\"جرس\" صد در صد عامل جمهوری اسلامی است!
به گزارش کیهان، گويا نيوز اين ادعا را پس از آن مطرح كرد كه جرس در خبري به نقل از خانواده كروبي اعلام كرد كروبي از اول آبان ماه مشاور و سخنگويي در خارج كشور ندارد. منظور جرس، مجتبي واحدي سردبير متواري آفتاب يزد بود كه در خارج كشور براي معرفي خود، از عنوان مشاور و سخنگوي كروبي استفاده مي كند.
وي پس از سخنان اخير وزير خارجه آمريكا، صراحتا اعلام كرده بود اپوزيسيون خواستار حمايت هاي سياسي و مالي دولت آمريكاست. جرس نيز براي اينكه- لااقل در ظاهر- حساب خود را از اين گدايي علني جدا كند، خبر مورد اشاره را منتشر كرده بود اما در بحبوحه دعواي جرس و واحدي و سايت وابسته به وي (سحام نيوز)، گويانيوز وسط دعوا آمده تا كفه التماس علني از آمريكا را سنگين تر كرده و اصطلاحا روي جرسي ها را كم كند. گويا نيوز به اعتبار انتشار آگهي هاي علني استخدام در سازمان جاسوسي و ارتش آمريكا (مترجم) به سيا نيوز شهرت دارد.
«محمدرضا- ش» ضمن حمله به جرس، در گويا نيوز نوشت: از لحظه انتشار خبر كذايي در جرس و تكذيب آن در سحام نيوز با كمي دقت مي شد احساس كرد عملا شاهد كليد خوردن يك پروژه امنيتي هستيم وگرنه حتي در صورت صحت و اصالت آن، اين نحوه انتشار محل مناقشه و ترديد بود. سخت نبود تصور آنكه پس از نشر خبر به اين نحو، چه اتفاقاتي در درون نيروها و ميان طيف هاي مختلف خواهد افتاد حتي براي گردانندگان جرس! كه هراس تاريخي داشته اند از تفرقه و درگيري دروني و همواره در مقام ناهي از اين فضا خود را معرفي مي كرده اند...
گويا نيوز مي افزايد: جرسيان ادعاي برتر دانستن حقيقت بر مصلحت را در اصرار ثانوي بر ادعاي اولي خود مطرح كرده بودند كه به نظر عميقا نوعي توهين و بي حرمتي خباثت آميز نسبت به بار واژه حقيقت بشمار مي رود. سابقه عملكرد اين رسانه آنقدر گويا هست كه زمينه اي متناسب فراهم كند براي اين راقم كه با طعنه بگويد همين كم بود كه جرس داران دغدغه ترجيح حقيقت بر مصلحت از خود ابراز كنند و بر آن اصرار (خنده تلخ اغلب حضار). كسي نيست به آقايان بگويد نمي شد از اين معاشقه شما با حقيقت هايي نظير چند و چون ديدار آقاي اميرارجمند با ديپلمات هاي آمريكايي نيز مطلع شويم تا گمانمان بر درستي ادعايتان مستقر شود؟
اين سايت اينترنتي با اشاره به اقدام سال گذشته جرس (ارگان حلقه لندن) در جعل نامه اي به نام رئيس قوه قضاييه و خطاب به رهبري نوشت: وقتي قطب علماي لندن[!] پس از شور با دكتر بهرماني! [مهدي هاشمي] خود را در جلسه صادق لاريجاني مي گذارد و به اصطلاح خودش احتمالا رندانه!! به رهبري نامه مي نويسد، مصلحت و حقيقت دقيقا چگونه به زانو درآمد؟ آن هم وقتي كه ادعا كردند اصل نامه را در اختيار دارند و هيچ گاه منتشر نشد. البته جنب وجوش ستايش برانگيز دكتر قصه ما بس درازست و هنرهاي نه چندان تازه ديگري هم دارد كه به وقتش سخن از آن به ميان خواهد رفت. خدا پدر «كاخ»نشينان و مشاوران «بي بي س كسكه» را بيامرزد.
