پرواز از جنوب ایران به قلب آمریکا/ دکتر مسندی هم پرید؛ چشمتان روشن آقای وزیر!
حامد مسندی استاد نخبه دانشگاه شیراز با وجود تمام علاقهاش برای خدمت به وطن، مجبور شد باز هم به دانشگاه کالیفرنیا بازگردد تا آفتاب ایالات متحده آمریکا در حالی صبح فردا طلوع کند که یک مغز دیگر ایرانی را زیر چتر خود قرار داده است.
به گزارش شیرازه، بدون اغراق استعداد ایرانی در تمام دنیا زبانزد است؛ در اغلب دانشگاههای مطرح جهان و مراکز علمی معتبر حتماً چند ایرانی حضور دارند و کمتر اساتید و دانشجویانِ باسواد و نخبه ایرانی هستند که عشق به وطن و خدمت به کشورشان را نداشته باشند، اما چه اتفاقی میافتد که برخیها ترجیح میدهند هرگز به ایران برنگردند یا اینکه مدتی بعد از حضور، ایران را ترک کنند؟
از 7 ماه پیش بود که ماجرای غمانگیز سه استاد نخبه دانشگاه شیراز رسانهای شد و خبرگزاری فارس نیز طبق رسالت خود در چند مصاحبه و گزارش به این مسئله مهم پرداخت. دکتر حامد مسندی شیرازی که یکی از این سه استاد بود، کارشناسی خود را در دانشگاه تگزاس با بالاترین معدل و مدرک کارشناسی ارشد و دکتری را در دانشگاه کالیفرنیا در سندیگو آمریکا اخذ کرده و چهار روز پس از اتمام تحصیل با چشمپوشی از پیشنهاد کار ۹۵ هزار دلاری، به عشق وطن و خدمت به مردم به ایران آمد؛ اما نهتنها از بازگشت او به کشور استقبالی نشد، بلکه طی 4 سال گذشته با بیمهریهای بسیاری مواجه شد.
این استاد نخبه، عشق خود برای خدمت به وطن و چگونگی بازگشتش به ایران را اینگونه روایت میکند: «قبل از سفر به ایران برخیها گفتند نرو، استقبالی از تو نمیکنند، پشیمان میشوی و... اما آمدم و از همان روزهای اول تهمتهای مختلفی را شنیدم؛ از برخی دستگاههای امنیتی که فکر میکردند جاسوس هستم تا همکارانی که تصور میکردند در آمریکا شغلی پیدا نکردم و نزدیکانی که گمان میکردند خوشی زده زیر دلم و به ایران آمدم!»
حامد مسندی بعد از یکسال بیکاری در ایران (!) بالاخره در دانشگاه شیراز جذب شده و بهعنوان عضو هیئت علمی بهمدت 5 سال (پیمانی) مشغول به کار میشود. او با توجه به توانائیهای علمی و اخلاق نیک خود، به سرعت در دل دانشجویان جا باز میکند؛ بهطوری که در نمره ارزشیابی اساتید نمره 4 را از 5 کسب میکند، درحالی که میانگین نمره دیگر اساتید قدیمیِ بخش، 3 از 5 را نشان میدهد.
پرداخت حقوق میلیونی با بیکاری اجباری!
این محبوبیت درمیان دانشجویان برای مسئولین بخش چندان خوشایند بهنظر نمیرسد و سنگبنای بدرفتاری از همینجا گذاشته میشود. از تاخیر در اختصاص دانشجوی ارشد و دکتری گرفته تا تغییر دادن سرفصلهای دروس تخصصی و حتی منع کردن دانشجویان ارشد و دکتری از گرفتن دروس او.
دکتر مسندی این دوران را چنین توصیف میکند: «چون تا 5 سال عضو هیئت علمی بودیم و نمیتوانستند ما را اخراج کنند، ناگهان تصمیم گرفتند هیچ درسی به ما ندهند و حتی پروژههای ساده لیسانس هم برای ما منع شد و در جلسات بخش نیز دعوت نشدیم؛ از لیست اساتید برای دانشجویان ارشد و دکتری هم حذفمان کردند درحالیکه طبق قانون تا 5 سال اجازه تدریس و فعالیت در دانشکده را داشتیم. ما از بیتالمال حقوق دریافت میکردیم اما اجازه نمیدادند در دانشکده هیچ کاری بکنیم؛ انگار جُزام داشتیم و هیچ ارتباطی با دانشجوها نباید داشته باشیم! آیا این خیانت به کشور نیست؟!»
