اولویتهای کاری بنیاد فارس شناسی که تاکنون ذبح شدهاند
شیرازه- پنج شنبه گذشته (12 مرداد) منصور طبیعی به عنوان مدیرعامل جدید بنیاد فارس شناسی معارفه شد. بنیاد فارس شناسی اما برخلاف آنچه که در ذهن بسیاری از مردم و حتی مسئولین نقش بسته است، ربطی وثیق به فرهنگ استان فارس و از آن مهمتر، تبلیغ و تعمیق «سومین حرم اهل بیت (ع)» بودن این استان در سطح کشوری را داراست. اما متاسفانه بعضا مشاهده میشود که برخی جهتگیریهای بدون اولویت که اساسا نسبتی با تاریخ پر افتخار این استان ندارند، از سوی مسئولین این بنیاد مورد ضریب دهی غیرواقعی قرار میگیرند. در این خصوص و برای فهم کمکاریهای صورت گرفته در بنیاد میتوان به این گزارش تحلیلی رجوع کرد: «از مهجوریت میرزای شیرازی و فال اسیری تا تجلیل از فراماسون ها در بنیاد فارس شناسی»
آنچه در ادامه میآید تذکر برخی ضرورتهایی است که به نظر میرسد رسالت اصلی بنیاد فارس شناسی میباشند. امید است تا مدیرعامل جدید این بنیاد دوران مسئولیت خود را صرف تبلیغ و تبیین شاخصههای مذهبی در تاریخ معاصر استان فارس نماید، مسالهای که با توجه به کاستیهای بسیار، به شدت مورد نیاز است.
استان فارس از دیرباز نقش بسیار مهمی در شکل گیری فرهنگ و تمدن ایران و اسلام داشته است. این ناحیه درگذشته ای نه چندان دور شامل بیش از هفتاد بلوک مختلف با تنوع مختلف جغرافیایی فرهنگی بوده است که مهمترین آنها می توان به بلوک های بوشهر و دشتستان،لارستان، بلوک بویراحمد، بلوک خلیج فارس و جزایر آن، بلوک بحرین و ... اشاره کرد. فارس نقطه تمرکز و سرمنشأ شکل گیری تمدن پارسی از یک سو و خط مقدم ورود اسلام به ایران بوده است که به دروازه ورود فرهنگ اسلامی نیز شهرت دارد.
از این خطّه مردانی برخاسته اند که در تدوین و تکمیل تاریخ ایران نقش به سزایی ایفا نموده اند. که دراین زمینه می توان به میرزای شیرازی یا مرحوم فال اسیری، شهد ربانی، شهید دستغیب، سید عبدالحسن لاری و ... در تاریخ معاصر کشور اشاره نمود. مردان و زنانی که علی رغم خدمات کثیرشان به اسلام و انقلاب هنوز که هنوز است در پرده ابهام و عدم شناخت قرار دارند در حالی که ظرفیت های بسیاری برای معرفی آنان و برسی آثار علمی و فرهنگی ایشان وجود دارد. متأسفانه در معرفی چهره های شاخص این استان گاه چهره های مشکوکی دیده می شوند که نه تنها هیچ قرابتی با فرهنگ این منطقه نداشته اند بلکه به نحو مشکوکی با فرق ضالّه یا دستگاه های جاسوسی غرب ارتباط داشته اند. مقام معظم رهبری در سفر تاریخی خودشان د رسال 87 در فارس نسبت به ظرفیت های مشاهیر این استان چنین فرمودند:
علماى مبارزى كه از اين استان به تاريخ، دانش و دين در كشور معرفى شدند، در كمتر نقطه اى از نقاط ايران نظير دارند. ميرزاى شيرازى را كه همه میشناسند. مرحوم سيدعلى اكبر فال اسيرى - عالم بزرگ - كه در همين شهر شيراز قيام كرد و با نفوذ انگليسها و نفوذ خارجيها مخالفت كرد، بعد هم آمدند و او را گرفتند و تبعيد كردند؛ لكن اثر كار او ماند. نوشتهاند كه سيدعلى اكبر فال اسيرى در نزديك حافظيه - شايد در همين نقاطى كه الان شما حضور داريد - مشغول زيارت عاشورا بود كه ريختند و او را گرفتند و تبعيد كردند. ميرزاى دوم - ميرزا محمدتقى شيرازى - كه در سالهاى بعد از جنگ جهانى اول، رهبر مبارزه ى ملت عراق در مقابل تهاجم انگليسها و اشغال انگليسها بود."
