلامی ندارد اما عمق هویتی انقلاب را بررسی میکند و تحول قیدار را در بستر انقلاب نشان میدهد.
نیازمندیها: یک نگاه تحقیقی نیاز داریم رو به عمق و هویت انقلاب نه صرفت یک نگاه تقویمی رو به سطح
وی با تاکید بر اینکه ادبیات انقلاب اسلامی نباید صرفا تقویمی دنبال شود، اظهار داشت: یکی از آسیبهای جدی ما این است که متولیان فرهنگی به سمت نگاه تقویمی به انقلاب میروند. ما یک نگاه تحقیقی نیاز داریم رو به عمق وهویت انقلاب نه صرفا یک نگاه تقویمی رو به سطح انقلاب و زمان و مکان وقایع تاریخی و نوستالژیک. گرچه وقایع هم مهم هستند و باید به آنها پرداخته شود اما فراتر از آن لازم است در قالبهای هنری تبیین شود، چه چیزی قلب ها را در انقلاب به هم گره زد. این هم مهم است. کدام رمان روی این عامل مهم کار کرده است؟
وی افزود: کارهای خوبی مثل شاه بی شین و آثار مناسبتی موجود اکثرا سطح انقلاب و وقایع آن را هدف گرفته و خوب هم هست اما آثار عمقی هم لازم داریم. قطعا بدون حرکت در عمق تنها با کارهای سطحی خیلی موفق نخواهیم بود. همین معدود آثار موجود نشان میدهد ما بیشتر در بیان واقعیت انقلاب ماندیم. لازم است به سمت حقیقت انقلاب حرکت کنیم. باید به دنیا پاسخ بدهیم که چه میشود که ادواردو آنیلی و زکزاکی نیجریه تا مبارزان هند و جنوب شرقی آسیا و امثال آنها در اقصا نقاط جهان چشم امید به انقلاب پیدا میکنند و نسبت به آرمانهای آن تاسی میجویند؟
این نویسنده توانا گفت: در عرصه هنرهای تجسمی و خوشنویسی آثار قابل توجه انقلابی نداریم، کار نمایش قوی آنچنانی نداریم. بیشتر کارها تقویمی و کوتاه هستند. برای نمونه یک اثر جامع بینوایان را ببینید بخشی از آن انعکاس انقلاب فرانسه است. هم فیلم و سریال، هم رمان هم تئاتر و نمایش از روی آن کار شده است. به وضوح میتوان تاثیر انقلاب را روی ژاور دید.
رسانه هاهم تلاش خود را برای ادای دین به هنر و ادبیات انقلاب به همین ده روز منحصر نکنند
کیا افزود: توئیت پائولو کوئیلو در جواب نیمچه پهلوی درباره اعتراضات اخیر خیلی جالب توجه بود، باید این حرکات را رصد کرد. پائولو در جواب نیمچه پهلوی که با دیدن چند صحنه اعتراضی امیدوار به بازگشت به ایران اسلامی شده توئیت میکند: ساواک مرد. تو دیگر هیچ وقت نمیتوانی برگردی. این متاثر از حقیقت انقلاب اسلامی است که یک نویسنده برزیلی آن را درک کرده و موضع خود را شفاف اعلام میکند.
وی با گله مندی یادآورشد: انعکاس وقایع متاثر از حقیقت انقلاب را متاسفانه در آثار هنری کمتر میبینیم. درحوزه فیلم و تلویزیون وآثارصوتی، تصویری هم مانند عرصه داستان حرکت در عمق خیلی کم داشتیم. جای کار بسیار زیاد است نمیتوانم مثال بزنم چون جای خالی زیاد است. همان حرکات سطحی که باعث خلق آثار هنری حول وقایع انقلاب شده، نسبت به حدود چهار دهه فرصتی که داشتیم خیلی محدود است.
این فعال فرنگی پیشنهاد داد: برای پرکردن این جاهای خالی لازم است هنرمندان فعال در حوزه ادبیات انقلاب با تعریف جامعش بتوانند همدیگر را پیدا کنند. مثلا برای بررسی ادبیات انقلاب استان فارس انجمن داشته باشند. شورای فرهنگ عمومی هم رصد کند وجاهای خالی را بشناسد و برای پر کردن آنها تلاش کند. خیلی خوب است که مسئولین شورا هنرمندان شهر را بشناسند و به بهانه افطاری دور هم جمع شوند اما میشود از همین فرصتها استفاده بهینه کرد و برای پر کردن جاهای خالی با آسیب شناسی روند موجود چاره جست.
وی افزود: لازم است هنرمندان و اهالی رسانه سلسله جلسات مستمر در طول سال با هم داشته باشند تا به سوی برنامه ریزی جامع برویم، انتظار میرود رسانه ها و خبرنگاران هم تلاش خود را برای ادای دین به هنر و ادبیات انقلاب به همین ده روز منحصر نکنند و در طول سال مطالبات و بازخوردهای مردمی را به هنرمندان انعکاس دهند و فعالیت آنها را هدفمندتر کنند. برای جریان سازی کار مستمر لازم است.
انتهای پیام/