کد خبر: ۱۳۲۸۰۸
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۳ - ۲۵ شهريور ۱۳۹۸
یادداشت وارده؛ پاسخی به واکنش های مطلب "ویرانی پای‌بست و خواجگی مسوولین"

در خانه گر کس است، یک حرف بس است!

 1- در یادداشت پیشین با بهره‌گیری از غنای ادبیات فارسی، تلاش کردم اولویتِ نیازهای ضروری‌ترِ محلات جنوبی شیراز را گوشزد کنم و با ادبیاتی ساده و عامیانه، مدیریت شهری را از مداخلات عجولانه و فاقد مطالعه بر حذر دارم. ظاهرا فهم همان متن ساده هم برای برخی دشوار بوده است. پروپاگاندای پاچه‌ورمالیدۀ اصلاح‌طلبان، سراسیمه آمده که تندرو هستید و نژادپرست و گفته‌اید چون ساکنین محدوده کوزه‌گری تحصیلات پایین دارند و مستاجرند و دخترانشان در سنین پایین ازدواج می‌کنند، نیازی به سینما ندارند!
نه اندکی شرافت داشتند که حداقل آنچه در متن بود را به نویسنده نسبت دهند، و نه اندکی حرفه‌ای‌گری که قسمت روشن یادداشت و تمجید از کیفیت اجتماعی مناطق جنوبی شیراز را برای شانتاژ انتخاب نکنند!. چه می‌توان کرد برای فهم معیوب ایشان، وقتی از این ساده‌تر نمی‌توان نوشت!

ویرانی پای‌بست و خواجگی مسوولین / در خانه گر کس است، یک حرف بس است!

2- "پردیس سینمایی" عبارتی است که برای نامیدن مجموعه‌هایی متشکل از چندین سالن سینما و تئاتر به کار می‌رود. عموما پردیس‌های سینمایی در مراکز تجاری و گردشگری شهرها ایجاد می‌شود. امروزه فرهنگ هم از مقولاتی است که با اقتصاد عجین شده و با آن ارتباط تنگاتنگی دارد. دیگر هم‌نشینی و مجاورت پردیس‌های سینمایی با مال‌ها و مجتمع‌های تجاری، قاعده‌ای معمول و مقبول است. فرهنگِ تجاری‌شده، از رونق مالی مراکز تجاری حمایت می‌کند و در مقابل، از آن حمایت می‌گیرد. پردیس‌های سینمایی (در کنار سایر جذابیت‌های گردشگری و تفریحی) با جذب جمعیت بیشتر به مجتمع‌های تجاری و برگزاری رویدادها و کسب اعتبار برای این مراکز، به درآمدزایی بیشتر مجتمع‌های تجاری کمک می‌کنند و در مقابل با حمایت شدن از جانب حامیِ با بنیه مالی قویتر، امکان تبلیغات و تامین هزینه‌های بسیار بالای نگهداری و بهره‌برداری از سالن‌ها را ممکن می‌سازند.

آنچه گذشت، گزارشی خلاصه و بدون داوری بود و توصیفی از خصلت کلی پردیس‌های سینمایی و در واقع توضیح اقتصادِ فرهنگ، در مصداق پردیس‌های سینمایی. اکنون با این توضیحات می‌توان دریافت که چرا عموما ساخت پردیس‌های سینمایی  توسط بخش خصوصی و اغلب با انگیزه توسعه فضاهای تجاری و مال‌ها، صورت می‌گیرد. بخش خصوصی از آن میزان هوشیاری و فراست کافی برخوردار است که در صورت تصمیم به چنین سرمایه‌گذاری، مکان مناسبی را برای تحقق اهداف خود انتخاب کند. شکل‌گیری مجموعۀ سینمایی گلستان و شهر آفتاب موید همین موضوع است. 

نکته دیگر اینکه مدیریت پویا، چابک و پر تحرک بخشِ خصوصی، می‌تواند چنین مجموعه‌هایی را مدیریت و به لحاظ اقتصادی منطقی کند. سابقه مدیریت لَخت، بی‌تحرک و گرانِ شهرداری، چشم‌انداز روشنی از بهره‌برداری چنین مجموعه‌ای ایجاد نخواهد کرد. قابل پیش‌بینی است که این پردیس سینمایی، نهایتا هم به بدترین شکل ممکن مورد بهره‌برداری قرار گیرد و بعد از مدتی با تامین نشدن هزینه‌های نگهداریِ مجموعه و غیر اقتصادی شدن آن، با شعار کوچک‌سازی و کاهش هزینه‌ها، تلاش شود به بخش خصوصی واگذار گردد. از آنجا که اقتضائات مکان‌یابی هم لحاظ نشده و فعالیت اصلی مجموعه به نحو مطلوب شکل نمی‌گیرد، احتمالا از جانب بخش خصوصی حرفه‌ای و متخصص هم مورد توجه قرار نگرفته و آخرالامر هم تعدادی غرفه‌های بنجل‌فروشی و سالن‌های نمایش متروک و مهجور روی دست شهر باقی می‌ماند و پروژه شکست‌خورده‌ای دیگر به شهر تحمیل می‌شود!. بی‌گفتگو هویداست که تصمیم‌گیرانِ استقرار پردیس سینمایی در محدوده کوزه‌گری، مطلقا درکی از اقتصادِ فرهنگ نداشته‌اند، که اگر اندکی به اقتضائات اقتصادی چنین مجموعه‌ای می‌اندیشیدند، حداقل نظر یک شرکت بهره‌بردارِ پردیس‌های سینمایی را هم جویا می‌شدند.

