عبور از خط قرمز در «تراکمه»
“درود
تراکمه پالایه شد
بدرود”
این پیامک کوتاهی بود که چندی پیش به تلفن همراهم ارسال شد. خبر جالب بود و قدری عجیب. پس از ارسال این خبر اولین سوالی که در ذهن افراد ایجاد شد این بود که دلیل این اقدام چه بوده است؟ ابتدا شایعاتی مطرح شد که این اقدام بدنبال تلاش برخی مسئولان شهرستان لامرد رخ داده است. اما پس از پیگیریهای مجدانه “نخل جنوب”، این ابهام قدری روشن شد؛ نه تنها مسئولان شهرستان لامرد، بلکه حتی مسئولان استان فارس هم در این اقدام نقشی نداشتند. دستور مستقیما از تهران صادر شده بود.
پس از قطعیت از این موضوع، حال سوال دیگری ذهن مرا درگیر کرده بود؛ مگر “تراکمه” چه چیزی نوشته است که تهران باید اینقدر بر روی آن حساس شده باشد؟ پیگیریهای ما در تهران به جایی نرسید و به ناچار خودمان بر آن شدیم تا نگاهی به آرشیو مطالب تراکمه بیندازیم؛
قسمتی از مطالب و کامنتهای سایت تراکمه را در ذیل میخوانیم:
الف) مطالب دینی و مذهبی:
۱- “اگر کسی نمیخواهد حجاب داشته باشد نداشته باشد. چون دین یک عنصر فردی است و هرکس می تواند داشته باشد یا غیر”
۲- “سلام. اصلا جواب بدید چرا تو دین اسلام شراب حرام ولی برده داری و غلام و کنیز داشتن حلال؟”
۳- ” چرا گوشت خوک_سگ و… در اسلام حرام است. اگه میگن برای بدن ضرر دارد خوب چرا کشورهای غیر اسلامی استفاده میکنند تا حالا مشکلی براشون به وجود نیومده؟”
۴- “ولی نتیجه کلیتری که میتوان از این دوگانگیها در اسلام با جامعه امروز و دنیای آن روز ایران گرفت این است که این دین نیز فقط برای همان اعراب مناسب بوده (اگر دوستان نظرشان منفی است اشاره ای کنند به این که چه مواردی در ایران آن روز بوده که نیاز به یک دگرگونی اعتقادی در اذهان مردمان این سرمین بوده (نتیجه همین سختگیری های سی ساله را خودتان در خیابانها و پارتی های شبانه و جشنها می بینید ….. همه این سخت گیریها منتج به عواقب سوئی شده است”
۵- “دست آخر به یک زبان غریب
روی پیشانی ام به این ترتیب،
بنویسید: توی مکتب من
فهم هر چیز زایدی قدغن!
چون که هرگز نمی دهم از دست
لذتی را که در خریت هست!که”
۶- “شاید شما تاکنون به این مطالب در نهج البلاغه برنخورده باشید:
یک : از مشورت با زن ها بپرهیز، که رای آنان زود سست می شود و تصمیم آنها ناپایدار است. در پرده ی حجاب نگاهشان دار تا نا محرمان را ننگرند زیرا که سختگیری در حجاب ، عامل سلامت و استواری آنان است. بیرون رفتن زنان بدتر از آن نیست که افراد غیر صالح را به میانشان آوری و اگر بتوانی به گونه ای زندگی کنی که غیر از تو رانشناسند، چنین کن…
(نامه ی شماره ی ۳۱- نامه به امام حسن مجتبا: نهج البلاغه با ترجمه ی آقای محمد دشتی ص ۳۸۳)
دو: در مورد زنان غیر عقدی من که با آنها بودم و صاحب فرزند یا حامله می باشند، پس از تولد فرزند، فرزند خود را برگیردکه بهره او باشد. و اگر فرزند بمیرد مادر آزاد است و کنیز بودن از او برداشته می شود و آزادی خویش را باز می یابد.
(همان-نامه ی ۲۴- ص ۳۵۹)
سه: در موارد متعدد حضرت علی (ع) از اطرافیان میخاهد که او را نصیحت کنند و حتا می فرمایند که ایشان نیز نیاز به نصیحت دیگران دارند.
