اسلام انقلابی یا چپگرایی انقلابی؟
توییت اخیر علیزاده به واکنش حزباللهیها منجر شده که عمدتا بر نفوذی بودن علیزاده تأکید دارد.
به گزارش شیرازه، در اینکه جانب احتیاط در بزرگ کردن یک لندننشین توسط رسانههای انقلابی داخلی رعایت نشده شکی نیست اما مسأله بزرگتر در تفاوت اسلام انقلابی با چپگرایی انقلابی است. از پیش از انقلاب تکلیف انقلابیها با آمریکا و مزدورانش و در رأس همه شاه ملعون آشکار بود، اما گروههای چپ خود را انقلابی معرفی میکردند. موضعگیریهای حضرت امام پیش از انقلاب و پس از آن و نیز حاکم شدن نظام و احکام اسلامی تدریجا اکثر چپها را تصاحب انقلاب اسلامی ناامید کرد. اما همچنان تعارض در عین شباهت میان این دو تفکر در کشور مایه اختلاف است.
چپهایانقلابی عمدتاً مخالف سرمایهداری و معتقد به سوسیالیسم، با روحیه چریکی، برابریطلب و نیز عوامگرا هستند؛ #اسلامگرایانانقلابی مخالف همزمان سرمایهداری و کمونیسم، مبارز مقید به اصول، عدالتطلب و خدمتگزار مردم هستند. هرچند شباهت ظاهری زیادی با اسلامگرایان انقلابی دارند اما چون اسلام، ولایت و شرع مبنای نظری قطعی آنان نیست در عمل و باطن بسیار نگاه متفاوتی پیدا میکنند. نمونه چپگراهای تند امروز چپهای دانشگاهی ضدانقلاب هستند اما امثال علیزاده نمادی از چپگراهای تنزلیافتهای هستند که تلفیقی از این دو گروه چپگرا و اسلامگرا هستند برای همین شناخت آنان سخت است و مواضع آنها بنابر مصداق خیلی متغیر است اما در برخی مقاطع حساس تعارض میان ارزشهای این دو گفتمان، غلبه فکری آنان را روشن میکند.
شخص علیزاده فردی است که صراحتا از مبانی سوسیالیستی نگاه خود سخن میگوید اما این تفکر در میان مریدان جریان انحرافی و طیفهای مختلف عدالتخواهان نیز به چشم میخورد. برای مثال در اقتصاد، #خصوصیسازی یکی از این چالشهاست. چپگراهای انقلابی خواهان توقف خصوصیسازی بوده و آنرا مطلق رد میکنند و عمده راهکارهای پیشنهادی آنان نیز تجارب کشورهای کمونیستی است و حتی صراحتا منتقد سیاستهای کلی اصل۴۴ ابلاغی رهبر معظم انقلاب هستند این درحالیست که در نگاه اسلامگرایان انقلابی، خصوصیسازی به خودی خود سم مهلک نیست و اتفاقا سیاستهای اصل۴۴ بسیار پیشروانه است اما مشکلات حاصله در نحوه اجرای این سیاستها توسط مسئولان اجرایی است که با عدم اجرای سیاستهای کلی واگذاری زمینه انحراف در این مسیر را پیش آوردهاند. این تفاوتها در نحوه فعالیت بخش خصوصی در آموزش، سلامت و ... نیز متجلی است.
در عرصه سیاسی نیز #فتنه_آبان۹۸ یکی از این چالشها بود. پس از شکست فتنه ۷۸ و ۸۸ تمرکز آمریکا بر فشار تحریمی و نیز ایجاد فتنههای اقتصادی استوار شد، اغتشاشات دی۹۶ و فتنه آبان۹۸ از منظر برنامهریزی امنیتی آمریکا تفاوتی با فتنههای ۷۸ و ۸۸ نداشت و پادویی منافقین، پهلویچیها و عمال منطقهای آمریکا در آنها ثابت بود لیکن ظاهرسازی و تصویرتراشی آن در سال ۹۶ و ۹۸ برخلاف ۷۸ و ۸۸ از غربگرایان سلب و به اقشار کمبرخوردار جامعه سپرده شده بود. در پی این پروژه آمریکایی، چپگراهای انقلابی دچار انحراف در تفسیر آن اتفاقات شدند که نشان از اشکال در مبانی تحلیلی آنان است و نگاه علیزاده در این توئیت اخیر یا نامه سعید زیباکلام و جوانان انحرافی به رهبر انقلاب پس از آبان۹۸ روشنگر همین اشکال مبانی در چپگراهای انقلابی است.
مدیریت رهبر معظم انقلاب در فتنه آبان۹۸ به مراتب درخشانتر از فتنههای پیشین بود. آمریکا از تابستان برای کشورهای #محور_مقاومت شامل لبنان، عراق و ایران این پروژه را آغاز کرده بود. در هر کشور هم به بهانهای مغرضین و عمال آمریکا فتنه را آغاز کردند، فتنهای که دنبال شکاف حاکمیتی و تضعیف امنیت در این کشورها بود. در ایران مواضع بجای رهبر انقلاب که در آن زمان خلاف تصور خیلیها بود باعث خنثی شدن کامل فتنه شد، در لبنان هم هشیاری مجتهد انقلابی، جناب سید حسن نصرالله سبب جمع شدن قضیه با ضایعات کمتر شد اما در عراق در خلأ مجتهد سیاستفهم انقلابی، برخی نظیر صدر بازیچه نقشه آمریکا شدند، توصیههای رهبری مبنی بر علاج ناامنی و پیگیری مطالبات بحق مردمشان از طریق ساختارهای قانونی را نادیده گرفتند و نتیجتاً خواست آمریکا برای ناامنی و تزلزل حاکمیتی در عراق به ثمر نشست. ترور سران مقاومت و دخالت گسترده آمریکا در تعیین دولت و نخستوزیر جدید میوهای بود که آمریکا برای خود چید و روند پیش رو تحقق مطالبات بحق همان مردم عراقی را هم تا سالها به محاق خواهد برد.
پس در جمعبندی اصل مقصر جریان رسانهای حزباللهی هست که خود سالها مروج انقلابینمایی و مطرح کردن علیزاده بوده است. این آسیب در جریان #عدالتخواه که با ادعای ولایتمداری و خوانش عدالت اسلامی، در انتخابات اخیر هویت سیاسی خود را به سعید زیباکلام گره زدند نیز به چشم میخورد و لزوم واکاوی مبانی آنان را ضروریتر میکند.
نظرات بینندگان