حامد مسندی بیشتر از 4 سال با تمام سختیها دست و پنجه نرم میکند تا آنکه از مهرماه 96 با محرومیت از تدریس به صورت غیررسمی اخراج میشود. با ممنوعالتدرس شدن او، برادرش علیرضا و دکتر علی حقدل که هر سه از اساتید جوان و نخبه دانشکده مهندسی بهشمار میروند، موضوع داغ شده و به رسانهها کشیده میشود.
تلاش برای ماندن در ایران؛ از مصاحبه و نامه گرفته تا طومار و تجمع
«جالب اینکه بازرس وزارت علوم که منطقش باید قانون باشد در واکنشی سیاستزده به ما میگفت که چرا با خبرگزاری فارس مصاحبه کردید؟!»؛ این را دکتر مسندی شیرازی میگوید و اضافه میکند اعتراض و نامهنگاریهای متعدد به مراجع دانشگاهی و وزارت علوم برای بررسی وضعیت خودش و دو استاد دیگر هیچگونه جوابی بدنبال نداشت.
حالا دیگر دانشجویان هم در حمایت از 3 استاد نخبه و جوانِ خود، به میدان میآیند. در ابتدا حدود 300 نفر از دانشجویان با امضای یک طومار اعتراض خود به این مسئله را بیان میکنند. دیماه 96 این اتفاق بار دیگر تکرار میشود و اینبار بیش از 500 نفر از دانشجویان دانشکده مهندسی دانشگاه شیراز در نامهای خطاب به وزیر علوم، تحقیقات و فناوری خواستار رسیدگی به وضعیت 3 استاد این دانشکده میشوند، اما نه تنها پاسخی دریافت نمیشود، بلکه از سوی مسؤولان به انحاء مختلف تهدید هم میشوند.
این سه استاد هم شخصاً با نامهنگاریهای متعدد از رئیس دانشگاه شیراز، مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه شیراز، وزارت علوم و دیگر متولیان مربوطه خواستار رسیدگی به وضعیت مدیریتی دانشکده مهندسی شیراز و حذف رابطه لابیگری در این دانشکده میشوند، اما همچنان درب بر همان پاشنه چرخیده و هیچ پاسخ قانعکننده و تلاشی برای بهبود اوضاع مشاهده نمیشود.
در همین بین، رئیس دانشگاه شیراز که اکنون در کسوت معاون فرهنگی شهردار شیراز مشغول به کار است، جای خود را به دکتر نادگران میدهد. رئیس جدید دانشگاه شیراز که اوضاع را نابسامان میبیند، در یک نشست مطبوعاتی به صراحت میگوید: بحث اخراج در مورد این سه استاد دانشکده برق مطرح نبوده و نخواهد بود و علاوه بر او مجتبی شریعتی نیاسری معاون وزیر علوم نیز که برای مراسم معارفه رئیس جدید دانشگاه به شیراز سفر کرده است، در جمع خبرنگاران از مخالفت خود با جلوگیری از تدریس این اساتید نخبه خبر میدهد.
شعارهای توخالی!
اما تنها دو ماه بعد مشخص میشود همه این حرفها فقط حرف بوده؛ دانشگاه شیراز در تصمیمی انتحاری و عجیب، 4 روز مانده به آغاز سال جدید رسماً نامه اخراج حامد مسندی شیرازی را به دست او میدهد تا اولین کسی باشد که در سال 97 به این استاد نخبه عیدی داده است!
عجیبتر آنکه در نامه اخراج حامد مسندی که بهطرز ناشایست و با ادبیاتی زننده نگاشته شده است، تاکید میشود او نه تنها اخراج شده و باید ظرف 48 ساعت نسبت به تحویل کامپیوتر و میز و صندلی خود اقدام کند، بلکه حتی دیگر حق ورود به دانشگاه را هم ندارد!
دوباره سروصدا در فضای مجازی بلند میشود. دانشجویان که در موارد قبل به نوشتن طومار بسنده کرده و البته نتیجهای نگرفته بودند، اینبار تجمع خیابانی میکنند تا شاید صدای آنها به مسؤولان برسد؛ غافل از آنکه نه در استان فارس و نه در وزارت علوم گوش شنوایی نیست و ظاهراً همه کمر همت بستهاند تا اساتید نخبه را از کشور فراری دهند!
