کد خبر: ۲۹۸۴۳
تاریخ انتشار: ۰۷:۵۷ - ۲۴ فروردين ۱۳۹۱

اسلامبول اول و دوم

ايران و گروه 1+5 پس از 15 ماه مجدداً پاي ميز مذاكره مي نشينند. آخرين دور مذاكرات دقيقا 15 ماه پيش (14 و 15 ژانويه 2011-25 و 26 دي 1389) در كاخ چراغان اسلامبول برگزار شد. اكنون پرسش اين است كه غرب با چه تصوري آن مذاكره را به بن بست كشاند و امروز طرفين چه چيزهايي را به عنوان برگ برنده پاي ميز مذاكره آورده اند؟ همچنين چشم انداز مذاكرات را اين پرسش تعيين مي كند كه در اين 15 ماه چه تغييرات مهمي در عرصه سياست جهاني رخ داده است؟ نيز مي توان در ابعاد اين پرسش تأمل كرد كه موضوع مذاكره چيست و گفت وگو بايد از كجا و كدام پله آغاز شود؟
1- ايران در مذاكرات ژانويه 2011 در آغاز راه غني سازي 20 درصدي اورانيوم قرار داشت و هنوز نيازمند واردات سوخت 20 درصدي راكتور اتمي تهران براي توليد راديو داروهاي مورد نياز ده ها هزار بيمار سرطاني بود. برحسب ظاهر آمريكا و متحدانش همين نياز ايران را به گروگان گرفته بودند اما باطن داستان اين بود كه آنها بار ديگر در مقابل چشم ملت ايران و افكار عمومي جهان آزموده شدند كه آيا قابل اعتماد هستند يا خير؟ غرب حتي آبروي تركيه و برزيل را به بازي گرفت و بر سر مبادله سوخت 5/3 درصدي با سوخت 20 درصدي، خلف وعده كرد به نحوي كه به تعبير رهبر انقلاب، اين دو كشور پيش ملت ايران شرمنده شدند. ايران با مشاهده اين گروگان گيري و بدعهدي غرب، غني سازي 20 درصدي را آغاز و تا روز مذاكره 40 كيلوگرم اورانيوم 20 درصدي توليد كرد. با اين حال غرب اميدوار بود تشديد فشارها مانع از تداوم كار ايران براي تأمين صفحه سوخت راكتور تهران شود. اما 15 ماه بعد، گزارش رسمي سازمان سيا حاكي از آن است كه حجم اورانيوم 20 درصدي ايران حداقل 2 برابر (80 كيلوگرم) شده و ميزان اورانيوم 5/3 درصد غني سازي شده نيز از مرز 4 هزار كيلوگرم فراتر رفته است. ايران همچنين به موازات افزايش كميت و كيفيت سانتريفيوژهاي خود، بازي ديگري را نيز در اين شطرنج پيچيده هسته اي پيش برده و تأسيسات زيرزميني فردو را در اعماق زمين راه اندازي كرده است.
غرب در همين دوره، از شوراي امنيت سازمان ملل قطع اميد كرده است. آخرين قطعنامه (1929) مربوط به 20 خرداد ماه 1389 يعني 22 ماه پيش است. غرب به دلايل روشن مجبور شد بازي را خارج از سازمان ملل و شوراي امنيت و در شرايط غيرقانوني- غيراجماعي ادامه دهد. در مقابل، اكنون بسياري در دنيا اين تحليل نشريه آمريكايي فيسكال تايمز را تأييد مي كنند كه «ايران سالهاست در عرصه هسته اي اقداماتي را انجام مي دهد كه به مذاق آمريكا خوش نمي آيد اما قانوني و جزو حقوق اين كشور است. اين مسئله بارها طي سال هاي آينده نيز از چالش هاي رئيس جمهور آمريكا خواهد بود». هر چه زمان سپري مي شود، بي وزني كفه اتهامات عليه برنامه هسته اي ايران روشن تر مي شود تا آن جا كه حتي آخرين گزارش 16 سرويس اطلاعاتي آمريكا اذعان مي كند هيچ نشانه اي درباره اينكه ايران تصميم به ساخت بمب اتمي گرفته باشد، وجود ندارد. با اين وصف، آمريكا و متحدانش در مقابل يك سؤال اعتراضي، در موضع ضعف بيشتري قرار مي گيرند مبني بر اينكه چرا ايران نبايد برنامه صلح آميز اتمي يا غني سازي 20 درصدي داشته باشد؟