در مورد مطلب شماره ۱: واقعن این چه نگاهی به زن است؟ اگر این مطالب صحت دارد و گفته ی حضرت علی است، آیا با این نگاه به زن می توان تصور کرد که اسلام دینی ست برای سعادت همه ی انسانها و در همه ی زمان ها و مکان ها؟ آیا امروزه می توان برای اداره ی جهان این نسخه را برای زنان تجویز کرد؟
در مورد مطلب شماره ی ۲: چرا پیامبر ما در راستای لغو قانون برده و کنیز داری اقدامی نکرد (با توجه به اینکه هم ایشان خود غلام و کنیز داشته اند و هم اینکه در مورد رعایت حقوق آنها صحبت کرده اند،مثل همین کلام از حضت علی (ع))؟
در مورد مطلب شماره ی۳: آیا این صحبت ها با تصوری که ما از “معصوم ” بودن داریم در تناقض نیست؟ شاید هم که تصور ما ناقص باشد. به هر حال نمی توان گفت این یک تعارف است.”
۷- “برای من هم هنوز مبهم است که میگویند علی ساده زیست بود و پارگی کفش و لباس خود را با دستان خود میدوخت ولی از طرفی خود و فرزندانش کنیز و غلام داشته اند و آزادی آنان دارای شروطی بوده است. آیا صحت داره که کنیز بر مالکش حلال است؟ کسانی که درد دین و تهاجم فرهنگی دارند باید به این سوالات جوانان پاسخ دهند.”
۸- “یه روز رفتم سراغ کتابخونه که الحمدا… همه چی توش گیر میاد و کتاب چهارده معصوم رو که همه کتابها قطور تر بود و بیشتر از همه هم خاک روش نشسته بود رو برداشتم ولی از بس که کلمات قلمبه سلمبه توش بود و هر کلمشم ارجاعت میداد به صد تا کتاب دیگه من یکی که از خیرش گذشتم.(گرفتی که)”
۹- …
“نخل جنوب” ترجیح میدهد این مورد را انتشار ندهد. توهین به حضرت صدیقه طاهره(س) چیزی نیست که هر کسی جرات بیان آن را داشته باشد…
ب) مطالب سیاسی و سیاهنمایی علیه جمهوری اسلامی ایران:
۱۰- “آیتالله منتظری آزاد شد… نمیدانم چرا به گاه شنیدن این خبر بغض غریبی گلویم را فشرد. برای من و باقی همنسلهایم که خداوندگار سرزمینمان خوش نمیداشت این پیر فرزانه را که به گاه امتحان سخت حاضر نشد عدالت و تکلیف را به مسند قدرت بفروشد، به درستی بشناسیم و فریاد “هل من ناصر”ش را بشنویم، عجیب است عروجش برایمان چنین حزن آلود باشد. هیچگاه باورم نبود که آزادی یک ابرمرد اینقدر غمناک باشد. غمی به اندازه مظلومیت این فخر جهان تشیع…و غمی به درازای تمامی سالهای حصرش… آری، منتظری آزاد شد… منتظری را خدا آزاد کرد…
باورش دشوار مینماید، اما مرجعی پیر در شهر سنتی و مذهبی قم درگذشت و نسلی مدرن و امروزی در دنیای مجازی و واقعی به عزایش نشست… همان نسلی که در خیابانهای این شهر دندههایش زیر چکمهی استبداد میشکند. همان نسلی که تبعید به گناباد و کهریزک را به جان میخرد اما زیر بار ظلم آنانی نمیرود که فرمان شلیک به ملتی بیپناه دادند…”
۱۱- *” آیا میدانید ز گهواره تا گور قدرت بجوی؟
*آیا میدانید ریاست در کشور ایران موروثی است؟”
۱۲- “”۱۶ آذر” به “انقلاب” ختم میشود. ادامهی “انقلاب” به “آزادی” میرسد. اما تا رسیدن به خود تندیس آزادی باید همچنان ادامه داد. “جمهوری اسلامی” با “آزادی” فاصله دارد. در حالیکه در ظاهر با هم در یک امتداد هستند اما فاصله مطمئنی با هم دارند. “جمهوری اسلامی” با رسیدن به “رودکی” تمام میشود اما “آزادی” همچنان ادامه دارد. انگار که “جمهوری اسلامی” تمام توانش در همراهی با “آزادی” تا همان “رودکی” بوده است. “ملت” خیابان کوتاهی است که با رسیدن به “جمهوری اسلامی” پایان میپذیرد.