«یکی از اساتید ما بیشتر از 2 ماه نتوانست وضعیت را تحمل کند و استعفا داد. چرا شرایط مدیریتی دانشکده باید به نحوی باشد که اساتید باسواد و محبوب اخراج بشوند؟ کاش مسؤولین مربوطه کمی عقل و منطق به خرج میدادند.» این را یکی از دانشجویان شرکتکننده در تجمع به خبرنگار فارس میگوید و دانشجوی دیگری که دختر است هم اضافه میکند: «من تمایل داشتم که استاد مسندی مشاور پایان نامهام باشد، اما با سنگاندازی و دشمنی نگذاشتند و من واقعاً ناراحتم که چنین اساتیدی که به درد مملکتمان میخورند باید مورد ظلم واقع شوند و مسؤولان دانشگاه نیز قدر علم و دانش آنها را ندانند.»
دانشجوی دیگری هم که علت فرار مغزها را برخوردهای سلیقهای و تضییع حقوق دانشجو و برخورد با اساتید برجسته میدانست، بیان کرد: دانشجوها حق دانستن دارند که چرا باید اساتید محبوب و با سوادشان محروم از تدریس و در نهایت اخراج شوند؟ چرا از قدرت علمی چنین اساتیدی نباید استفاده شود؟
خبر اخراج حامد مسندی به آنطرف آبها هم میرسد. دکتر سیامک یوسفی که دکتراى خود را در سال ٢٠١١ از دانشگاه تگزاس و فوق دکترى را در دانشگاههاى کالیفرنیا در لسآنجلس و سندیگو گذرانده و هماکنون نیز استاد دانشگاه تِنِسى آمریکاست، یکی از افرادی است که با انتشار نامهای نسبت به اخراج این استاد نخبه دانشگاه شیراز واکنش نشان میدهد.
اگر یک نفر مشابه مسندی در کل ایران سراغ دارید، بگویید
او در نامهای خطاب به رئیس دانشکده برق دانشگاه شیراز مینویسد: «لطفاً در جواب این نامه اگر کسی را در شیراز نه، بلکه در کل ایران -از دانشگاه شریف گرفته تا دانشگاه تهران و ...- میشناسید که در کارنامه کل دوران علمی خود، سه مقاله و تنها سه مقاله، در مجله «پمی» و دو کنفرانس در «آیسیامال» و «سیویپیآر» داشته باشد، لطفاً نام او را به همه معرفی کنید تا همگان بر وجود چنین نوابغ تحقیقاتی که موجب اعتلای نام دانشگاه و کشورمان هستند، ببالیم. یقین دارم کمتر از اسم مرحوم دکتر لوکسها نمییابید!»
او در ادامه مینویسد: «اگر کسی درحوزه یادگیری ماشین و یا کلّاً هوش مصنوعی کار کرده باشد، میداند چاپ کردن مقاله در مجله «پمی» (PAMI) به چه معناست. باعث افتخار است که میبینم دکتر حامد مسندی شیرازی در چنین مجلهای، مقاله به نام خود دارد. تنها ذکر همین مقاله برای ایشان کافی است تا بدون مصاحبه در بهترین مراکز علمی دنیا جذب شود. اگر کسی در حوزه یادگیری ماشین و یا کلّاً هوش مصنوعی کار کرده باشد، میداند ارائه در کنفرانسهای «آیسیامال» (ICML) و «سیویپیآر» (CVPR) به چه معناست. دکتر حامد مسندی شیرازی با ارایه همین چند مقاله میتواند در عالیترین شرکتها جذب شود. تعداد سایتیشنهای استاد جوانی که شما وی را اخراج نمودهاید، عدد 506 و تعداد سایتیشنهای رئیس دانشکده عدد 508 را نمایش میدهد. یعنی این استاد جوان تنها دو سایتیشن کمتر از مجربترین استاد بخش دارد. این یعنی سرمایهای که باید پاس داشته شود و این به معنای عدم توانمندی دانشکده در پاس داشتن چنین سرمایهای گرانبهاست.»
اوج مسئولیتپذیری: «برگردد خارج»!
