سفری به قداست اربعین؛ درسی به شکوه کربلا
فارس نوشت: برگزاری مراسم سوگواری، سینه زنی و برگزاری آئینهای مختلف در گوشه و کنار استان پهناور فارس گویای همین عشق حسینی است که پیر و جوان نمیشناسد. اگر چه اوج برگزاری سوگواریها در ماه محرم است اما چهل روز پس از شهادت امام حسین(ع) و فرا رسیدن اربعین نیز اهمیت فراوانی در برگزاری این سوگواریها دارد. عدهای نذری میدهند، شمار دیگری در تکیه جمع میشوند تا سینه بزنند و در چهل روز وداع با اسوه شهادت را به سوگ بنشینند. اما رفتن به مرقد مطهر این امام شهید، لذت و سعادت دیگری است که بسیاری از مردم فارس را با پای پیاده راهی مسیر کربلا میکند.
هوای کربلا
در توصیهها و سفارشات دینی زیارت قبور ائمه(ع) دارای ثواب فراوان عنوان میشود و این ثواب برای اسطورهای همچون امام حسین(ع) به مراتب بیشتر است. عدهای البته به دنبال کسب ثواب نیستند و دلشان میتپد که به زیارتش بروند. از زبان خیلیها که به سفر کربلا رفتهاند شنیدهام که این سفر با همه سفرها فرق دارد، انگار هوایی تو را فرا میخواند که هیچ کجا آن را تجربه نکردهای...
پاهایت مثل بالی است که سرعت حرکت در مسیر را بیشتر و بیشتر میکند و در موکبهای طول مسیر نیز با عاشقانی مواجه میشوی که این سفر را برایت دلچسبتر میکنند. همسفرانی پیدا میکنی که همه خاکی هستند و رفتن به این سفر را به تمام سفرهای دنیا ترجیح میدهند. پارسال وقتی یکی از دوستانم سال قبل از سفر کربلا برگشت برایم تعریف کرد که چقدر دیدش به زندگی و حتی سفر کردن تغییر کرده است. در راه با آداب سفر چندان آشنا میشود که قداست سفر به کربلا در اربعین برایش چند برابر بیشتر میشود و از آن زمان به بعد، مریم را به یک آدم دیگر تبدیل میکند.
از زبان مریم
مریم که همراه با خواهر کوچکترش پارسال تصمیم گرفت با پای پیاده به کربلا برود، میگوید: شنیده بودم آنها که به سفر و مخصوصا به سفر زیارتی میروند باید آداب خاصی را قبل از سفر ادا کنند.
این دختر جوان ادامه میدهد: چون چنین سفری آن هم به کربلا را تجربه نکرده بودم، زیاد نمیدانستم که باید چکار کنم و تنها با خانواده خودم خداحافظی کردم و با خواهرم راهی سفر شدیم.
وی میافزاید: در کاروان ما خانم پخته و مهربانی بود که در طول سفر خیلی چیزها به ما یاد داد و اولین چیزی که در من شکل گرفت این بود که تا چه اندازه در کارهایم خلوص نیت دارم و اگر ندارم چکار کنم که داشته باشم.
مریم با اشاره به مفاهیم و ارزشهای دیگری که از همان همسفر خود یاد گرفته بود، بیان میکند: مهری خانم به من گفت چون به زیارت سرور شهیدان میروی از طرف تمام شهداء کشورمان که آرزو داشتند به این حرم مطهر بروند، نیت کن که نائب الزیاره آنها باشی.
وی ادامه میدهد: مهری خانم میگفت برای هر سفر زیارتی باید از اطرافیانت حلالیت بخواهی و بعد راهی شوی چون هیچکس از فردای خود خبر ندارد و شاید این سفر آخرمان باشد.
اعمالی برای سفر
مهری خانم به مریم گفته بود که قبل از سفر وصیت هم کرده است یا نه؟ و آنجا بود که او فهمیده بود تا چه اندازه یک سفر زیارتی میتواند دنیایش را عوض کند. اینکه شاید هر روز آخرین فرصت زندگی باشد و باید طوری رفتار کند که دیگران را آزرده نکند. تکلیف کارهایی را که شاید یک روز فرصت نشود تا انجام دهد به اطرافیانش بسپارد تا اگر هم نبود مشکل یا حسرتی برای بازماندگانش ایجاد نشود. امسال که مریم باز هم تصمیم گرفت به زیارت کربلا برود نامهای برایم آورد که در آن خیلی چیزها نوشته بود تا اگر برایش مشکلی پیش بیاید من آن را به دست خانوادهاش برسانم. به من گفت نه اینکه ناامید یا بدبین باشم اما آداب سفر این است که باید آن را بجا میآوردم تا با خیال راحت به سفری بروم که همه چیزش عشق و صفاست.
سفیری از ایران
یک چیز دیگر که مریم یاد گرفته بود اینکه در سفر به کربلا به عنوان سفیری از کشور خودمان عمل کند، مواظب اخلاق و رفتارش باشد، از جملات مودبانه استفاده کند و رعایت قوانین کشور عراق را در نظر داشته باشد. میگفت که خیلی از عراقیها به زبان فارسی آشنا هستند و باید مواظب باشیم تا چه کلماتی استفاده میکنیم تا یک زائر اربعینی از ایران به عنوان سنبل یک زائر فرهیخته و لایق زیارت حرم مطهر امام حسین(ع) وجهه خوبی داشته باشد.
باورم نمیشود این همان مریمی است که همه چیز را سرسری میگرفت و حتی سر کلاس درس در دبیرستان که همکلاسی بودیم، دیر حاضر میشد. سفر به اربعین از او که سن و سال زیادی هم ندارد، یک آدم پخته ساخته بود تا جایی که این سفر را بزرگترین درس و تغییر مثبت زندگی خود میداند و بارها گفته است که اربعین فقط سراغ مرا در کربلا میتوانید بگیرید...
انتهای پیام/