2- طي 15 ماه گذشته، اتفاقات مهمي در منطقه و جهان رخ داده كه اغلب به تضعيف راهبردي موقعيت آمريكا انجاميده است. از جمله؛ الف- تخليه اجباري عراق (ميزبان دور بعدي مذاكرات) پس از 8 سال جنگ پرهزينه و نافرجام. ب- پيروزي بزرگ انقلاب مصر در اسقاط حسني مبارك. ج-شكست پروژه بزرگ آمريكا و اسرائيل و عربستان براي گسيختن حلقه اتصال محور مقاومت در سوريه كه نهايتاً خسارت هاي تعيين كننده اي به بانيان پروژه وارد خواهد كرد. د- وقوع جنبش تسخير وال استريت و مشابه اروپايي آن كه حتي به سقوط چند دولت انجاميد. ه- بحران اقتصادي كم سابقه در سرمايه داري غرب به موازات افزايش قيمت نفت و بنزين كه دقيقا تأثير تحريم هاي اقتصادي جديد عليه ايران را معكوس كرد. و- برگزاري انتخابات مجلس در ايران با مشاركت 65 درصدي مردم(15درصد افزايش) كه در نوع خود ركورد خيره كننده اي بود و نشان مي داد يك سال تلاش همه جانبه غرب پس از مذاكرات اسلامبول جهت ايجاد فاصله ميان مردم و حاكميت، اثر وارونه داشته و باعث انگيزش بيشتر افكار عمومي در دفاع از نظام خود شده است. ز- نزديك تر شدن اسرائيل به لبه پرتگاه آن گونه كه مئير داگان رئيس سابق موساد به جروزالم پست گفت: «اسرائيل بر لبه پرتگاه ايستاده است.حاكميت سياسي تل آويو با چالش هاي بسيار بدي روبرو است كه ارتباطي به برنامه اتمي ايران ندارد.»
مجموعه اين حوادث به موازات سقوط قدرت اثرگذاري غرب، باعث افزايش نفوذ و قدرت تأثيرگذاري جمهوري اسلامي در معادلات منطقه اي و جهاني شده است. با اين حال ممكن است غرب، تحريم ها را تنها برگ به درد بخور خود تلقي كند. در اين باره نيز به اجمال بايد گفت هر چند تحريم ها محدوديت هايي را در پي داشت اما اصالتا براي ايران سازنده بود. در زمينه بنزين به دو تصميم مهم «صرفه جويي» و «توليد و خودكفايي» انجاميد. در حوزه نفتي نيز اولا افزايش قيمت نفت تا حدود زيادي- پيشاپيش- به جبران موضوع تحريم آمد و ثانيا همين امر نيز محرك قوي براي جديت مضاعف در زمينه استراتژي اعلامي از سوي رهبر انقلاب- بايد به نقطه اي برسيم كه اگر روزي خواستيم، شير فروش نفت را ببنديم- خواهد شد. البته لطمات بي سابقه ماجرا به اقتصاد غرب موضوع بحث جداگانه اي است.
3- پرسش مهمي است اين كه غرب پس از 15 ماه، چرا مجبور شده دوباره پاي ميز مذاكره برگردد و حالا كه برمي گردد، موضوع مذاكره چه قدر تفاوت پيدا كرده و مظنّه جديد كدام است؟ همچنين مهم است كه چه كساني و چه چيزهايي را بايد همراه خود به مذاكرات برد و مذاكره را از كجا آغاز كرد؟ آيا مذاكره را بايد درباره غني سازي 5/3 درصد شروع كرد يا 20 درصد؟ درباره مواد غني سازي شده تا به امروز يا نحوه و حجم غني سازي در آينده؟ درباره تأسيسات نطنز يا فردو؟ اما اينها مسئله ثانوي است. تكرار مذاكرات طي 9 سال گذشته نبايد موجب غفلت از نقطه مبنايي و پايه اي چنين مذاكراتي شود. لزومي هم ندارد كه نمايندگان ايران نقطه شروع را تعيين كنند. آنان كافي است به عنوان سؤال اول بپرسند كه چرا دور هم جمع شده ايم؟ احتمالا خواهند گفت نگراني از توليد بمب اتمي توسط ايران. اينجا به شيوه سقراطي و ارسطويي بايد پرسيد مگر بمب اتمي چيست كه احتمال توليد آن باعث نگراني شما مي شود؟ ناچارند بگويند بمب اتمي سلاح كشتار جمعي است كه باز بايد پرسيد از كجا معلوم؟ مجبورند بگويند دوبار- و فقط همان دوبار!- در ژاپن منفجر شده و صدها هزار كشته بر جاي گذاشته است. پس استفاده هم شده!؟ باز هم بايد پرسيد متهم اين تنها بمباران اتمي كدام دولت است؟ يكي از طرف هاي مذاكره؟! خب! چرا گريبان او را نمي گيريد؟! چرا گريبان آنها را كه بمب اتمي دارند، در حوزه خلع سلاح هسته اي نگيريم؟ و با همين چينش تاريخي مستند بايد گفت ايران اگر قصد داشت بمب اتمي توليد كند، به اعتبار سابقه «توليد» آن از سوي 5 دولت و استفاده و انفجار آن در جنگ از سوي يكي از دولت ها، تازه شبيه همين دولت ها مي شد اما اگر چنين كاري را انجام نمي دهد نه به خاطر رودربايستي با غرب بلكه به اين اعتبار است كه منطق اسلامي- انساني او ذاتاً در تعارض با منطق ضد انساني، جنايت آلود و سبعانه غرب است. به واقع، سلاح اتمي در سطح شعور سياستمداران غرب است و نه در كلاس كاري سياستمداران ايران. بايد روشن شود متهم كيست و شاكي كدام طرف است.
