تنبیه بدنی کودک. آری؟ یا نه؟
مقدمه:
در عصر تحولات سیاسی و بروز مشکلات اقتصادی و درگیری های نظامی، کودکان اولین قربانی خشونت به شمار می روند و در جوامعی که دچار بحران شده اند، باز این کودکان هستند که حتی از سوی برخی والدین، مورد بی مهری و خشونت واقع می شوند. از سوی دیگر بحران اقتصادی کنونی در دنیای معاصر، خود عامل مهمی در بروز خشونت علیه کودکان شده استبه گونه ای که در آمریکا به دلیل رکود اقتصادی در سال های اخیر، کودک آزاری 65 درصد رشد داشته است.
بنابراین، خشونت علیه کودکان یک معضل جهانی است. ایران از نظر مقابله با خشونت علیه کودکان، در مقایسه با کشورهای پیش رفته از رتبه ی نسبتاً خوبی برخوردار است به گونه ای که در قیاس با این کشورها، از نظر وخامت کودک آزاری، بعد از چین، آمریکا، آلمان، انگلستان، روسیه و استرالیا و برخی دیگر از کشورهای پیش رفته قرار دارد. اما با این وصف نمی-توان از معضل خشونت بر ضد کودکان در این کشور به ویژه تنبیه بدنی آنان چشم پوشی نمود.
از این رو همایشی با روی کرد دینی و با نگاه ادیان و رهبران دینی برای مقابله با خشونت علیه کودکان، آن هم در کشوری که مهد مهر و عاطفه هاست، با حضور کارشناسانی از کشورهای دیگر برگزار شد. در این همایش، رهبران دینی دست در دست هم دادند تا بیش از پیش از شکوفه های زندگی مراقبت کنند و برای مقابله با پژمردگی گل های تازه شکفته ی خداوند، بر پا خیزند.
در ادامه به ارائه ی نتایج تحقیقاتی که در این همایش مورد بررسی قرار گرفت می پردازیم.
دکتر «عبدالحسن کاظمی» در مطالعه ی خود با عنوان «آیا تربیت کودکان مستلزم تنبیه آنان است؟» این گونه نتیجه گیری کرد که در عصر حاضر علمای تعلیم و تربیت، روان شناسان، جامعه شناسان و ... مصرند که: تنبیه بدنی با توجه به عدم وجود کارکرد تربیتی در ذات خود، فاقد کارایی تعلیمی و اصلاحی است و حتی با توجه به عوارض سوء متعدد آن در رفتار و روحیه ی کودکان، باید کنار گذاشته شود.
کودکان تربیت شده با تنبیه، رفتار و اعمال درست و نادرست را از هم خوب تشخیص نمی دهند و به ویژه در غیاب والدین خود بیش از سایر بچه ها رفتارهای ناشایست و هنجار شکنانه انجام می دهند و در بزرگ سالی هم حریم های هنجاری و اجتماعی را در جامعه به رسمیت نمی شناسند و تمایل به قانون شکنی پیدا می کنند.
حال اگر تحت هر شرایطی پدر یا مادر و یا هر ولی دیگری متوسل به تنبیه بدنی در مورد کودکان گردد، باید حتماً توجه نماید که در شرایط:
1. تسلط کامل بر غضب و ناراحتی شخصی خود
2. وجود قصد تعلیمی و تربیتی و تأدیبی در تنبیه بدنی
3 رعایت تناسب ما بین تنبیه بدنی و عمل ناپسند کودک،
این عمل را انجام دهد؛ زیرا لحاظ نمودن تمام موارد فوق است که مرز میان تنبیه بدنی جایز (در فرض وجود جواز) و تنبیه بدنی نامقبول و غیرشرعی را روشن می سازد. به خصوص آن که تنبیه بدنی نامقبول و غیرشرعی، هم اجحاف به خود و هم ظلم به کودک محسوب می شود.
خانم دکتر «صدیقه کاظمی» در مقاله ی تحلیلی خود بیان کرد که: «تربیت اسلامی بر کرامت انسانی فراگیر استوار بوده، به سه عنصر شناخت، انتخاب و عمل توجه دارد، در حالی که تنبیه بدنی، ناقض کرامت والای انسانی فراگیر است و حتی مانع رشد همه جانبه ی متربی و غفلت از نیازهای وی می شود.»
خانم «فائزه طوقانی پور» با اشاره به این که در طول تاریخ، کودک به عنوان مایملک والدین قلمداد گردیده است، اظهار داشت: «کودکان به عنوان افرادی آسیب پذیر به گونه ای خاص قربانی جرایمی به خصوص در حریم خصوصی خانواده می شوند که بارزترین نمود آن به صورت کودک آزاری است و کودکان در معرض بزه دیدگی در حوزه ی خانواده قرار دارند.» سپس وی تاکید کرد: به موجب قانون حمایت از کودکان و نوجوانان مصوب 1381، هرگونه صدمه، اذیت و آزار و شکنجه ی جسمی و روحی کودکان و نادیده گرفتن عمدی سلامت و بهداشت روانی و جسمی، ممنوع و مرتکب، به سه ماه و یک روز تا شش ماه حبس و تا ده میلیون ریال جزای نقدی محکوم می گردد.»