اما پاسخ رئیس دانشکده برق به نامه دکتر یوسفی که از فرسنگها دورتر و از سرِ خیرخواهی برای کشور نوشته شده، کوتاه و کوبنده است! دکتر مهاجری که پیش از این، نامه اخراج حامد مسندی را امضاء کرده و حتی گفته بود وی دیگر حق ورود به دانشگاه را هم ندارد، اینبار در واکنش به نامه استاد دانشگاه تِنِسى آمریکا مینویسد: «بهتر است ایشان به همان دانشگاهها و مراکزی بروند که برایشان فرش قرمز پهن میکنند!»
حامد مسندی البته این پاسخها را قبلاً پیشبینی کرده بود؛ همچنان که در میزگردی که برای بررسی مشکلات این سه استاد نخبه در خبرگزاری فارس تشکیل شد، گفت: «دکتر قروی از اساتید سابق دانشکده مهندسی شیراز بود که با ذوق، عشق و وطنپرستی به ایران آمد و آزمایشگاهِ مجهز خود را از آمریکا به دانشگاه شیراز منتقل کرد، اما آنقدر بدرفتاری شد و انواع تهمتها به این استاد زده شد که ایشان را خسته و از دانشگاه طرد کردند.»
اما آخرین امید برای ادامه فعالیت حامد مسندی در ایران، دیدار با وزیر علوم دولت تدبیر و امید بود. دیداری که در ابتدا برای بعدازظهر چهارشنبه 22 فرودینماه هماهنگ شد، اما همانند پروازهای داخلی تاخیری چندساعته خورد و البته آخرش هم لغو شد! غافل از آنکه پروازهای خارجی -بویژه اگر به مقصد ایالات متحده آمریکا باشد- تاخیری ندارد و به همین راحتی حامد مسندی شیرازی که قبلاً در گفتگو با خبرگزاری فارس گفته بود «اگر بخواهم فردا صبح میتوانم نیویورک باشم»، تصمیم گرفت عطای خدمت در ایران را به لقایش بخشیده و به دانشگاهی در کالیفرنیا بازگردد که برایش فرش قرمز پهن میکنند.
او روز گذشته با اکراهِ تمام کشورش را به مقصد دانشگاهی در دلِ پرجمعیتترین ایالت آمریکا ترک کرد تا همچنان این سوال در اذهان باقی بماند که شیطان بزرگ تنها آمریکاست یا حسادتها و قِلقِلَکهای نفسِ انسان که چشمِ دیدن رشد و شکوفایی یک جوان نخبه را ندارد، در کنار بیتدبیریها و ندانمکاریهای مسئولین هم میتواند از مصادیق شیطان بزرگ باشد؟!
راستی آیا این بیتدبیریها دو استاد نخبه دیگر دانشگاه شیراز دکتر علیرضا مسندی شیرازی و دکتر علی حقدل را هم از ایران فراری میدهند؟!
منبع: فارس
از 7 ماه پیش بود که ماجرای غمانگیز سه استاد نخبه دانشگاه شیراز رسانهای شد و خبرگزاری فارس نیز طبق رسالت خود در چند مصاحبه و گزارش به این مسئله مهم پرداخت. دکتر حامد مسندی شیرازی که یکی از این سه استاد بود، کارشناسی خود را در دانشگاه تگزاس با بالاترین معدل و مدرک کارشناسی ارشد و دکتری را در دانشگاه کالیفرنیا در سندیگو آمریکا اخذ کرده و چهار روز پس از اتمام تحصیل با چشمپوشی از پیشنهاد کار ۹۵ هزار دلاری، به عشق وطن و خدمت به مردم به ایران آمد؛ اما نهتنها از بازگشت او به کشور استقبالی نشد، بلکه طی 4 سال گذشته با بیمهریهای بسیاری مواجه شد.
این استاد نخبه، عشق خود برای خدمت به وطن و چگونگی بازگشتش به ایران را اینگونه روایت میکند: «قبل از سفر به ایران برخیها گفتند نرو، استقبالی از تو نمیکنند، پشیمان میشوی و... اما آمدم و از همان روزهای اول تهمتهای مختلفی را شنیدم؛ از برخی دستگاههای امنیتی که فکر میکردند جاسوس هستم تا همکارانی که تصور میکردند در آمریکا شغلی پیدا نکردم و نزدیکانی که گمان میکردند خوشی زده زیر دلم و به ایران آمدم!»