تاریخ فرهنگ و علم فارس سرشار از ادبا، دانشمندان و بزرگانی است که هر گز به آنها پرداخته نشده و زمینه لازم برای شناساندن آن به مردم نیز مهیا نگشته است.
در ادامه به برخی از این مشاهیر به صورت تیتر وار اشاره می شود تا کمی با این ظرفیت عظیم پی برده باشیم:
سیبوی، متکلم بزرک و دانشمن صرف و نحو. در ادبیات عرب خاصه قرن دوم کسی که مایهٔ افتخار فارس بوده ابن مقفع است. در تصوف علمای ایرانی و از جمله فارسیان با ذوق و ابتکاری که خاص آنهاست موجب ایجاد و بسط ادبیات صوفیانه شدند و حسین بن منصور حلاج نمونهٔ بارز این مکتب صوفیانه است. در طب پزشکان نامآوری چون ابو ماهر موسی بن یوسف سیار شیرازی که در قرن سوم در شیراز میزیست وجود داشتند که با ایجاد مکتبی خاص در طب و جراحی و تربیت شاگردان ناموری چون علی بن عباس مجوسی اهوازی و ابن مندویه اصفهانی موجب ارتقای طب شده و با کوشش و مجاهدت دانش طب را گسترش دادند و به علمای قرون بعد سپردند. در ریاضیات و نجوم نیز با آنکه این علوم در صدر اسلام مورد توجه نبودند، علمای برجستهای مانند ابوالعباس فضل بن حاتم نیریزی، ابوسهل بن نوبخت فارسی و ابواسحاق ابراهیم فزاری از آن جملهاند.
در میان عرفای قرن چهارم دو نفر از دیگران شاخصترند یکی امینالدین کازرونی ممدوح شاعر معروف خواجوی کرمانی و در بین علما و مفسرین این زمان قطبالدین فالی و مجدالدین اسماعیل بن علی خنجی و قوامالدین ابوالبقاء عبدالله که یکی از استادان حافظ است، از دیگران نامآورترند. از قضات نامی این عصر قاضی مجدالدین اسماعیل بن یحیی و بهاءالدین ابوالمحاسن سرآمد دیگران بودهاند. از زمرهٔ شعرا سر آمد شاعران و خورشید تابان آسمان تصوف و عرفان حافظ شیرازی در این برهه از زمان میزیست. جز او معینالدین ابوالقاسم جنید شیرازی صاحب کتاب معروف شدالازار و ابوالعباس معینالدین احمد شیرازی صاحب کتاب معروف شیرازنامه، حیدر شیرازی و مولانا شاهین شیرازی را باید نام برد. از نظر لغت و علوم نحو لغتشناس و نحوی بزرگ ابوطاهر مجدالدین محمد فیروزآبادی افتخار فارس است. علما و دانشمندانی که شغل دیوانی داشتند قوامالدین محمد صاحب عیار و قوامالدین حسن شیرازی و جلالالدین تورانشاه سرشناسان این خطه اند. رکنالدین صائن وزیر و ابونصر فتحالله از وزرای دانشمند و دانش پرور سده هفتم هستند. یکی از اطبا و داروشناسان معروف ایران یعنی زینالدین علی بن حسین انصاری صاحب کتاب معروف اختیارات بدیعی نیز در این استان میزیستهاست.
بیدل شیرازی شاعر و طبیب،خوشنویسانی چون:فتحعلی شیرازی از شاگردان وصال شیرازی، وقار شیرازی و یزدانی شیرازی فرزندان وصال شیرازی، اسدالله شیرازی، محمد حسین شیرازی را می توان از مشاهیر این استان ذکرکرد.
