نگاهی به لایحه بودجه 97 شهرداری شیراز؛
از شهرداری لندن تا شهرداری شیراز؛ در توسعه شهری به کدام سمت می رویم؟
شهرداری لندن در چشم انداز خود، اختصاص 80 درصد سفرهای درون شهری به دوچرخه، پیاده و حمل و نقل عمومی را هدف قرار داده است.
به گزارش شیرازه، اوایل بهمن ماه لایحه بودجه سه هزار و 150 میلیارد تومانی سال 97 شهرداری شیراز به شورای شورای شهر شیراز تقدیم شد.
در شرایطی لایحه بودجه 97 شهرداری شیراز روی میز شورائیان قرار گرفت که با توجه به شعارهای منتخبین مردم در شورای پنجم، انتظار می رفت شاهد بودجه ای متفاوت از آنچه در سالهای گذشته صورت گرفته باشیم. اما ظاهرا بزرگترین ویژگی این لایحه بودجه تاکید بر همان روند غلط بودجه های قبلی است.
در خصوص این لایحه، میتوان به چند نکته تاکید کرد که در سلسله گزارش هایی به آنها اشاره خواهیم کرد:
بخش اول (عمران کور و بی هدف یا شاخصی برای پیشرفت)
بخش دوم
از شهرداری لندن تا شهرداری شیراز
در این بخش و در ادامه بررسی لایحه بودجه شهرداری شیراز به یک مقایسه راهبردی میان شهرداری لندن و شهرداری شیراز پرداخته می شود.
شهرداری لندن در سال 2017 و کمتر از چند ماه قبل، سندی را تحت عنوان سند راهبردی لندن بزرگ منتشر نمود. در فصل 10 سند، که به موضوع حمل و نقل و ترافیک اختصاص دارد، با صراحت آمده است:
"شهرداری لندن در چشم انداز خود، اختصاص 80 درصد سفرهای درون شهری به دوچرخه، پیاده و حمل و نقل عمومی را هدف قرار داده است"و سپس اشاره می کند"سایر اقدامات نباید ناقض این منظور باشند."
اما چند نکته...
1- یک بار دیگر عدد را مرور کنید. 80درصد! یعنی آنچه که در خیابان ها خواهید دید جز دوچرخه، افراد پیاده و اتوبوس، چیز دیگری نیست. چنین هدفی آنهم در شهری با جمعیتی 9 میلیون نفری، یک انقلاب، در مدیریت شهری است.
2- شهرداری لندن کجا می روند و منتخبین محترم مردم در شورای پنجم کجا؟ این نه از ژن خوب آنها، بلکه از عدم توجه ما به منطق درست اداره یک کلانشهر است. تنها منحصر به لندن هم نیست، تمام شهرهای مطرح جهان، سالهاست به طور جدی روی حرکت پیاده، دوچرخه، مترو و به ویژه اتوبوس، سرمایه گذاری کرده اند. ولی در این طرف، مدیران شهری ما هم چون آنانی که در یک قرن قبل، فریز شده اند هم چنان بر طبل خودرو محوری می کوبند تا باز هم عرصه برای ماشین ها، فراخ و برای انسان ها تنگ و تنگ تر شود.
3- بالاخره سوال این است، دستاورد این پل ها و تقاطعات غیر همسطح چه بود که باز هم باید ادامه یابد؟ نادیده گرفتن مشکلات شیراز باعث می شود بزودی خیابان های اینجا هم مانند تهران به یک پارکینگ تبدیل شود. پارکینگی به وسعت یک شهر که نفس ها را بند می آورد. آنگونه که روزنامه همشهری، ارگان شهرداری تهران تیتر زد: ترافیک، تهران را بلعیده است!
4- از این فاجعه بارتر زمانی است که معلوم شود بودجه اقدامات عمرانی کور و بی هدف در شیراز، با شهر فروشی تامین می شود. وجب به وجب شهر به تاراج می رود تا فلان پل یا بهمان تقاطع ساخته شود. از باغات قصر دشت چه مانده است؟ آیا فرزندان ما باید شیراز افسانه ای، همان که با جنت، تراز یابی میشد را تنها در کتاب ها بخوانند. دریغ و صد درد که کلید دار پیشین بلدیه با صراحت و شاید هم با افتخار گفت: ما از تغییر کاربری هر متر باغات قصردشت یک میلیون تومان پول در می آوریم!
5- تمسخر آمیز است که تصمیم می گیرند ابتدا و انتهای ایمان شمالی که یک محورشریانی است، پل ساخته شود تا حرکت با سرعت بیشتری انجام شود.