حامد مسندی بعد از یکسال بیکاری در ایران (!) بالاخره در دانشگاه شیراز جذب شده و بهعنوان عضو هیئت علمی بهمدت 5 سال (پیمانی) مشغول به کار میشود. او با توجه به توانائیهای علمی و اخلاق نیک خود، به سرعت در دل دانشجویان جا باز میکند؛ بهطوری که در نمره ارزشیابی اساتید نمره 4 را از 5 کسب میکند، درحالی که میانگین نمره دیگر اساتید قدیمیِ بخش، 3 از 5 را نشان میدهد.
پرداخت حقوق میلیونی با بیکاری اجباری!
این محبوبیت درمیان دانشجویان برای مسئولین بخش چندان خوشایند بهنظر نمیرسد و سنگبنای بدرفتاری از همینجا گذاشته میشود. از تاخیر در اختصاص دانشجوی ارشد و دکتری گرفته تا تغییر دادن سرفصلهای دروس تخصصی و حتی منع کردن دانشجویان ارشد و دکتری از گرفتن دروس او.
دکتر مسندی این دوران را چنین توصیف میکند: «چون تا 5 سال عضو هیئت علمی بودیم و نمیتوانستند ما را اخراج کنند، ناگهان تصمیم گرفتند هیچ درسی به ما ندهند و حتی پروژههای ساده لیسانس هم برای ما منع شد و در جلسات بخش نیز دعوت نشدیم؛ از لیست اساتید برای دانشجویان ارشد و دکتری هم حذفمان کردند درحالیکه طبق قانون تا 5 سال اجازه تدریس و فعالیت در دانشکده را داشتیم. ما از بیتالمال حقوق دریافت میکردیم اما اجازه نمیدادند در دانشکده هیچ کاری بکنیم؛ انگار جُزام داشتیم و هیچ ارتباطی با دانشجوها نباید داشته باشیم! آیا این خیانت به کشور نیست؟!»
حامد مسندی بیشتر از 4 سال با تمام سختیها دست و پنجه نرم میکند تا آنکه از مهرماه 96 با محرومیت از تدریس به صورت غیررسمی اخراج میشود. با ممنوعالتدرس شدن او، برادرش علیرضا و دکتر علی حقدل که هر سه از اساتید جوان و نخبه دانشکده مهندسی بهشمار میروند، موضوع داغ شده و به رسانهها کشیده میشود.
تلاش برای ماندن در ایران؛ از مصاحبه و نامه گرفته تا طومار و تجمع
«جالب اینکه بازرس وزارت علوم که منطقش باید قانون باشد در واکنشی سیاستزده به ما میگفت که چرا با خبرگزاری فارس مصاحبه کردید؟!»؛ این را دکتر مسندی شیرازی میگوید و اضافه میکند اعتراض و نامهنگاریهای متعدد به مراجع دانشگاهی و وزارت علوم برای بررسی وضعیت خودش و دو استاد دیگر هیچگونه جوابی بدنبال نداشت.
حالا دیگر دانشجویان هم در حمایت از 3 استاد نخبه و جوانِ خود، به میدان میآیند. در ابتدا حدود 300 نفر از دانشجویان با امضای یک طومار اعتراض خود به این مسئله را بیان میکنند. دیماه 96 این اتفاق بار دیگر تکرار میشود و اینبار بیش از 500 نفر از دانشجویان دانشکده مهندسی دانشگاه شیراز در نامهای خطاب به وزیر علوم، تحقیقات و فناوری خواستار رسیدگی به وضعیت 3 استاد این دانشکده میشوند، اما نه تنها پاسخی دریافت نمیشود، بلکه از سوی مسؤولان به انحاء مختلف تهدید هم میشوند.
این سه استاد هم شخصاً با نامهنگاریهای متعدد از رئیس دانشگاه شیراز، مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه شیراز، وزارت علوم و دیگر متولیان مربوطه خواستار رسیدگی به وضعیت مدیریتی دانشکده مهندسی شیراز و حذف رابطه لابیگری در این دانشکده میشوند، اما همچنان درب بر همان پاشنه چرخیده و هیچ پاسخ قانعکننده و تلاشی برای بهبود اوضاع مشاهده نمیشود.