شايسته است هيئت ايراني در اين دوره از مذاكرات، فرزند و مادر و همسران دانشمندان هسته اي شهيد را به همراه خود ببرند تا بخشي از مظلوميت ملت ايران را آنها در قاب تصاوير مذاكرات و پشت تريبون مصاحبه با خبرنگاران روايت كنند. همچنين جاي قربانيان سلاح هاي شيميايي اهدايي غرب به صدام كه با كپسول اكسيژن تنفس مي كنند، نبايد در كنار هيئت اعزامي خالي باشد. جانبازان شيميايي دفاع مقدس، اسطوره هاي مظلوميت و مقاومت ملت ايران هستند. مي توان يك حلقه فيلم هم از دو رويداد بزرگ «انتخابات پارلماني ايران» و «راهپيمايي 22 بهمن 1390» به نشانه تأثير حقيقي تحريم هاي خصمانه عليه ملت ايران را به طرف غربي كادو كرد. البته جا دارد هيئت ايراني دو چيز را به شكل سمبليك روي ميز مذاكره بگذارد. اول، نمونه اي از اورانيوم 20 درصد و صفحه سوخت توليد شده كه ضرب شست حقيقي است. و دوم، يك گالن بنزين! آقاي گري سيك مشاور اسبق امنيت ملي آمريكا به درستي و به تازگي تصريح كرد سلاح مهلك ايران نه بمب اتمي بلكه قيمت نفت و بنزين است.
4-تيم مذاكره كننده ايراني بايد آينه تمام نماي عملكرد توام با خباثت، رذالت و البته عجز آمريكا و متحدانش در فاصله 15ماهه 2 دور مذاكرات اسلامبول باشد. از تريبون بي نظيري كه فرصت مذاكرات براي جمهوري اسلامي ايران فراهم مي كند بايد نهايت استفاده را برد و برهنگي كدخداي دهكده جهاني را به همه نشان داد. 15 ماه پيش كه آمريكا هنوز به فلاكت امروز نيفتاده بود، فرانسيس فوكوياما تئوريسين نظريه پايان تاريخ در فايننشال تايمز نوشت: «در دهه اول قرن 21 شاهد چرخش قابل ملاحظه اي در بخت و اقبال و منزلت نسبي مدل هاي اجتماعي و سياسي جهان بوده ايم. 10 سال پيش اگرچه همه عاشق آمريكا نبودند، اما آمريكا دست بالاتر و برتر را داشت. همه مي خواستند مدل ليبرال- دموكراسي آمريكا را كپي كنند و سرمايه داري مدل آينده جهان خوانده مي شد اما جنگ عراق و بحران مالي بازار وال استريت، اعتبار اين مدل آمريكايي را مخدوش كرد.»
نهايتاً اينكه مذاكرات 9ساله، ماهيت غدّار آمريكا و دوستانش را در يك روند طولاني به رخ كشيد و ثابت كرد صرف اميد بستن به مذاكره، كمترين خير و خاصيتي براي كشور ندارد بلكه بايد استراتژي مقاومت شجاعانه و پيشرفت طلبكارانه را در كنار سياست گفت وگو- به قصد روشنگري و اثبات حقانيت و اقتدار- تداوم بخشيد. نشان دادن قاب به قاب تحولات اين 9 سال و مذاكرات جاري در آن با «دور تند»، حقانيت راه مقاومت و پيشرفت را در مقابل گزينه انفعال و درجازدن و تسليم و اجازه گرفتن (روش عرفاتي) به رخ مي كشد. همين واقعيت را بايد با صداي بلند از پشت ميز مذاكرات اسلامبول و كنفرانس هاي مطبوعاتي حاشيه آن اعلام كرد.
محمد ايماني

نظرات بینندگان