شاید مهمترین بخشی که نسبت به معرفی آن اهمال به خرج داده شده نقش فارس در تاریخ معاصر( جنبش های عشایری جنوب، بزرگان و روحانیون فعال آن ) و همچنین روند شکل گیری انقلاب اسلامی در این ناحیه بوده است. متأسفانه این استان با تمام سلحشوری هایی که در هشت سال دفاع مقدس به خرج داده، هنوز فرماندهان و عملیات هایی که این استان در ان نقش مهم ایفا کرده است، برای بسیاری ناشناخته مانده است.
یکی دیگر از نقش ها و مسئولیت های بزرگ بنیاد فارس شناسی ثبت تاریخ شفاهی مناطق مختلف استان و همچنین مکتوب کردن فرهنگ عامه این سرزمین است. این عمل از حیث انتقال این فرهنگ اصیل و پاک به نسل های آینده و همچنین حفظ انها از خطر فراموشی بسیار ضروری به نظر می رسد.
برای انجام این رسالت و وظیفه خطیر تشکیل بنیادهای بومی ( شهرستان شناسی ) در هر منطقه الزامی است. بنیادهایی که به طور تخصصی بر شناخت یک شهرستان یا یک قومیت تمرکز کرده و پیشینه تاریخی فرهنگی خود را ثبت کتبی نماتید. متآسفانه با وجود تنوعات قومی بسیاری که در این استان قرار دارد، هنوز هیچ پژوهش مستند و کاملی در باب ریشه و فرهنگ این قومیت ها صورت نپذیرفته. تاریخ مبارزات این اقوام در مقابل نفوذ استعمار در قرون 18- 19 هنوز به نقطه قابل قبولی نرسیده است.
شاید بتوان اهمیت ثبت فرهنگ عامه و اصیل اسلامی این سرزمین را با محوریت " سومین حرم اهلبیت " بیشتر شرح داد. پیشینه تاریخی و همچنین فرهنگ عمومی مردم مناطق مختلف فارس، سرشار از روح اصیل اسلامی بوده که با بازسازی و بازتولید و یا ترویج آنها در میان مردم می توان به یک الگوی عملی در تحقق آرمان سومین حرم اهلبیت، دست یافت. تعاملات اقتصادی، دینی و اجتماعی مردم این خطه می تواند الگوی مناسبی برای مردم گرفتار در مرداب مدرنیته باشد. و بی شک رسالت بازشناسی و ترویج و شناساندن این پیشینه طلایی بر عهده بنیاد فارس شناسی در وهله اول است.
یکی دیگر از وظایف بنیاد فارس شناسی شناساندن فرهنگ و ظرفیت های استان فارس به سایر فرهنگ هاست. این بنیاد بی شک نقش تعیین کننده ای درترویج و تقویت صنعت توریسم دارد. استان فارس با دارا بودن بیشترین جاذبه های تاریخی گردشگری درکشور می تواند به یکی از قطب های توریسم تبدیل شود.
تأسیس موزه های مردم شناسی از جمله موزه جامع انقلاب اسلامی و دفاع مقدس یکی از خلاء های قابل مشاهده و نیاز نسل امروز انقلاب است که این بنیاد در تسریع تاسیس آنها می تواند نقش کلیدی داشته باشد.
یکی از ضرورت های مهم که می تواند توسط این بنیاد پیگیری گردد، تأسیس رشته های دانشگاهی یا مراکز پژوهشی( وابسته به بخش خصوصی) به منظور هر چه تخصصی کردن تاریخ و فرهنگ فارس است. این مراکز می توانند با آکادمیک کردن پژوهش در تاریخ فارس و فرهنگ عامه و پیشینه تاریخی آن نقش بسیار مهمی در این زمینه ایفا کند که بی شک تحول شگرف دراین زمینه را موجب خواهد شد. استان فارس با مرکزیت علمی دانشگاه شیراز، بی شک قابلیت علمی و انسانی لازم، برای این جهش عظیم در زمینه فارس پژوهی را داراست.