در همین بین، رئیس دانشگاه شیراز که اکنون در کسوت معاون فرهنگی شهردار شیراز مشغول به کار است، جای خود را به دکتر نادگران میدهد. رئیس جدید دانشگاه شیراز که اوضاع را نابسامان میبیند، در یک نشست مطبوعاتی به صراحت میگوید: بحث اخراج در مورد این سه استاد دانشکده برق مطرح نبوده و نخواهد بود و علاوه بر او مجتبی شریعتی نیاسری معاون وزیر علوم نیز که برای مراسم معارفه رئیس جدید دانشگاه به شیراز سفر کرده است، در جمع خبرنگاران از مخالفت خود با جلوگیری از تدریس این اساتید نخبه خبر میدهد.
شعارهای توخالی!
اما تنها دو ماه بعد مشخص میشود همه این حرفها فقط حرف بوده؛ دانشگاه شیراز در تصمیمی انتحاری و عجیب، 4 روز مانده به آغاز سال جدید رسماً نامه اخراج حامد مسندی شیرازی را به دست او میدهد تا اولین کسی باشد که در سال 97 به این استاد نخبه عیدی داده است!
عجیبتر آنکه در نامه اخراج حامد مسندی که بهطرز ناشایست و با ادبیاتی زننده نگاشته شده است، تاکید میشود او نه تنها اخراج شده و باید ظرف 48 ساعت نسبت به تحویل کامپیوتر و میز و صندلی خود اقدام کند، بلکه حتی دیگر حق ورود به دانشگاه را هم ندارد!
دوباره سروصدا در فضای مجازی بلند میشود. دانشجویان که در موارد قبل به نوشتن طومار بسنده کرده و البته نتیجهای نگرفته بودند، اینبار تجمع خیابانی میکنند تا شاید صدای آنها به مسؤولان برسد؛ غافل از آنکه نه در استان فارس و نه در وزارت علوم گوش شنوایی نیست و ظاهراً همه کمر همت بستهاند تا اساتید نخبه را از کشور فراری دهند!
«یکی از اساتید ما بیشتر از 2 ماه نتوانست وضعیت را تحمل کند و استعفا داد. چرا شرایط مدیریتی دانشکده باید به نحوی باشد که اساتید باسواد و محبوب اخراج بشوند؟ کاش مسؤولین مربوطه کمی عقل و منطق به خرج میدادند.» این را یکی از دانشجویان شرکتکننده در تجمع به خبرنگار فارس میگوید و دانشجوی دیگری که دختر است هم اضافه میکند: «من تمایل داشتم که استاد مسندی مشاور پایان نامهام باشد، اما با سنگاندازی و دشمنی نگذاشتند و من واقعاً ناراحتم که چنین اساتیدی که به درد مملکتمان میخورند باید مورد ظلم واقع شوند و مسؤولان دانشگاه نیز قدر علم و دانش آنها را ندانند.»
دانشجوی دیگری هم که علت فرار مغزها را برخوردهای سلیقهای و تضییع حقوق دانشجو و برخورد با اساتید برجسته میدانست، بیان کرد: دانشجوها حق دانستن دارند که چرا باید اساتید محبوب و با سوادشان محروم از تدریس و در نهایت اخراج شوند؟ چرا از قدرت علمی چنین اساتیدی نباید استفاده شود؟
خبر اخراج حامد مسندی به آنطرف آبها هم میرسد. دکتر سیامک یوسفی که دکتراى خود را در سال ٢٠١١ از دانشگاه تگزاس و فوق دکترى را در دانشگاههاى کالیفرنیا در لسآنجلس و سندیگو گذرانده و هماکنون نیز استاد دانشگاه تِنِسى آمریکاست، یکی از افرادی است که با انتشار نامهای نسبت به اخراج این استاد نخبه دانشگاه شیراز واکنش نشان میدهد.
اگر یک نفر مشابه مسندی در کل ایران سراغ دارید، بگویید
او در نامهای خطاب به رئیس دانشکده برق دانشگاه شیراز مینویسد: «لطفاً در جواب این نامه اگر کسی را در شیراز نه، بلکه در کل ایران -از دانشگاه شریف گرفته تا دانشگاه تهران و ...- میشناسید که در کارنامه کل دوران علمی خود، سه مقاله و تنها سه مقاله، در مجله «پمی» و دو کنفرانس در «آیسیامال» و «سیویپیآر» داشته باشد، لطفاً نام او را به همه معرفی کنید تا همگان بر وجود چنین نوابغ تحقیقاتی که موجب اعتلای نام دانشگاه و کشورمان هستند، ببالیم. یقین دارم کمتر از اسم مرحوم دکتر لوکسها نمییابید!»