3- توقع "محرک توسعه" بودن و "ارتقاء کیفیت زندگی اجتماع محلی" و "زیست‌پذیری شیراز" و ایجاد "ساختارهای جدید اقتصادی-اجتماعی" و "محرومیت‌زدایی و ممانعت از نابرابری شهری" و ... از این پروژه متوهمانه و مضحک است. مدیران شهرداری یا باید خیلی خوش‌شانس باشند که تمامی این توقعاتشان از چند سالن سینما برآورده شود، یا باید به معجزه یا عصای جادویی مجهز باشند؛ یا از سواد، منطق و فرآیندهای شهرسازی کمک بگیرند. در صورت رجوع، منطق شهرسازی به ایشان خواهد گفت که انتظارات خود ر ا متناسب با وزن و مقیاس و نوع عملکرد پروژه تعدیل کنند و به جای قراول کردن رسانه‌ها و رپرتاژ آگهی پروژه، یک برگ طرح توجیهی شهرسازی یا توصیه به انجام چنین پروژه‌ای در طرح‌های بالادست مصوب یا یک برگ مطالعات فرهنگی-اجتماعی توجیه‌کننده پردیس سینمایی یا مطالعات ارزیابی اجتماعیِ انجام پروژه یا مجوز تغییر کاربری یا تایید کمیسیون ماده پنج را در صورت وجود منتشر کنند!

ویرانی پای‌بست و خواجگی مسوولین / در خانه گر کس است، یک حرف بس است!

4-برخی دوستان خرده گرفتند و انتظار پیشنهاد ایجابی داشتند. صدای حقیر که به جایی نمی‌رسد اما متناسب با خرده سوادم و آشنایی با منطقه جنوب شهر شیراز و احتملا اصرار شهرداری شیراز به ایجاد مرکزی فرهنگی در سایت مذکور و توقع تحقق اهداف فوق (محرومیت زدایی و ...)، پیشنهادم ایجاد مرکزی مرکّب از فعالیت‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است. این مرکز بیش از آنکه کالبدی و ارضاء‌کننده تمایلات خودخواهانه و خود قهرمان‌پنداری‌های معمارانۀ مشاورین جوان شورا و شهرداری باشد، مجموعه‌ای از فعالیت‌هایی است که در این مرکز مستقر خواهد شد. با توجه به نیاز محیط، طبیعی است که خصلت اقتصادی آن غالب خواهد بود، اما نه از جنس سوداگری معروف و شناخته شده (که اولین گزینه شهرداری است!). در اینجا اقتصاد مولّد و مردمی مورد نظر است.

در این مجموعه تیمی فعال خواهد شد و خوشه‌های اشتغال در زمینه‌های دارای مزیّت نسبی (خصوصا در حوزه فرهنگ و صنایع دستی) و زنجیره‌های پشتیبانی را شناسایی کرده و زمینه را برای فعالیت و تمرکز و ایجاد بهره‌وری‌های حاصل از تجمع آنها، ایجاد خواهند کرد.

زمینه‌ای فراهم خواهد شد تا کارآفرینان جذب و استارت‌آپ‌ها، خصوصا استارت‌آپ‌های فرهنگی شکل بگیرند. مدل‌های متنوع و جدید درآمدزایی از محصولات فرهنگی تا خانگی و حتی فعالیت در بازارهای مالی و بهره‌گیری از سرمایه‌های خرد، طراحی و مورد آزمون و تجربه و آموزش واقع می‌شود. در فضاهای نمایشگاهی، محصولات، عرضه و کارگاه‌های آموزشی و رویدادهای فرهنگیِ ناظر بر کارآفرینی برگزار خواهد شد.

 فضایی برای تجمع و گفتگو و انتقال تجربیات کارآفرینان ایجاد می‌شود. زمینه تشکیل زنجیره تولید، بازاریابی و تبلیغات، توزیع، ترویج و آموزش مهارت‌ها، شکل خواهد گرفت و از خلال آن مهارت‌ها به ساکنین محلات مجاور نیز منتقل شده و نهایتاً توانمند‌سازی اهالی رقم خواهد خورد. احتمالا جشن‌ها و رویدادهای فرهنگی و اکران فیلم و اجرای نمایش با حضور اهالی برگزار و در جریان این اتفاقات پیوندها و ارتباطات محلی تقویت شده و مستحکم خواهد شد.

 آنچه که آمد، توصیفی کلی از ایده‌ای خام بود که بیش از آنکه سخت‌افزاری و کالبدی باشد، نرم‌افزاری است و البته نیاز به پرداخت و تکمیل دارد. در صورت تحقق آن محتملا می‌توان تجدید ساختار اقتصادی-اجتماعی محلات مجاور پروژه را انتظار داشت. در غیر این صورت و تمرکز بر روش همیشگی یعنی ایجاد ارزش افزوده در املاک پهنه‌های مجاور پروژه (به فرض موفقیت و رونق مجموعه سینمایی) و ایجاد محرک نوسازی کالبدی بدون توجه به تبعات اجتماعی این مداخلات، گوشه‌ای از تجربه ناموفق و تلخ "اعیان‌سازی" تکرار شده که ان شاالله در یادداشت‌های آتی بدان خواهم پرداخت. 

طی دو یادداشت به قدر کفایت به پروژۀ موسوم به "پردیس سینمایی جوان" پرداخته شد و تلاش شد منصفانه و معقول و منطقی، از زوایای گوناگون به موضوع نگریسته شود و مورد بررسی و مداقه قرار گیرد. پروژه پردیس سینمایی در محدوده کوزه‌گری از هر منظری و زاویه‌ای مردود می‌نمود. در خانه گر کس است، یک حرف بس است!

علیرضا باقری کارشناس و پژوهشگر شهرسازی
*خواجگی به معنی آقایی



نظرات بینندگان