گويا نيوز افزود: كسي نيست به اين حقيقت ورزان بفرمايد الصاق بندهاي دروغين از قول منابع موثق! به گزارشهاي موثق تر! براي لجن مال كردن طيفي از منتقدان، چه ارتباط تنگاتنگي با دل سپردگي آنها به حقيقت داشته است؟
نويسنده آنگاه درباره عملكرد شبكه «جنبش راه سبز» نوشت: اقسامي از رسوايي هاي مشتمل بر نشر پي درپي و وقيحانه جعليات، گفتگوهاي بي پايه، سوءاستفاده از اسم و رسم رسانه هاي ديگر و در مصاحبه ها تا جريان سازي هاي تلخ و تهوع زايي نظير اسب تروا در سياهه آقايان مثبوت است و انكارش نتوانند. اگر حرمت ميرحسين موسوي در ميان نبود و اگر يك سري «درون پرده ها» را بيان مي كرديم مي فهميديد حقيقت گاهي مي تواند از هر زهري تلخ تر باشد. مساله قابل اشاره، عملكرد و رزومه سرشار از زشتي جرس نيست، رزومه اي كه همانطور كه پيشتر اشاره شد مي توان به سياهه اي تشبيه اش كرد. مساله، فضايي است كه در پي اين موضوع بوجود آمد كه عميقا نااميدكننده بود. از ديگرسو سابقه ملكوك اين ارگان رسانه اي و خط و ربطش عقلا دوز درگيري هاي قابل پيش بيني را تا بدانجا بالا برد كه بسياري از ما اقلا در ميانه هاي راه تصورش را نمي كرديم.
به هرحال برنده اين وضعيت، آنچه سعي مي كنيم جنبش بخوانيمش و نيست، نخواهد بود.
گويا نيوز با ايراد اتهام عليه جرسي ها (زيرمجموعه كديور) نوشت: به جرئت مي گوييم اين مسير، مسير مشكوكي است. اين نه يك ادعاي خاص مندرج در ستون اخبار ويژه كيهان تهران است كه مثلا مي خواهد زبل خان بودن اعضاي مثلث آن جريده را ثابت كند و نه منبعث از نوعي بدبيني افراطي و البته نه يك سمفوني نق. تقريبا براي اغلب ما اين مساله به وضوح روشن شده كه يك جريان اطلاعاتي امنيتي با اهداف نسبتا روشن دارد وضعيت را در راستاي مطلوبش هدايت مي كند. بحث ديگر نقد و جدل نيست. مساله تضاد، برخورد مستقيم و شكاف عيني است و صدالبته عميقا منزجركننده.
گويا نيوز همچنين از «فقدان يك نيروي منسجم تشكيلاتي و تبليغاتي صادق» در ميان اپوزيسيون خبر داده و مي نويسد: نياز نيست خيلي ظريف به رخدادها نظر بيندازيم. روشن است كه سيستم امنيتي و اطلاعاتي نظام چگونه توانسته فرمان هدايت ما را در مسير دلخواه خود در دست بگيرد. با دستگيري برخي سران جنبش، تدريجا فضا فراخ شده براي فعاليت در عيان و نهان با ماسك. در چنين فضاهايي امكان نفوذ و رسوخ وجود دارد. بعضي مگسان عرصه را تهي از سيمرغ ديده و فرصت جولان يافته اند. تعارف نداريم، به جايي رسيده ايم كه ساده لوحي ها، منفعت طلبي ها، محافظه كاري ها، تزويرها و دورنگي ها و دورويي ها و دروغگويي ها و... به اسباب بعضا مضحكه خلوت ها و جمع هاي خودمان نيز تبديل شده است. امروز دچار وضعيتي كمدي تراژيك هستيم. جنبشي كه تبديل به عياشي هاي سياسي مجازي شده است.
نويسنده در پايان مي نويسد: اين ترديد كه جنبش يا هرچه نامش مي توان نهاد از يك نقطه اي در تور امنيتي گرفتار شد و به امر آن هدايت شد، درك بديع و تازه اي به شمار نمي رود اما فضاي امروز بيش از هر زمان هشداردهنده است. چه بايد كرد؟ صورتش ساده است و ماهيتش براي بازشكافي البته نه چندان ساده. نمي دانم، حقيقتا اينك نمي دانم در اين مورد چه مي توان گفت، بپذيريم ما بازي خورده ايم.
انتهای خبر/ک