سفارت انگلیس هم در “جمهوری اسلامی” قرار دارد. سفارت روسیه با اینکه در “نوفل لوشاتو” قرار دارد اما آن هم به “جمهوری اسلامی” نزدیک است. اگر از “انقلاب” به “آزادی” و “جمهوری اسلامی” بخواهید بروید، مسیرها در تضاد با یکدیگر هستند. برای رسیدن به “آزادی” باید “انقلاب” را ادامه داد و برای رسیدن به “جمهوری اسلامی” باید از “آزادی” و “انقلاب” فاصله گرفته و “انقلاب” را رو به پایین رفت.
خیابان “ایران” هم خیابانی است که فقط عدهای خاص با عقایدی خاصتر در آن جای دارند.
“پاسداران” همان “سلطنت آباد” سابق است. فقط اسمش عوض شده. جهت همان جهت و شیب همان شیب است.
خیابان “نبرد” به “پیروزی” میرسد.
و برای رسیدن به “فرجام” از “هنگام” باید رفت…”
۱۳- “تو همه جای دنیا مسیر جمهوریت به آزادی میرسه الا مملکت ما که این مسیر خیلی طولانی شده”!!!
۱۴- “ایران اسلامی از بالا که بهش نگاه میکنی خوشگله
اما توش که میای یه چیزایی نست که خیلی مشکله”
۱۵- “خب بدبخت! اینکه میشه عذر بدتر از گناه! تو سی سال پول این مردم رو حروم کردی که چی؟ اینا که همه متولد شصت و خورده این! اینا که دست پروردهی خودتن! سی سال پول حروم کردی حتا نتونستی اعتماد بچه ی۱۶ ساله رو جلب کنی؟ از پنج ملیون رای دهندهی تهرانی، سه ملیونش اومده بود توخیابون، همه ی اونا رو تحریک کرده بودن؟ تو چرا نتونستی تحریک کنی پس؟ چرا حرف تو خریدارش کمه!”
۱۶- “جمهوری اسلامی یک ماه پیش حسابهای بانکی شیرین عبادی و صندوق بانکی او را که حاوی مدارک شخصی او مربوط به جایزهی صلح نوبل بوده است، مسدود و ضبط کرده است. برای زیر فشار گذاردن خانوادهی شیرین عبادی، حسابهای بانکی همسر و خواهر او نیز مسدود شدهاند. حالا شما قضاوت کنید …”
۱۷- “باور کنید با گوش خودم از یکی از کارتداران بسیجی فعال پرسیدم تو را چه به بسیج، آن هم بسیجی فعال، با خنده ای گفت من این کارت را گرفته ام برای دختربازی!! چون نیروی انتظامی نمیتواند مرا دستگیر کند!”
۱۸- “۴۰ سال بعد انتخابات لامرد: اقای محمد علی حیاتی تاجر بزرگ لامردی اخرین نماینده مجلس شورای اسلامی بود که اعتبارنامه ایشان تایید شد. ایشان در انتخابات لامرد متهم به تقلب و تخلف بودند که پس از رایزنی با دبیر شورای نگهبان این نماینده جهت کسب و کار به مجلس وارد شد”
۱۹- “این دوستان اصول گرا(تمامیت خواه) با وجود تعداد کمشان در مقایسه با سبزهای سایت تراکمه، یکهو میبینی از” گ.و.ز گُنبد میسازند”((ناراحت نشوید این ضرب المثل است))”
این موارد تنها گوشهای از مطالب این سایت است و در صورتی که لازم شود می شود برگهای دیگری از مطالب این سایت را در افکار عمومی ورق زد و قضاوت را به عهده افکار عمومی گذارد.
نخل جنوب