فاجعه از این به بعد رخ می دهد. برای تامین هزینه پل ها، انبوهی از مجوزات ترافیک ساز از واحد های تجاری گرفته تا . . . صادر می شود. آنهم درست در طرفین همان خیابان. نتیجه اینکه با صرف صدها میلیارد بودجه و چندین سال وقت، ترافیک بهبود که نمی یابد هیچ، بلکه بدتر هم می شود. نام چنین اقدامی، را چه می شود گذاشت؟ این تنها یک نمونه است، در جای جای شهر می توانید سیاست حمل آب با آبکش را ببینید!
6- چه دره عمیقی است میان تفکرات انریکو پنالوزا شهردار افسانه ای بوگوتا که تاکید دارد شهرها را به گونه ای باید ساخت که اغنیا نیز با اتوبوس به مرکز شهر بیایند، و شهرداران ما که اصرار دارند باید آنقدر پل و خیابان ساخت که همه با خودرو شخصی به مرکز شهر بیایند. نتیجه، همین که می بینید. در ده سال گذشته هزاران میلیارد، پول مردم صرف پل ها و تقاطعاتی شد که حداکثر کارآئی اغلب آنها، جز جابجائی ترافیک به 200 متر پائین تر یا بالاتر، چیز دیگری نیست.
7- اعضای محترم شورای پنجم شیراز چگونه می توان از توسعه حمل و نقل همگانی سخن گفت ولی از بودجه 3000 میلیاردی سال 97، تنها 60 میلیارد به اتوبوس اختصاص داد، یعنی تنها 100 دستگاه اتوبوس( که آنهم طبیعتا صرف تسویه حساب بدهی های قبلی خواهد شد)آیا شورای پنجم نیز همان نگاه تحقیر آمیز شورای چهارم را به اتوبوس دارد؟ وسیله ای که رکن اصلی حمل و نقل، در شهرهای پیشرفته جهان بوده و هست. در سایه همین نگاه های تحقیرآمیز است که وارد اتوبوس هائی می شوید که راننده بی نوا، کلافه از گرمای تابستان، در نبوغی که تنها از ما می تواند سر بزند! درست بالای سرخود، یک کولر آبی گذاشته تا از گرما نجات یابد. تکلیف مسافرین که دیگر معلوم است. استدلال هم می آوردند که اتوبوس، وسیله فقراست ( کانه فقر، جرم است و فقیر مجرم) و با این جمله هم به زعم خود از سیاست های غلط شان، دفاع می کردند و هم غیر مستقیم می گفتند که از سرشان هم زیاد است. حال این را مقایسه کنید با اتوبوس های فوق مدرنی که هم اکنون در شهرهای پیشرفته جهان استفاده می شود که با کابین بوئینگ رقابت می کند.
شهری که اتوبوس مورد نیازش 1200 دستگاه است ولی بیش از 1000 واحد ندارد و آنهم نیمی مستعمل. چنان که وقتی سوار شوی به یاد اتوبوس های عهد ناصری خواهی افتاد. این همه در سالهائی رخ داد که بودجه شهرداری شیراز، سر به آسمان می سائید و از دوران سوم زمین شناسی به این سو، سابقه نداشت!
8- بالاخره باید تکلیف شعارهای منتخبین شورای پنجم هم معلوم شود. مردم میزان پایبندی شورائیان به شعارهای خود را قضاوت خواهند کرد. شهر انسان محور، شهر شاداب، شهر فرهنگ و . . . چه خواهد شد؟ لایحه بودجه اولین محکی است که افکار عمومی از التزام شورای محترم، به شعارهایش خواهد زد. حتما بیاد دارید که مردم، در این زمینه ها قضاوت های جدی و سختی می نمایند.
نکته پایانی
در اوایل قرن بیستم، جوجه تکنوکرات های ایتالیائی، تحت تاثیرگسترش خودرو در جهان، خواستار پرکردن آبراهه های ونیز و آسفالت آن، برای تردد ماشین ها شده بودند. اما چه خوب، مدیرانی داشت آن شهرکه مقاومت کردند و اجازه ندادند تا جهان، ونیز را از دست بدهد.
اما در شیراز، مدیران و تصمیم سازان پیشین، نشان دادند که هم چون جوجه های ایتالیائی یک قرن قبل، ناپخته بودند و نارس. آیا مدیران جدید، راه آنان را خواهند رفت؟ تاریخ، قاضی سختگیری است، فقط اندکی صبر بباید.
نظرات بینندگان