«فائزه پیمان پاک» با بررسی سیره ی تربیتی پیشوایان دینی در مقابله با تنبیه بدنی کودکان، نتیجه می گیرد که نظام تربیتی آنان برگرفته از تربیت الهی است که به کمال مطلق توجه دارد، لذا همواره رشد فرد مدنظر است و بر پیش گیری پیش از درمان تأکید دارد. روش تربیت اسلام، محبت و پند و نصیحت توأم با مدارا و احتیاط یعنی جذب کودک است که باید در عین حال دل نشین و مؤثر باشد. لذا تنبیه و مجازات، نخستین عامل تربیتی در اسلام نیست، بلکه ابزاری است که در صورت سودمند واقع نشدن رفق و محبت، در ایجاد عادات خوب به کار می آید. در تربیت اسلامی زیاده روی دیده نمی شود و فقط از این راه می توان افراد را معتدل تربیت کرد؛ به طوری که تمام قوای او اشباع و تعدیل شوند و جسم و روح و عقل، هماهنگ باشند.
از دیدگاه حقوق و فقه اسلامی، گرچه تنبیه بدنی کودک توسط والدین - در حدی که موجب سرخی، سیاهی و کبودی بدن نگشته و آن هم در راستای تربیت و هدایت آن - فی الجمله - جایز دانسته شده است، اما در عین حال، خشونت والدین علیه کودک مذموم و برای تربیت و هدایت فرزند مضر دانسته شده است. در مقابل، والدین، تشویق و ترغیب به مهر و محبت و نوازش کودک شده اند.
«محمدرضا تمنایی فر» پیامدهای تنبیه بدنی کودکان توسط والدین در محیط خانواده را به چالش آورده و نتیجه می گیرد: «تنبیه بدنی کودکان دارای اثرات مخرب کوتاه و بلندمدت بر جسم و روح آنان است و عوارض نامطلوبی همچون ترس، عدم یادگیری رفتار درست، توجیه صدمه زدن به دیگران، پرخاش گری نسبت به عامل تنبیه کننده، جانشین شدن یک پاسخ نامطلوب به جای پاسخ نامطلوب دیگر و الگوبرداری از آن توسط دیگران را به همراه دارد.»
وی در ادامه ی بیانات خود اظهار داشت که پژوهش ها حاکی از آن است که مادران خانه دار و دارای سطح تحصیلات پایین تر، بیشتر از تنبیه بدنی استفاده می کنند. همچنین مشکلات رفتاری مثل پرخاش گری عملی و کلامی، گوشه گیری و عدم همکاری، در کودکانی که توسط والدین تنبیه می شوند نسبت به آن ها که تنبیه نمی شدند بیشتر است.
«ناروایی تنبیه بدنی کودکان توسط معلمان و نقش رهبران دینی» مقاله ای بود که توسط «محمدمهدی مقدادی» مطرح شد. او با اشاره به این که یکی از ابعاد نگران کننده و فراگیر کودک آزاری و خشونت، تنبیه ی بدنی کودکان توسط معلمان، مربیان و کارکنان محیط های آموزشی است، اظهار داشت: «به رغم آن که در مقررات داخلی و بین المللی به ویژه پیمان نامه-ی حقوق کودک، ناروایی چنین اقداماتی مورد تأکید قرار گرفته و افزون بر آن، پیامدهای ناگوار آزار و تنبیه بدنی در جسم و روان کودکان مشخص شده است، مع الاسف بسیاری براساس پندارهای بی پایه و رسم های غلط، حق تنبیه بدنی را برای معلمان و مربیان باور دارند و عده ای نیز با استناد به آموزه های دینی، این حق را تأیید و حتی ولایت بر تنبیه بدنی را برای معلم قائل شده اند.»
وی در ادامه ضمن تأکید بر ممنوعیت تنبیه بدنی کودکان توسط معلمان از دیدگاه مقررات داخلی و بین المللی، ناروایی آن از دیدگاه فقه اسلامی را مطرح کرد و سپس به نقش مؤثر و فراگیر رهبران و روحانیون در ترویج حمایت از کودکان، مقابله با خشونت علیه آنان و رفع پندارها و باورهای نادرست پرداخته، اظهار داشت: «آن چه ذکر شد عامل مهمی در هشتمین بیانیه ی مجمع جهانی مذاهب برای صلح (کیوتو – 2006) بوده است که متأسفانه تاکنون به طور شایسته بهره برداری نشده است.»
پور علمداری پریسا
منبع :پیام زن شماره 239