او در ادامه مینویسد: «اگر کسی درحوزه یادگیری ماشین و یا کلّاً هوش مصنوعی کار کرده باشد، میداند چاپ کردن مقاله در مجله «پمی» (PAMI) به چه معناست. باعث افتخار است که میبینم دکتر حامد مسندی شیرازی در چنین مجلهای، مقاله به نام خود دارد. تنها ذکر همین مقاله برای ایشان کافی است تا بدون مصاحبه در بهترین مراکز علمی دنیا جذب شود. اگر کسی در حوزه یادگیری ماشین و یا کلّاً هوش مصنوعی کار کرده باشد، میداند ارائه در کنفرانسهای «آیسیامال» (ICML) و «سیویپیآر» (CVPR) به چه معناست. دکتر حامد مسندی شیرازی با ارایه همین چند مقاله میتواند در عالیترین شرکتها جذب شود. تعداد سایتیشنهای استاد جوانی که شما وی را اخراج نمودهاید، عدد 506 و تعداد سایتیشنهای رئیس دانشکده عدد 508 را نمایش میدهد. یعنی این استاد جوان تنها دو سایتیشن کمتر از مجربترین استاد بخش دارد. این یعنی سرمایهای که باید پاس داشته شود و این به معنای عدم توانمندی دانشکده در پاس داشتن چنین سرمایهای گرانبهاست.»
اوج مسئولیتپذیری: «برگردد خارج»!
اما پاسخ رئیس دانشکده برق به نامه دکتر یوسفی که از فرسنگها دورتر و از سرِ خیرخواهی برای کشور نوشته شده، کوتاه و کوبنده است! دکتر مهاجری که پیش از این، نامه اخراج حامد مسندی را امضاء کرده و حتی گفته بود وی دیگر حق ورود به دانشگاه را هم ندارد، اینبار در واکنش به نامه استاد دانشگاه تِنِسى آمریکا مینویسد: «بهتر است ایشان به همان دانشگاهها و مراکزی بروند که برایشان فرش قرمز پهن میکنند!»
حامد مسندی البته این پاسخها را قبلاً پیشبینی کرده بود؛ همچنان که در میزگردی که برای بررسی مشکلات این سه استاد نخبه در خبرگزاری فارس تشکیل شد، گفت: «دکتر قروی از اساتید سابق دانشکده مهندسی شیراز بود که با ذوق، عشق و وطنپرستی به ایران آمد و آزمایشگاهِ مجهز خود را از آمریکا به دانشگاه شیراز منتقل کرد، اما آنقدر بدرفتاری شد و انواع تهمتها به این استاد زده شد که ایشان را خسته و از دانشگاه طرد کردند.»
اما آخرین امید برای ادامه فعالیت حامد مسندی در ایران، دیدار با وزیر علوم دولت تدبیر و امید بود. دیداری که در ابتدا برای بعدازظهر چهارشنبه 22 فرودینماه هماهنگ شد، اما همانند پروازهای داخلی تاخیری چندساعته خورد و البته آخرش هم لغو شد! غافل از آنکه پروازهای خارجی -بویژه اگر به مقصد ایالات متحده آمریکا باشد- تاخیری ندارد و به همین راحتی حامد مسندی شیرازی که قبلاً در گفتگو با خبرگزاری فارس گفته بود «اگر بخواهم فردا صبح میتوانم نیویورک باشم»، تصمیم گرفت عطای خدمت در ایران را به لقایش بخشیده و به دانشگاهی در کالیفرنیا بازگردد که برایش فرش قرمز پهن میکنند.
او روز گذشته با اکراهِ تمام کشورش را به مقصد دانشگاهی در دلِ پرجمعیتترین ایالت آمریکا ترک کرد تا همچنان این سوال در اذهان باقی بماند که شیطان بزرگ تنها آمریکاست یا حسادتها و قِلقِلَکهای نفسِ انسان که چشمِ دیدن رشد و شکوفایی یک جوان نخبه را ندارد، در کنار بیتدبیریها و ندانمکاریهای مسئولین هم میتواند از مصادیق شیطان بزرگ باشد؟!
راستی آیا این بیتدبیریها دو استاد نخبه دیگر دانشگاه شیراز دکتر علیرضا مسندی شیرازی و دکتر علی حقدل را هم از ایران فراری میدهند؟!
منبع: فارس
نظرات بینندگان